پاریس، دهه ۲۰، آشفته، منحط و فاسد. جایی که مردی جوان میتواند با هوش و لطافت طبعش، بخت خوشی برای خودش فراهم کند… مگر اینکه وسوسه بر او غلبه کند! قهرمان شیک پوش کوکائین، تیتو آرنودی، دانشجوی سابق پزشکی، رسواییهای فاحش و مرگهای مهیبی خلق میکند و به عنوان روزنامهنویس به خورد مردم میدهد. اما زندگی خودش با پیدا کردن سه معشوقه خواستنی (دلبر ارمنی، رقاص ایتالیایی و کوکائین!)، حتی از نوشتههای من در آوردیش هم بیدادگرانهتر میشود. موزون، کنایهدار و گناهوار تراژدی سقوط یک جوان مستعد و اغوای زمان گذشته را به نمایش میگذارد. توصیفهای بیپرده و رک روابط جنسی و مصرف مواد مخدر مسئولان کلیسا رو وادار کرد کتاب را در لیست سیاه و رده کتابهای ممنوع اعلام کنند.
پیتی گریلی که باید او را ولتر زمان ما نامید، در این کتاب ضمن داستان عشقی بسیار جالب، پرده از روی مفاسد اجتماع امروز بر می دارد و مردمی را که در اطراف و اکناف جهان به لذات پست و رذیلانه خو گرفته اند، رسوا می کند و با لحن طنزآمیز خویش و بدبینی عمیق اجتماع کنونی را به باد انتقاد می گیرد. در نظر قهرمان این کتاب، که بر اثر تخدیر کوکائین دید حقیقی خود را از دست داده، زندگی مضحکه ای بیش نیست و عشق که از نظر دیگران عالیترین احساس بشری است برای وی یک نوع بیماری است که می توان با مسهل درمان کرد. با این حال که این مرد در تردید و تزلزل اراده و سست عنصری ما را به یاد هملت شکسپیر می اندازد، برای خاطر این عشق خرد کننده، تا آخرین درجات پستی و بیچارگی، کشیده می شود تا عاقبت همه ارزشهای جهان از خوب و بد و زشت و زیبا، در نظرش یکسان و بی تفاوت جلوه می کند. مردی که از همه چیز سلب علاقه کرده، حتی از عشقش که برای او، قوت و قدرت تخدیر کوکائین را دارد...