دختر نابینا و معشوقه اش....

حمیدرضا8

عضو جدید
دختری بود نابیناکه از خودش تنفر داشت
از تمام دنیا تنفر داشت و فقط یک نفر را دوست داشت. دلداده اش را و با او چنین گفته بود « اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس حجله گاه تو خواهم شد » *** و چنین شد که آمد آن روزیکه یک نفر پیدا شدکه حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهدو دختر آسمان را دید و زمین رارودخانه ها و درختها راآدمیان و پرنده ها راو نفرت از روانش رخت بر بست *** دلداده به دیدنش آمدو یاد آورد وعده دیرینش شد :« بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام » *** دختر برخود بلرزیدو به زمزمه با خود گفت : « این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ » دلداده اش هم نابینا بود و دختر قاطعانه جواب داد:قادر به همسری با او نیست *** دلداده رو به دیگر سو کردکه دختر اشکهایش را نبیندو در حالی که از او دور می شد گفت« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »
 
آخرین ویرایش:

samira7219

عضو جدید
دختری بود نابیناکه از خودش تنفر داشت
از تمام دنیا تنفر داشت و فقط یک نفر را دوست داشت. دلداده اش را و با او چنین گفته بود « اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس حجله گاه تو خواهم شد » *** و چنین شد که آمد آن روزیکه یک نفر پیدا شدکه حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهدو دختر آسمان را دید و زمین رارودخانه ها و درختها راآدمیان و پرنده ها راو نفرت از روانش رخت بر بست *** دلداده به دیدنش آمدو یاد آورد وعده دیرینش شد :« بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام » *** دختر برخود بلرزیدو به زمزمه با خود گفت : « این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ » دلداده اش هم نابینا بود و دختر قاطعانه جواب داد:قادر به همسری با او نیست *** دلداده رو به دیگر سو کردکه دختر اشکهایش را نبیندو در حالی که از او دور می شد گفت« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »
اااا داستانوبرعکس گفتید.اونی که نابینابود پسره بود ودختره چشماشوبهش داد...
آخه چطور دلتون اومد؟
 

...ARASH...

عضو جدید
اين كه اين داستان بر اساس واقعيت نيست،ترديدي درش نيست
اما داستان پردازيه خوبي هست براي بيان يه سري حقايق و اينكه ارزشها را نبايد بي ارزش كرد

همچنين اينكه تو اين قضيه ناپينا پسر بوده يا دختر،زياد مهم نيست،آدمي كه ذاتش خرابه جنسيته خاصي نداره
ذاته خراب به طور نسبي تو هر جنس وجود داره

آدم بايد آدم باشه
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
اين كه اين داستان بر اساس واقعيت نيست،ترديدي درش نيست
اما داستان پردازيه خوبي هست براي بيان يه سري حقايق و اينكه ارزشها را نبايد بي ارزش كرد

همچنين اينكه تو اين قضيه ناپينا پسر بوده يا دختر،زياد مهم نيست،آدمي كه ذاتش خرابه جنسيته خاصي نداره
ذاته خراب به طور نسبي تو هر جنس وجود داره

آدم بايد آدم باشه


اگه تونستی نشون مام بده!
 

Similar threads

بالا