جملات عبرت آموز
خطر متفاوت بودن را بپذیرید، ولى بیاموزید بدون جلب توجه متفاوت باشید.
فردا و دیروز با هم دست به یکى کردند. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد و فردا با وعده هایش خوابم کرد. وقتى چشم گشودم، امروزم گذشته بود.
در میان میلیون ها دیروز و هزاران فردا، فقط یک امروز وجود دارد. پس امروز را از دست ندهیم.
زندگى مثل پیانوست. دکمه هاى سیاه براى غم ها و دکمه هاى سفید براى شادى ها؛ اما زمانى مى توانى آهنگى زیبا بنوازى که دکمه هاى سفید و سیاه را با هم فشار دهى.
نبودهاى زندگى همیشه به نفع قوى ترین ها پایان نمى پذیرد، بلکه موفقیت، دیر یا زود با کسى است که بردن را باور دارد.
همه نمى توانند قهرمان باشند. برخى باید کنار خیابان بنشینند و قهرمانان را تشویق کنند.
مردى که کوه را از میان برداشت، کسى بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد.
هرگز نمى توانید در حالى که دست هایتان در جیبتان است از نردبان موفقیت بالا بروید.
هیچ وقت مغرور نشو. برگ ها وقتى مى ریزند که فکر مى کنند طلا شده اند.
ترجیح مى دهم طورى زندگى کنم که گویى خدا هست و وقتى مُردم بفهمم که نیست، تا اینکه طورى زندگى کنم که انگار خدا نیست و وقتى مُردم بفهمم که هست.
تاریک ترین ساعت هاى شب، درست ساعت هاى قبل از طلوع خورشید است.
هر چه روح به خدا نزدیک تر باشد، آشفتگى اش کمتر است؛ زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد.
خطر متفاوت بودن را بپذیرید، ولى بیاموزید بدون جلب توجه متفاوت باشید.
فردا و دیروز با هم دست به یکى کردند. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد و فردا با وعده هایش خوابم کرد. وقتى چشم گشودم، امروزم گذشته بود.
در میان میلیون ها دیروز و هزاران فردا، فقط یک امروز وجود دارد. پس امروز را از دست ندهیم.
زندگى مثل پیانوست. دکمه هاى سیاه براى غم ها و دکمه هاى سفید براى شادى ها؛ اما زمانى مى توانى آهنگى زیبا بنوازى که دکمه هاى سفید و سیاه را با هم فشار دهى.
نبودهاى زندگى همیشه به نفع قوى ترین ها پایان نمى پذیرد، بلکه موفقیت، دیر یا زود با کسى است که بردن را باور دارد.
همه نمى توانند قهرمان باشند. برخى باید کنار خیابان بنشینند و قهرمانان را تشویق کنند.
مردى که کوه را از میان برداشت، کسى بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد.
هرگز نمى توانید در حالى که دست هایتان در جیبتان است از نردبان موفقیت بالا بروید.
هیچ وقت مغرور نشو. برگ ها وقتى مى ریزند که فکر مى کنند طلا شده اند.
ترجیح مى دهم طورى زندگى کنم که گویى خدا هست و وقتى مُردم بفهمم که نیست، تا اینکه طورى زندگى کنم که انگار خدا نیست و وقتى مُردم بفهمم که هست.
تاریک ترین ساعت هاى شب، درست ساعت هاى قبل از طلوع خورشید است.
هر چه روح به خدا نزدیک تر باشد، آشفتگى اش کمتر است؛ زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد.