جلوه هایی از «جهت طواف کعبه» در علم و طبیعت

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز


احکام و دستورهای اسلامی هر یک راز و رمزهایی دارد که دستیابی به آنها انسان را در اعتقادات دینی قوی تر و راسخ تر می سازد. بسیاری از این اسرار و معارف از زبان معصومین علیهم السلام در روایات و احادیث دینی نقل شده و برخی نیز به تدریج با گسترش علم و دانش بشری کشف گردیده است. مقاله ای که در پیشدید خوانندگان گرامی قرار دارد، توسّط یکی از اساتید محترم دانشگاه به رشته تحریر درآمده و گرچه نمی توان آن را به عنوان یک نظر قطعی پذیرفت؛ زیرا احکام اسلام جنبه تعبدی داشته و مسلمانان تنها بر اساس دستور خداوند به آنها عمل می کنند و هرگز عمل به آن احکام متّکی بر اینگونه امور نیست، لیکن نشر اینگونه مطالب خالی از لطف نبوده، چه بسا آغازی برای تحقیقات بیشتر در این زمینه ها باشد.
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
فصل اوّل

روابط «جهت طواف کعبه» با پدیده های طبیعی

1 ـ «جهت طواف کعبه» با جهت حرکات ماه، زمین و اکثر سیّارات منظومه شمسی.

قُلْ انْظُرُوا مَاذَا فِی السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضِ....
«بگو به آنچه در آسمان ها و زمین است، نظر بیفکنید».1
ماه درجهت طواف کعبه حول محورخودونیزبه دورزمین می چرخد. زمین درجهت طواف کعبه به دور خودونیزبه دورخورشید می چرخ.
هنگامی که منظومه شمسی، از نقطه ای در فضا به طوری دیده شود، که قطب شمال خورشید در جلوی دید باشد، مشخص می شود که همه سیّارات ـ به جز زهره و اورانوس ـ در یک جهت از غرب به شرق، یا خلاف گردش عقربه های ساعت و در جهت طواف حاجیان به دور خانه خدا، به دور خود و به دور خورشید می گردند. جهت این گردش را در ستاره شناسی، «مستقیم» می نامند. گردش یا چرخش جهت مخالف، یعنی در جهت عقربه های ساعت، یا خلاف جهت طواف کعبه را، وقتی که از قطب شمال نظاره شود. «حرکت معکوس» می نامند. در بین مدارهای مریخ و مشتری، چندین هزار جرم کوچک کشف شده اند، که سیّارک نام دارند. قطر اکثر سیّارک ها، کمتر از 80 کیلومتر است، امّا بعضی هم قطرشان 6/1 کیلومتر است. همه سیّارک ها در جهت مستقیم؛ یعنی در جهت طواف کعبه، به دور خورشید می چرخند . ستاره های دنباله دار که عرفا به «نحس» بودن مشهورند، در خلاف جهت طواف خانه خدا می چرخند .

2 ـ «جهت طواف کعبه» با حرکت نپتون و یکی از اقمار آن8.

حرکت نپتون به دور محورش، در جهت عادی مستقیم؛ یعنی در جهت طواف حاجیان به دور کعبه است. نپتون دارای دو قمر به اسامی تریتون (Triton) و نریید (Neried) است. تریتون یک قمر بزرگ با قطر 6000 کیلومتر است. باعث تعجب است که تریتون در جهتی معکوس ـ یعنی خلاف جهت طواف به دور خانه خدا ـ به دور نپتون می گردد، به همین دلیل ستاره شناسان حدس می زنند که تریتون زمانی پس از پیدایش منظومه شمسی به اسارت نپتون درآمده است.
3 ـ «جهت طواف کعبه» با کهکشانهای مارپیچی.

کهکشان ها در شکل های گوناگونی دیده می شوند ولی کلاً سه نوع اصلی دارند: مارپیچی، بیضی شکل و بی نظم9. جهت باز شدن این مارپیچ ها برخلاف چرخش عقربه های ساعت و هماهنگ با جهت طواف کعبه است .

کهکشان راه شیری که منظومه شمسی ما در آن واقع است، حدود 200 میلیارد ستاره دارد. شکل آن تداعی کننده طواف.




4 ـ پیچش رشته های تشکیل دهنده مو و پشم جانداران در «جهت طواف کعبه» است.

ساده ترین راه پیچ، یا تاب خوردگی اسکلت زنجیر پپتیدی، ساختمان مارپیچ آلفای راست گرد است .
چنان که اسیدهای آمینه (آل) را، که به طور طبیعی یافت می شوند، در نظر بگیریم، دو نوع مارپیچ: یکی راست گرد (در جهت طواف کعبه) و دیگری چپ گرد می توان ساخت، که مارپپچ های راست گرد، به طور قابل ملاحظه ای پایدارترند. در میان تمام پروتئین های طبیعی که تا به امروز مطالعه شده اند، مارپیچ آلفا، راست گرد است. در کراتین های آلفای مو و پشم سه یا هفت عدد از این مارپیچ های آلفا ممکن است به هم بپیچند و طناب های سه رشته ای یا هفت رشته ای را، که با اتصالات متقابل دی سولفید به هم می پیوندند، تشکیل بدهند .

5 ـ پیچش رشته های تشکیل دهنده کروموزوم های کلیّه جانداران در «جهت طواف

کعبه» است.13 و 14 فَلْیَنظُرْ الاْءِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ.
«انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است.»15
الگوی خلقت هر انسان، براساس اطلاعات ژنتیکی موجود، در رشته های DNA اوست. کروموزوم ها، از DNA ساخته شده اند. در مدل ساختمان DNA واتسن و کرک، دو زنجیر پلی نوکلئوتید، در یک مارپیچ آلفای راست گرد مضاعف (در جهت طواف کعبه)، به هم پیچیده اند . ساختمان RNA نیز مارپیچ آلفای راست گرد (در جهت طواف کعبه) است.

DNA یک مارپیچ آلفای راست گرد در

جهت طواف کعبه است. 6 ـ «جهت طواف کعبه» با ساختار آمیلاز همسو است!

نشاسته از دو قسمت آمیلاز (amylose) و آمیلوپکتین (amylopectin) تشکیل شده است.16 آمیلاز با هالوژن ید، ایجاد رنگ آبی می کند. علت آن، توانایی ید در مستقر شدن در درون ساختار مارپیچی است، که از به هم پیوستن تکپاره های گلوکز تشکیل شده است. هنگامی که آمیلاز در آب قرار گیرد، این مارپیچ راست گرد حاصل می شود. جهت این مارپیچ با جهت طواف کعبه هماهنگ است.

ساختار مارپیچ راست گرد آمیلاز با جهت

طواف کعبه همسو است. 7 ـ «جهت طواف کعبه» با جهت پیچش ذاتی گیاهان.

أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَی الاْءَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ
«آیا به زمین نمی نگرند که چگونه ما از هر جفتی گیاه رویانیدیم.»18
رشد و حرکت گیاهان بر دو نوع است:
الف ـ حرکات ذاتی است، که نسبتا مستقل از عوامل زیست محیطی هستند.
ب ـ حرکاتی است که از محیط زیست ناشی می شود. رشد و حرکت ذاتی گیاهان مانند پیچک، در جهت خلاف چرخش عقربه های ساعت و هماهنگ با جهت طواف کعبه است.

عقربه های ساعت و هماهنگ با جهت طواف کعبه است. 8 ـ «جهت طواف کعبه» با جهت اوج گرفتن عقاب ها و پلیکان ها.

أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ....
«چرا به پرندگان که بالای سرشان در پروازند، نمی نگرند؟»20
پرندگانی چون عقاب ها و پلیکان ها در جهت مارپیچ راست گرد؛ یعنی در جهت طواف کعبه، از زمین برمی خیزند. در این حال، توده هوای گرم، آن ها را به ارتفاعات بالاتر سوق می دهد و به پرواز ادامه می دهند.

عقابها و پلیکانها در جهت طواف کعبه و بر

خلاف چرخش عقربه های ساعت اوج می گیرند. این شکل تداعی کننده معراج از کعبه به بیت المعمور است. 9 ـ اکثریت قریب به اتفاق هسته های عناصری که دنیای هستی را تشکیل می دهند، در

میدان مغناطیسی جهان، در «جهت طواف کعبه» می چرخند!به طور متوسط، از هر هزار اتمی که در جهان (Univrse) هست، تعداد 927 عدد هیدروژن، 71 عدد هلیوم و صرفا یک عدد آن از عناصر سنگین تر است.22 پس دنیای ما، دنیای هیدروژن است. هسته هیدروژن از یک پروتون تشکیل شده است. خواص پروتون را در میدان مغناطیسی زمین، منظومه شمسی و یا جهان و یا در رزونانس مغناطیسی هسته، NMR .23، در صورتی می توان توجیه کرد که برای آن اسپین فرض کنیم. اسپین هسته هیدروژن (پروتون) می تواند، یا در جهت طواف خانه خدا، یا مخالف جهت طواف کعبه باشد . تعداد پروتون هایی که در جهت طواف کعبه، به دور خود می چرخند، متناسب با قدرت میدان مغناطیسی (0B)، بیشتر از پروتون هایی است که مخالف جهت طواف کعبه، به دور خود می چرخند. اسپین کردن در خلاف جهت چرخش عقربه های ساعت؛ یعنی در جهت طواف کعبه، بردار اندازه حرکت زاویه ای و بردار گشتاور مغناطیسی پروتون را در جهت میدان مغناطیسی 0B در ترازی با انرژی کمتر؛ یعنی با پایداری بیشتر، قرارمی دهد .25 اسپین کردن پروتون ها، هنگامی که در میدان مغناطیسی قرار بگیرند، می تواند موافق چرخش عقربه های ساعت؛ یعنی مخالفت جهت طواف کعبه باشد. در آن صورت، بردار اندازه حرکت زاویه ای و بردار گشتاور مغناطیسی پروتون، مخالف جهت میدان مغناطیسی اعمال شده (Bْ) قرار می گیرد و پروتون ها در ترازی با انرژی بیشتر؛ یعنی با پایداری کمتر قرار می گیرند. همین بحث را می توان در مورد H3، c13، F19، P31، Fe57،Se 77، Yb171، W183،Pt 187، Os195، Hg199،Tl205،Pb 207 که دارای اسپین 21 و نسبت ژیرومغناطیسی مثبت هستند، انجام داد. در هسته هایی که اسپین بیش از21 دارند و نسبت ژیرومغناطیسی آن ها مثبت است ـ مانند: H2، Li7، B11، N14، Na23، Al27، S33، Cl35، Cl37، K39، V51، Mn55، Co59، Cu63، Cu65، As75،Br 79، Br81، Mo95، I127، Ba135 و Ba137 ـ اگرچه تعداد ترازهای انرژی بیش از دو عدد است امّا هسته هایی که در جهت طواف کعبه اسپین می کنند، پایدارترند از هسته هایی که برخلاف جهت طواف کعبه به دور خودمی چرخند. هسته هایی که نسبت ژیرومغناطیسی آن ها منفی است، نظیر: Be9، N15،O 17،Si 29، Y89، MO97، Rh103، AG109، cd113، Sn115، Sn117، Sn119، Te125، ×e129 و Tm169 ـ هنگامی که در جهت طواف کعبه اسپین کنند، ناپایدارترند تا در جهت خلاف آن. حالت آنان مانند الکترون است (شکل 16 ـ الف)26 که گشتاور مغناطیسی آن برخلاف جهت میدان مغناطیسی است.

طیف سنج های MNR ـ 60 مگاهرتز (بالا) و

500 مگاهرتز (پایین).
شکل 15: در غیاب میدان مغناطیسی (0B) هسته های مغناطیسی دارای انرژی برابر هستند. هنگامی که میدان مغناطیسی (0B) اعمال می شود، هسته هایی که در جهت طواف کعبه اسپین می کنند، همسوی میدان مغناطیسی می شوند و از پایداری بیشتری برخوردار می شوند. تعداد آنها نیز بیشتر است. امّا هسته هایی که بر خلاف جهت کعبه اسپین می کنند، ناپایدارترند. تعداد آنها نیز کمتر است.
شکل 16: الف: الکترون چرخنده. ب: پروتون چرخنده. در این شکل الکترون و پروتون با جهت یکسان اسپین (در جهت طواف کعبه) نمایش داده شده اند. بنابر این، بردارهای اندازه حرکت زاویه ای دارای جهت یکسان (به سمت بیت المعمور) هستند. بردار گشتاور مغناطیسی پروتون با توجّه به بار مثبت آن در جهت بالا (بیت المعمور) است. بردار گشتاور مغناطیسی الکترون با توجّه به بار منفی آن در جهت پایین است.
10 ـ در نیمکره شمالی «جهت طواف کعبه» موافق با جهت چرخش گردبادهای

«بالابرنده» و مخالف با جهت گردابهای «غرق کننده» است!در نیمکره شمالی جهت چرخش گردبادها، طوفان ها، سیکلون ها و هاریکن ها خلاف چرخش عقربه های ساعت؛ یعنی هماهنگ با جهت طواف دور خانه خداست. به عکس، جهت گردابها و آنتی سیکلون ها در نیمکره شمالی، موافق چرخش عقربه های ساعت و برخلاف جهت طواف دور خانه خداست (شکل های 1727، 1828، 1929. باتوجه به حرکت وضعی زمین جهت چرخش ظاهری سیکلون ها و آنتی سیکلون ها در نیمکره جنوبی عکس نیمکره شمالی است.
شکل 19: جهت سلیکون در خلیج مکزیک هنگام تقویت هاریکن در جهت طواف کعبه است.
11 ـ «جهت طواف کعبه» با جهت حرکات ورزشی!

جهت چرخش در ورزش های باستانی، دو، اسب دوانی و مسابقات اتومبیل رانی و غیره همه مخالف چرخش عقربه های ساعت و در جهت طواف کعبه است.
12 ـ «جهت طواف کعبه» با جهت باز کردن اکثر قفل ها، پیچ رادیو، تلویزیون و سایر

لوازم برقی و شیرفلکه ها!اکثر قریب به اتفاق قفل ها با چرخانیدن کلید در خلاف چرخش عقربه های ساعت؛ یعنی با چرخانیدن در جهت طواف کعبه باز و با چرخانیدن در جهت چرخش عقربه های ساعت بسته می شوند.
کلیدهای وسایل الکترونیکی نظیر رادیو، تلویزیون، اجاق الکتریکی، اتو، و غیره نیز اغلب با چرخانیدن در جهت طواف کعبه باز و با چرخانیدن بر خلاف این جهت بسته می شوند.
اکثر قریب به اتفاق شیرفلکه های آب، نفت و گاز با چرخانیدن برخلاف چرخش عقربه های ساعت؛ یعنی در جهت طواف کعبه باز و برخلاف آن بسته می شوند.
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست عزیز اونی که شما گفتی ایزومر آیینه ای آمینو اسید هست که ساختار آمینو اسید به دو فرم هست(دقت کنید که خود فرمول ساختار) یکی فرم L و دیگری فرم D که فرم چپ گرد یا همون L در طبیعت غالب هست و تمام پروتئین ها به فرم چپ هستند...
اما در اینجا گردش پیچ مد نظر هست که یک بحث پیشرفته در حوضه ی بیوشیمیه...گردش راست گرد به چپ گرد غالبیت داره...
البته جا داره از پستت تشکر کنم چون بچه های مهندسی کمتر از زیست اطلاعات دارن ولی شما امیدوارم کردی...;)
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم این استاد دانشگاه رو هم بنویسید. در همه زمینه ها فاضل هستند.

منتظر باشید،آخر هم منابع رو میگم هم اسم محقق رو

دوست عزیز اونی که شما گفتی ایزومر آیینه ای آمینو اسید هست که ساختار آمینو اسید به دو فرم هست(دقت کنید که خود فرمول ساختار) یکی فرم L و دیگری فرم D که فرم چپ گرد یا همون L در طبیعت غالب هست و تمام پروتئین ها به فرم چپ هستند...
اما در اینجا گردش پیچ مد نظر هست که یک بحث پیشرفته در حوضه ی بیوشیمیه...گردش راست گرد به چپ گرد غالبیت داره...
البته جا داره از پستت تشکر کنم چون بچه های مهندسی کمتر از زیست اطلاعات دارن ولی شما امیدوارم کردی...;)
اینا اطلاعات یه استاد هست
باید از ایشون در شگفت باشین:)
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاصل ضرب برداری نیرو مکان. بردار گشتاور پیچشی بر بردارهای پدیدآورنده اش عمود است.فصل دوّم

روابط نمادین «جهت طواف کعبه» با نمودهای علمی

1 ـ رابطه ضرب برداری با «جهت طواف کعبه»

حاصل ضرب برداری دو بردار a و b که به صورت b × a نوشته می شود، بردار دیگری است مانند c : b × a = c، بزرگی c به صورت sin Ø ab = cتعریف می شود که در آن Ø زاویه کوچکتر میان a و b است.
راستای c حاصل ضرب برداری دو بردار a و b بر صفحه ای که از a و bتشکیل می شود، عمود است.30
برای تعیین سوی بردار c به شکل 20 مراجعه می کنیم. پیچ راست گردی را که محور آن بر صفحه a و b عمود است درنظر می گیریم. آن را از a به b به اندازه زاویه Ø می چرخانیم. در این حالت، پیشروی پیچ، همان جهت بردار حاصل ضرب b × a خواهد بود . روش مناسب دیگر برای تعیین جهت حاصل ضرب برداری، به صورت زیر است.

محوری را که بر صفحه a و b عمود است و از مبدأ دو بردار می گذرد، درنظر می گیریم. سپس انگشتان دست راست خود را حول این محور خم می کنیم و به کمک نوک انگشتان، بردار a را در جهت زاویه کوچک تر میان دو بردار به طرف بردار b می آوریم. شست دست راست را، در حالی که آن را مستقیم به طرف بالا نگه داشته ایم، جهت حاصل ضرب b × a را نشان می دهد .

روش های توصیف شده در شکل 20 روش هایی قراردادی اند. دو بردار a و b یک صفحه را تشکیل می دهند و از هر صفحه می توان دو جهت به طرف خارج انتخاب کرد. ما قرارداد قاعده دست راست یا پیچ راست گرد را انتخاب می کنیم. در صورت انتخاب قاعده دست چپ یا پیچ چپ گرد، عکس جهت انتخابی b × a را خواهیم داشت. چون ضرب برداری به صورت b × a نوشته می شود، آن را ضرب ضربدری a و b نیز می گویند و می خوانند a ضربدر b. بنابراین، حاصل ضرب های a × b و b × a با هم برابر نیستند و به همین دلیل است که ترتیب عوامل ضرب در ضرب برداری اهمیت دارد. درواقع a × b - = b × a. این موضوع از این واقعیت نتیجه می شود که بزرگی absinØ با بزرگی basinØ مساوی است ولی جهت b × a با جهت a × bیکی نیست.

علت این امر آن است که پیچ راست گرد اگر از a به b و تحت زاویه Ø بپیچد در یک جهت، و اگر از b به a و تحت زاویه Ø بپیچد در جهت مخالف پیش می رود. همین نتیجه را با استفاده از قاعده دست راست می توان به دست آورد. اگر Øمساوی ³90 باشد a، b و c (b × a = C) هرسه بر هم عمودند و یک دستگاه مختصات سه بعدی راست گرد را تشکیل می دهند. باتوجه به مطالب گفته شده جهت طواف حول کعبه معنای فیزیکی مهمی دارد. همان گونه که حاصل ضرب های a × b و b × a با هم برابر نیستند، طواف از طرف چپ به راست با طواف از جهت راست به چپ با هم برابر نیستند. همان گونه که پیچ راست گرد اگر از a به b و تحت زاویه Ø بپیچد، در یک جهت (بالا) ، و اگر از bبه a و تحت زاویه Ø بپیچد، در جهت مخالف (پایین) پیش می رود

شکل 20: ضرب برداری. (الف) در رابطه b×a=c، جهت cجهت پیشروی پیچ راست گرد (به سمت بیت المعمور) است وقتی که پیچ از a به سمت b در داخل زاویه کوچکتر (در جهت طواف حول کعبه) بچرخند. (ب) جهت c را از «قاعده دست راست» می توان به دست آورد. به این ترتیب که اگر دست راست خود را طوری نگه داریم که چهار انگشت بسته شده در جهت چرخش a به b (یعنی در جهت طواف حول کعبه) باشد انگشت شست جهت c (بیت المعمور) را نشان خواهد داد. (پ) هر گاه جای عوامل ضرب را عوض کنیم، یعنی وقتی که پیچ در جهت پیشروی پیچ چپ گرد (خلاف جهت طواف حول کعبه) بچرخد، علامت حاصل ضرب برداری تغییر می کند: a×b-=b×a. با استفاده از قاعده دست راست یا قاعده پیشروی پیچ راست گرد ثابت می شود که cو cدر خلاف جهت یکدیگرند.
طواف از چپ به راست مطابق دستور شرع است و موجب صعود به سمت بیت المعمور می گردد و می تواند مورد قبول واقع شود. به عکس، طواف از راست به چپ مخالف دستور شرع و موجب تنزل است و مورد قبول واقع نمی شود.
2 ـ رابطه «جهت طواف کعبه» با حاصل ضرب برداری نیرو و مکان.

طواف یک حاجی را می توان با «حاصل ضرب برداری نیر و مکان» مقایسه کرد 31. بردار F یک نیروست که می خواهد r را (که یک بردار مکان است) در حول مبدأ O بچرخاند. کعبه را در نقطه O فرض کنید و فاصله حاجی را با خانه کعبه rبدانید. سعی و طواف حاجی را در جهت F بدانید که با rزاویه Ø را می سازد. جهت طواف در این حالت به گونه ای است که همواره شانه چپ حاجی به طرف کعبه است. در مورد این مسأله می خواهیم اندازه حاصل ضرب برداری و نیز راستا و سوی آن را تعریف کنیم. برای مشخص ساختن راستا و سو، می توانیم بردارها را به دست ای از محورهای مختصاتی دکارتی، x، y و z ارجاع دهیم. اگر توافق کنیم که F و r در صفحه xy قرار دارند، آن گاه مختصات سوم را با مشخص ساختن n به عنوان بردار بعد واحد که در راستای محور z قرار دارد، می توانیم وارد سازیم. سوی بردار n همان است که به طور معمول به وسیله قاعده پیچ دست راست مشخص می گردد. پیچانیدن یک پیچ دست راست در راستا و سوی nبایستی چنان باشد که با انجام آن F سبب چرخانیدن r گردد. همان طور که در شکل نشان داده شده است، حاصل ضرب برداری چنین تعریف می شود: n Ø sin rF = J

بنابراین، J یک بردار جدید است که از مبدأ مختصات می گذرد و در طول محور z به سوی بالا عمل می کند. موقعیت و ابعاد آن، تمامی آنچه را که در مورد وضعیت مشخص شده در شکل نیاز داریم، به ما خواهد گفت. بردار J بردار گشتاور نیرو در پیرامون یک نقطه است و چنان برداری را گشتاور پیچشی یا لنگر پیچشی می نامند که به طور دقیق تعریف شده و با نیروی پدیدآورنده اش با زاویه های قائم عمل می کند.
به عبارت ساده تر، همان طور که حاصل ضرب برداری نیرو و مکان یک بردار جدید است که از مبدأ O می گذرد و در طول محور Z به سوی بالا عمل می کند. طواف حاجی به گونه ای که شانه چپ وی به طرف کعبه باشد، برداری ایجاد می کند که از کعبه به سوی بالا (بیت المعمور) صعود نماید.
بنابراین، اگر حاجی خلاف جهت طواف کند ـ یعنی شانه راستش به طرف کعبه باشد ـ حاصل ضرب برداری طواف وی برداری خواهد بود که از مبدأ مختصات ـ که در این جا کعبه است ـ می گذرد و در طول محور Z به سوی پایین (مرکز زمین) سقوط می کند.

3 ـ رابطه «جهت طواف کعبه» با «حاصل ضرب برداری اندازه حرکت زاویه ای و

مکان».در شکل 22، P بردار اندازه حرکت یک ذرّه است، اندازه حرکت P برداری است برابر با جرم × سرعت. P می خواهد r را (که یک بردار مکان است) در حول مبدأ O بچرخاند. حاصل ضرب برداری P و r، بردار جدیدی خواهد بود که همان طور که در شکل 22 نشان داده شده است، از مبدأ به سوی بالا و عمود بر P و r عمل خواهد کرد. این بردار گشتاور اندازه حرکت یا بردار اندازه حرکت زاویه ای نام دارد.
بنابراین، بردار حرکت زاویه ای از طریق مبدأ مختصات عمل می کند و بر راستای چرخش عمود است و در سویی است که از قاعده پیچ دست راست در مشخص کردن راستای چرخش پیروی می کند.


حاصل ضرب برداری اندازه حرکت زاویه ای و مکان. بردار اندازه حرکت زاویه ای در محور z و بردارهای پدید آورنده اش در محورهای x و y عمود است.

اکنون می توانیم اندازه حرکت زاویه ای را برای یک طواف کننده حول کعبه تعریف کنیم. (شکل 23 طواف حاجی را با دو جهت متفاوت چرخش نمایش می دهد.) چنانچه حاجی شانه چپ خود را به سمت کعبه قرار دهد و طواف کند، یک بردار جدید که از کعبه می گذرد و به طرف بیت المعمور می رود، ایجاد خواهد شد. اگر حاجی در حال طواف شانه راست خود را به طرف کعبه قرار دهد، بردار حرکت زاویه ای وی از کعبه به سمت مرکز زمین خواهد رفت.

4 ـ رابطه «اندازه حرکت زاویه ها و گشتاورهای مغناطیسی الکترون و پروتون» با

جهت طواف کعبه.32در دنیای ریز (میکرو)، ذرّات باردار متحرکت (چرخنده)، میدان های مغناطیسی و الکتریکی پدید می آروند. الکترون و پروتون را می توانیم از دیدگاه اندازه حرکت زاویه ای اسپین آن ها و نیز بردرا گشتاورهای مغناطیسی با طواف حجاج بیت اللّه الحرام حول خانه خدا مقایسه کنیم.

در شکل (16 ـ الف) الکترون ها به صورت جسم چرخنده و دارای بار منفی نمایش داده شده اند و به پیروی از قانون پیچش دست راست برای بردارها، می توانیم اندازه حرکت زاویه ای اسپین را با بردار I نمایش دهیم. دوقطب مغناطیسی پدیدآمده به وسیله الکترون را می توان با بردار َ نمایش داد. بردار نمایش دهنده اندازه حرکت زاویه ای اسپینی I برای الکترون، با بردار نمایش دهنده گشتاور مغناطیسی آن (َ) ناهمسو (مخالف از نظر علامت) است. شکل (16 ـ ب) تصویر قابل مقایسه ای را برای اسپین پروتون نمایش می دهد. برخلاف الکترون، بردار نمایش دهنده اندازه حرکت زاویه ای اسپین پروتون I، با بردار نمایش دهنده گشتاور مغناطیسی آن (َ)، همسو (یعنی با علامت یکسان) است. بنابراین، بردار نمایش دهنده گشتاورهای مغناطیسی الکترون و پروتون (َ) دارای جهت های مخالف هستند؛ یعنی هر حاجی که مثل پروتون بار مثبت دارد یا نیت او تقرّب به خداست، طواف موجب معراج وی از کعبه به سوی بیت المعمور می شود (َ به سمت بالا). به عکس آن حاجی که مثل الکترون بار منفی دارد و طواف را با نیت غیرخدا انجام می دهد، مانند الکترون که بردار گشتاور مغناطیسی اش در جهت پایین است، طوافش او را به سمت خلاف جهت بیت المعمور خواهد برد و تنزّل خواهد کرد و معراج نخواهد داشت.

5 ـ رابطه «جهت طواف کعبه» با رفتار ژیروسکوپی و رزونانس مغناطیسی هسته.33

می توان ژیروسکوپی را درنظر گرفت که مانند شکل 24 از طریق محور چرخشی افقی اش، به برجکی متصل است و ما می توانیم مشخص سازیم که چرخ دوّار سنگینی نسبت به ناظری در بالای برجک، همسوی عقربه های ساعت می چرخد. حال اگر بتوانیم امکان مشاهده سیستم را در غیاب گرانش را تصور کنیم، در آن صورت، ژیروسکوپ موضع خود را حفظ خواهد کرد. درواقع، اگر چرخ دهنده ها بی مالش بودند، ژیروسکوپ برای همیشه در چرخش می ماند. اکنون، اگر گرانش پیدا شود، نیرویی برابر با g×m که به سمت پایین عمل می کند، برچرخ دوار اعمال خواهدشد. همان گونه که در بالای برجک دیده می شود، این چرخش در خلاف جهت عقربه ساعت است. چرخانیدن ژیروسکوپ در سوی مخالف، منجر به حرکت تقدیمی در راستای عقربه ساعت خواهد شد.


ژیروسکوپ. راستای چرخش بر راستای حرکت تقدیمی عمود است. حرکت تقدیمی موجب می شود تا ژیرسکوپ از طریق چرخ دوار نیروی گرانش F را خنثی سازد. طواف حول کعبه نیز ایجاد نیرویی برخلاف جاذبه های خاکی می کند که موجب معراج انسان می شود.

هسته های عناصر مغناطیسی، به ویژه هیدروژن ـ1 و کربن ـ13، همچون اجسام باردار چرخنده رفتار می کنند. چنان که آن ها را در معرض تأثیر یک میدان مغناطیسی قرار دهیم، دارای حرکت تقدیمی خواهند شد 34.



حرکت تقدیمی یک مغناطیس هسته ای در یک میدان مغناطیسی تداعی کننده طواف کعبه است.

در این جا بین حرکت تقدیمی ژیروسکوپ در صفحه افقی در پیرامون برجک و حرکت تقدیمی یک مغناطیس هسته ای در یک میدان مغناطیسی و نیز طواف حاجی پیرامون کعبه تشابه نمادین بسیار جالبی وجود دارد. حرکت تقدیمی موجب می شود ژیروسکوپ از طریق چرخ دوار، نیروی گرانش را خنثی سازد. طواف حول کعبه به ترتیبی که سمت چپ حاجی به طرف خانه خدا باشد نیز سبب ایجاد نیرویی برخلاف جاذبه های خاکی است که موجب معراج انسان به سمت بیت المعمور می شود.
6 ـ رابطه «جهت طواف کعبه» با جهت قرار گرفتن قلب در بدن.

قلب درون قفسه سینه میان دو شش، متمایل به طرف چپ جا دارد و نوک آن متوجه طرف چپ است . کعبه خانه دل است و همه قلب ها متمایل و متوجه این خانه اند. کعبه محوری است که قلب ها به دور آن در چرخش اند.35



نوک قلب متوجّه طرف چپ است. کعبه باید در طرف چپ طواف کننده باشد. کعبه محوری است که قلب ها به دور آن در چرخش اند.
 
آخرین ویرایش:

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
هدف و نتیجه پستتون رو در یکی دو جمله بیان کنید لطفا"

1)چرا جهت گردش حاجیان به دور کعبه به صورت پاد ساعت گرد است
2)چرا کعبه برای حج انتخاب شده و هر مسلمان باید و حتما یک بار در عمرش به حج برود
3)چه عاملی باعث مهم شدن کعبه شده است
و
قُلْ انْظُرُوا مَاذَا فِی السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضِ....

بگو به آنچه در آسمان ها و زمین است، نظر بیفکنید.
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا کعبه برای حج انتخاب شده و هر مسلمان باید و حتما یک بار در عمرش به حج برود

البته شرایط داره دیگه...در صورتیکه استطاعت داشته باشه این حتما معنی میده...
 

nutron

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با اجازه آغازگر تایپیک .
این مطلب رو چند وقت پیش خوندم و بنظرم جالب هست .


[h=1]ميدان مغناطيسي بدن انسان و نماز[/h] ميدان مغناطيسي بدن انسان و نماز

هارولدبور از دانشگاه ييل براي اولين بار با انجام يک آزمايش ساده، به وجود ميدان مغناطيسي در اطراف موجود زنده پي برد.او با توجه به يک مولد الکتريکي که در آهنربا در داخل سيم پيچ دوران مي کند و جريان توليد ميکند، سمندري را در يک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهايي که در اين ظرف وجود داشتند و به يک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، يک جريان متناوب را نشان مي دادند. زماني که بور اين آزمايش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هيچ جرياني را نشان نداد. اين بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده ميداني وجود دارد که خاصيت مغناطيسي هم دارد. بور اين وسيله را بر روي دانشجويان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که اين ميدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رويدادهاي اساسي زيست شناختي بدن است. او اين ميدان را حياتي ناميد چون هرگاه حيات از بين برود،ميدان حياتي هم از بين ميرود. به گونه هاي که يک سمندر مرده که در دستگاه بود هيچ پتانسيلي به وجود نمي آورد.
تشکيل ميدان مغناطيسي بدن
همانگونه که مي دانيد، در بدن ما ميليونها عصب وجود دارد که کار انتقال پيام در بدن ما بوسيله تحريک الکتريکي اين عصبها صورت مي گيرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما يک ميدان تشکيل مي شود و ميدان بدن ما در اثر فعاليت همزمان ميليونها عصب به وجود مي آيد.
امواج مغزي
دستگاه موج نگار مغز چهار نوع منحني از امواج مغزي را ارائه ميدهند که عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ريتمهاي دلتا کندترين امواج مغزي با تناوب از 1تا3 دور در ثانيه بوده و اغلب در خواب عميق ظاهر مي شوند. به نظر ميرسد که ريتمهاي تتا که داراي تناوب 4تا7دور درثانيه مي باشند به خلق و خوي بستگي داشته باشد. ريتمهاي آلفا از 8تا 12 دور در ثانيه، در اوقات تفکر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع مي شوند و بالاخره ريتمهاي بتا با تناوب 13الي22 دور در ثانيه،ظاهرا منحصر به نواحي جلوئي مغز، يعني جايي که فعاليتهاي پيچيده مغزي رخ مي دهد مي باشند. امواج آلفا امواج بسيار مهمي هستند که بوسيله هانسبرگر آلماني کشف شدند و به گفته وي با نوعي هوشياري و خوداگاهي معطوف به درون ظاهر مي شوند تغييرات فيزيولوژي مهمي در بدن ايجاد مي کنند مثل تمرکز و يادگيري.
ميدان مغناطيسي بدن و امواج مغزي در معرض خطر
حتما تا به حال در باره خطرات گوشيهاي موبايل يا زندگي در نزديکي نيروگاهاي برق چيزهايي شنيده ايد.بنابر تحقيقات پروفسور لاي امواج مغناطيسي که از نيروگاهاي برق يا وسايل برقي مثل سشوار و ريشتراش برقي و... ساتع مي شود به دي ان اي سلولهاي مغزي آسيب ميرساند و قابليت ترميم را در آنها از بين مي برد. ميدانهاي مغناطيسي خارجي علاوه بر آسيب به دي ان اي مغز اثر منفي ديگري به بدن دارند. اين ميدان ها باعث اختلال در ميدان مغناطيسي طبيعي بدن مي شوند. همانطور که ميدانيد نزديک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهاي آب به صورت دوقطبي هستند و زماني که ما در معرض يک ميدان مغناطيسي خارجي قرار مي گيريم، اين مولکولها در جهت آن ميدان قرار مي گيرند و اين پديده باعث مي شود نظم ميدان مغناطيسي ما به هم بريزد.
علاوه بر عوامل خارجي يکسري عوامل داخلي نيز وجود دارند که باعث مي شوند اختلال در ميدان بدن ايجاد شود. مهمترين آنها بارهاي الکتريکي هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود مي آيند و به صورت الکتريسيته ساکن در بافتهاي بدن ذخيره ميشوند و ميداني که در اطراف اين بارها بوجود مي آيند در ميدان بدن ايجاد خلل مي کنند. اين بارها به خصوص در نقاطي که تراکم اعصاب بيشتر است ذخيره مي شوند و به دليل اين که هم تراکم زيادي دارند و هم در نزديکي عصبهاي بيشتر و مهمتري قرار دارند براي بدن به شدت مضر هستند. از جمله اين نقاط ناحيه سر و دستها و قسمت مچ يابه پايين است و در بين اين سه قسمت، سر اهميت ويژه اي دارد چون بارهاي ذخيره شده در آن علاوه بر ايجاد خلل درميدان مغناطيسي مغز باعث اغتشاش در امواج مغزي نيز مي شوند.
به ظاهر ما روزانه تنها دقايقي را در معرض ميدان مغناطيسي هستيم.مثل موبايل يا سشوار و غيره.اما در طول دوران زندگي خود در معرض ميداني بسيار قوي هستيم و آن ميدان مغناطيسي زمين هست. عوامل داخلي اغتشاش در ميدان بدن ما هم فعاليتهاي حياتي و اجتناب ناپذيري هستند که در تمام طول عمر ما در جريان هستند پس چگونه ميتوان باعث خلل اين اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بيماريهايي مثل سرطان مي شوند را خنثي کرد؟
در اينجاست که بايد گفت خداوند راه حل تمام اين سوالات را در يک عمل ساده که امکان آن براي همه افراد وجود دارد و بيش از چند دقيقه هم وقت نمي برد و هيچ ضرري هم ندارد به انسان هديه داده و آن نماز است.
نماز و ميدان مغناطيسي
آنگونه که از تصاوير به دست آمده از ميدان مغناطيسي زمين پيداست، به طور شگفت انگيزي اگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد، ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق مي گردد و در مدتي که در نماز است ميدان بدنش منظم مي شود.
يکي از نکات بسيار جالبي که پروفسور بور به آن دست يافته بود اين بود که دريافته بود که در بدن تمام دانشجويان مؤنث ماهي يکبار تغيير ولتاژ شديد ايجاد مي شود و ميدان بدن به منظمترين حالت خود مي رسد و به همين دليل است که زنان نيازي ندارند در اين مدت نماز بخوانند.
اخيرا هم کشف شده است که علت اينکه قلب زنان منظم تر و قويتر از مردان ميزند و دليل آن همين تغيير ولتاژ هست.
نماز و بارهاي الکتريکي
همانطور که قبلا اشاره شد بارهاي زائدي که در اثر تحريکات الکتريکي اعصاب به وجود مي آيند هم شبيه ميدان بدن و هم بر امواج مغزي اثر سو دارند. و اين اثرات در نواحي که اعصاب در آن تحرک بيشتري دارند، خطرات جديتري ايجاد مي کنند و بايد هرچه سريعتر از آن نواحي دور شوند. به طرز حيرت آوري مي بينيم که اين نواحي دقيقا نواحي هستند که در وضو شسته مي شوند و بنابر تحقيقات صورت گرفته، بهترين راه دفع اين بارهاي زائد استفاده از يک ماده رساناست که سريعترين و ارزانترين و بي ضررترين ماده براي اين کار آب است و جالب اينجاست که آب هرچه خالص تر باشد سريعتر بارهاي ساکن را از بدن ما به اطراف گسيل مي دهد و هيچ مايعي مثل آب خالصي که در وضو به انسان سفارش شده اين اثر را ندارد.
نماز و امواج مغزي:
با دفع بارهاي زائد بدن در وضو امواج مغزي در ايده الترين حالت قرار مي گيرند. علاوه بر آن حالت تمرکزي که در هنگام نماز در انسان به وجود مي آيد، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهي بالا مي برد و توانايي مغز را در توليد اين امواج بالا مي برد.
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال

1)چرا جهت گردش حاجیان به دور کعبه به صورت پاد ساعت گرد است
2)چرا کعبه برای حج انتخاب شده و هر مسلمان باید و حتما یک بار در عمرش به حج برود
3)چه عاملی باعث مهم شدن کعبه شده است
و
قُلْ انْظُرُوا مَاذَا فِی السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضِ....

بگو به آنچه در آسمان ها و زمین است، نظر بیفکنید.

نتیجه این ها ، سه تا سوال است برای شما؟؟

خب جواب هم دارن اینها!!؟
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
با اجازه آغازگر تایپیک .
این مطلب رو چند وقت پیش خوندم و بنظرم جالب هست .


ميدان مغناطيسي بدن انسان و نماز

ميدان مغناطيسي بدن انسان و نماز

هارولدبور از دانشگاه ييل براي اولين بار با انجام يک آزمايش ساده، به وجود ميدان مغناطيسي در اطراف موجود زنده پي برد.او با توجه به يک مولد الکتريکي که در آهنربا در داخل سيم پيچ دوران مي کند و جريان توليد ميکند، سمندري را در يک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهايي که در اين ظرف وجود داشتند و به يک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، يک جريان متناوب را نشان مي دادند. زماني که بور اين آزمايش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هيچ جرياني را نشان نداد. اين بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده ميداني وجود دارد که خاصيت مغناطيسي هم دارد. بور اين وسيله را بر روي دانشجويان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که اين ميدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رويدادهاي اساسي زيست شناختي بدن است. او اين ميدان را حياتي ناميد چون هرگاه حيات از بين برود،ميدان حياتي هم از بين ميرود. به گونه هاي که يک سمندر مرده که در دستگاه بود هيچ پتانسيلي به وجود نمي آورد.
تشکيل ميدان مغناطيسي بدن
همانگونه که مي دانيد، در بدن ما ميليونها عصب وجود دارد که کار انتقال پيام در بدن ما بوسيله تحريک الکتريکي اين عصبها صورت مي گيرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما يک ميدان تشکيل مي شود و ميدان بدن ما در اثر فعاليت همزمان ميليونها عصب به وجود مي آيد.
امواج مغزي
دستگاه موج نگار مغز چهار نوع منحني از امواج مغزي را ارائه ميدهند که عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ريتمهاي دلتا کندترين امواج مغزي با تناوب از 1تا3 دور در ثانيه بوده و اغلب در خواب عميق ظاهر مي شوند. به نظر ميرسد که ريتمهاي تتا که داراي تناوب 4تا7دور درثانيه مي باشند به خلق و خوي بستگي داشته باشد. ريتمهاي آلفا از 8تا 12 دور در ثانيه، در اوقات تفکر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع مي شوند و بالاخره ريتمهاي بتا با تناوب 13الي22 دور در ثانيه،ظاهرا منحصر به نواحي جلوئي مغز، يعني جايي که فعاليتهاي پيچيده مغزي رخ مي دهد مي باشند. امواج آلفا امواج بسيار مهمي هستند که بوسيله هانسبرگر آلماني کشف شدند و به گفته وي با نوعي هوشياري و خوداگاهي معطوف به درون ظاهر مي شوند تغييرات فيزيولوژي مهمي در بدن ايجاد مي کنند مثل تمرکز و يادگيري.
ميدان مغناطيسي بدن و امواج مغزي در معرض خطر
حتما تا به حال در باره خطرات گوشيهاي موبايل يا زندگي در نزديکي نيروگاهاي برق چيزهايي شنيده ايد.بنابر تحقيقات پروفسور لاي امواج مغناطيسي که از نيروگاهاي برق يا وسايل برقي مثل سشوار و ريشتراش برقي و... ساتع مي شود به دي ان اي سلولهاي مغزي آسيب ميرساند و قابليت ترميم را در آنها از بين مي برد. ميدانهاي مغناطيسي خارجي علاوه بر آسيب به دي ان اي مغز اثر منفي ديگري به بدن دارند. اين ميدان ها باعث اختلال در ميدان مغناطيسي طبيعي بدن مي شوند. همانطور که ميدانيد نزديک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهاي آب به صورت دوقطبي هستند و زماني که ما در معرض يک ميدان مغناطيسي خارجي قرار مي گيريم، اين مولکولها در جهت آن ميدان قرار مي گيرند و اين پديده باعث مي شود نظم ميدان مغناطيسي ما به هم بريزد.
علاوه بر عوامل خارجي يکسري عوامل داخلي نيز وجود دارند که باعث مي شوند اختلال در ميدان بدن ايجاد شود. مهمترين آنها بارهاي الکتريکي هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود مي آيند و به صورت الکتريسيته ساکن در بافتهاي بدن ذخيره ميشوند و ميداني که در اطراف اين بارها بوجود مي آيند در ميدان بدن ايجاد خلل مي کنند. اين بارها به خصوص در نقاطي که تراکم اعصاب بيشتر است ذخيره مي شوند و به دليل اين که هم تراکم زيادي دارند و هم در نزديکي عصبهاي بيشتر و مهمتري قرار دارند براي بدن به شدت مضر هستند. از جمله اين نقاط ناحيه سر و دستها و قسمت مچ يابه پايين است و در بين اين سه قسمت، سر اهميت ويژه اي دارد چون بارهاي ذخيره شده در آن علاوه بر ايجاد خلل درميدان مغناطيسي مغز باعث اغتشاش در امواج مغزي نيز مي شوند.
به ظاهر ما روزانه تنها دقايقي را در معرض ميدان مغناطيسي هستيم.مثل موبايل يا سشوار و غيره.اما در طول دوران زندگي خود در معرض ميداني بسيار قوي هستيم و آن ميدان مغناطيسي زمين هست. عوامل داخلي اغتشاش در ميدان بدن ما هم فعاليتهاي حياتي و اجتناب ناپذيري هستند که در تمام طول عمر ما در جريان هستند پس چگونه ميتوان باعث خلل اين اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بيماريهايي مثل سرطان مي شوند را خنثي کرد؟
در اينجاست که بايد گفت خداوند راه حل تمام اين سوالات را در يک عمل ساده که امکان آن براي همه افراد وجود دارد و بيش از چند دقيقه هم وقت نمي برد و هيچ ضرري هم ندارد به انسان هديه داده و آن نماز است.
نماز و ميدان مغناطيسي
آنگونه که از تصاوير به دست آمده از ميدان مغناطيسي زمين پيداست، به طور شگفت انگيزي اگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد، ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق مي گردد و در مدتي که در نماز است ميدان بدنش منظم مي شود.
يکي از نکات بسيار جالبي که پروفسور بور به آن دست يافته بود اين بود که دريافته بود که در بدن تمام دانشجويان مؤنث ماهي يکبار تغيير ولتاژ شديد ايجاد مي شود و ميدان بدن به منظمترين حالت خود مي رسد و به همين دليل است که زنان نيازي ندارند در اين مدت نماز بخوانند.
اخيرا هم کشف شده است که علت اينکه قلب زنان منظم تر و قويتر از مردان ميزند و دليل آن همين تغيير ولتاژ هست.
نماز و بارهاي الکتريکي
همانطور که قبلا اشاره شد بارهاي زائدي که در اثر تحريکات الکتريکي اعصاب به وجود مي آيند هم شبيه ميدان بدن و هم بر امواج مغزي اثر سو دارند. و اين اثرات در نواحي که اعصاب در آن تحرک بيشتري دارند، خطرات جديتري ايجاد مي کنند و بايد هرچه سريعتر از آن نواحي دور شوند. به طرز حيرت آوري مي بينيم که اين نواحي دقيقا نواحي هستند که در وضو شسته مي شوند و بنابر تحقيقات صورت گرفته، بهترين راه دفع اين بارهاي زائد استفاده از يک ماده رساناست که سريعترين و ارزانترين و بي ضررترين ماده براي اين کار آب است و جالب اينجاست که آب هرچه خالص تر باشد سريعتر بارهاي ساکن را از بدن ما به اطراف گسيل مي دهد و هيچ مايعي مثل آب خالصي که در وضو به انسان سفارش شده اين اثر را ندارد.
نماز و امواج مغزي:
با دفع بارهاي زائد بدن در وضو امواج مغزي در ايده الترين حالت قرار مي گيرند. علاوه بر آن حالت تمرکزي که در هنگام نماز در انسان به وجود مي آيد، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهي بالا مي برد و توانايي مغز را در توليد اين امواج بالا مي برد.

دوست عزیز که زحمت کشیدی، منبع پستت حتما یه مقاله ایی به زبان اصلی از جای معتبره دیگه.

اگه میخای قابل تحقیق باشه حرفت، نیاز به سند هست.
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نتیجه این ها ، سه تا سوال است برای شما؟؟

خب جواب هم دارن اینها!!؟

دوست عزیز باور کنید من تا ته کفر رفتم و برگشتم
خدا رو توی نماز دیدم و شناختم
دنبال علتش رفتم و پیداش کردم
اگه دنبال جوابی هستین و دنبال شناخت حق از باطل،برین دنبالش
یا به ته خط میرسید یا به سر خط
موفق باشین
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال

دوست عزیز باور کنید من تا ته کفر رفتم و برگشتم
خدا رو توی نماز دیدم و شناختم
دنبال علتش رفتم و پیداش کردم
اگه دنبال جوابی هستین و دنبال شناخت حق از باطل،برین دنبالش
یا به ته خط میرسید یا به سر خط
موفق باشین

البته شما اولین کسی نیستید که همچین چیزایی رو میشنوم ازش.



شما که رسیدی بفرما در تاپیک هایی که من میزنم. مثل ارتداد، مارم برسون به اون سر خط.


http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/333603-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/page8
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز


البته شما اولین کسی نیستید که همچین چیزایی رو میشنوم ازش.



شما که رسیدی بفرما در تاپیک هایی که من میزنم. مثل ارتداد، مارم برسون به اون سر خط.


http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/333603-ارتداد-در-اسلام/page8

شما مشکلت با منه مسلمونه
من که نتونستم واقعا مسلمون باشم
اسلام اونی نیست که بین ماس
منم مسلمون نیستم
نه اونی هستم که خدا ازم خواست نه اونی که محمد(ص) و...........
فرقی بین من با شما نیست
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
شما مشکلت با منه مسلمونه
من که نتونستم واقعا مسلمون باشم
اسلام اونی نیست که بین ماس
منم مسلمون نیستم
نه اونی هستم که خدا ازم خواست نه اونی که محمد(ص) و...........
فرقی بین من با شما نیست

من که شما رو نمیشناسم که بگم بین ما فرقی هست یا نه. شما منو میشناسید؟ فک نکنم.

موفق باشید
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
فصل سوّم

فصل سوّم

[h=4]فطری بودن هدایت الهی و حکم «جهت طواف کعبه»[/h]اسلام دریچه ای از طبیعت و آفرینش به روی عبادت کنندگان می گشاید تا عبادتشان از روی معرفت و یقین باشد. در این بخش، ابتدا درباره فطری بودن هدایت الهی بحث خواهد شد. سپس مواردی که در متن مقاله، تحت عنوان روابط مستقیم و یا نمادین ارائه شده است، به عنوان امثال و شواهد فطری بودن حکم «جهت طواف کعبه» معرفی می شود.
[h=4]1 ـ فطری بودن هدایت الهی[/h] فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَةَ اللّه ِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه ِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ.
«رو به سوی دینی آور که همه معارفش عادلانه و خالی از افراط و تفریط است و از فطرتی سرچشمه می گیرد که خدای تعالی بشر را بر آن فطرت آفریده، آفرینش خدا هیچ تغییر نپذیرد. این است دین پابرجا، اما بیشتر مردم نمی دانند.»36
از این آیه سه نکته برداشت می شود:
الف ـ اسلام بشر را به عقاید و دستورالعمل هایی دعوت می کند که از فطرت خود بشر سرچشمه می گیرد؛ یعنی اساس دین اسلام فطرت انسانی است.37 فطرت انسانی همان نحوه خلقت اوست که انسان را جز به کارهایی که مهیا و مجهز بر آن است، دعوت نمی کند.38 فطرت در لغت به معنی سرشت، طبیعت، آفرینش، ابداع و اختراع است و صفتی است که هر موجود در آغاز خلقتش داراست39-40؛ بنابراین، پیمودن راه خدا و تقوای دینی وقتی حاصل می شود که انسان به فطرت انسانیت که بنای دین خدا براساس آن نهاده شده است، ملتزم شود و از آن تخطی نکند.47-41
ب ـ چون تعالیم اسلامی منطبق بر فطرت است، رنگ کهنگی بر سیمای آن نمی نشیند و گذشت زمان از ارزش و اعتبارش نمی کاهد. کهنگی در مورد موضوعاتی پیش می آید که خواسته فطری انسان نباشند. قانون ها یا آداب و رسومی که در جامعه های گوناگون به وجود می آید، در صورتی که برخاسته از سرشت انسان نباشد، با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده می شوند و ارزش خود را از دست می دهند اما قانون ها و روش هایی که از فطرت انسان بجوشند و پاسخگوی نیازهای فطری او باشند، هرگز با گذشت زمان کهنه و بی ارزش نمی شوند.42
پ ـ بیشتر مردمی که از سرشت خود به درستی و به طور جامع آگاه نیستند، به آیین ها و مرام هایی رو می آورند که پایه و اساسی در فطرت آن ها ندارند.43
[h=4]2 ـ آیا حکم «جهت طواف کعبه» براساس فطرت است؟[/h]آیا اسلام در تجویز «جهت طواف کعبه» از امر فطرت پیروی کرده است؟ حکم «جهت طواف کعبه» دو صورت دارد: یا حکم خداست یا افترای بر خدا. شق ثالث وجود ندارد! با شرحی که در فوق آمده است، احکام خدا مطابق با فطرت است و عالم آفرینش، آدمیان را به سوی آن فرا می خواند و هرچه غیر از این است افترا بر خداست.44 آیا فطرت انسان گویای «جهت طواف کعبه» (یعنی خلاف جهت چرخش عقربه های ساعت) است؟ آیا عالم آفرینش، آدمیان را به سوی «جهت طواف کعبه» فرامی خواند.
فطری بودن بسیاری از احکام الهی مانند حرمت کشتن فرزندان از ترس فقر و ارتکاب کارهای زشت و «قتل نفس بدون حق» بسیار روشن است45 اما فطری بودن حکم «جهت طواف کعبه» به این روشنی نیست و به فکر کردن و تعقل نیاز دارد. اسلام راه تفکر فطری را که خود فطرت هم به ناچار ما را به طرف خود می برد، تصدیق و تأیید می نماید.46
در این مقاله، رابطه مستقیم و یا نمادین «جهت طواف حول کعبه» با نزدیک به بیست موضوع علمی مطرح در علوم ریاضی، فیزیک، شیمی، بیوشیمی، زیست شناسی و پزشکی، نجوم و ستاره شناسی، جغرافیا، مکانیک، ورزش و غیره بررسی شده است.
[h=3]الف ـ آیا فطرت انسان گویای فطری بودن «جهت طواف کعبه» است؟[/h]ترکیباتی که انسان را می سازد و نیز مصنوعاتی که به دست انسان ساخته شده است، همچنین، جهت حرکات ورزشی انسان، همه و همه اشاره بر فطری بودن جهت طواف کعبه دارند. شش مورد زیر به عنوان نمونه ارائه می شود:
1 ـ الگوی خلقت هر انسان بر اساس اطلاعات ژنتیکی موجود در رشته های DNA اوست. DNA از دو زنجیره پلی نوکلئوتید که در جهت طواف کعبه به هم پیچیده اند، تشکیل شده است (شکل 10).
2 ـ زنجیر پپتیدی می تواند با تاب خوردگی برخلاف جهت طواف کعبه در آزمایشگاه سنتز شود اما در پروتئین های طبیعی که تا به امروز مطالعه شده اند، تاب خوردگی زنجیر پپتیدی در جهت طواف کعبه است (شکل 8). علت آن است که تمام اسیدهای آمینه در موجودات زنده دارای پیکربندی «ال» هستند. این امر موجب شده است تا تاب خوردگی در جهت طواف کعبه، زنجیر پپتیدی پایدارتری ایجاد کند.
3 ـ تمام موهای انسان و پشم حیوانات از طناب های سه رشته ای یا هفت رشته ای تشکیل شده اند که با اتصالات دی سولفید در جهت طواف خانه خدا به هم پیوسته اند (شکل 9).
4 ـ جهت پیچش DNA، جهت مارپیچ آمیلاز (شکل 11) همگی در جهت طواف کعبه اند.
5 ـ قلب انسان متمایل به چپ است (شکل 26). طواف، از کعبه محوری می سازد که قلب ها به دور آن در چرخش اند.
6 ـ به نظر می رسد که جهت پیچ راست گرد «جهت طواف کعبه»، ریشه در فطرت انسان دارد و شاید به این علت است که مصنوعاتی نظیر قفل ها، پیچ های لوازم الکتریکی، شیرفلکه ها و غیره، اکثراً در «جهت طواف کعبه» باز می شوند. همچنین، جهت حرکت و چرخش در ورزش های باستانی، دومیدانی، اسب دوانی، اتومبیل رانی و غیره، شاید به دلیل فطری بودن جهت طواف است که همه و همه همسوی طواف اند. نمونه های بسیاری از به کارگیری جهت طواف در نقاشی و هنر نیز مشاهده شده است.
[h=3]ب ـ آیا رزونانس مغناطیسی (NMR) بر فطری بودن جهت طواف گواهی می دهد؟[/h] اکثریت قریب به اتفاق هسته های عناصر تشکیل دهنده دنیا در میدان مغناطیسی جهان در «جهت طواف کعبه» به دور خود می چرخند!توضیح رابطه نمادین اسپین الکترون و پروتون با «جهت طواف کعبه» در بالا داده شده است.
چنان که پایداری و کمّیت کلی را نشانگر فطری بودن فرض کنیم، NMR به فطری بودن جهت طواف گواهی خواهد داد (شکل 14).
[h=3]پ ـ چگونه چرخش و گردش ستاره ها بر فطری بودن جهت طواف کعبه گواهی[/h] می دهد؟در ستاره شناسی گردش برخلاف چرخش عقربه های ساعت، یعنی چرخش در جهت طواف کعبه را گردش مستقیم می نامند. گردش یا چرخش موافق چرخش عقربه های ساعت یا مخالف جهت طواف را حرکت معکوس می نامند؛ بنابراین، هم حرکت در جهت طواف کعبه مشاهده می شود ـ مانند: حرکت زمین و ماه و تمام سیّارات منظومه شمسی (به غیر از زهره و اورانوس) به دور خورشید (شکل 5 ـ 2) ـ و هم حرکت خلاف جهت طواف کعبه ـ مانند گردش ستاره های دنباله دار به دور خورشید (شکل 7).
اما تعداد ستاره هایی که در جهت طواف کعبه حرکت وضعی یا انتقالی دارند، بیشتر است. به این ترتیب، حرکت سیّارات و اجرام آسمانی بر فطری بودن جهت طواف کعبه گواهی می دهند.
[h=3]ت ـ آیا ضرب برداری بر فطری بودن جهت طواف کعبه گواهی می دهد؟[/h]حاصل ضرب برداری نیرو و مکان یا حاصل ضرب برداری اندازه حرکت زاویه ای و مکان (و یا غیره) بر راستای چرخش عمود، است (شکل 23 ـ 20 و 16). جهت بردار ضربدری به سویی است که از قاعده پیچ دست راست پیروی می کند. در صورتی که چرخش در جهت طواف کعبه باشد، حاصل ضرب برداری به طرف بالا (بیت المعمور) و هنگامی که چرخش برخلاف جهت طواف کعبه باشد، حاصل ضرب برداری به طرف مرکز زمین است.
[h=3]ث ـ آیا حرکت ذاتی گیاهان و جانوران بر فطری بودن «جهت طواف کعبه» گواهی[/h] می دهد؟حرکت پیچک در جهت طواف کعبه است (شکل 12). جهت اوج گرفتن عقاب ها و پلیکان ها (شکل 13) و نیز جهت رشد حلزون ها همگی در جهت طواف خانه خداست. این امور بر فطری بودن «جهت طواف کعبه» گواهی می دهند.
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نتیجه گیری

نتیجه گیری

در این نوشتار به فطرت ساده انسانی مراجعه شده و تعصباتی که به وراثت از اسلاف یا به سرایت از اقران عارض می شود، کنار گذاشته شده است. در جستجوی حقیقت، از کتاب طبیعت و آفرینش استفاده گردیده و بدون هیچ تردیدی مشاهده شده است که این عالم در عین کثرت و تفرقه و تشتت اجزایش، در مورد «جهت چرخش غالب»، که همسو با «جهت طواف کعبه است»، وحدت دارد؛ به عبارت دیگر در طبیعت، هم چرخش در جهت طواف کعبه و هم در خلاف جهت کعبه وجود دارد اما «چرخش غالب»، که اکثراً با پایداری و کمّیت بیشتر همراه است، چرخش در «جهت طواف کعبه» است؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که به طور کلی چرخش یا گردش در خلاف چرخش عقربه های ساعت ـ یعنی در جهت طواف کعبه ـ موافق فطرت انسان و طبیعت است و اسلام حکم فطرت را مثل همیشه تأیید کرده است.

ضمناً با لحاظ این که طواف و دیگر اعمال حج یک حرکت نمادین است و معراج و صعود عبادت با جهت علو و آسمان و بالا (بیت المعمور) رابطه دارد، نتیجه گیری می شود که باتوجه به روابط نمادین «جهت طواف کعبه» با نمودارهای علمی، بهترین حرکتی که می تواند نمایان گر حرکت صاعد باشد، طواف از چپ به راست؛ یعنی برخلاف چرخش عقربه های ساعت است.
بنابراین، حکم «جهت طواف کعبه» براساس هوا و هوس های جاهلیت تعیین نشده است. افترای برخدا نیست! حکم خداست و حکم خدا پیوسته پایدار است.
ضمناً اسلام با تمام علوم و صنایعی که به انسان مربوط می شود، هماهنگ است و به طور جدی مردم را به طرف دانش دعوت می کند تا از مطالعه آسمان ها و زمین و گیاه و حیوان و انسان و غیره خدای خود را بشناسد.
فاصله اذبی که بین دین و دانش در دانشگاه ها ایجاد شده است، باید برداشته شود تا براثر توحید آن ها، تعلیم موجب تزکیه و رهایی نسل جوان از گرداب های فساد شود.
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پی نوشتها:

پی نوشتها:

1 ـ یونس: 101

2 ـ «درسهایی از ستاره شناسی»، ترجمه امیرحاجی خدادیخان، 1366، گردآورنده مدرسه ستاره شناسی و علوم دریایی مریلند، چاپ و مؤسسه انتشارات استان قدس رضوی، صفحه 148
3 ـ مرجع 2
4 ـ «شناخت مقدماتی ستارگان». ترجمه و اقتباس توفیق حیدرزاده، صفحه 9
5 ـ مرجع 4 صفحه 12
6 ـ مرجع 2 صفحه 179
7 ـ مرجع 2 صفحه 201
8 ـ مرجع 2 صفحات 196 و 197
9 ـ مرجع 4 صفحات 62 الی 65
10 ـ اریک اوبلاکر، "فیزیک نوین" ترجمه بهروز میفانی، 1370، چاپ اول، انتشارات قدیانی، صفحه 44.
11- Albert L. Lehninger, "Biochemistry" 2nd Edition, 1977, Worth Publishers, Inc., Pages 129.
12 ـ مرجع 11 صفحه 130
13- Eric E. Con and P.K.Stumpt. "Outlines of Biochemistry" 1972, Third Edition, John Wiley and Sons, Inc., Page 121.
14 ـ مرجع 13 صفحه 862
15 ـ الطارق: 5
16 ـ مرجع 11 صفحه 204
17 ـ مرجع 13 صفحه 46
18 ـ شعراء: 7
19- C.C. Wilson and W.E. Loomis, "Botany", 1962, New York, Page 233.
20 ـ ملک: 19
21 ـ جی.آل. هیکس، «آشنایی بیشتر با پرندگان» ترجمه حائری زاده، 1367، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی روز، تهران، صفحه 8
22- R.E. Dickerson and I. Geis, "Chemistry, Matter, and the Universe 1976, W.A. Benjamin, Inc, London, Page 2.
23 ـ ویلیام کمپ، «رزونانس مغناطیسی هسته در شیمی» ترجمه عیسی یاوری، 1369، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، صفحه 196
24 ـ مرجع 23 صفحات 4 و 5
25 ـ مرجع 23 صفحه 27
26 ـ «آب و هوای کره زمین - مناطق استوایی و جنب استوائی»، ترجمه دکتر هوشنگ قائمی، جلد اول، مرکز نشر دانشگاهی، صفحه 270
27 ـ مرجع 26 صفحه 21
28 ـ مرجع 26 صفحه 22
29 ـ دیوید هالیدی و رابرت رزینک. «فیزیک» جلد اول، ترجمه نعمت اله گلستانیان و محمود بهار، 1370، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ ششم، صفحه 23
30 ـ مرجع 23 صفحه 196
31 ـ مرجع 23 صفحه 16
32 ـ مرجع 23 صفحه 10
33 ـ مرجع 26 صفحه 11
34- A.J. Vander, J.H. Sherman and D.S. Luciano, "Human Physiology" 1970, McGrawHill & Book Company, New York, page 248.
35 ـ روم: 30
36 ـ سید محمدحسین طباطبایی، «تفسیرالمیزان» جلد 13 ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ص546
37 ـ مرجع 34، جلد 6، صفحه 467
38 ـ علی اکبر دهخدا. «لغت نامه» 1373، جلدنهم، مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، صص 4ـ15152
39 ـ محمد معینی، «فرهنگ فارسی» 1363، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، جلد دوم، صفحه 2555
40 ـ مرجع 36، جلد 7،، صفحه 579
41 ـ مرجع 39، جلد 11، صفحه 525
42 ـ مرجع 44، جلد 13، صفحه 157
43 ـ مرجع 41، صفحه 258
44 ـ مرجع 42، جلد 10، صفحه 455
45 ـ مرجع 39، صفحه 601
46 ـ مرجع 39، صفحه 297
47 ـ سیدمحمد حسین طباطبایی «تفسیرالمیزان» جلد 4، ترجمه محمدرضا صالحی کرمانی و سید محمدخامنه، 1366، چاپ سوم، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء، صفحه 298
48 ـ محمدعلی سادات و حمید طالب زاده، «بینش اسلامی» 1378، چاپ پنجم، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، صفحه 18
49 ـ محمدعلی سادات و محمدعلی جواهریان، «بینش اسلامی» 1378، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، صفحه 34
50 ـ مرجع 40، صفحه 139
51 ـ مرجع 37، صفحه 578
52 ـ سیدمحمد حسین طباطبائی، «تفسیرالمیزان» جلد 5، ترجمه محمدجواد حجتی کرمانی و محمدعلی گرامی قمی، 1366، چاپ سوم، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی
 

mezak

کاربر فعال
چیزی که جالبه اینه که قبل از اسلام هم کففففففار و مشرکین و جهنمیان و روسیاهان و معاندان به دور کعبه در همون جهت و سو و بهمون تعداد دور طواف میکردن و این چیزایی که نوشتین اختراع اسلام و مسلمانان نبوده!
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
چیزی که جالبه اینه که قبل از اسلام هم کففففففار و مشرکین و جهنمیان و روسیاهان و معاندان به دور کعبه در همون جهت و سو و بهمون تعداد دور طواف میکردن و این چیزایی که نوشتین اختراع اسلام و مسلمانان نبوده!
و جالبتر اینه که کعبه رو حضرت ابراهیم(ع) بنا کرد!!
 

Similar threads

بالا