آدمی اگر فقط خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد
ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است
زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند
روزی که به سوی تو آمدم با اشتیاق وای که چه میدانستم مرا پس میزنی
حال آنکه چشمانم خیس اشک بود و گفتی مرا که عاشق به معشوق نخواهد رسید در دل به تو خندیدم و پوچ پنداشتم سخنت را بعد از آن تو مرا با دنیایی از غم در این وادی تنهایی به انتظار گذاشتی رفتی با دیگران اما ندانستی که هر بهار را خزانی ست