AmiR_112
عضو جدید
استرس يك حقيقت در زندگي روزمره است كه هيچكس نميتواند از آن اجتناب كند. استرس در واقع تغييري است كه فرد بايد خود را با آن سازگار كند. بنابراين، هر موقعيت جديد يا تغييري در زندگي كه الزاماتي را براي سازگاري مطرح ميكند، ميتواند موجب استرس شود.
برخي از اين تغييرات، كوچك و جزئي هستند و سازگاري چنداني را طلب نميكنند، ولي برخي ديگر، تغييرات بزرگي را در زندگي بهوجود ميآورند و مستلزم تلاش زيادي براي سازگاري مجدد هستند.
در واقع استرس پاسخ دروني و دفاعي ما در قبال موقعيتي است كه كنترل آن برايمان مشكل و سخت است. هروقت تنشها، مشكلات و آسيبها در مقطعي از زندگي زياد شوند، مجموعهاي از تغييرات جسمي، رفتاري و فكري در ما ايجاد ميشود كه در اصطلاح به آنها استرس يا فشار يا تنش ميگويند.
استرسها يا فشارها ميتوانند مثبت يا منفي باشند. استرس منفي داراي پيامدهاي منفي است و موجب پريشاني و ناراحتي ما ميشود ولي استرس مثبت موجب رشد و شكوفايي و نيز عملكرد مناسب و موفق خواهد شد.
وقتي تحت تأثير عوامل استرس يا در محيط يا موقعيتي استرسزا قرار ميگيريم، بدن ما دچار تغييراتي ميشود و خود را براي جنگ يا گريز آماده ميكند كه اين تغييرات بدني به مقابله موثر و كنترل مناسب عامل فشار كمك ميكند. بخشي از اين تغييرات بدني مثل گشاد شدن مردمك چشم، افزايش ضربان قلب، افزايش فشار خون، افزايش تعريق، انقباض و سفت شدن ماهيچهها، سرد شدن دست و پا، كاهش حس درد و ترشح هورمون آدرنالين قابل مشاهده هستند.
اين تغييرات به ما كمك ميكنند تا به نحوي موثر از خطرات احتمالي جلوگيري كنيم و صدمات را به حداقل برسانيم. علاوه بر اين تغييرات بدني، استرس يا فشار رواني با مجموعهاي از تغييرات رواني، فكري، عاطفي و رفتاري نيز مانند تمركز حواس، نوميدي، خشم، عصبانيت و بيقراري همراه است.
در اين ميان عوامل استرسزا يا ريشه دروني دارند يا بيروني، علل دروني به ويژگيهاي شخصيتي، تجارب قبلي و شيوههاي فكري ما مربوط ميشود ولي علل بيروني به حوادث ناراحت كننده در محيط زندگيمان اشاره دارد مثل ورود به مدرسه، امتحان، ازدواج، تغيير محل سكونت، سر و صدا، ازدحام، فوت عزيزان، ورشكستگي، طلاق، تنهايي و تغيير شغل.
افراد با ويژگيهاي شخصيتي متفاوت به شيوههاي مختلفي در برابر استرس واكنش نشان ميدهند كه به اين واكنشها مقابله گفته ميشود. مقابله يعني فرد بتواند براي كنترل و اداره توقعات دروني و شخصي با مجموعهاي از امكانات، ارزشها و توقعات از يك سو و توقعات محيطي و بيروني يا تمام امكانات و محدوديتها از سوي ديگر، پل ارتباطي سالم و تعاملات موفقي را برقرار سازد.
عامل مهمي كه باعث ميشود بتوانيم با استرس به شيوهاي موثر مقابله كنيم، خوش بين بودن است، خوشبيني و داشتن نگاه مثبت به حرفها، نگاهها، عكسالعملها و خلاصه همه اتفاقهايي كه پيرامون ما ميافتد، باعث ايجاد نوعي آرامش دروني در ما خواهد شد كه اين آرامش دروني مسكني قوي براي تسكين و كاهش پيامدهاي استرس و پريشاني است.
افراد منفينگر ديدشان نسبت به اتفاقهاي پيرامونشان منفي است و معمولا بيشتر از بقيه افراد دچار صدمات روحي و جسمي خواهند شد، اين افراد معمولا در برابر طيف وسيعي از موقعيتها، ناراحتي و نارضايتي زيادي را ابراز ميكنند و به قول معروف هميشه از همه چيز شكايت دارند.
عاطفهمندي يك خلق منفي نافذ است كه با اضطراب، افسردگي و خصومت مشخص ميشود. اين دسته از افراد معمولا علاوه بر بيماريهاي روحي كه دچارشان هستند از بيماريهاي جسمي فراواني نيز رنج ميبرند مانند گرفتگي و درد عضلات دست، پا، گردن و كمر، درد و سوزش معده، پرش عضلات صورت يا عدم تعادل در اجابت مزاج. پس براي پيشگيري يا مقابله با چنين پيامدهاي منفي در خودمان،بهتر است با يك تغيير در نگاهمان و زيبايي بخشيدن به كارها، اتفاقها وحوادث پيرامونمان به جنگ همه بيماريها و ناهنجاريهاي روحي و جسمي برويم.
از ديگر عوامل خوب شخصيتي تأثيرگذار در مقابله با استرس، سرسختي است. افراد سرسخت معمولا احساس تعهد، اعتقاد به كنترل داشتن و تلاشمندي بالايي دارند. اين افراد به دليل داشتن اين خصوصيات، وقايع پراسترس زندگي را كمتر از ديگران نامطلوب ارزيابي ميكنند. آنها از مقابلههاي متمركز بر مشكل و كسب حمايت اجتماعي بيشتر استفاده و كمتر از اجتناب به عنوان راه حل مناسب استفاده ميكنند.
احساس كنترل نيز يكي ديگر از عوامل مهم در مقابله با استرس است يعني فرد معتقد است ميتواند حالت دروني و رفتار خود را كنترل كرده و بر محيط تأثير گذارده و پيامدهاي مطلوبي را حاصل كند.
متغيرهاي ديگري هم وجود دارند كه ميتوانند در كاهش استرس موثر واقع شوند مثل داشتن اعتماد به نفس بالا، داشتن هدف يا معني براي زندگي، داشتن حس طنزنگري و طنزگويي و مهمتر از همه مذهب كه تأثير بسزايي در كاهش استرس خواهند داشت.
علاوه براين عوامل، نكات ريز اما موثر ديگري نيز هستند كه ميتوانيم با در نظر گرفتن آنها در زندگيمان از ميزان استرس وارده بكاهيم مثلا محيط فيزيكي خانه و محل كارمان را از نظر نور، رنگ و سرو صدا تنظيم كنيم؛ در مواقعي كه كار خوبي انجام داديم خودمان را تشويق كنيم؛ خود باوري يا عزت نفسمان را بالا ببريم و وقتي مقصر نيستيم خود را گناهكار ندانسته و سرزنش نكنيم و خطاهاي خود را بزرگ و فاجعهآميز جلوه ندهيم.
همچنين از آنجا كه روابط بينفردي محتاج سرمايهگذاري عاطفي فراواني است با افرادي كه در زندگي خود موفق هستند، ارتباط برقرار كنيم چرا كه افراد منفيباف، انتقادگر يا منزوي بر استرس وارده بر افراد ميافزايند و برعكس، افراد خوشبين كه خودباوري بالاتري دارند، استرس زيادي به اطرافيان خويش وارد نميآورند.
جايزه، قدرداني و تشكر در قبال انجام كاري، يك بخش حياتي مديريت استرس است، پس بياييم هر روز به خودمان جايزه بدهيم، منظور از جايزه هر چيزي است كه براي ما لذتبخش است و باعث لبخند زدن ما ميشود.
خيلي از اين جوايز خرج زيادي هم ندارند مثل سينما رفتن، تماشاي تلويزيون، تلفن زدن به يك دوست خوب يا پارك رفتن. بهتر است در طول روز حداقل يك كار لذتبخش را براي خود برنامهريزي كنيم.
سعي كنيم كارهايمان را با حوصله و بدون عجله انجام دهيم، كساني كه كارهايشان را به آهستگي و با آرامش بيشتري انجام ميدهند، كمتر تحتتأثير فشار عصبي يا استرس قرار ميگيرند و بيشتر طعم آرامش و راحتي را در خود احساس ميكنند. دفتر يادداشت روزانه داشته باشيم و همه احساسات منفي و ناخوشايندمان را در آن يادداشت كنيم، نوشتن احساسات منفي و ناخوشايند ميتواند تا حد زيادي كمك كند تا هيجانات و استرسهاي ناشي از آن احساسات از ما دور شود مخصوصا براي افرادي كه به سختي ميتوانند احساساتشان را بيان كنند يا فرد مورد اطميناني را براي درد دل كردن ندارند.
در نهايت مهمترين راه براي كاهش استرس، غنا بخشيدن به زندگي معنوي است، در همه اديان عشق ورزيدن به خود و همه انسانها سفارش شده است و هدف نهايي آنها رساندن انسانها به درجهاي از آرامش است كه ديگر هيچ عامل دروني يا بيروني نتواند اين آرامش را به هم زده و خدشهدار كند پس بياييم به اعتقادات و سفارشات دينمان فكر و عمل كنيم، بروز احساسات منفي را در خود كنترل كنيم، توقعاتمان را از ديگران و محيط و جامعه كم كنيم و با توجه و تامل مذهبي شرايط روحي خود را بهتر كرده و به آن درجه از آرامش كه آرمان همه انسانهاست دست يابيم.
برخي از اين تغييرات، كوچك و جزئي هستند و سازگاري چنداني را طلب نميكنند، ولي برخي ديگر، تغييرات بزرگي را در زندگي بهوجود ميآورند و مستلزم تلاش زيادي براي سازگاري مجدد هستند.
در واقع استرس پاسخ دروني و دفاعي ما در قبال موقعيتي است كه كنترل آن برايمان مشكل و سخت است. هروقت تنشها، مشكلات و آسيبها در مقطعي از زندگي زياد شوند، مجموعهاي از تغييرات جسمي، رفتاري و فكري در ما ايجاد ميشود كه در اصطلاح به آنها استرس يا فشار يا تنش ميگويند.
استرسها يا فشارها ميتوانند مثبت يا منفي باشند. استرس منفي داراي پيامدهاي منفي است و موجب پريشاني و ناراحتي ما ميشود ولي استرس مثبت موجب رشد و شكوفايي و نيز عملكرد مناسب و موفق خواهد شد.
وقتي تحت تأثير عوامل استرس يا در محيط يا موقعيتي استرسزا قرار ميگيريم، بدن ما دچار تغييراتي ميشود و خود را براي جنگ يا گريز آماده ميكند كه اين تغييرات بدني به مقابله موثر و كنترل مناسب عامل فشار كمك ميكند. بخشي از اين تغييرات بدني مثل گشاد شدن مردمك چشم، افزايش ضربان قلب، افزايش فشار خون، افزايش تعريق، انقباض و سفت شدن ماهيچهها، سرد شدن دست و پا، كاهش حس درد و ترشح هورمون آدرنالين قابل مشاهده هستند.
اين تغييرات به ما كمك ميكنند تا به نحوي موثر از خطرات احتمالي جلوگيري كنيم و صدمات را به حداقل برسانيم. علاوه بر اين تغييرات بدني، استرس يا فشار رواني با مجموعهاي از تغييرات رواني، فكري، عاطفي و رفتاري نيز مانند تمركز حواس، نوميدي، خشم، عصبانيت و بيقراري همراه است.
در اين ميان عوامل استرسزا يا ريشه دروني دارند يا بيروني، علل دروني به ويژگيهاي شخصيتي، تجارب قبلي و شيوههاي فكري ما مربوط ميشود ولي علل بيروني به حوادث ناراحت كننده در محيط زندگيمان اشاره دارد مثل ورود به مدرسه، امتحان، ازدواج، تغيير محل سكونت، سر و صدا، ازدحام، فوت عزيزان، ورشكستگي، طلاق، تنهايي و تغيير شغل.
افراد با ويژگيهاي شخصيتي متفاوت به شيوههاي مختلفي در برابر استرس واكنش نشان ميدهند كه به اين واكنشها مقابله گفته ميشود. مقابله يعني فرد بتواند براي كنترل و اداره توقعات دروني و شخصي با مجموعهاي از امكانات، ارزشها و توقعات از يك سو و توقعات محيطي و بيروني يا تمام امكانات و محدوديتها از سوي ديگر، پل ارتباطي سالم و تعاملات موفقي را برقرار سازد.
عامل مهمي كه باعث ميشود بتوانيم با استرس به شيوهاي موثر مقابله كنيم، خوش بين بودن است، خوشبيني و داشتن نگاه مثبت به حرفها، نگاهها، عكسالعملها و خلاصه همه اتفاقهايي كه پيرامون ما ميافتد، باعث ايجاد نوعي آرامش دروني در ما خواهد شد كه اين آرامش دروني مسكني قوي براي تسكين و كاهش پيامدهاي استرس و پريشاني است.
افراد منفينگر ديدشان نسبت به اتفاقهاي پيرامونشان منفي است و معمولا بيشتر از بقيه افراد دچار صدمات روحي و جسمي خواهند شد، اين افراد معمولا در برابر طيف وسيعي از موقعيتها، ناراحتي و نارضايتي زيادي را ابراز ميكنند و به قول معروف هميشه از همه چيز شكايت دارند.
عاطفهمندي يك خلق منفي نافذ است كه با اضطراب، افسردگي و خصومت مشخص ميشود. اين دسته از افراد معمولا علاوه بر بيماريهاي روحي كه دچارشان هستند از بيماريهاي جسمي فراواني نيز رنج ميبرند مانند گرفتگي و درد عضلات دست، پا، گردن و كمر، درد و سوزش معده، پرش عضلات صورت يا عدم تعادل در اجابت مزاج. پس براي پيشگيري يا مقابله با چنين پيامدهاي منفي در خودمان،بهتر است با يك تغيير در نگاهمان و زيبايي بخشيدن به كارها، اتفاقها وحوادث پيرامونمان به جنگ همه بيماريها و ناهنجاريهاي روحي و جسمي برويم.
از ديگر عوامل خوب شخصيتي تأثيرگذار در مقابله با استرس، سرسختي است. افراد سرسخت معمولا احساس تعهد، اعتقاد به كنترل داشتن و تلاشمندي بالايي دارند. اين افراد به دليل داشتن اين خصوصيات، وقايع پراسترس زندگي را كمتر از ديگران نامطلوب ارزيابي ميكنند. آنها از مقابلههاي متمركز بر مشكل و كسب حمايت اجتماعي بيشتر استفاده و كمتر از اجتناب به عنوان راه حل مناسب استفاده ميكنند.
احساس كنترل نيز يكي ديگر از عوامل مهم در مقابله با استرس است يعني فرد معتقد است ميتواند حالت دروني و رفتار خود را كنترل كرده و بر محيط تأثير گذارده و پيامدهاي مطلوبي را حاصل كند.
متغيرهاي ديگري هم وجود دارند كه ميتوانند در كاهش استرس موثر واقع شوند مثل داشتن اعتماد به نفس بالا، داشتن هدف يا معني براي زندگي، داشتن حس طنزنگري و طنزگويي و مهمتر از همه مذهب كه تأثير بسزايي در كاهش استرس خواهند داشت.
علاوه براين عوامل، نكات ريز اما موثر ديگري نيز هستند كه ميتوانيم با در نظر گرفتن آنها در زندگيمان از ميزان استرس وارده بكاهيم مثلا محيط فيزيكي خانه و محل كارمان را از نظر نور، رنگ و سرو صدا تنظيم كنيم؛ در مواقعي كه كار خوبي انجام داديم خودمان را تشويق كنيم؛ خود باوري يا عزت نفسمان را بالا ببريم و وقتي مقصر نيستيم خود را گناهكار ندانسته و سرزنش نكنيم و خطاهاي خود را بزرگ و فاجعهآميز جلوه ندهيم.

جايزه، قدرداني و تشكر در قبال انجام كاري، يك بخش حياتي مديريت استرس است، پس بياييم هر روز به خودمان جايزه بدهيم، منظور از جايزه هر چيزي است كه براي ما لذتبخش است و باعث لبخند زدن ما ميشود.
خيلي از اين جوايز خرج زيادي هم ندارند مثل سينما رفتن، تماشاي تلويزيون، تلفن زدن به يك دوست خوب يا پارك رفتن. بهتر است در طول روز حداقل يك كار لذتبخش را براي خود برنامهريزي كنيم.
سعي كنيم كارهايمان را با حوصله و بدون عجله انجام دهيم، كساني كه كارهايشان را به آهستگي و با آرامش بيشتري انجام ميدهند، كمتر تحتتأثير فشار عصبي يا استرس قرار ميگيرند و بيشتر طعم آرامش و راحتي را در خود احساس ميكنند. دفتر يادداشت روزانه داشته باشيم و همه احساسات منفي و ناخوشايندمان را در آن يادداشت كنيم، نوشتن احساسات منفي و ناخوشايند ميتواند تا حد زيادي كمك كند تا هيجانات و استرسهاي ناشي از آن احساسات از ما دور شود مخصوصا براي افرادي كه به سختي ميتوانند احساساتشان را بيان كنند يا فرد مورد اطميناني را براي درد دل كردن ندارند.
در نهايت مهمترين راه براي كاهش استرس، غنا بخشيدن به زندگي معنوي است، در همه اديان عشق ورزيدن به خود و همه انسانها سفارش شده است و هدف نهايي آنها رساندن انسانها به درجهاي از آرامش است كه ديگر هيچ عامل دروني يا بيروني نتواند اين آرامش را به هم زده و خدشهدار كند پس بياييم به اعتقادات و سفارشات دينمان فكر و عمل كنيم، بروز احساسات منفي را در خود كنترل كنيم، توقعاتمان را از ديگران و محيط و جامعه كم كنيم و با توجه و تامل مذهبي شرايط روحي خود را بهتر كرده و به آن درجه از آرامش كه آرمان همه انسانهاست دست يابيم.