همه چیز عادیست
عادی تر از آنچه فکرش را بکنی
دیگر نه ذوق کودکانه ی هر روز دیدنت، هست
نه سرخوشانه ی شنیدن صدایت
و نه حیرانی تماشای ناگهانی نگاهت...
هیچ چیز دلم را نمی لرزاند
نه زنگ تلفن
نه خواندن شعر
و نه حتی مرور خاطرا تِ تو؛
روزهایم به تماشا خلاصه می شوند
سکوت کرده ام
بی صدا
بی کلام
بی مرز
بی مدار حتی؛
انگار هزار سال تمام است
که در گیر اتفاق سکوتم!