جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انسان ها را در زیستن بشناسید در گفتن همه آراسته اند!
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یادت باشه که:
در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی . به آنچه گریه دار بود می خندی
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند
رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند
درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند
ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سکه ها همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بیصدا
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بیصدا باشید . . .

* * * * * * * *
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مواظب کلماتی که در صحبت استفاده میکنید باشید
شاید شما را ببخشند، اما هرگز فراموش نمیکنند . . .
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگر شما یک غذای بد طعم را خورده باشید
میتوانید طعم یک غذای خوب را درک کنید
پس، از تلخیهای زندگی درس بگیرید تا بتوانید آنرا درک کنید
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگر رنجی نمیبردیم
هرگزمهربان بودن را نمیآموختیم . . .
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید!
زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید . . .
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
*مرد هر روز دیر سر کار حاضر می‌شد، وقتی می‌گفتند : چرا دیر می‌آیی؟*

*جواب می‌داد: یک ساعت بیشتر می‌خوابم تا انرژی زیادتری برای کار کردن داشته
باشم، برای آن یک ساعت هم که پول نمی‌گیرم !*

*یک روز رئیس او را خواست و برای آخرین بار اخطار کرد که دیگر دیر سر کار نیاید
. . .*



------------------------------

* ** مرد هر وقت مطلب آماده برای تدریس نداشت به رئیس آموزشگاه زنگ می‌زد تا
شاگردها آن روز برای کلاس نیایند و وقتشان تلف نشود*

*یک روز از پچ پچ‌های همکارانش فهمید ممکن است برای ترم بعد دعوت به کار نشود .
. .*



------------------------------

*مرد هر زمان نمی‌توانست کار مشتری را با دقت و کیفیت، در زمانی که آن ها می‌خواهند تحویل دهد، سفارش را قبول نمی کرد** و عذر می خواست*

*یک روز فهمید مشتریانش بسیار کمتر شده اند . . .*


------------------------------

*مرد نشسته بود . دستی به موهای بلند و کم پشتش می‌کشید*

*به فکر فرو رفت . . .*

*باید کاری می کرد . باید خودش را اصلاح می‌کرد !*

*ناگهان فکری به ذهنش رسید . او می توانست بازیگر باشد :*

*از فردا صبح ، مرد هر روز به موقع سرکارش حاضر می شد، کلاس هایش را مرتب تشکیل می‌داد، و همه‌ی سفارشات مشتریانش را قبول می‌کرد!*

*او هر روز دو ساعت سر کار چرت می‌زد!*

*وقتی برای تدریس آماده نبود در کلاس راه می‌رفت، دست هایش را به هم می‌مالید و
با اعتماد به نفس بالا می‌گفت: خوب بچه‌ها درس جلسه‌ی قبل را مرور می‌کنیم !!!*

*سفارش‌های مشتریانش** را قبول می‌کرد اما زمان تحویل بهانه‌های مختلفی می‌آورد تا کار را دیرتر تحویل دهد: تا حالا چند بار مادرش مرده ، دو سه بار پدرش را به خاک سپرده و ده‌ها بار به خواستگاری رفته بود . . .*

*حالا رئیس او خوشحال است که او را آدم کرده ، مدیر آموزشگاه راضی است که استاد
کلاسش منظم شده و مشتریانش مثل روزهای اول زیاد شده اند!!!*


*اما او دیگر با خودش «صادق » نیست.*

*او الان یک بازیگر است . همانند بقیه مردم!!!*
 

مهندس2010

عضو جدید
[FONT=times new roman,times,serif]"من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم.."

دکتر شریعتی...
[/FONT]
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید !
زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید . . .
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
بترسید از اونایی که عاشقی رو بلد نیستن ولی عاشق کردن رو خوب بلدن ...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی میگن تنهایی انتخاب کن نمیدونند تنهایی چقدر تلخ هست
چقدر افسون شده هست
چقدر غمزده میشوی وقتی کسی نیست تا بشود مرهم اشکهایت و پاکشان کند اما باز هم تنهای زیباست اخر مجبوری به خدای خود بیشتر فکرکنی
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] بیـــا بـــاز هــم خـــودمــان را بــه نفهـمـی بـــزنــــیم[/FONT] !
[FONT=&quot]گـاهـی بفـهـمی ، نفـهـمی .. نفـهـمـی ، اوج ِ فــــهم اسـت[/FONT] !

 

sokot92

عضو جدید
زندگی پراست از گره هایی که تو آن را نبسته ای
اما باید تمام آنها را به تنهایی باز کنی.
تنهای تنها ... نه، نمی توان
با یاد و کمک خدا ... البته می توان
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
m_sh_eng جمله های زیبا ادبیات 4591

Similar threads

بالا