جوک و لطیفه، لبخند و خنده :|

[آمیتیس19]

با 2تا از دوستام نشستم دردو دل میکنم
مشورت میکنم
یکیشون میگه وای حالا میخوای چیکارکنی؟!!!!!

اونیکی هم بعد چند بدقیقه گوشیشو گذاشت کنار گفت وای عزیزم .. باز خودت بهترمیدونی ، من چی بگم والا!!!!

 

[saba62]

یه دوست دارم وقتی تازه ازدواج کرده بودما رو که میدید همش بهمون پوزخند میزد
.
.
الان دوسال گذشته مارو که میبنه بغض میکنه

 

[saba62]

مورد داشتیم که ﻃﺮﻑ ﺍﻧﻘﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷته
شبیه {همه ﻣﻮﺍﺭﺩ} ﺷﺪه

 

[m@hboubeh]

اﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

اول راهنمایی:تو دیگه دبستانی نیستی ﮐﻪﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

اول دبیرستان: تو دیگه راهنمایی نیستی ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺘﯽﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ :ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ بابات ﻧﯿﺴﺖﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﻣﺠﺮﺩﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﻣﺘﺎﻫﻠﯽ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﭘﯿﺮﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺎﺕ ﻟﺐ ﮔﻮﺭﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨوای بکنی….

و… اینگونه بود که ما هیچ غلطی نتونستیم بکنیم!

 

[m@hboubeh]

زندگی تصویریست از نقاشی خداوند.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

فقط زندگی آمریکایی ها و اروپایی ها رو داده داوینچی کشیده،

زندگی ما رو داده سمیرا ۵ ساله از ملایر کشیده!

 

[m@hboubeh]

دلم یکیو مــیخواد سرمو بزارم​

رو شونش ازدنیا شکایت کنم!​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

فقط چارشونه باشه و هیکل ورزشکاری…​

قد ۱۹۰ به بالا…​

چشماش سگ داشته باشه…​

ترجیحا پیرهن یقه دیپلمات تنش باشه ^_^​

لُپشم چال بیوفته… ​

ته ریش خیلی مهمه…​

اُدکلنشم تلخ باشه​

ماشینشم شاسی بلند باشه​

یه صدای دوبلوری خسته هم داشته باشه ​

که ادم همینجوری ته دلش بلرزه​

.​

دیگه همینا دیگه​

فکر کنم بتونم باهاش حرف بزنم​

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]اینقدر به آرایش دخترا گیر ندید هی دماغشو فلان کرده لباشو فلان کرده[/FONT][FONT=&quot] لج میکنن دیگه آرایش نمیکنن اون وقت دیگه نمیشه نگاشون کرد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دودش تو چشم خودتون میره هاااااا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]ﺩﯾﺸﺐ ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ﭘﯿﺘﺰﺍﺗﻮﻧﻮ ۱۲ ﺗﯿﮑﻪ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ۶ ﺗﯿﮑﻪ؟؟؟ [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﻧﻪ ۱۲ ﺗﯿﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﻩ[/FONT][FONT=&quot] !!! [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﻫﻤﻮﻥ ۶ ﺗﯿﮑﻪ ﺵ ﮐﻨﯿﺪ[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ﺷﻔﺎﻱ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﯾﻀﺎ[/FONT][FONT=&quot] , [/FONT][FONT=&quot]ﺧﺼﻮﺻﺎ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﻨﻈﻮﺭ[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ﺍﺟﻤﺎﻋﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﭘﺴﻨﺪ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]بعضی دخترا همچین زیر چشمشون خط میکشن [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]انگار قراره تو امتحان بیاد!!!!!! خخخخخ[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]تو مترو داشتم چت میکردم دیدم پسره داره چت منو میخونه نوشتم[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه اما [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]حواسش نیست زیپ شلوارش بازه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ب همین دستگیره در، حداقل ۵ نفر به زیپاشون نگاه کردن[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]یه دختره هم اول خودشو جمع و جور کرد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بعد دید ک دارم نگاهش میکنم گفت[/FONT][FONT=&quot] :[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مال من زیپ نداره دکمه ایه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اصلن یه وضعی [/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[vahid_007_006]

ﺩﯾﺸﺐ ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﭘﯿﺘﺰﺍﺗﻮﻧﻮ ۱۲ ﺗﯿﮑﻪ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ۶ ﺗﯿﮑﻪ؟؟؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﻧﻪ ۱۲ ﺗﯿﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﻩ !!!
ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﻫﻤﻮﻥ ۶ ﺗﯿﮑﻪ ﺵ ﮐﻨﯿﺪ
ﺷﻔﺎﻱ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﯾﻀﺎ , ﺧﺼﻮﺻﺎ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﻨﻈﻮﺭ
ﺍﺟﻤﺎﻋﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﭘﺴﻨﺪ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ

الهم صلی علی محمد و ال محمد

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]خواستگاری رو باید بندازن ساعت 6 صبح[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]که دختر تازه از خواب بیدار شده ، وگرنه ساعت 8 شب هر کیو ببینی میخوای بگیریش[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]پسرک توی تاکسی یک شکلات درآورد و خورد و بعد یکی دیگه و پشت بندش یکی دیگه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مردی که کنارش نشسته بود گفت : این همه شکلات بر دندونات مضره[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]پسرک جواب داد : بابابزرگم ۱۳۵سال عمر کرد ، مرد گفت : باخوردن شکلات ؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گفت : نه بابابزرگم فقط سرش تو کار خودش بود نه دیگران[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]

 

[saba62]

زن : عزیزم دکتر بهم گفت واسه اینکه حالم خوب بشه باید بریم به سفر خارج به یه ساحل آفتابی . حالا منو کجا میبری ؟
.
.
.
.
.
.
.
مرد : یه دکتر دیگه!!!

 

[saba62]

ﻧﺤﻮﻩ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ؛ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ .

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﺋﯽ 500 ﻋﺪﺩ ﺁﺟﺮﺩﺍﺭﯾﻢ،
1 ﻋﺪﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ .
ﭼﻨﺪ ﻋﺪﺩ ﺁﺟﺮ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟

ﻣﺘﻘﺎﺿﯽ : 499 ﻋﺪﺩ !

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﯿﻞ
ﺩﺍﺧﻞ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﯿﺪ

ﻣﺘﻘﺎﺿﯽ :
ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ : ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻟﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ : ﻓﯿﻠﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺳﻮﻡ: ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻟﻮ ﻣﯿﺒﻨﺪﯾﻢ !!

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﺣﺎﻻ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ
ﯾﮏﮔﻮﺯﻥ ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﯿﺪ

ﻣﺘﻘﺎﺿﯽ :
مرحله اول : ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻟﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ : ﻓﯿﻠﻮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﯾﻢ -
ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺳﻮﻡ: ﮔﻮﺯﻧﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ
ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ : ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻟﻮ ﻣﯿﺒﻨﺪﯾﻢ !!

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﺷﯿﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻮﻟﺪﺵ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ
ﮔﺮﻓﺘﻪ،ﻫﻤﻪ ﺣﯿﻮﻭﻧﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﺟﺰ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﯿﻪ ؟

ﻣﺘﻘﺎﺿﯽ :
ﮔﻮﺯﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻟﻪ

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﺮﮐﻪ
ﭘﺮﺍﺯ ﺳﻮﺳﻤﺎﺭ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟

ﻣﺘﻘﺎﺿﯽ :
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ,
ﭼﻮﻥ ﺳﻮﺳﻤﺎﺭﺍ ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﺷﯿﺮ !!
ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﺳﻮﺍﻝ ﺁﺧﺮ . ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ، ﭼﺮﺍ؟
ﻣﺘﻘﺎﺿﯽ :
ﺍﻣﻤﻤﻤﻤﻤﻤﻢ, ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ, ﻏﺮﻕ ﺷﺪ؟

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ :
ﻧﻪ, ﺍﻭﻥ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺁﺟﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ
ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯽ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﺗﻮ ﺳﺮﺵ ﻣﺮﺩ!
ﺷﻤﺎﻣﺮﺩﻭﺩین

 

[shahab.]

خواستگاری رو باید بندازن ساعت 6 صبح
که دختر تازه از خواب بیدار شده ، وگرنه ساعت 8 شب هر کیو ببینی میخوای بگیریش !

این حرفتو باید با طلا بنویسن خدایی دمت گرم

 

[m@hboubeh]

کل خاندانمون نشسته بودن. ​

داییم بهم گفت :تو خیلی دلقکی، باید بجای میمون، تو رو میفرستادند فضا،​

منم یکم اندیشه کردم و گفتم :حلال زاده به داییش میره!​

یه سکوته خاصی همجارو گرفت اون لحظه!!!​

 

[m@hboubeh]

ریش و سیبیل گذاشتم ؛ ​

بابام گفت این چه کاریه ؟ شدی شبیه ابوبکر بغدادی​

.​

.​

.​

زدمشون ، ​

الان میگه : خاک تو سرت ، ​

شدی شبیه خواجه های حرمسرای سلطان سلیمان​

کولر که نیس نمیدونن به چی گیر بدن !!​

 

[m@hboubeh]

ﻋﺼﺮ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺯﯾﺒﺎ، ﯾﮏ ﻭﻛﻴﻞ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻟﯿﻤﻮﺯﯾﻦ ﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩ ​

ﺍﺯ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻋﻠﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ.​

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ ​

ﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﻮﺩ. ​

ﺍﻭ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ” ﭼﺮﺍ ﻋﻠﻒ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯾﺪ؟”​

ﻣﺮﺩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ، ” ﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ. ﻣﺠﺒﻮﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﻋﻠﻒ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ.”​

ﻭﮐﯿﻞ ﮔﻔﺖ” :ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﻏﺬﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ.”​

ﺍﻣﺎ ﺁﻗﺎ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻭ ﺩﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ. ﺁﻧﻬﺎ ﺯﯾﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ.​

ﻭﻛﻴﻞ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ،” ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭ” ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﻔﺖ، ” ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﯿﺎ.”​

ﻣﺮﺩ ﺩﻭﻡ ﺁﻫﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ، “ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﮏ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﺷﺶ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻡ!”​

ﻭﻛﻴﻞ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ، “ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﻭﺭ.” ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺪﻧﺪ.​

ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻭﻛﻴﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ،​

ﺁﻗﺎ، ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﭙﺎﺱ ﮔزﺍﺭﻳﻢ
ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪ.
ﻭﻛﻴﻞ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﺮﺳﻨﺪﻡ. ﺷﻤﺎ ﻋﺎﺷﻖﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ؛ ​

ﻋﻠﻒ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﻳﻚ ﻣﺘﺮ ﺑﻠﻨﺪﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ” ​

محبت خیلی از آدما هم همینجوریه…….​

 

[m@hboubeh]

تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان ​

در جواب تمام خسته نباشید هایی هست که وسط کلاس به استاد می گفتیم !​

 

[m@hboubeh]

هـمسـایـمون اومـده خـونـمون مـیگه کـلنـگ داریـن؟
​

بـابـام مـنو نـشون مـیده ​

مـیگه ایـنـاهـاش ایـنـو بـبـر حـکـم کـلـنگـو تـو خـونـه مـا داره ​

.​

.​

.​

بـریـد کـنار مـهـر و مـحـبت مـیـپاشه رو سـر و صورتـتـون
​

 

[m@hboubeh]

عروس خانم برای بار سوم میپرسم،:​

آیا وکیلم شما را با مهریه ۱۴ قرص نان سنگک به عقد داماد درآورم؟​

حاج آقا دوجعبه گوجه هم اضافه کن ​

صلوات بفرستید​

ببلللله​

 

[m@hboubeh]

ﺣﯿﻒ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﻮﻟﻤﻮﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﺨﺮﯾﻢ…​

.​

.​

.​

.​

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ​

ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻗﻪ ﻃﻼﯾﯽ ﺗﯿﻠﯿﺖ ﮐﻨﯿﻢ ..
​

ﺳﻮﺍﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺫﻫﻦ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﺍ​

ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ :​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

.​

ﭼﺮﺍ ﻫﺮﮐﺎری میکنیم مردم از گشنگی نمیمیرن?​

 

[m@hboubeh]

سلام. به سیستم گویای نانوایی شاطر اکبر خوش آمدید؛
جهت اطلاع از قیمت نان عدد ۱،
ثبت نام خرید نان به صورت قسطی عدد ۲،
طرحهای تشویقی رنگی عدد ۳
و
شرکت در قرعه کشی پنج نان رایگان در هفته عدد ۴ را فشار دهید.

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]یکی از فانتزیام اینه که دختر همسایمون تیر بخوره بعد سریع با هلیکوپتر برسونمش بیمارستان بعد دکتر بگه : اوه خدای من ! این گروه خونیش خَـعلی کم یابه ! بعد پرستار با قیافه ی عاشوفته به دکتر بگه دکتر نبضش ضعیف شده باید هرچه زود تر بهش خون برسونیم بعد مادر دختر همسایمون شروع کنه به گریه کردن , پدرش به دکتر بگه دِ عـاخه لامـــــصب یه نگاهی به دور و بَـرت بـنداز ! دخترم داره جون میده ! بعد دکتر داد بزنه بزنه کسی نیست این فداکاری رو انجام بده !؟ بعد من در حالی که دارم هلیکوپترو خاموش میکنم و سوییچشو در میارم , از هلیکوپتر بیام بیرون و با یه لبخنده ملیح آستینمو بزنم بالا به دکتر بگم بیا بزن بعد پدر دختر همسایمون با لبخند بگه چرا دیر کردی داماده گــُلم ؟ بعد من برم توی اتاق عمل بعد که دختره بهوش اومد بگه ، پس عشق من کوش ؟ بعد باباش از پنجره به افق خیره بشه و لبخند رضایت بگه ، متاسفانه باید بگم به خاطـره ها پـیـوست[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]یکی از فانتزیام اینه که تو محلمون ۱۰تا پسر غریبه به دختر همسایمون تیکه بندازن و من غیرتی بشم کله کنم برم براشون ۱۰تاشونو لت و پار کنم و بعد بهشون بگم “خودتون خواستین من دعوا نداشتم” ، بعد دختر همسایه این صحنه رو ببینه کف و تف قاطی کنه تا میخواد بیاد سمتم که ازم قدردانی کنه یهو مادرش با چادر گُل گُلی از خونه بیاد بیرون و ببینه ۱۰نفر پاره پوره رو زمین دارن خاک میخورن ، متوجه جریان میشه و با یه حالت بغض آلود بیاد سمتم بگه داماد من [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]من : بله مادر ؟[/FONT]
[FONT=&quot]بگه : من همیشه آرزو داشتم همچین پسر رخشی داشتم ![/FONT]
[FONT=&quot]من : ولی مادرم تو همیشه به چشم یه پسر بد منو نگاه میکردی ، تو همیشه یه کاری میکردی که آمارم پیش بقیه همسایه ها خراب باشه ، تو به من تهمت میزدی (با صدای آلن دلون)[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]اینم معلم زبان ما تعریف کرد.[/FONT]
[FONT=&quot]گفت سر یه کلاس مختلط از دختره پرسیده تعطیلات کجا بودین؟[/FONT]
[FONT=&quot]دختره گفته:[/FONT]
[FONT=&quot]I was in jamshid’s bed[/FONT][FONT=&quot]![/FONT]
[FONT=&quot]بعداً معلوم شده منظورش تخت جمشیده!!][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]یه روز یه پسره، میره تو جمع اسکولا می بینه هر کی یه عددی رو میگه: بقیه می خندن[/FONT]
[FONT=&quot]می پرسه: چرا این کارو می کنید؟[/FONT]
[FONT=&quot]می گن: ما رو هر جک یه شماره گذاشتیم، هر کی هر عددی میگه می فهمیم کدوم جکه می خندیم!![/FONT]
[FONT=&quot]پسره میگه: خب مثلاً ۴۵ یعنی چی!؟[/FONT]
[FONT=&quot]می بینه یکی از خنده قش کرده یکی سرشو می کوبه تو دیوار![/FONT]
[FONT=&quot]پسره میگه: چرا می خندین!!؟؟[/FONT]
[FONT=&quot]میگن: خدا لعنتت کنه اینو تا حالا نشنیده بودیم![/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]تو یه جمعی هستم[/FONT]
[FONT=&quot]بابام زنگ زده میگه یه سوال میپرسم تابلو نکن[/FONT]
[FONT=&quot]فقط با آره یا نه جواب بده باشه؟[/FONT]
[FONT=&quot]میگم باشه.[/FONT]
[FONT=&quot]میگه اونجا چه خبره؟[/FONT]
[FONT=&quot]به نظر شما بگم اره یا نه[/FONT]
[FONT=&quot]زنگ زدم وزارت اطلاعات[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم چن تا کارشناس رمز گشایی بفرستن[/FONT]
[FONT=&quot]من ک خودم احتمال حمله تروریستی میدم[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]تو یه جمعی هستم[/FONT]
[FONT=&quot]بابام زنگ زده میگه یه سوال میپرسم تابلو نکن[/FONT]
[FONT=&quot]فقط با آره یا نه جواب بده باشه؟[/FONT]
[FONT=&quot]میگم باشه.[/FONT]
[FONT=&quot]میگه اونجا چه خبره؟[/FONT]
[FONT=&quot]به نظر شما بگم اره یا نه[/FONT]
[FONT=&quot]زنگ زدم وزارت اطلاعات[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم چن تا کارشناس رمز گشایی بفرستن[/FONT]
[FONT=&quot]من ک خودم احتمال حمله تروریستی میدم[/FONT]