جهادیه دیگه!!!!

smn_ash

عضو جدید
سلام
موضوع پول نیست ، این بچه هایی که اینجا میان مادیات رو کنار گذاشتن ، برا دل خودشون میان ، یه نوع عشقه ؛ به نوعی احساس د ِ ین میکنن و وظیفه خودشون میدونن
هرکسی که میاد یه دلیل برا خودش داره که در بالاترین اونها رضای خدا قرار داره
گروه عمار پروژه ی آبرسانی رو تابستون امسال انجام داد که باید با بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومن بودجه توسط پیمانکار انجام میشد ولی این جوونا با کمتر از 70میلیون تومن و در مدت کمتر انجام دادنش. ؛ پس بحث بی پولی نیست.
در ضمن اینا هم بچه نیستن و ازشون بیگاری هم نمیکشن ، چون کاملا اختیاریه.

عنوان تاپیک هم همین بود : جهادیه دیگه ، جهاد هم سحته.
یاعلی
;)
علی یارت
 
آخرین ویرایش:

smn_ash

عضو جدید
واقعأ کار سختیه! چی بگم والا :warn::huh:
ینی کشور ما اینقد پول نداره که بچه ها باید...
درسته باید مثبت ماجرا رو ببینیم و بگیم واقعا مرسی ، ولی.................................................................

کی میدونه شاید بی پولی مملکت باشه
ولی به این میشه فکر کرد که اگه کشور نتونه کاری بکنه اون مردم روستا تا کی میخان تو سختی باشن؟؟؟؟؟؟؟؟
پس اگر بودجه مملکت نرسه یا بعضی مسئولین به فکر نباشن و کاری نکنن . بجای اینکه بشینیم و زانو بقل بگیریم ..........
اصلا میشه گفت عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
دوستان حتی اگر تو ذهنتون اومد که دارن از حس وطن پرستی مردم سوء استفاده میکنن و (که این چنین هم نبوده)
پیش خودتون بگید اگر واقعا چنین قصدی هم بوده این کسی که با این فکر این کار و راه انداخته
این جور ادما برای مملکت ما نمیتونن کاری بکنن و نمیخوانن بکنن
پس چرا خودمون به فکر نباشیم
تا کی روستاهای ما تو فلاکت باشن
چرا مردم کاری نکنن براشون. قصد کسی که این و راه انداخته هر چی هم باشه مردمی که اومدن کار کنن واسه خدا اومدن و نیتشون خیر بود
بزار اگه کسی به فکر مملکتمون نیست خودمون ابادش کنیم
اینقدر شرایط بعضی این روستا ها بد بوده که نه ابی نه برقی
بچه هایی که کار میکردن برای اوردن اب باید کلی پیاده روی میکردن

 

smn_ash

عضو جدید
ببخشیدا قصدم توهین به مملکت نبود من همه ی اونارو به فرض مثال گفتم چون گفتم حتی اگرم اینطور باشه ............
در صورتی که اینطور نیست
ریا نباشه
من خودم هم در اردو ی جهادی بودم:redface:
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
ولی من میگم اینا همون جوونا میشن که وقتی کشور ما نیاز به کمک داره میان جلوی دشمن بایستن
از اینجا باید شروع کرد واسه خدا کار کردنو
بله ، جهاد در هر زمانی متفاوته
یه روز باید بیل بگیری دستت توی اردوی جهادی
یه رور هم تفنگ بگیری جلوی متجاوز
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شرط عشق جنون است آنهای که نرفتن عاشق نیستن
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستانی که مایلند در یک اردو جهادی مستقل شرکت کنند---قرار گاه در کرمان----تا 23 ام اسفند اطلاع بدهند

adhami67@gmail.com

زمان حرکت 24 اسفند -- هر موقع تصمیم به برگشت بگیرد برای شما بلیط تهیه میشود

این فرصت خودسازی را از دست ندهید

شاید دوستانی علاقه مند به شرکت در اردوی جهادی ای که از طرف بسیج دانشگاه یا مدارس است نباشند---باید ببینیم تا باور کنیم
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]داداش های گلم سلااااااااااااااااااااااااام[/h][h=3]ایشاالله که حال همتون خوب و دماغتون چاق باشه[/h][h=2]سلام به جهادگران[/h][h=1]سلام به انصارالمهدی عج[/h][h=2]سلام به انصارالرسول ص[/h][h=2]سلام به سربازان گمنام امام خامنه ای [/h][h=3]سلام به عاشقان شهادت[/h][h=1]سلام………………………[/h]
[h=3]یادش بخیر با داداش هایی که از بوشهر اومده بودند و داداش های جهادگر شیراز جلو درب[/h][h=3]ورودی حرم شاهچراغ فلافل گرفتیم و…. جاتون سبز ……….چند روز دیگه فیلمش رو میزارم[/h]

………….
………….
………..
…………………..
……………………..
………………………….






[h=2]بفرمایید نهارررررررررررررررررررررررررررررر………[/h][h=2]اینطور که فربد داره نون میخوره هرکس ندونه میگه به بچه ها تلیط[/h][h=2]نوشابه دادیم……… راسی تلیط رو درست نوشتم؟؟؟؟؟[/h][h=2]البته حق هم داره چون رویمیز جز نوشابه و نون چیز دیگه ای[/h][h=2]نیست!!!!!!![/h][h=3] با این حال بفرمایید اولین نهار چی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/h][h=4]کی یادش هس؟؟؟؟؟؟[/h]






[h=3]…………[/h][h=3]……………[/h][h=3]اینجا هم ادریان هست که خودمونه میشه ادییییییییییییییییییییییون!!@[/h][h=3]اینا هم داداش های جهادی هستن که از ادیون هستند و الآن حدود ساعت 9 صبح هس که داداش های عزیز دارن جمع میشن برای حرکت به سمت ترمینال کاوه و در نهایت ……. سراوان[/h]
[h=3]چی؟؟؟؟؟؟[/h][h=3]اسمشون؟؟؟؟[/h][h=3]از سمت راست داش ابوالفضل ،،،،،،،،،،،داش صادق،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،داش محمد حسین که ….پشت[/h][h=3]سر بچه هاست داداش علیرضا و داش مجتبی[/h][h=4]دبه ای هم که پشت سر داداا هس رو بعد بهتون میگم قضیش چیه!!!!!!!![/h]




[h=1]اینم هواپیمای خصوصی که باهاش رفتیم به ………….سراوان………..!!!!!!!!!![/h]
[h=2]داش حسین نکنه فکر کردی توی هواپیمای شخصی نشستی اینقدر ذوق میکنی!!!؟؟؟؟[/h]

[h=3]اینم یه ورزش صبحگاهی منظم !!!!!![/h][h=3]پرنشاط!!!!!!!!!!!!!![/h][h=3]هماهنگ!!!!!!!!!!![/h][h=3]افرین همه توی یک خط بدوید……….[/h]




[h=2]اابسه بابا خسته میشید بیاید نرمش زیاد دوندگی خوب نیسسسسسسسسسسس!!!!!!![/h][h=3]اول صبح میریم بیرون….ورزش و نرمش میکنیم!!!!!!!![/h][h=4]باشه بابا شما هم ورزش میکنی…….[/h][h=2]دست چپ و راس کدومهههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/h]

[h=3]عکس زیر رو ببین که میگم همه ورزشکا هستند و ورزش رو دوس دارن باورت نمیشه[/h][h=2]یکی به اینا بگه ورزش صبحگاهی تموم شد>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<<<[/h]


















[h=3]چیه اینم نیاز به توضیح داره ؟؟؟؟؟؟؟؟ خب بابا دارن صبحانه میخورن دیگه[/h]

[h=2]اینم یه عکس که شب نیمه شعبان گرفته شده!!!!!!!!![/h][h=3]عکسی با طعم بوشهر، اصفهان و شیراززززززززززززززززززز:::$$$$%%%%%%[/h]



[h=2]دلم خیلی برای داداش محسن میسوزه…..!!!!!!!! میدونی چرا؟[/h][h=1]خب خدت ببین بنده خدا اونقد تویگرما و زیر افتاب چرخیده و گشته که رنگ و چفیه اونم بر اثر[/h][h=1]افتاب عوض شده[/h][h=3]برو بابا از کی تا حالا خورشید چفیه رو به دستمال یزی تبدیل میکنه؟؟؟؟؟؟!!!!!@#$%^&*)((_+_[/h][h=3]خب معلومه دیگه از وقتی که داش محسن بجای چفیه دستمال یزدی میندازه[/h][h=3]مسئول اردو جهادی که دستمال یزدی میندازه دیگه خدا بخیر بگزرونه……….[/h][h=2]بنده خدا اصلا” هم با دستمال یزدی بچه ها رو نمیزد الکی فکر بد نکنید@@@@@ آره جون خودت تو گفتی و منم باور[/h][h=2]کردم……….[/h]

[h=3]یاران چه غریبانه رفتد از این خانه …..هم سوخته سمع ما هم سوخته پروانه!!!!!!!!!!!![/h][h=3]اینم یه عکس دسته جمعی از داداش های جهادی و شهدای سربلند ایران و اسلام……[/h]



[h=3]چه خبره؟؟[/h][h=3]دارن روی کی اب میریزن؟[/h][h=3]قضیه چیه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!![/h][h=1]محاکمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟دادگاه صحرایی دیگه چیه بابا؟!!!!!![/h]
[h=1]نکنه میخوای بگی از شدت گرما خیس عرق شدن؟؟؟؟؟؟؟[/h][h=3]البته از تو بعید نیس که بگی[/h][h=3]خدا به داد مجرمی برسه که شما بخواید محاکمش کنید[/h][h=3]اگه مجرم داداش محسن خانی باشه چه حالی میده#$%^&&&&&[/h]


[h=3]حرکت به سمت در تنگ[/h][h=3]داش بابک کجا با این عجلههههههههه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!![/h]


[h=3]تا حالا سوار تویوتا 2000 شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!$$$$$$$$$$$[/h]



[h=3]همه چیز خوبه و مسیر خیلی راحته و ما هیچ مشکلی رو نداریم ……………#######[/h][h=3]بله راس میگه جون خودش[/h][h=3]ماشالله دستمال یزدی هم بازارش گرمه هااااااااااااااا!!!!!!!!!!![/h]


[h=1]حالا بجای حرف زدن بفرمایید آب یخ با طعم بلوک[/h][h=2][/h][h=2]یادش بخیر رفته بودیم رودخونه و توی مسیر برگشت با دوتا کامیون هایی که برامون بلوک اورده بودن مواجه شدم و بماند که[/h][h=2]چه گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت!!!!!!!!!!!!!!!![/h][h=2]یادتون هست؟؟؟؟؟؟؟؟[/h][h=2]بدبخت راننده فقط رسید و خودش از ماشین انداخت بیرن!!!!!!!!!!!![/h][h=2]برای چی؟؟؟؟؟؟؟[/h][h=2]الکی و بیدلیل بود بابا و گرنه ما که کاری نداشتیم[/h][h=2]خودتون توی قسمت نظرها بگید قضیه چی بوده[/h]


[h=3][/h][h=2] داداش های گلم دیگه بای این با کافیه الآن ساعت 8 شب روز سه شنبه 18/04/1392 هس و الان توی تهران هستم و اینا رو نوشتم و باید برم نمازمبخونم و حرکت کنم به سمت اصفهان[/h][h=2]چکار داری؟؟؟؟؟؟[/h][h=2]بعد خبرشو میزارم[/h][h=2] فعلا یا علی ع[/h][h=1] این داستان ادامه دارد……………[/h][h=2] ضمنا نظر یادتون نره[/h][h=1]اگه خاطره ای هم میخواید بنویسید برید قسمت نظر[/h][h=1]دادن اونجا خاطرات رو بنویسید تا بعد انتقالش بدم به[/h][h=1]صفحه اصلی سایت………..[/h]
 
بالا