mahshid-engineer
عضو جدید
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بي خار کجاست
. . . . .
غنچه از خواب پريد ... و گلي تازه به دنيا آمد ...
خار خنديد و به گل گفت : سلام ... و جوابي نشنيد ...
خار رنجيد ولي هيچ نگفت ...
ساعتي چند گذشت ... گل چه زيبا شده بود ...
دست بي رحمي آمد نزديک ... گل سراسيمه ز وحشت افسرد ...
ليک آن خار در آن دست خليد ... و گل از مرگ رهيد ...
صبح فردا که رسيد ... خار با شبنمي از خواب پريد ...
گل صميمانه به او گفت : سلام ...
چه زيباست که خاري گل دهد

چه زيباست که خاري گل دهد
زندگي ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتي، هم بي معنا بود
همه کس عکس گل يار ، تماشا خواهد

همه کس عکس گل يار ، تماشا خواهد

زندگي با همه وسعت خويش ، محفل ساكت غم خوردن نيست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
اضطراب وهوس ديدن و ناديدن نيست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
اضطراب وهوس ديدن و ناديدن نيست
زندگي جنبش و جاري شدن است
زندگي کوشش و راهي شدن است
از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدا مي داند.
زندگي کوشش و راهي شدن است
از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدا مي داند.
آخرین ویرایش: