جدال از نگاه قرآن و سنت

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

جدال از نگاه قرآن و سنت



مقدمه



جدال و مجادله به لحاظ آن که غالبا باطل و بی فایده است همواره به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح بوده است. زیرا بسا بگو مگوی­ های قهر آمیز که میان زن و شوهر، پدر و پسر، خواهر و برادر، همکار و همراه و ملت و دولت، رخ نمی­دهد؟!

چنان که قرآن می فرماید:


«وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا».

«و انسان بیش از هر چیز به مجادله می پردازد»


اکنون برای آن که مصداق «اکثر شی جدلا » قرار نگیریم، نگاهی می­اندازیم به این درس نامه تا ببینیم معنای جدال چیست و انواع و عوامل و آثار و راه کارهای آن کدام است؟

معنای جدال



راغب می­گوید: «جدال از جدل و در لغت به معنای تبادل نظر بر شیوه منازعه و مبالغه است»[ii]

و در اصطلاح عبارت است از «ایجاد اشکال و ایراد در گفتار دیگری به منظور ناتوان ساختن و ضایع نمودن وی»[iii]
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اقسام جدال به لحاظ نوع




جدال به لحاظ نوع بر دو قسم است:


۱ـ جدال حق.

از این قسم قرآن به جدال احسن تعبیر آورده است:


«و جادلهم بالتی هی احسن»[iv]

و از آن در این مقاله بحثی به میان نیامده است و در جای خود باید بدان پرداخته شود. زیرا که آن پسندیده، بلکه برترین طاعات است.


۲ـ جدال باطل

و آن چنان که اشاره شد به قصد اظهار فضل و چیرگی برطرف مقابل صورت گرفته و حرام است. چنان که قرآن می­فرماید:

«و لا تجادل عن الذین یختانون انفسهم»[v]


اقسام جدال به لحاظ حکم




اما به لحاظ حکم فقهی، جدال بر پنج قسم است. [vi]


1. جدال واجب. جدالی که به قصد احقاق حق و ابطال باطل صورت می­گیرد[vii] و دفع منکر و اقامه واجب متوقف بر آن است.


۲/ جدال مستحب، که به قصد یاد شده انجام می شود و بر پایی عمل مستحب و جلوگیری مکروه منوط بر آن است.


۳/ جدال مباح، که با غرض اظهار حق (بدون آنکه برای جدال گر یا دیگری نفع دینی متصور باشد و توأم با رفتار بد نیز نباشد) انجام می گیرد،

مانند نقد سخن کسی به جهت غلط ادا کردن آن از نظر ادبی.


۴/ جدال مکروه،که همچون جدال مباح، فاقد نفع دینی است، لیکن احتمال می رود بحث به ارتکاب قبیح کشیده شود.


۵/ جدال حرام، که با غرض به زانو در آوردن طرف و رسوا کردن او و اظهار چیرگی و مانند آن انجام می گیرد،

یا آن که مستلزم ترک واجبی می شود ؛ بلکه هر بگو مگویی که فاقد غرض صحیح و اظهار حق باشد.[viii]

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عوامل جدال



۱- حماقت و بی­خردی



گاهی طرف جدال، در اثر حماقت و بی خردی به مجادله و انکار حق می پردازد. چنان که قرآن می فرماید:

«و اکثرهم لا یعقلون»[ix]



2. جهل و بی­سوادی


گاهی طرف جدال، بر اثر بی سوادی و جهل به جدال و انکار حق می پردازد چنان که قرآن بدان اشاره می کند و می فرماید:

«و اکثر الناس لایعلمون» [x]

و نیز می­فرماید:

«و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و لا هدی و لا کتاب منیر»[xi]



بدیهی است مقصود از جهل در اینجا صرف نادانی و بی سوادی اصطلاحی نیست زیرا خواندن و نوشتن حرف، هیچ گونه نقشی در این زمینه ندارد.

بلکه مراد از آن اعم ازتجاهل است. یعنی طرف ولو اصطلاحاً عالم است، اما چون خود را به تجاهل زده حق را نمی­پذیرد، پس او نیز جاهل است.

چنان که حدیث شریف می گوید

« لیس العلم بکثرة التعلیم، بل هو نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» [xii]



3. کفر و بی دینی


گاه طرف جدال در اثر کفر و بی دینی به مجادله و انکار حق می پردازد. چنان که قرآن بدان اشاره کرده می فرماید:

« اکثر الناس لا یؤمنون»[xiii]

چه این که علت نافرمانی شیطان و مجادله او با پروردگار و همچنین جدال قابیل با برادرش هابیل و هلاکت آن حضرت به دست او

و نیز مجادله فرعون با حضرت موسی (ع) و ... چیزی نبود جز بی دینی و کفر آن ها.


آثار سوء جدال



۱/ فضاحت و بی آبرویی

جدال مانند دیگر رذایل اخلاقی آثار سوء بسیاری دارد.

نخستین اثر منفی آن فضاحت و بی آبرویی جدال کننده است؛ زیرا در جدال های باطل وقتی بحث حالت طبیعی و منطقی را از دست داده

و حالت مجادله و مشاجره به خود گرفت، عنان آن از دست همه ساقط و به دست شیطان می افتد،

شیطانی که سوگند یاد کرده بنی آدم را اغواء و گمراه می سازد.

«فبعزتک لاغوینهم اجمعین».[xiv]



با توجه بر این، خداوند مردم را ا زجدال و منازعه باطل منع می­کند و می­فرماید:

«وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ»[xv]

«با یکدیگر منازعه و مجادله نکنید؛ زیرا فشیل و کسیل شده و آبروی شما می­رود.»

چه این که شاعر ارزش آبرو را بالاتر از ارزش خون دانسته می­گوید:


خون خود را گر بریزی بر زمین به که آب روی ریزی در کنار.[xvi]

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
2. نفاق و جدایی




علمای اخلاق درباره مراء و جدال همواره تذکر می دهند و آن را مایه نفاق و جدایی قلب ها می دانند.

زیرا می گویند روح انسان مستقیما تحت تأثیر رفتارهای ظاهری او قرار دارد یعنی وقتی انسان به منازعه ظاهری و لفظی پرداخت،

باطن و قلب او نیز متأثر از ان گردیده و منازعه لفظی به دشمنی قلبی منجر می شود

و در نهایت نتیجه ای جز نفاق و جدایی نخواهد داشت؛

به گونه ای که تجربه نشان داده است اکثر طلاق ها و جدایی ها، عامل اصلی شان اختلاف نظرهای سطحی و جدال ها و منازعه های لفظی و ظاهری بوده است.

به گونه ای که ابتدا اصلاً مهم نمی نموده و به چشم نمی آمده است ولی کم کم، رفته رفته در قلب ها اثر کرده و با عث نفاق و جدایی جان ها گشته است.

لذا امام علی (ع) فرموده:

« ایاکم و المراء والخصومة فانها یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما النفاق»[xvii]



«از مراء و خصومت بپرهیزید که آن دو مایه مریضی و تنگی قلب ها بر برادران و دوستان شده و تخم نفاق و جدایی در آنها می پاشد»



۳/ شک و دو دلی




از دیگر آثار جدال، ایجاد شک و دو دلی است: زیرا تا وقتی کسی به جدال نپردازد، درباره او شکی وجود ندارد.

چون تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد .[xviii]



و به قول مولوی آدمی مخفی است در زیر زبان، اما وقتی جدال نمود شک و گمان ها درباره او افزایش می­یابد؛

بسا که موقعیت علمی، دینی، خانوادگی و شخصیتی او لطمه ببیند.

چنانکه امام علی(ع) فرمود:

ایاکم و الجدال فانه یورث الشک»[xix]

از جدال بپرهیزید که این کار شک و دو دلی به بار می­آورد.
 
بالا