خطا از من است.... ميدانم

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]خطا از من است، ميدانم![/FONT]

[FONT=&quot]از من كه سالهاست گفته ام " اياك نعبد" ، اما به ديگران هم دلسپرده ام[/FONT]
[FONT=&quot]از من كه سالهاست گفته ام " اياك نستعين " اما به ديگران هم تكيه كرده ام[/FONT]
[FONT=&quot]اما رهايم نكن،بيش از هميشه دلتنگم، به اندازه ي تمام روزهاي نبودنم.[/FONT]
[FONT=&quot]خداوندا! معتقدم به كلام، به عنوان بزرگتريم معجزه بشر و تو چه زيبا اين معجزه را برايم مجسم كردي[/FONT]
[FONT=&quot]چرا كه....ديگر قرار نيست....جان، پرده دار حضورت شود تا بيايي.[/FONT]
 

zahra_216

عضو جدید
کاربر ممتاز
از چی بگم تا دلم لحظه ای آروم بگیره............
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگیم که هوس می کردم سر سنگینم رو که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا رو شونه های صبورت بزارم ، آروم برایت بگم و بگریم ، تواون لحظات شونه های تو کجا بود؟
گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت به من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت : عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج پیدامی کنه ،
اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود .
 

zahra_216

عضو جدید
کاربر ممتاز

شبي به گوشه خلوت خدا خدا کردم
زروي صدق به دلخستگان دعا کردم
زسينه آه کشيدم دلم به آه شکست
در آن شکستگي دل چه گريه ها کردم

در آن صفاي سحر با طواف کعبه عشق
ز مروه سعي پر از جذبه تا صفا کردم

چه حال رفت ندانم که با عنايت اشک
به بحر رحمت بي منتها شنا کردم

ز تن رها شدم و روح من صعود گرفت
به دل هواي ملاقات کبريا کردم

صداي بال ملائک نشست در گوشم
هماي عشق شدم سير در سما کردم

هواي نفس ندانم چه کرد با دل من
که خويش را ز شب عاشقان جدا کردم

خداي من همه دم باب رحمتت باز است
منم که از تو جدا ماندم و خطا کردم


 

f_azar1365

عضو جدید
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست
 

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از چی بگم تا دلم لحظه ای آروم بگیره............
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگیم که هوس می کردم سر سنگینم رو که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا رو شونه های صبورت بزارم ، آروم برایت بگم و بگریم ، تواون لحظات شونه های تو کجا بود؟
گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت به من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت : عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج پیدامی کنه ،
اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود .

ميگما اجي انگار خيلي دلت پر بود....خوب شد اين تاپيكو گذاشتم:biggrin:
 

f_azar1365

عضو جدید
ميدوني اجي فقط يه غم ديده ميتونه احساسات يه غم ديده ديگه رو درك كنه.....
بيا بغلم...مسه خودمي
مثه خودمی..
وای دارن زیاد میشن غم دیده ها.....به خدا منم غم زیاد دارم...یه پسر بیاد منو بگیره بغل....اوووووووووووومممم
 

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثه خودمی..
وای دارن زیاد میشن غم دیده ها.....به خدا منم غم زیاد دارم...یه پسر بیاد منو بگیره بغل....اوووووووووووومممم

شمام همين وسط غلط املائي بگير!
دو دقيقه ديرتر ميومدي ويرايش كردشم ميديدي...اشتباه تايپي بود....اصلا خودت بيسوادي:biggrin:
همين كارارو ميكني كه كسي بغلت نميكنه!!!!!!
 
بالا