خودتو با یه شعر وصف کن...!

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خسته بودم ولی
چندی است به نبود هیچ مشکلی تظاهر کردم...
خودم که هیچ،دنیا هم باورش شد!!!

smart student
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه لذتی داره
وقتی
کسی دوست داری و دوستت داره
دل تنگش میشی
و دل تنگت میشه
انوقت یعنی زندگی
کردن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
قلبم را در اغوش گرفته ام
اما
کسی
نمیداند
در قلبم
چه غوغایست
نمیدانم
چه کنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهــی حــ ـس مـی کنـم

عشـ ــق را نِسیـ ــه به مـ ـن داده ای!
بی تـابــ ـم !
نقـ ـد می خــواهـمــ ـت . . .
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزِ اولی که شب هنوز
هوای اين همه ترس و تاريکی نداشت
خيلی‌ها می‌گفتند
ديگر کارِ چراغ و ستاره تمام است
اما ديدی آرام
آرام آرام دلمان به بی کسی
صدايمان به سکوت و
چشمهايمان به تاريکی عادت کردند ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نــــــــــــه !
هوا سرد نیست !
سرمای کلامت ، دیوانه ام میکند

بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی ؟
تمامه من به شوق دیدنت ، پر میکشید

ولی . . .
همان نگاه بی تفاوتت
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــود.

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زیباترین هدیه ات به من
اشتیاقت کودکانه ات در
لحظات
دیدنم بود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی شوق در چشمان بارانی و منتظرم را کسی نمیبیند
تنها
ایینه میبیند
که هر بار به من
نگاهی سرد دارد
و با بی مهری اشکهایم را میزداید کاش
دست ایینه مهربان بود
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب، شب سختی بود.
و چه آسان و چه بی پروا گفت : که دگر حسی نیست.
دل من، هری ریخت، درد با من آمیخت،
قلبم از جا لرزید، قطره اشکم خشکید.
مات و مبهوت شدم.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاشکی بر می گشت، روزگار رفته از دست،
لحظه هاي مانده در ياد.
كاشكي بر مي گشت...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو چه نزدیک باشی چه دور
همیشه در قلبم هستی
جایت امن هست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میشوم خدا سکوت
فقط نگاه میکنم
حرف نمیزنم
از این سکوت لذت میبرم
اخر میتوانم
تماشایت کنم
بی انکه
حواست به من باشد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
امشب چقدر
دلم میخواست
کسیبود
تا اینقدر
تنها نبودم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
لحظات میگذرد
عقربه های ساعت به کندی پیش میرود
و من
تنها نظاره میکنم
به نبودنهایت
و بعد برمیخیزم
ارام
چشمانم را میبندم
تا مبادا قطرات اشکم سرازیر شود
و تنها
بعد از
چند ساعت
میایم
بودنهایت
را میبینم
اما با من نه
با دیگران
و تنها
نگاه میکنم
چقدر شاد بودی
و لبخندی میزنم
و دوباره میروم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زندگیم را نابود کرده اند
دیگر توانی برای
زندگی ندارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]لحظه لحظه، دم به دم، ساعت به ساعت خواهمت[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گر خوشم یا ناخوشم، در هر دو حالت خواهمت[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گر زبانم را به جرم خواستنت بیرون کشند[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] در آن زمان ای یار، من با اشاره خواهمت[/FONT]

 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متعجبم شدید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درگیر افکاری عجیب
متحیر از وقایع جدید...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چمدانم را
بسته ام
داخلش
تمام خاطراتم را گذاشته ام
میبرمش
تا
درون دریا بیاندازمش
بعضی
خاطرات
برایم سنگینی میکند
بهتر که
به درون دریا بروند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی کجای زندگی قشنگ هست
انجا که
کسی دوستتدارد
و تو نیز او را دوست میداری
و کنارش به ارامش میرسی
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلگیرم از نگاه های سنگینی که راه گلوم رو بسته
نفس های توامی که سهمم از هوا رو کم کرده
و هیچ دردیم درد ناک تر از نگاه تو به من نیس
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زیباترین قسمت
دنیات اونجاست که
کسی داشته باشی که
دوستت داشته باشه
دوستش داشته باشی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در تنهایی خویش نامت را صدا میزنم
اما میدانم
نگاهم نمیکنی
لبخند میزنم
تا مبادا متوجه اشکهایم شوی
بگذار تو شاد باشی
با هر که دوست میداری و من
تک تنها به تو بیاندیشم به تو که
همیشه بی خیالم هستی
و مرا نمیبینی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غمگینـم هماننـد پرنـده ای که به دانـه های روی تـله خیـره شده و به این فکر میکنـد که چگونـه بمیـرد ؟

گرسنـه و آزاد یا سیـر و اسیـر …
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زمستــان آمــده اســت

خستــه ام

مــي خــوابــم

بهــار کــه آمــد

پيلــه ام را مــي شکــافــم

تــا بــا پــرهــاي خيــس

دوبــاره

عــاشقــت شــوم
!
 

Similar threads

بالا