*مي داني ... !؟ به رويت نياوردم ... ! *
* از همان زماني كه جاي " تو " به " من " گفتي : " شما " *
*فهميدم *
*پاي " او " در ميان است ...*
![]()
هرگز نباید قبول کرد
وقتی کسی تو خطابت میکندبه راحتی
برایش شما بشوی
افسوس بر همچین احساسی
*مي داني ... !؟ به رويت نياوردم ... ! *
* از همان زماني كه جاي " تو " به " من " گفتي : " شما " *
*فهميدم *
*پاي " او " در ميان است ...*
![]()
لعنتی اینقدر شما شما نکن
تو را من تو کردم وگرنه
همان شما هم زیادت بود
وقتی کسی عاشقت است
طرز بیان اسمت میان لبهایش جور خاصی است
جوری که نمیشود گفت
جوری که امن امن است
همیشه این سوال ذهن مرا در بر میگیرد :
که چـــــــــرا ؟
اعتماد نگاه دیگران به تن ِزن ختم می شود ؟!
مگر زن خلاصه شده در همین یک بدن ؟!
کاش او را برای مهربانی قلبش می خواستــــی ...
... نـــه آنکه فقط شب را با تو به سر کنـــد !!!
تو !
تمام قلب این زن را تسخیــر کردی ...
ولی فقط پیچ و تاب تنش زیباست ؟؟؟
چـــــــــــــــــرا لبخنــــــــدش را نمی بینــــــــــــــی که
از سردی ِ نگاهت بر روی لبانــــــــــــــش یــــــخ زده ... ؟؟؟
![]()
این روزا اگه بخوای به پسری تکیه کنی باید اول جسمتو بهش هدیه کنیزن شده وسیله
اما کسی به دلش اهمیت نمیده
اگه لبخند نزنه به کسی که از روی هوس میاد سراغش
میشه بی رحم
اگه اشک بریزه به عشقی میشه چشم سفید
کاش کمی بیاموزند کسانی که از روی هوس سراغ زنی
میروند
ان زن نیز ادم هست
روزی هزاز بار
لعنت میفرستد بر زن بودنش
اما گاهی تنها لبخند کودکش دلش را ارام میکند
و دیگر نگاه هوسباز برایش مهم نیست
یا صورت کبودش بخاطر کتکهای مردی که روزی عاشقانه دوستش داشت
اما حال تنها از این مرد وحشت دارد
لعنت بر عشقی که نمیشود
به راحتی فراموشش کرد
و تنها خاطره اش میشود
اه و اشک
صبوری سخته اما فراموشی از اون هم سخت تره
اما از هر دو سخت تر اینه که ندونی باید فراموش کنی یا صبر ؟!!
این روزا اگه بخوای به پسری تکیه کنی باید اول جسمتو بهش هدیه کنی
لذتشو که برد مثل آدامس میندازتش بیرون
بعد مثل آدامس میچسبی پای یه عابر عاشق پیشه
بعد نوبت اینه که بهت انگ هرزه بودن بزنن
کسی که از دلت خبر نداره
![]()