خوف از خدا یعنی چه؟

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوف از خدا یعنی چه؟



سوال:
با این‌که می‌دانیم خداوند رحمان و رحیم است و نسبت به بندگان خود مهربان می‌باشد، چرا درمنابع اسلامی اعم از قرآن و حدیث وارده شده است که از خدا بترسیم؛ اصولاً ترس از خداوند دادگر و مهربان چه مفهومی دارد؟


پاسخ:
می‌دانیم ترس بموقع و به صورت منطقی و معقول در وجود انسان یکی از نعمتهای الهی است؛ زیرا ترس یک‌ «عامل حفاظتی» است که انسان را در برابر بسیاری از خطرات مصون می‌دارد؛ اگر انسان از عوامل خطر نمی‌ترسید، مثلاً از درندگان، فرو ریختن سقف خانه‌های لرزان و بیماری خطرناک نمی‌هوارسید، دیری نمی‌پایید که در کام هر خطری فرو می‌رفت و بزودی رشتة زندگی او از هم می‌گسست.
همین ترس به انسان هشدار می‌دهد که به بدن یک جذامی بدون جهت دست نزند، به لب پرتگاه نرود و در برابر خطرات احتمالی به وسایل ایمنی مجهّز گردد.اگر در این موارد و مشابه آنها ترس از ضرر و خطر در وجود انسان وجود نداشت، گروه زیادی خیلی زود به کام نیستی کشیده می‌شدند.

البتّه ترس در صورتی مایه حفظ و تکامل انسان شمرده می‌شود که منطقی و عقلایی باشد؛ یعنی، انسان از عواملی که واقعاً خطرناک هستند بترسد ولی بطور مسلّم ترسهای بی‌دلیل و غیرمنطقی که از آن به «جُبن» تعبیر می‌آورند، مایه عقب‌افتادگی و وسیله شکست و ناکامی است.
ترس بی‌جهت آن است که انسان بدون دلیل از موضوعی بترسد و یا در موردی که باید به میدان حوادث برود، از آن فرار کند و در تمام صحنه‌های مختلف زندگی جنبه و قیافه منفی به خود بگیرد؛ این‌گونه ترسها مسلّماً مذموم و بیهوده و مایه عقب‌افتادگی انسان است.
مسأله ترس از خدا:
قرآن مجید چنین می‌فرماید: «
وَاَمّا مَنَ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی* فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأوی؛ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست!» .( سوره نازعات، آیه 40 و 41)
در این آیه به جای ترس از خدا، ترس از مقام خدا قرار داده شده است. اکنون ببینیم مقصود از ترس از «مقام» خدا چیست؟مقصود همان مقام عدالت و دادگری اوست؛ آیا عدالت خدا ترس‌آور و وحشتناک است؟
جواب این سؤال روشن است؛‌ آنها که حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند؛ امّا آنها که پرونده تاریکی دارند، مسلّماً از عدالت او می‌ترسند؛ زیرا اگر خداوند با بندگان بزهکار خود بر اساس عدالت و دادگری رفتار کند، باید آنان را مطابق پرونده‌های سیاه خودشان به کیفرهای سخت محکوم سازد.
آیا چنین موضوعاتی ترسناک و وحشتناک نیست؟
از این بیان نتیجه‌ می‌گیری که مقصود از ترس خداوند ترس از مقام عدالت او -ترس از گناه و اعمال زشت خویشتن- است؛ اینهاست که باید انسان از آنها بترسد و هر کجا ترس از خدا مطرح است، مقصود همین است و بس.
امیرمؤمنان(ع) در یکی از سخنان خود به این حقیقت اشاره می‌کند و می‌فرماید: «وَلا یَخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ؛ شایسته است هر فردی فقط از عمل ناشایست خود بترسد.» (نهج‌البلاغه، کلمات قصار، شماره 82)
ممکن است سؤال شو که هرگاه مقصود از جمله «ترس از خدا» ترس از گناه و اعمال ناشایست است، پس چرا اولیا و پیشوایان معصوم با این‌که در برابر گناه معصوم بوده و هرگز گناهی از آنان سرنمی‌زده، بیش از همه از خدا می‌ترسیدند؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست؛ زیرا بیم آنان از یک رشته «ترک اولی» بود که به هیچ وجه گناه محسوب نمی‌شود؛ ولی انتظار از آنان این است که آنها را نیز انجام ندهند. انتظاراتی که از آنان هست از دیگران نیست؛ چه‌بسا ممکن است عملی برای نوع افرد مباح و مشروع و حتّی عبادت شمرده شود، ولی همان عمل برای کسانی که در سطح عالی قرار دارند نسبت به موقعیّت و مقامی که به دست آورده‌اند، لغزش محسوب گردد!
--------------------------
منبع:پاسخ به پرسش های مذهبی،تالیف آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سبحانی،نسل جوان 1387
 

Similar threads

بالا