geloriya_2007
عضو جدید
میگفت :
اگه " به اضافه ی " خدا باشی میتونی " منهای" همه چیز زندگی کنی ...
برای یکبار هم که شده در زندگیت امتحان کن ...
ضرری متصور نیست ...
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست
ما اولین بار است بندگی میکنیم...
ولی او بی زمانی است که خدایی میکند !
اعتماد کن به خدایی اش
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ، خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .
خدایا حلالم کن.
...خدایا مرا ببخش به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی و من فکر می کردم که تنها هستم.
به خاطر تمام ثانیه هایی که منتظرم می ماندی و من نمی آمدم....
به خاطر تمام روزهایی که تو برای من بهترین ها را خواستی و من برای رسیدن به بدترین ها نا امیدت کردم....
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و هیچ کدام در خانه ی تو نبود....
به خاطر تمام لحظه هایی که ماهی قلب من بر خلاف جریان مسیر تو حرکت می کرد و پرنده ی روح من پرواز نمی کرد و در آسمان رسیدن به تو کم نمی شد...
مرا ببخش....به خاطر تمام گله هایم مرا ببخش....
اگه " به اضافه ی " خدا باشی میتونی " منهای" همه چیز زندگی کنی ...
برای یکبار هم که شده در زندگیت امتحان کن ...
ضرری متصور نیست ...
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست
ما اولین بار است بندگی میکنیم...
ولی او بی زمانی است که خدایی میکند !
اعتماد کن به خدایی اش
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ، خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .
خدایا حلالم کن.
...خدایا مرا ببخش به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی و من فکر می کردم که تنها هستم.
به خاطر تمام ثانیه هایی که منتظرم می ماندی و من نمی آمدم....
به خاطر تمام روزهایی که تو برای من بهترین ها را خواستی و من برای رسیدن به بدترین ها نا امیدت کردم....
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و هیچ کدام در خانه ی تو نبود....
به خاطر تمام لحظه هایی که ماهی قلب من بر خلاف جریان مسیر تو حرکت می کرد و پرنده ی روح من پرواز نمی کرد و در آسمان رسیدن به تو کم نمی شد...
مرا ببخش....به خاطر تمام گله هایم مرا ببخش....