حسینیه باشگاه مهندسان ایران

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



خیلی دعا کردم، نشد
مَشکو بغل کردم، نشد
داداش حسین شرمندتم
رفتم که برگردم، نشد
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

اربعین که می آید، باید از زینب گفت؛ از حاصل زخم ها و نمازهای نشسته ای که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین می آید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست. اربعین می شکفد و نام زینب گل می کند. زینب از آن چه یزیدیان شرم زده هراس داشتند هم بالاتر بود. زینب علیهاالسلام ، با خطبه ای از غربت در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.



اربعین در راه است؛ همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی
چهل روز از اشک های کربلا می گذرد؛ قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی.
امروز «جابر» و «عطیه» خود را به مدفن حنجره آزادگی رسانده اند.




اربـعیـــن آمـــد و اشکــم ز بـصـر می‏ آید
گوییا زینب محزون ز سفر می‏ آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کــز اسیران ره شام خبر می ‏آید



جنه عدن گصدنه


171335.jpg
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بعد از آن واقعه ی سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوخته ی کرب و بلا سهم تو شد

بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان داغ دل آینه ها سهم تو شد

بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، خون جوش زد از چشمانت
خطبه ی اشک، برای شهدا سهم تو شد

بعد از آن واقعه در هروله ی آتش و خون
در شب خوف و خطر خطبه ی «لا» سهم تو شد

بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد

خیمه ی نور تو در فتنه ی شب سوخت ولی
کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، اِی زینت سجاده ی عشق
از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، ای کاش که می مردم من
مصلحت نیست بگویم، که چه ها سهم تو شد

بعد از آن واقعه ی سرخ، حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

اربعین در راه است


زائرانی که با پای پیاده بسوی
کربلا می روند با امام زمانشان چنین نجوا می کنند: ای حسین زمان ، یا صاحب الزمان در راه شعائر جد مظلومت و بپا داشتن عزای غربت اهل بیت رسولت و به درد پاهای ورم کرده زینب و رقیه سختی راه را به جان می خریم و در مسیر کربلا پا می نهیم تا به پناهگاه عالمین یعنی بین الحرمین کربلا برسیم به این امید که تو بیایی و عزای جد غریبت را با هم بپا داریم
...

.
.
.

أین الطالب بدم المقتول بکربلا



karbala1.jpg
L.jpg
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
امان از دل زینب.............

شيعيان ديگر هواي کربلا دارد حسين
روي دل با کاروان کربلا دارد حسين


از حريم کعبه جدش به اشکي شست چشم
مروه ژشت سر نهاد اما صفا دارد حسين

مي برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اينها حرمت کوي منا دارد حسين...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمي داند عروسي يا عزا دارد حسين

رخت ديباي حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جايي که کفن از بوريا دارد حسين

بردن اهل حرم دستور بود و سر غيب
ورنه اين بي حرمتي ها کي روا دارد حسين؟

سروران ژروانگان شمع رخسارش ولي
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسين

سر به قاچ زين نهاده راه پيماي عراق
مي نمايد خود که عهدي با خدا دارد حسين

او وفاي عهد را با سر کند سودا ولي
خون به دل از کوفيان بي وفا دارد حسين

دشمنانش بي امان و دوستانش بي وفا
با کدامين سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسين

سيرت آل علي(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما يکي صورت نما دارد حسين

آب خود با دشمنان تشنه قسمت مي کند
عزت و آزادگي بين تا کجا دارد حسين

دشمنش هم آب مي بندد به روي اهل بيت
داوري بين با چه قوم بي حيا دارد حسين

ساز عشق است و به دل هر زخم پيکان زخمه اي
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسين

دست آخر کز همه بيگانه شد ديدم هنوز
با دم خنجر نگاهي آشنا دارد حسين


شمر گويد: گوش کردم تا چه خواهد از خداي
جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين

اشک خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
کاندر اين گوشه عزايي بي ريا دارد حسين
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تا سایه سرت به سر محملم فتاد
برخاست آتش غم و بر حاصلم فتاد
یک اربعین بود که ندیدم جمال تو
وین است شعله ای که بر آب و گلم فتاد
ای کشتی نجات ز طوفان دوری ات
موج بلا و حادثه بر ساحلم فتاد
بودم هزار مشکل و از رنج هر اسیر
یک مشکل دگر به روی مشکلم فتاد
برخاست آتش از دل و اشکم به رُخ دوید
دل هر زمان به یاد ابوفاضلم فتاد
دارم من از خرابه بسی خاطرات تلخ
مُردم همین که بار در آن منزلم فتاد
شد گریه رقیه سبب تا ببینمت
هر چند باز داغ دگر بر دلم فتاد
شد باز بند دست من و باز کی شود
بند مصیبتی که به پای دلم فتاد
غلامرضا سازگار​
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز


اربعین؛ پایان شمرها و حرمله‏ها، پایان قهقهه‏ها و هوسرانی‏ها، پایان تشنگی‏ها، پایان هراس دخترکان


چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو
چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو
پس از تو پیرهن سوگوار تا به ابد
چه گریه ها که ندارد در آستین بى تو

التماس دعا...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]آنچه در اربعین مهم است
[/h]



واژه اربعین از اصطلاحاتی است که در متون دینی، حدیثی و تاریخی کاربرد زیادی دارد و بسیاری از امور، با این عدد و واژه، تعریف و تحدید شده اند. مثلاً کمال عقل در چهل سالگی، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حدیث، دعای چهل نفر، دعا برای چهل مۆمن، قرائت دعای عهد در چهل صبح، عدم پذیرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گریه چهل روز زمین و آسمان و فرشتگان بر امام حسین علیه السلام، استحباب زیارت اربعین و ... از جمله مواردی است که جایگاه و ارزش والای این واژه و عدد را در معارف اسلامی بیان می دارد.[1]
با این همه، در احادیث، تنها استحباب زیارت اربعین درباره امام حسین علیه السلام وارد شده است و چنین سفارشی درباره هیچ یک از معصومان علیهم السلام پیش و پس از سیدالشهدا علیه السلام وجود ندارد. بنابراین از نظر تاریخی و حدیثی، هیچ پیشینه ای را نمی توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصور کرد و این ویژگی و امتیاز، تنها از آنِ امام حسین علیه السلام است.
مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا علیه السلام روایتی از امام عسکری علیه السلام است که فرمود:
عَلَامَاتُ الْمُۆْمِنِ خَمْسٌ، صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ : نشانه های مۆمن، پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت واجب و 34 رکعت مستحب) ، زیارت اربعین ، انگشتر به دست راست کردن ، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. [2]
بر اساس این روایت، امام حسن عسکری علیه السلام یکی از نشانه های شیعیان را زیارت سیدالشهدا علیه السلام در اربعین شهادت آن حضرت بیان می کند؛ زیارتی که در بین تمام حضرات معصومین علیه السلام تنها برای امام حسین علیه السلام سفارش شده است.
نکته مهم در چنین روزی که باید محور قرار گیرد همان زیارت اربعین است و توجه همگانی به فرهنگ عاشورا؛ فرهنگی که در طنین صدای زین العابدین علیه السلام و زینب کبری علیهاالسلام جاودانه شد. طنینی که ابتدا بنیان حکومت اموی را به لرزه در ورد و بعد با همین اثر به حرکت خود در طول تاریخ ادامه داد و امروز برماست که نها را برای یکدیگر بازگو کنیم و به گوش جهانیان برسانیم


زیارت آن حضرت در این روز یعنی توجه دوباره به کربلا و آن شوریدگان وادی عزت و بندگی. زیارت اربعین یعنی زنده کردن یاد و خاطره آن حماسه سازان بزرگ و این یعنی دمیدن دوباره روح عاشورائیان در کالبد جامعه. آنچه ما را به این هدف نزدیک می‌سازد بیان اهداف و آثار این قیام و بعد الگوگیری و تطبیق آن با زندگی امروزمان است. دنیای امروز تشنه فرهنگ حسین علیه السلام است و منتظر شنیدن آوای زینب علیهاالسلام است. که هر که نوشید جان گرفت و هر که شنید به راه افتاد. این آن مهمی است که باید در اربعین محور قرار بگیرد.
سالهاست به خصوص در عصر حاضر تا سخن از اربعین به میان می آید اولین سخن و گاه تمام سخن و وقت خواننده و شنونده صرف این می شود که آیا کاروان اهل بیت علیهم السلام در اربعین شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش به کربلا بازگشتند یا نه. برخی چون شهید مطهری (ره) به کلی منکر این واقعه می‌شود و برخی مانند شهید آیت الله قاضی در اثبات آن کتاب می نویسد. عده ای هم اصل آن را قبول کرده اما زمان آن را در اربعین سال بعد می دانند و ...
یکی از تحقیقات شایسته در این زمینه مقاله ای است به نام «پژوهشی در اربعین حسینی علیه السلام» که در آن نویسنده خود دانشجوی دوره دکتری تاریخ است به شکل مفصل ابتدا دلایل منکران اربعین اول مطرح می کند و در ادامه به پاسخ گویی آن ها می پردازد، سپس با استفاده از قراین و شواهد دیگر، دیدگاه موافقان اربعین اول را تأیید می کند.
او در پایان مقاله 36 صفحه ای خود چنین می نویسد:

از مجموع آن چه گذشت، روشن شد که اگر چه از نظر اخبار تاریخی و حدیثی، اثبات حضور اهل بیت علیهم السلام در روز اربعین بر سر مزار سیدالشهداء علیه السلام چندان آسان نیست، اما با توجه به قراین و شواهدی که برای حضور اهل بیت علیهم السلام در کربلا در بیستم صفر سال 61 بیان شد، پذیرفتنی است که اهل بیتِ امام حسین علیه السلام در این روز موفق به زیارت مزار سیدالشهدا علیه السلام شده اند. [3]
اما همانگونه که گفتیم نکته مهم در چنین روزی که باید محور قرار گیرد و به آن اهمیت داده شود همان زیارت اربعین است و توجه همگانی به فرهنگ عاشورا؛ فرهنگی که در طنین صدای زین العابدین علیه السلام و زینب کبری علیهاالسلام جاودانه شد. طنینی که ابتدا بنیان حکومت اموی را به لرزه در آورد و بعد با همین اثر به حرکت خود در طول تاریخ ادامه داد و امروز بر ماست که آنها را برای یکدیگر بازگو کنیم و به گوش جهانیان برسانیم.
این پیامها در متن زیارتی که در اربعین سالار شهیدان توصیه به خواندن آن شده با عبارتهای متناسب با زیارت آمده است. هر چند موضوع این نوشته شرح و بیان زیارت اربعین نیست امام برای نمونه به بخشهایی از این زیارت اشاره می کنیم.
در این زیارت کوتاه از آغاز تا پایان چندین بار از واژه های مقدس جهاد و جان نثاری در راه احیای ارزشهای الهی سخن به میان آمده که این نشانگر اهمیت این موضوع در مکتب حیاتبخش حسینی است.
السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ ... الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَة.
سلام خدا بر حسینی که مظلومانه به شهادت رسید ... و کشته ای که اشک فراوان بر او ریخته می شود. خدایا من گواهی می دهم که به یقین ... به بزرگداشت تو رستگار گشته و او را به مقام شهادت گرامی داشتی و به نیکبختی مخصوصش ساخته ای.
در بخش دیگری از این زیارت می توان انگیزه قیام و هدف امام حسین علیه السلام را مشاهده کرد ؛ آنجا که می گوییم:
فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة
پس در دعوت مردم جای عذری باقی نگذاشت و در خیرخواهی دریغ نکرد و خون قلبش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی گمراهی رهایی بخشد.
زیارت اربعین یعنی زنده کردن یاد و خاطره آن حماسه سازان بزرگ و این یعنی دمیدن دوباره روح عاشورائیان در کالبد جامعه. آنچه ما را به این هدف نزدیک می سازد بیان اهداف و آثار این قیام و بعد الگوگیری و تطبیق آن با زندگی امروزمان است

سپس به اقدام ددمنشانه کسانی اشاره می کند که در عوض پذیرش سخنان خیرخواهانه و هدایتگرانه امام علیه السلام یا او را تنها گذاشتند و یا ناجوانمردانه به رویش تیغ جفا کشیدند. در همین بخش است که دلیل چنین انحراف و سقوط را نیز بیان می کند و می فرماید:
وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاه‏
در حالی که فریب خوردگان دنیا و آنان که سهم خود را با پست ترین چیز معامله کردند و آخرت خود را به ارزان ترین قیمت فروختند. بر علیه او (امام حسین علیه السلام) همپیمان شدند و به سبب [پیروی از] هوای نفس سقوط کردند.
در فرازهای پایانی این زیارت ، زائر موضع خود را در حمایت و پیروی از امام حسین علیه السلام و یارانش اعلام می دارد و با درود بر ارواح و اجساد آن بزرگ مردان تاریخ بندگی و دلدادگی از خدا می خواهد که او را در راه ایشان رهروی ثابت قدم قرار دهد.[4]
امید است در این ایام به جای پرداختن غیر ضروری به آن بحث تاریخی به این معارف مسلم و روحبخش پرداخته شود تا بیش از پیش فرهنگ حسینی در جامعه ما و بعد در سراسر دنیا نهادینه شود.

پی نوشت:
1. اربعین در فرهنگ اسلامی ، رضا تقوی .
2. مصباح المتهجد، ص551 ؛ مصباح الزائر، ص347 ؛ المزار الكبیر ص143 ؛ روضة الواعظین، ص234 ؛ مصباح الكفعمی ، ص489( در حاشیه) و نیز التهذیب 6/ 52 .
3. پژوهشی در اربعین حسینی علیه السلام، محسن رنجبر، تاریخ در آیینه پژوهش، ش5.
4. تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، 6/113.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]عقده ای که گشوده شد
[/h]



اساساً اهمیت اربعین در آن است كه در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر صلی الله علیه واله، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این كار پایه‏گذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون- از قبیل شهادت حسین بن على علیه ‏السّلام در عاشورا- به حفظ یاد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‏ زیادى نخواهند برد.
اگر زینب كبرى سلام‏الله‏علیها و امام سجّاد صلوات الله علیه در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفه عاشورا و هدف حسین بن على علیه ‏السّلام و ظلم دشمن را بیان نمى‏كردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.
آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسین بن على علیه‏السّلام بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسین بن على علیه‏السّلام و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب علیهاالسّلام و مجاهدت امام سجّاد علیه‏السّلام و بقیه‏ بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آن‏ها، صحنه نظامى نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكته‏ها باید توجه كنیم.
دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسین بن على علیه السلام را محكوم مى‏ساخت و وانمود مى‏كرد كه حسین بن على علیه السلام كسى بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامى و براى دنیا قیام كرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور مى‏كردند. بعد هم كه حسین بن على علیه‏السّلام، با آن وضع عجیب و با آن شكل فجیع، به وسیله دژخیمان در صحراى كربلا به شهادت رسید، آن را یك غلبه و فتح وانمود مى‏كردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافته‏ها را عوض كرد. حق، این‏گونه است.
در زیارتى از زیارت‏هاى امام حسین علیه‏السّلام كه در روز اربعین‏ خوانده مى‏شود، جمله‏اى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است:
«و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة».
خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند

فلسفه‏ى فداكارى حسین بن على علیه‏السّلام در این جمله گنجانده شده است. زائر به خداى متعال عرض مى‏كند كه این بنده‏ تو، این حسین تو، خون خود را نثار كرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد.
«و حیرة الضّلالة» ؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى كه در گمراهى است، نجات بدهد.
این جمله چقدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفته‏اى است.
مسئله این است كه بشریت همیشه دستخوش شیطنت شیطانهاست. همیشه شیطانهاى بزرگ و كوچك، براى تأمین هدفهاى خود، انسانها و توده‏هاى مردم و ملتها را قربانى مى‏كنند. در تاریخ گذشته هم این را خوانده‏اید و شرح حال سلاطین جابر و ستمگر و رفتار آن‏ها با ملتها و وضع امروز دنیا و روش قدرتهاى بزرگ را دیده‏اید. بشر دستخوش اغوا و خدعه‏ شیطانها قرار مى‏گیرد. باید به بشر كمك كرد، باید به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانى و گمراهى خلاص بشوند.
چه كسى مى‏تواند این دست نجات را به سوى بشریت دراز كند؟ آن كسانى كه چسبیده به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نمى‏توانند؛ چون خودشان گمراهند. آن كسانى كه اسیر خودخواهى‏ها و منیتها باشند، نمى‏توانند بشر را نجات بدهند؛ باید كسى پیدا بشود و خودشان را نجات بدهد؛ یا لطف خدا به سراغ آن‏ها بیاید، تا اراده‏ آن‏ها قوى بشود و بتوانند خودشان را رها كنند. آن كسى مى‏تواند بشر را نجات بدهد، كه داراى گذشت باشد؛ بتواند ایثار كند و از شهوات بگذرد؛ از منیت و خودپرستى و خودخواهى و حرص و هوى و حسد و بخل و بقیه‏ گرفتاریهایى كه معمولًا انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند شمعى فرا راه بشر روشن كند.

جاذبه‏ مغناطیس عشق
در روز اربعین‏ هم، بعد از آن روزهاى تلخ و آن شهادت عجیب، اولین زائران اباعبدالله الحسین علیه‏السّلام بر سر قبر امامِ معصومِ شهید جمع شدند.
شروع جاذبه‏ى مغناطیس حسینى، در روز اربعین است. جابر بن عبد اللّه را از مدینه بلند مى‏كند و به كربلا مى‏كشد. این، همان مغناطیسى است كه امروز هم با گذشت قرنهاى متمادى، در دل من و شماست. كسانى كه معرفت به اهل بیت علیهم ‏السّلام دارند، عشق و شور به كربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینى و به مرقد سرور شهیدان علیه ‏السّلام.
جابر بن عبداللّه جزو مجاهدین صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ یعنى قبل از ولادت امام حسین علیه ‏السّلام، جابر بن عبد اللّه، در خدمت پیغمبر صلی الله علیه وآله بوده و در كنار او جهاد كرده است. كودكى، ولادت و نشو و نماى حسین بن على علیه‏السّلام را به چشم خود دیده است. جابر بن عبد اللّه به طور حتم بارها دیده بود كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله، حسین بن على علیه ‏السّلام را در آغوش مى‏گرفت، چشمهاى او را مى‏بوسید، صورت او را مى‏بوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسین بن على علیه ‏السّلام غذا مى‏گذاشت و به او آب مى‏داد؛ این‏ها را به احتمال زیاد جابر بن عبد اللّه به چشم خود دیده بود. جابر بن عبداللّه به طور حتم از پیغمبر صلی الله علیه وآله به گوش خودش شنیده باشد كه: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‏اند. بعدها هم بعد از پیغمبر صلی الله علیه وآله، موقعیت و شخصیت امام حسین علیه ‏السّلام جلو چشم جابر بن عبد اللّه انصارى است.
حالا جابر شنیده است كه حسین بن على علیه ‏السّلام را به شهادت رسانده‏اند. جگرگوشه‏ى پیغمبر صلی الله علیه وآله را با لب تشنه شهید كرده‏اند. از مدینه راه افتاده است؛ از كوفه، عطیّه با او همراه شده است. عطیه روایت مى‏كند كه: «جابر بن عبد اللّه به كنار شط فرات آمد، آنجا غسل كرد، جامه‏ى سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهاى آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین علیه‏السّلام روانه شد. آن روایتى كه من دیدم این‏طور است، مى‏گوید: وقتى به قبر رسید، سه مرتبه با صداى بلند گفت:
كى جرئت مى‏كرد، كى توانائى این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقده‏اى در گلوى مۆمنین باقى بود. این عقده روز اربعین‏ اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین‏ در كربلا اتفاق افتاد

«الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر»؛ یعنى وقتى‏كه مى‏بیند كه چطور آن جگرگوشه‏ پیغمبر صلی الله علیه وآله و زهرا علیها‏السّلام را، دست غارتگر شهواتِ طغیان‏گران، این‏طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تكبیر مى‏گوید. بعد مى‏گوید:
از كثرت اندوه، جابر بن عبداللّه روى قبر امام حسین علیه‏السّلام از حال رفت، غش كرد و افتاد. نمى‏دانیم چه گذشته است، اما در این روایت مى‏گوید، وقتى به هوش آمد، شروع كرد با امام حسین علیه‏السّلام صحبت كردن: «السّلام علیكم یا آل الله، السّلام علیكم یا صفوة الله».
اربعین‏ در حادثه‏ كربلا یك شروع بود؛ یك آغاز بود. بعد از آنكه قضیه‏ كربلا انجام گرفت- آن فاجعه‏ بزرگ اتفاق افتاد- و فداكارى بى‏نظیر اباعبداللَّه علیه‏السّلام و اصحاب و یاران و خانواده‏اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه اسارتها پیام را باید منتشر مى‏كرد و خطبه‏ها و افشاگرى‏ها و حقیقت‏گوئى‏هاى حضرت زینب سلام‏الله‏علیها و امام سجّاد علیه‏السّلام مثل یك رسانه پرقدرت باید فكر و حادثه و هدف و جهت‏گیرى را در محدوده وسیعى منتشر مى‏كرد؛ و كرد.
خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند.
در كوفه، در شام، در بین راه، خیلى‏ها از زبان زینب كبرى سلام‏الله‏علیها یا امام سجّاد علیه‏السّلام یا از دیدن وضع اسرا، خیلى چیزها را فهمیدند، ولى كى جرئت مى‏كرد، كى توانائى این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقده‏اى در گلوى مۆمنین باقى بود. این عقده روز اربعین‏ اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین‏ در كربلا اتفاق افتاد.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زيارت اربعين


اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛
سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْكُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاری‌ها اسیر بود و كشته اشكِ روان گردید
...

صدای پای اشتران از دل كویر می‎آید. كاروانی خسته و غم‎دیده و محزون هر كسی سر به کنج كجاوه گذاشته و آرام آرام می‎گرید، باد با رقص جنون‎آمیز خود شن‎های صحرا را پا به پای خود به وجد آورده و به آسمان می‎برد.

صدای زوزه باد هر از گاهی مصیبت‎دیدگان را از دل دریای غم بیرون می‎آورد.

آری، كاروان اُسراء اینك به سمت مدینه باز می‎گشت، مدینة النّبی كه اینك محزون و داغدار پسر پیامبر بود.

هنگامی كه كاروان به دوراهی عراق و مدینه رسید، ناگهان نسیمی از جانب كربلا دختر امام حسین (علیه السلام) را متوجّه خود كرد.آه چه لحظه‎ای بود، صدای شیون او بلند شد و همه را متوجّه خود نمود همگی مست نسیم كوی حسین (علیه السلام) گشتند.

با هم به ساربان گفتند كه ما را از دشت كربلا و مزار یار عبور ده.
قافله مسیر خود را تغییر داد. زمان فراق دیگر به سر آمده بود و عاشقان به كوی معشوق نزدیك می‎شدند.

هر چه این فاصله كمتر می‎شد بر شور و افغان كاروان افزوده می‎گشت.
هنگامی كه آن پروانگان به مدفن خورشید رسیدند از روی ناقه‎ها همچون برگ خزان خود را به زیر افكندند.

هر كس قبر عزیزی را در آغوش گرفت صدای فغان و ناله در تمام صحرا مستولی گشت. جابر بن عبدالله انصاری نیز كه در اربعین به كربلا رسیده بود، با داغدیدگان هم ناله شد.

یكی می‎گوید: همین جا بود كه عزیز خود را از دست دادیم.
یكی دیگر می‎گوید: همین جا بود كه خیمه‎های ما را آتش زدند و اموالمان را غارت كردند.

آه همین جا بود كه شمر با شمشیر سر از بدن حسینم جدا ساخت.
وای عمویم، این جا بودكه او را به شهادت رساندند.

وای پسرم علی اصغر. صدای جانسوز رباب شور دیگری به این مرثیه‎خوانی می‎داد. او سخت می‎گریست، خدا این جا بودكه با تیر سه شعبه گلوی كوچك اصغرم را هدف گرفتند.

آری هر كسی به نحوی از دل غم دیده‎اش عقده‎گشائی می‎كرد.
در این اثنا بی‎بی زینب كبری (سلام الله علیها) خود را تمام قد بر روی قبر برادر انداخت و با اشك و آه و صدای محزون گفت:

ای وای برادرم حسین جان، ای وای محبوب دل پیامبر خدا، ای فرزند مكه و مِنا. ای پسر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و ای فرزند علی مرتضی (علیه السلام).

ای برادر، شرمنده‎ات گشتم که نازدانه‎ات رقیه را در خرابه شام جا گذاشتم .
ای برادر، اگر اینجا نامحرم نبود، جای تازیانه و سنگ‎ها را به تو نشان می‎دادم.

ای برادر ما را خارجی خواندند و از بالای بام‎ها بر ما سنگ زدند و بر رویمان خاك و خاكستر پاشیدند.

ای عزیز مادرم ای میوه قلبم و ...
ناگهان زینب بی هوش شد و به زمین افتاد.

منبع:
شبکه امام صادق علیه السلام
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


پرچمت بر زمین نخواهد ماند

چهل روز گذشت.

نه اشک ها در چشم دوام آوردند، نه حرف ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست. خاک های بیابان می دانند که سیلی آفتاب یعنی چه؟

تشنگی را باید از ریگ های ساحل پرسید تا بگویند آب به چه می ارزد؟
هم کوفه از سکوت پر بود و هم شام. تنگ راه های شام، انتظار کشیدند تا صدای قدم های کسی بگذرد و دریغ! مسلمانان شهر بیگانه اند، غریبه اند با برادران خویش!

حرف ها فاسد شده اند پشت میله های زندان سینه ها. دستی بیرون نمی آید که سلامی را پاسخ دهد. فریاد را از قاموس کوفه و شام ربوده اند. اراده ها را چپاول کرده اند. دست ها را بریده اند. به آدم ها یاد داده اند خم و راست شوند. کسی نمی داند شجاعت چیست و جوان مردی را با کدام قلم می نویسند؟

چهل روز گذشت؛ نه از آب خبری شد، نه بابا!

آسایش از فراز سرمان پر کشیده بود. چشم هایمان به تاریکی خرابه عادت کرده بود. اشک هایمان را چهل روز است که نشسته ایم! چهل روز است که از پا ننشسته ایم. زنجیر بر دست هایمان نهادند و در میدان های شهر گرداندند؛ غافل که چلچراغ را به دیار شب می برند. خواب کودکانمان را آشفتند تا بر مصیبت مان بیفزایند؛ غافل که ما صبر را سال هاست می شناسیم؛ ما صبر را در خانه علی علیه السلام آموخته ایم.

از دشنه و دشنام کم نگذاشتند. از «گرد و خاک کردن» کم نگذاشتند تا حقیقت پاکی مان پوشیده شود؛ ولی چه باک! حقیقت، بی نیاز از این گرد و خاک کردن هاست. حضرت دوست اگر با ماست، چه باک از این همه دشمنی! زبان ها را دستور به سکوت دادند؛ ولی آنچه البته نمی پاید، سکوت است.

قلب ها را نتوانستند باز دارند از اندوه.

مغزها را نتوانستند باز دارند از تأمل. خطبه های زین العابدین علیه السلام قیام کرده بود و قد برافراشته بود در جمعیت تا پیام رسان خون تو باشد. طنین شهادت تو، پرده ها را لرزاند، ریسمان ها را گسیخت و قلب ها را گشود؛

چهل روز گذشت.

اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد،
صدای «هل من ناصر»
تو بی جواب نخواهد ماند.


روزگار این چنین نخواهد ماند
دولتِ ظالمین نخواهد ماند

قرن ها می روند و می آیند
پرچمت بر زمین نخواهد ماند

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زيارت اربعين


از زيارت‏هايي که در روايات اسلامي به عنوان علامت ايمان شمرده شده، زيارت اربعين امام حسين عليه ‏السلام است.

امام حسن عسکري عليه ‏السلام در اين زمينه فرموده است:

«پنج چيز علامت مؤمن است:


51 رکعت نماز در شبانه روز،
زيارت اربعين،
انگشتر در دست راست،
بر خاک گذاشتن پيشاني
و بلند گفتن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم در نماز».

زيارت نامه امام حسين عليه‏ السلام در روز اربعين، از امام صادق عليه‏ السلام و به وسيله صفوان جمّال نقل شده است.

صفوان، ساکن کوفه و از راويان مورد اعتماد به شمار مي‏رود. او فردي پرهيزکار بود که افتخار شاگردي امام کاظم عليه‏ السلام را هم داشته است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عدد «اربعین» در متون دینی


یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در زمان بعثت، چهل بوده است.

گفته شده است که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است. گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده‌اند.

در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است.

در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود.1

درباره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می‌کردند.2

اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است.

در این نقل‎ها آمده است که اگر کسی از امت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینیش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد.

در نقل دیگری آمده است که امیرمومنان(علیه‎السلام) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابر دشمنانم می‌ایستادم.3

مرحوم کفعمی نوشته است: زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچگاه خالی نمی‌شود.4

درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علقه می‎شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا تولد در نقل‎های کهن به کار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.

در روایات ائمه علیهم السلام، مضامین مختلفی ناظر بر این مطلب آمده است همانند:

«کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی‌شود»، «که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می‌شود»، «کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می‌کند».

و نیز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود».5

اینها نمونه‌ای از نقل‎هایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.

پی نوشت ها:
1- مستدرک وسائل، ج 9، ص 329.
2- مستدرک، ج5، ص239.
3- الاحتجاج، ص84 .
4- بحارالانوار، ج53، ص200 .
5- مستدرک وسائل، ج5، ص217 .
 
بالا