onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]جامعه اطلاعاتي ابزار جهاني شدن و توسعه[/h]نويسنده : جعفرخاني، الهه
چكيده
تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات (ICT) يكي از مقتدرترين نيروها در شكل دادن قرن بيست و يكم است. تغييرات اساسي حاصل از آن، در روش زندگي افراد، آموزش و كار و نيز روش حكومت دولتها بر جامعه شهري تاثير مي گذارد. ICT به سرعت يك نيروي حياتي در رشد اقتصاد جهاني شده است و افراد را قادر مي سازد كه در همه نقاط جهان براي اظهار مسايل اجتماعي و اقتصادي با بيشترين كارايي با هم ارتباط برقرار كنند. امروزه ديگر هويت انسان ها تحت تأثير يك جامعه و يا يك ساختار اجتماعي ثابت قرار ندارند بلكه از يك هويت اجتماعي در عرصه ي بين المللي متأثر مي شود.
در مقاله حاضر ضمن توجه به جهانيشدن گستره اطلاعاتي در جهان معاصر، به ارزيابي موضوعات مذكور مبادرت شده و در نهايت به نتيجهگيري درباره تأثيرات IT و عصر اطلاعات در فرآيند جهاني شدن و توسعه پرداخته ميشود.
كليدواژه : جهانيشدن ؛ چالش هاي جهاني شدن ؛ اطلاعات ؛ فناوري اطلاعات ؛ عصر اطلاعات ؛ فناوري اطلاعات و ارتباطات ؛ عصر ديجيتال ؛ توسعه ؛ تجارت الكترونيكي ؛ اينترنت ؛ جوامع باز جهاني
[h=2]1- مقدمه[/h] عصرحاضر را باید تلفیقی ازارتباطات و اطلاعات دانست. عصری که بشر در آن بیش از گذشته خود را نیازمند به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات مورد نیاز می باشد.امروزه با در اختیارداشتن فناوری اطلاعاتی و ارتباطی مختلف و پیشرفته، امکان برقراری سریع ارتباط و تبادل سریع اطلاعات بیش از پیش میسر گردیده است. افراد در هر کجا که باشند می توانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خود را در هر زمینه ای دریافت کنند. ترديدي دراين واقعيت نمي توان داشت كه جهان درحالت خيز تازه يي به سمت يك تحول دوران ساز است. جانمايه اين تحول در حوزه اطلاع رساني و دانايي استقرار يافته است.
در حقيقت فناوري اطلاعات به عنوان موتور محرکي در نظر گرفته شده است که ضمن به حرکت درآوردن چرخ هاي شغلي و استخدامي، سبب رشد و پويايي اقتصاد جامعه و ايجاد نوع جديدي از اقتصاد مي شود. اقتصاد دنياي امروز بر پايه نوآوري، خلاقيت و استفاده از دانش به ويژه دانش اطلاعات و ارتباطات استوار است. چنين اقتصادي را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور مي گويند.
[h=2]2- تعریف جامعه اطلاعاتی[/h] همواره بحث جامعه اطلاعاتي با بحثهاي جامعه فوق مدرن، جامعه پست مدرن و جامعه فراصنعتي قرين بوده و با توجه به رشد تكنولوژي ارتباطات و نيز اهميت و ارزش اطلاعات ابعاد اين بحث روز بروز گسترده تر و جدی تر شده است.
جامعهاي كه در آن كيفيت زندگي، همانند چشماندازهاي تحول اجتماعي و توسعه اقتصادي، به ميزان رو به تزايدي به اطلاعات و بهرهبرداري از آن وابسته شده، جامعه اطلاعاتي ميگويند.
همانطور كه خون مهمترين عنصر حيات انسان است اطلاعات نيز خون جامعه اطلاعاتي محسوب مي شود چون در جهان هستي همه چيز در حال تغيير و تحول است. شتاب افزايش اطلاعات در جامعه اطلاعاتي، شتابي تند شونده است كه توقف و كندي در آن راه ندارد زيرا در غير اين صورت جامعه از حركت ايستاده و خواهد مرد.
جامعه اطلاعاتي، جامعهاي بدون مرز است كه انسانها ميتوانند صرف نظر از نژاد، مليت، زبان، مذهب و هر اختلاف ديگري با يكديگر تعامل كنند لذا اين جامعه فرامليتي و بين المللي است. سازمانهايي مانند سازمان ملل، سازمان حقوق بشر، پزشكان بدون مرز، سازمان حمايت از كودكان و ديگر سازمان هاي غيردولتي (NGO) را ميتوانيم نمونههايي ابتدايي از جامعه جهاني بدانيم. در خانواده جهاني، اصل بر تكامل شخصيت و شكوفايي استعدادهاي انسان است به عبارت دقيقتر، انسان سالاري محور اين جامعه است.
در بررسي استانداردهاي جامعه اطلاعاتي مي بينيم که الگوهاي زندگي عادي و شغلي، اوقات فراغت، نظام آموزشي، اطلاع رساني و عرصه داد و ستد مشخصاً از توسعه و پيشرفت اطلاعات و دانش فني توزيع و توليد آن متاثر است. کارشناسان اين تحولات را نشات گرفته از رشد فزاينده توليد انبوه اطلاعات در طيف گسترده و فراواني رسانه هاي جمعي كه اكثر آنها نيز به صورت الكترونيكي ظهور مي يابد مي دانند. کارشناسان جامعه اطلاعاتي را جامعه اي مي دانند که در آن ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعي براي ايجاد تغيير و تحول در هر فرد به منظور دستيابي عملي به اطلاعات است.
تعاريف و تقسيم بنديهاي ديگري نيز ميتوان براي جامعه اطلاعات يافت بعنوان مثال وبستر (F.Webster) نويسنده كتاب نظريههاي جامعه اطلاعاتي پنج تعريف را كه هر كدام معياري براي تشخيص جامعه نو عرضه ميكنند ارائه نموده است كه عبارتند از:
1ـ تكنولوژيك
2ـ اقتصادي
3ـ شغلي (occupational)
4ـ مكاني (spatial)
5ـ فرهنگي
1ـ در تعريف تكنولوژيك از جامعه اطلاعات بر جوهر انگاري براي تكنولوژي ارتباطات (hypostatization) تاكيد شده است. وبستر تعريف تكنولوژيك از جامعه اطلاعات را بيشتر مورد توجه قرار داده و به نقد آن پرداخته است. بعنوان مثال اينكه چگونه ممكن است چيزي را به عنوان پديدهاي غيراجتماعي (تكنولوژيك) مدنظر قراردهيم و سپس بگوئيم دنياي اجتماعي را تعريف ميكند؟ او همچنين پارادوكسهاي تعريف مبتني بر تكنولوژي از جامعه اطلاعاتي را يادآور شده است. مثل اينكه ما به چه مقدار تكنولوژي اطلاعات نيازمنديم تا يك جامعه اطلاعاتي مشخص شود؟
2ـ در تعريف اقتصادي از جامعه اطلاعاتي به اقتصاد اطلاعات توجه شده است. فريتز مچلوپ (Fritz Machlup) نظريه پرداز اقتصاد اطلاعاتي 5 گروه صنعتي عمده را مشخص كرد كه عبارت بودند از:
الف ـ آموزش و پرورش (مدارس، كتابخانهها، دانشكدهها و…)
ب ـ رسانههاي ارتباطي (راديو، تلويزيون، تبليغات بازرگاني و…)
ج ـ ماشينهاي اطلاعاتي (تجهيزات رايانهاي، ابزارهاي موسيقي و…)
دـ ساير فعاليتهاي اطلاعات (پژوهش و توسعه، فعاليتهاي عام المنفعه و…)
كار با اين نوع از مقولات، اين امكان را فراهم ميآورد كه براي هر يك از آنها ارزشي اقتصادي قائل شده به مبحث سهم هر يك در توليد ناخالص ملي (GNP) وارد شويم. اگر اين روند به عنوان بخشي از افزايش توليد ناخالص ملي به شمار آيد پس شايد بتوان ادعاي ظهور اقتصاد اطلاعات را در طول زمان مطرح كرد.
3ـ يكي از معيارهاي متداول در اعلام ظهور جامعه اطلاعات، معياري است كه بر مسئله تغييرات شغلي متمركز ميشود. به سادگي گفته ميشود از هنگامي كه مشاغل اطلاعاتي به وجه غالب در ميان مشاغل موجود تبديل ميشوند، ما به جامعه اطلاعات دست مييابيم. يعني از زماني كه تعداد كاركنان ادارات، آموزگاران، قضات و هنرپيشگان بر تعداد معدنچيان، فلزكاران، كارگران بنادر و كارگران ساختماني فزوني گرفتهاند جامعه اطلاعات فرا رسيده است.
4ـ در تعريف مكاني از جامعه اطلاعات، تاكيد عمده بر روي شبكههاي اطلاعاتياي است كه مكانهاي جغرافيايي را به يكديگر پيوند ميدهند و در نتيجه آثار شگفت انگيزي بر سازمان زمان و مكان دارند.
اين موضوع كه چرا حجم و سرعت بيشتر جريان اطلاعاتي بايد ما را وادارد تا به وجود گونه جديدي از جامعه بينديشيم توجه ما را به دل مشغولي خاص جغرافي دانان به مكان جلب ميكند. همه چيز در مكانهاي ويژه و زمانهاي خاص رخ ميدهد، اما ويژگيهاي مكان و زمان با اختراع جامعه شبكهاي دگرگون شده است. زمان و مكان به مدد تكنولوژي ارتباطات و گسترش شبكههاي اطلاع رساني منقبض شدهاند. اين (منقبض كردن زمان/ فضا) بنابر گفته آنتوني گيدنز، براي شركتها، دولتها و حتي افراد، گزينههايي را كه تا كنون دست نيافتني بودهاند فراهم ميكند.
5ـ تصور نهائي از جامعه اطلاعات، شايد با كمترين محاسبه به سادگي مورد تاييد قرار گرفته باشد. هر يك از ما با توجه به وضع زندگي روزمره خود متوجه شدهايم كه از نظر حجم اطلاعات در گردش، افزايش شگفت آوري رخ داده است. تعداد كانالهاي راديو و تلويزيون افزايش يافته و 24 ساعته شده اند. ماهوارهها با قدرت دريافت هزاران كانال تلويزيون در اغلب خانهها حضور دارد. ويدئو، كامپيوتر و اينترنت درب منازل را كوبيدهاند و وارد اغلب منازل شدهاند. همه اينها بر اين حقيقت گواهي دارند كه ما در جامعهاي سرشار از رسانهها سكونت داريم، اما خصيصههاي اطلاعاتي دنياي امروز، از آن چيزي كه فهرست كردن صرف چند سيستم رسانهاي مانند تلويزيون، راديو و امثالهم آن را نشان دهد كاملا نافذتر است.
اين نوع فهرست بنديها صرفا به ما ميفهمانند كه رسانههاي مدرن ما را در بر گرفتهاند. در حالي كه موضوع مهم براي ما پيامهايي است كه آنها منتشر ميكنند و اينكه ما به آنها پاسخ ميدهيم يا آنها را ناديده ميگيريم. در حقيقت محيط اطلاعاتي به مقدار زيادي از ما معنا ميگيرد و توسط ما ساخته ميشود و نه آنچه كه اين نظريه ها توصيف مي كنند.
[h=2]3- زیر ساخت پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی[/h] مهمترین ویژگی جامعه اطلاعاتی وجود یک زیرساخت پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی است که باید در خدمت تحقق هدفهای کل نظام اجتماعی در همه ابعاد آن باشد. هم اکنون در حوزه جامعه اطلاعاتی اقتصاد دانایی شکل گرفته است و این زیرساخت پیشرفته ICT به بهترین وجه میتواند هدفهای اقتصاد دانایی را محقق کند.
[h=3]3-1- محورهای اقتصاد دانایی[/h] زیرساخت پیشرفته ICT: همانگونه که رشد و پيشرفت بشر در دانش ها و علوم مختلف موجبات توسعه توانمندي او را در توليد فناوريهاي نو فراهم آورده و همچنين توسعه فناوريها نيز به رشد و توسعه دانش و اطلاعات کمک کرده ضعفها و مشکلات و نقص هاي موجود در گسترش دانش و اطلاعات نيز با کمبودهاي ناشي از عدم رشد مناسب فناورهاي ارتباطي ارتباط مستقيم و تنگاتنگي دارد.
سرمایه انسانی: بايد به عامل انساني در پيشرفت هاي علمي توجه كرد. عمدتاً هنگامي كه سخن از ضرورت و توجه به تحقيق و پژوهش علمي مي شود ، ذهن برنامه ريزان متوجه افزايش امكانات و اختصاص بودجه هاي بيشتر به بخش تحقيق و پژوهش مي شود و نيروي انساني شاغل در بخش هاي پژوهشي و ارتقاي كيفيت نيروي انساني كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. اين درحالي است كه شرط اوليه و اساسي براي افزايش قابليت و توانايي توليد علم و نوآوري اطلاعاتي ، نيروي انساني است.
پژوهش و توسعه: صرف هزينه هاي موردنياز براي توليد و اشاعه اطلاعات علمي. سرمايه گذاري دربخش تحقيقات، سرمايه گذاري درحوزه يي است كه دركوتاه مدت بازدهي ندارد و بازگشت سرمايه دراين حوزه با ساير حوزه ها قابل قياس نيست. اين واقعيت سبب مي شود كه صرف هزينه براي توليد اطلاعات علمي مقرون به صرفه قلمداد نشود و بخش هاي مختلف كشور به خريداري اطلاعات علمي روي آورند. اما بايد در نظر داشت كه استوانه اصلي قدرت درجهان پيش رو برحد توانايي توليد اطلاعات علمي استوار است و از اين رو صرف هزينه براي توليد اطلاعات علمي يك فرصت بيرون از محاسبات روزمره اقتصادي است.
به محض شکل گیری زیرساخت پیشرفته ICT ، امکانات و فرصتهایی پدید میآید که تمام بخشها و عناصر جامعه را وامیدارد برای بهرهگیری از آن یک فرایند تحول بنیادین را طی کنند. این فرایند جامعه را به سمتی سوق خواهد داد که بسیاری از مولفههایش با جامعه متعارفی که ما میشناسیم متفاوت است. اینگونه است که جامعه اطلاعاتی شکل میگیرد و بهتدریج به سمتی میرودکه مهمترین فعالیتهای اجتماعی انسان نظیر کار، تولید، خرید، فروش و معاشرت، آموزش و پژوهش و ... ازمحیطهای فیزیکی به عرصه های دیجیتال منتقل میشوند.
به اين ترتيب، براي فايق آمدن به معضل و معضلاتي كه مي تواند در آينده خود را نشان دهد، برخورداري از سازوكار هاي بنيادي براي تقويت بنيه هاي علمي ـ فن آورانه و ايجاد زيرساخت هاي اساسي اطلاعاتي و ارتباطاتي براي ممالك روبه توسعه ضرورتي است انكارناپذير. اين كشورها چنانچه بخواهند در توازن جديد جهاني عهده دار نقش درخور بوده و تماشاچي صحنه نباشند بايد به فعاليتهاي سترگ در زمينه هاي علمي ـ فن آوري دست زنند. براي اين امر، بايد دانسته شود كه بالقوگي هاي نظام هاي علمي اطلاعاتي منابع راهبردي هستند كه بايستي به دقت ايجاد و به كار گرفته شوند و چنان تنظيم گردند كه توانايي كمك رساني به توسعه را داشته باشند. جدي انگاشتن علم، فن آوري و اطلاع رساني نوين در كنار پرداختن به فعاليتهاي پژوهشي، مسأله يي اساسي و تعيين كننده براي كشورهاي توسعه نيافته است. به قول پروفسور عبدالسلام «ما در جهان سوم، دانش و فن آوري را به هيچ وجه جدي نمي گيريم. حرفه ي دانش و فن آوري مبتني بر علم در جنوب از قوام زيادي برخوردار نيست و اعتبار حرفه يي اندكي دارد» (9) برهمين اساس نيز براي بهره مند شدن از كاربردهاي علم و اطلاع رساني در كشورهاي توسعه نيافته، راهبردهاي بلندمدت چند بعدي و متمركز به تمام جنبه هاي فرآيند نوآوري از آموزش ابتدايي عمومي تا آموزش دانشمندان، مهندسان و مديران، از ساختن توانايي تحقيق و توسعه تا بسيج گروههاي تحقيقاتي براي برخورد كردن با مسائل عمده ي ملي، لازم و ضروري است. كشورهاي در حال توسعه چنانچه بتوانند به تحقق اين امر همت گمارند، مي توانند به آينده خوش بين باشند. در غير اين صورت عقب افتادن از فاصله ي شتابان پيشرفت نوين جهاني در سايه گسترش تكنولوژيهاي اطلاع رساني، تاوان غيرقابل جبراني در پي خواهد داشت.
بايد گفت که بستر سازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني نيازمند شناخت کافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است. با وجود اين، شناخت يک مدير در ابتداي پروسه بستر سازي فناوري اطلاعات و ارتباطات در سازمان خود بايد آيين نامه ها و قوانين درون سازماني را تهيه، آزمايش و ابلاغ كند. اين آيين نامه هاي اجرايي فناوري اطلاعات و ارتباطات در سازمان مي بايد با استانداردهاي تعيين شده از جانب مراجع ذيصلاح و نيازهاي سازماني هماهنگ و همساز باشند. با توجه به اهميت نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در توسعه و گسترش فرايندهاي سازماني هر مدير پيشرو و آينده نگر ناگزير از انجام زمينه سازي هاي لازم و انجام مشاوره هاي علمي و فني با صاحبان دانش فناوري اطلاعات و ارتباطات است. براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي و حتي ربودن گوي سبقت از ديگران بايد ابزارها و لوازم مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و گاهي کامل از نياز هاي سازمان تا مين و راه اندازي شوند.
[h=2]4- آموزش الکترونیک[/h] در جامعه اطلاعاتی مقوله آموزش هم باید متحول شود یعنی به سمت آموزش الکترونیک هدایت شود. آموزش الكترونيكي نوع جديد از آموزش و مبتني بر فناوري است كه در آن نيازي به حضور دانشجويان در كلاسهاي برنامه ريزي شده نيست. به عبارتي اين نوع آموزش استفاده از اينترنت براي يادگيري مي باشد كه از طريق ارتباطات اينترنتي و مرورگر در هر زمان و يا مكاني مي توان به اين مقصود دست يافت.
مفاد آموزشي در آموزش الكترونيكي با آموزش سنتي متفاوت است، بطوري كه در آموزش الكترونيكي 40 تا 50 درصد متن آموزشي از طريق استاد و بقيه درس از طريق همكاري و ارتباط مستمر دانشجويان تعيين و تدوين ميشود.
[h=2]5- گسترش اینترنت[/h] جامعه اطلاعاتی همزمان با توسعه و گسترش اینترنت شکل گرفته است. شبكه جهاني ارتباطات و اطلاعات به هم پيوسته كه نماد آشكار و آشناي آن اينترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگي بشر را دگرگون ميسازد.یعنی درواقع این اینترنت است که عرصههای حضوردر دنیای دیجیتال را فراهم آورده است . در اين عرصهها، فن آوري ديجيتال قاعده خود را حاكم كرده است وميكند؛ آن هم قاعدهاي متفاوت با قواعد مرسوم انقلاب ديجيتال که محصول تعامل پيچيده تركيبي از علوم و فن آوريها است، از جمله: الكترونيك ،رايانه، روباتيك، مخابرات، مخابرات، ارتباطات، سايبرنتيك، هوشمصنوعي، واقعيت مجازي.
اين جريان تحولپرشتاب حول محور فنآوري ديجيتال باز هم شتاب گرفته و راه را براي ورود به عصر ديجيتال هموار ساخته كه با فرصتها ، چالشها، اميدها و بيم هايي بي سابقه همراه است نظريه اطلاعات، علوم شناختي، زبانشناسي، عصبشناسي، روانشناسي اعصاب،ژنتيك و بسياري ديگر، تركيب و تعامل اين حوزه هاست كه عصر ديجيتال را رقم زده وباعث پيداش عظيمترين اختراع بشر شده است، يعني شبكه جهاني اطلاعات و ارتباطات بههم پيوسته، كه در درون آن فعاليتهاي اصلي در سطوح مختلف فردي، جمعي، گروهي،سازماني، ملي و بين المللي و جهاني جريان دارد. پس یکی دیگراز مهمترین ویژگیهای جامعه اطلاعاتی این است که اینترنت در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان حضور چشمگیری دارد.
[h=2]6- میزان دسترسی به اینترنت[/h] وقتی که صحبت از درجات شکلگیری جامعه اطلاعاتی در یک جامعه به میان میآید اولین معیار این است که ببینیم میزان دسترسی به اینترنت و استفاده از آن برای فرد، جامعه و سازمان چقدر است.
[h=2]7- همگامی با مسیر پر شتاب تحولات تکنولوژیکی[/h] وقتی صحبت از زیرساخت پیشرفته ICT میشود تاکید بر همگامی مستمرآن با پیشرفتهای فناوری در حوزه ارتباطات و اطلاعات است . پس یکی دیگر از ویژگیهای جامعه اطلاعاتی همگامی آن با مسیر پرشتاب تحولات تکنولوژیک است.
[h=2]8- همبستگی جامعه اطلاعاتی با توسعه[/h] توسعه فرآیندی تصور می شود که طی آن جوامع مختلف از شرایط اولیه عقب ماندگی و توسعه نیافتگی با عبور از مراحل تکاملی کم و بیش یکسان و تحمل دگرگونی های کیفی و کمی به جوامع توسعه یافته تبدیل خواهند شد. توسعه پایدار انسان ـ محور است و با توجه به گستردگی مباحث و قابلیت های بسیار آن به سرعت به مهم ترین مناظره ی کنونی و نیز یکی از مهم ترین چالش های قرن بیست و یکم تبدیل شده است. این چشم انداز جامع نگر، در پرتو اندیشه ها و چالش های عصر جدید، با داعیه ی پاسخگویی به نیازهای مختلف انسان و جهان نه فقط در حال حاضر که در آینده و برای مواجهه با مسائل قرن بیست و یکم برنامه ریزی می شود. این اعتقاد به صورت گسترده مطرح است که جالش آینده توسعه ی پایدار خواهد بود.
توسعه پایدار بر اساس یک موقعیت ثابت نیست. بلکه عبارت است از «فرآیندی مستمر از دگرگونی، انطباق و سازگاری» که طی آن بهره کشی از منابع جهت سرمایه گذاری ها، جهت گیری توسعه ی تکنولوژیک و دگرگونی نهادینه همگی در هماهنگی با هم در برگیرنده ی نیازهای بالقوه و بالفعل انسان می شوند. توسعه ی پایدار، برآورنده ی نیاز و آرمان های انسان ها، نه فقط در یک کشور و یک منطقه، که تمامی مردم در سراسر جهان و در حال و آینده است.
کاملاً آشکا ر است که توسعه ی پایدار، در سال های اخیر به صورت روزافزون، حامل بسیاری از آمال و آرزوهای بشر شده است و تصور می شود به عنوان پارادایم جدید، بسیاری از اهداف جهانی برای قرن بیست و یکم، در چهارچوب های این مفهوم جهانگیر برنامه ریزی می شوند.
بررسي ها نشان مي دهند که در جوامع توسعه نيافته که هنوز درگير و دار عصر کشاورزي و صنعتي هستند و اطلاعات در آنها جايگاه مناسبي نيافته مشکلات و نقص ها و ضعف هاي عمده اي نيز از همين محل ناشي و گريبان گير برنامه ريزان و مسئولان آنها مي شود. بنا براين مي توان نتيجه گرفت عدم توسعه مناسب کاربري اطلاعات که ترجيحاً نيز بايد در بستر فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي صورت گيرد ارتباط مستقيمي با مشکلات کشورهاي توسعه نيافته در مصرف انرژي، محيط زيست، اقتصاد، توسعه سياسي و فرهنگي ـ آموزشي و ديگر شاخص ها و معيار ها دارد.
بدون شک ارتقا جايگاه دانش در جامعه سطح تفکر و نوع عملکرد مردم را در فعاليت ها و موضع گيري هاي مختلف اجتماعي تغيير مي دهد و باعث افزايش کمي و کيفي در نحوه بهره گيري و بهره دهي ايشان به جامعه مي شود.نکته حائز اهميت در توجه دولتها به مسئله اطلاعات ارتباط مستقيم و اثر گذار اطلاعات در توسعه و تاثير توسعه در افزايش اطلاعات است. اين تاثير و تاثر مي تواند در ابعاد گفتمان هاي زير ساختي توسعه يعني توسعه اقتصادي، توسعه فرهنگي، توسعه سياسي، توسعه علمي و... بروز و ظهور پيدا کند.
چالش اساسی که امروزه جامعه جهانی با آن روبه روست عدم تعادل کمی و کیفی در ورود و دستیابی همه جوامع به استاندارد های لازم برای جامعه اطلاعاتی است. این مسئله باعث ایجاد پدیده ای تحت عنوان شکاف دیجیتالی شده است . شکاف دیجیتالی به عنوان یکی از معضلات سیستم جهتنی باعث کندی تعاملات اطلاعاتی در این سطح می شود و رشد و پیشرفت را به تأخیر می اندازد.
شكاف ديجيتال فاصله روزافزون كشورهاي توسعه نيافته از كشورهاي توسعه يافته است كه بيشتر به اين موارد مربوط ميشود:
ـ دسترسي به فن آوريهاي ديجيتال ؛
ـ استفاده از اين فنآوري براي بهبود بهرهوري و كارآيي فرايندهاو فعاليتها ونظامهاو كارها در همه بخشهاي زندگي فردي و اجتماعي و در سطح خرد و كلان ؛ و
ـ توانايي به كارگيري اين فنآوري در ايجاد زير ساخت مناسب براي مشاركت فعالدر توليد دانش و فن آوري ديجيتال و مصرف ابزار و كالاها و خدمات ديجيتال.
اين شكاف با شاخصهاي متفاوتي سنجيده ميشود، از جمله دسترسي به فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات مانند تلفن، تلفن سيار و اينترنت و پخش ماهوارهايبرنامههاي راديويي و تلويزيوني، حجم تجارت الكتروني و امثال آن. جامعترين شاخصي كه براي مقايسه كشورها و شناخت اين شكاف ارائه شده، شاخصي است كه بانك جهاني به نام شاخص جامعه اطلاعاتي ارائه داده است كه شامل 23 متغير است. اينمتغيرها در چهار زير ساخت به شرح زير طبقه بندي شدهاند كه توانايي شهروندان هر كشوري را براي مبادله اطلاعات در داخل و خارج از كشور ميسنجند:
1- زير ساخت رايانه: سرانه رايانه شخصي نصب شده ؛ تعداد رايانه شخصي حمل شده برحسب خانوار ؛ رايانههاي شخصي حمل شده ت جاري و دولتي/ بر حسب نيروي كارحرفهاي ؛ رايانههاي حمل شده آموزشي/ بر حسب دانشجو و استاد ؛ درصد رايانههايشبكهاي شده ؛ و مخارج نرمافزار/ سختافزار.
2- زير ساخت اينترنت؛ حجم تجارت الكتروني ؛ تعداد كاربران خانگي اينترنت؛ تعدادكاربران اينترنت در كسب و كار ؛ و تعداد كاربران اينترنت در سازمانهاي آموزشي.
3- زير ساخت ارتباطات: تعداد خطوط تلفن/ خانوار ؛ هزينه تلفنهاي داخلي ؛ سرانه مالكيت گيرنده تلويزيون ؛ سرانه مالكيت گيرنده راديو ؛ سرانه مالكيت دستگاه نمابر ؛ سرانه مالكيت تلفن سيار ؛ مشتركان تلويزيون سيمي ؛
4- زير ساخت اجتماعي: تعداد دانشآموزان متوسطه ؛ تعداد دانشآموزان دبيرستان ؛ نرخ خواندن روزنامه ؛ آزادي مطبوعات ؛ و آزاديهاي مدني.
[h=2]9- جامعه اطلاعاتی و جهانی شدن[/h] مفهوم «جهاني شدن» به فرآيندي اطلاق ميشود كه طي آن جريان آزاد انديشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمايه در دنيا ميسر گردد. تأثير اين مفهوم، دگرگوني متغيرهاي زمان و مكان را پديد آورده و گسترش ارتباطات در سطح بينالمللي قابليت وقوع يافته است. بر اين قرار، دادههاي كمي اطلاعات در صحنه جهاني ابعاد وسيعي يافته و موجب رشد شبكه ارتباطات در صحنه بينالمللي از نظر روابط فردي و اجتماعي شده است.
پديده جهانيشدن در چند سال اخير به نحوي گسترده منابع چاپي و الكترونيكي زبان فارسي را تحتالشعاع قرار داده است. نگاهي به مواد كتابي در اين حوزه (بهخصوص علوم اجتماعي) نشانگر توجه انديشمندان ايراني به موضوع جهانيشدن در رشتههاي مختلف ميباشد. آنچه از دهه شصت ميلادي و در بطن انديشه «مكلوهان» براي ارائه يك تصوير وسيع ارتباطي به جامعه جهاني عرضه شد، تا به امروز كه در هزاره سوم ميلادي به ارزيابي اطلاعات ديجيتال پرداخته ميشود، مبتني بر رابطه انسان و ابزارهاي فناوري است. بر اين مبنا، در گستره كنوني جهانيشدن، سعي ميشود محدوده اين تغيير و دگرگوني در حوزه اطلاعات مورد توجه قرار گيرد.
جهاني شدن روند عادي جامعه اطلاعاتي است زيرا جامعه اطلاعاتي، محلي و منطقهاي نبوده بلكه جامعهاي فراگير و جهاني است كه مك لوپان جامعهشناس كانادایی، آن را دهكده كوچكي ميداند كه روز به روز هم كوچكتر ميشود.
تبيين جهانيشدن در زمينه آينده تغييرپذير جهان، بر دگرگوني در دسترسي آزاد به اطلاعات، در فرايند جامعه اطلاعاتي دنياي نوين مبتني است. از ديدگاه «كاستلز» در كتاب سهگانه عصر اطلاعات، منظره نوين جهاني بر ساختار شبكه اطلاعاتي استوار است. «گيدنز» بحث جهاني شدن را بر مبناي نظريه «زمان جهاني» طرح كرده و «دراكر»(Druker) مبحث فناوري را از ديدگاه مديريتي بررسي ميكند.
مرزهای سیاسی دیگر در برابر امواج الکترونیک که از پس آن اندیشه ها، ارزش های فرهنگی، شیوه های زندگی، سرمایه، کالا و خدمات انتقال می یابد، مانع جدی محسوب نمی شود. گویی جهان به صورت کل واحد درآمده و کوچکترین تغییر در هر جزء از پیکره ی آن به سرعت همه ی جامعه را متأثر می سازد. در این فضای جدید، حوادث و تصمیمات و فعالیت ها در یک بخش از جهان می تواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخش های بسیار دور کره ی زمین داشته باشد.
امروز هيچ کشوری نمی تواند بطور واقعی و کامل از رسانه های جهانی و منابع خارجی اطلاعات پيوند بگسلد و خودش را کنار بکشد. الگوهايی که در يک گوشه جهان ظهور می کنند، در ساير نقاط بسرعت تکثير و منتشر می شوند. دولتی که از طريق کناره گرفتن از داد و ستد در بازارهای جهانی و تصميم به خروج از اقتصاد جهانی بخواهد از جريان سرمايه و اقتصاد جهانی کناره گيری کند، نهايتا با خواستهای روزافزون مردم خودش روبرو خواهد شد؛ خواستهايی که براثر آگاهی بر شرايط زندگی و محصولات فرهنگی جهان خارج از طريق رسانه های همگانی شکل گرفته است.
از ديدگاه ماهوي، جهانيشدن با حوزه اطلاعرساني داراي روابطي است كه به ايجاد جامعهاي علمي متنهي ميشود كه در آن، جريان پيوسته اطلاعات، انتشار سريع عقايد و افكار را تسهيل ميكند(7). برخي از انديشمندان ايراني اين ميسر را ملازم «سهولت ارتباط بين افراد» تلفي كردهاند (8). در راستاي اين انديشه، چارچوب جهاني شدن بر مبناي افزايش شمار پيوندها و ارتباطات متقابل، شكل گرفته است كه از دولت فراتر ميرود. ارتباطات در اخذ تصميمات و در فعاليتهاي ملي و محلي نتايج قابلي را براي افراد و جوامع دربرخواهد داشت.
[h=2]10- عوامل مؤثر بر جهانی شدن[/h] برخی از صاحب نظران بر این اعتقاد هستند که عوامل مؤثر بر جهانی شدن سه عامل مهم و اساسی یعنی:
دانایی
تکنولوژی اطلاعات
جایگزینی مواد مصنوعی به جای مواد طبیعی است
یعنی جهانی شدن بر اساس عوامل فوق قابل تبیین و تحلیل می باشند. امروزه اعتقاد بر این است که دنیای تکنولوژی دنیای دانایی است. آنها که روش ها را بهتر در می یابند و کلیدهای امروز و فردای علم اقتصاد را دقیق تر درک می کنند. اقتصاد جهانی سال های بعد را از آن خود می کنند. اگر در گذشته فقط کار و سرمایه در تولید مهم بود، امروز عامل دانایی مهم ترین عامل شناخته شده است.
با این حال، حرکت شتاب آلود رویکردهای نظام جهانی و پیامدهای آن در فناوری اطلاعاتی، ارتباطات الکترونیکی، جامعه ی اطلاعاتی و فروریختن مرزهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بشریت را به شدت غافلگیر کرده است. به تدریج شاخص های طبقه بندی جوامع در این فرایند پیچیده و گسترده به طور عام و خاص در حال شکل گیری است و جایگاه کشورها در ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جهانی در حال تعریف شدن می باشد. جهانيشدن و تأثير آن در عرصه اطلاعرساني از ويژگيهایي است كه مرزهاي دولت ـ ملت را در مينوردد و دستيابي به اطلاعات را (با توجه به ابزارهاي اطلاعاتي نوين) مورد توجه قرار ميدهد.
در اين ميان مي توان گفت مهمترين پيامد جهاني شدن بر اقتصاد كشورها رشد تجارت الكترونيك است. كه عناصر آن بازار الكترونيك، تبادل الكترونيك داده و تجارت اينترنتي هستند كه مبين ارتباط تنگاتنگ بين فناوري اطلاعات و ارتباطات با فرايندهاي بازار ومديريت است. بنابراين، براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي بايد ابزارهاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و طبق نيازهاي سازمان تامين و راه اندازي شوند. در نهايت آنچه در راستاي تجارت الكترونيك براي مديران داراي اهميت است بسترسازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني توأم با شناخت كافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است.
[h=2]11- نتیجه گیری[/h] امروزه تكنولوژي و فن آوري هاي جديد با حجمي فراوان زندگي و محيط كار ما و حتي ابعاد وجودي ما را تحت تأثير قرار داده و بشر امروزه بدون فن آوري و بهره گيري از آنها امكان عملي براي ادامه حيات خود ندارد، شتاب انتشار داده ها و آمار و اطلاعات ناشي از عصر ديجيتال و الكترونيك به حدي است كه مي توان از آن به انفجار اطلاعات تعبير كرد. جهانی شدن ، فن آوری اطلاعات و سرعت تحولات برخی از چالشها ی عصر جدید هستند.
ICT يافناورياطلاعاتوارتباطات( Information & Communication Technology)، بدون شك تحولات گسترده اي را در تمامي عرصههاي اجتماعي و اقتصادي بشريت به دنبال داشته ، اين فن آوري ها ارتباطات را راحت تر، سريع تر و ارزانتر كرده است و سهم بزرگي در جهاني شدن ارتباطات و اطلاع رساني داشته است و تاثير آن بر جوامع بشري بگونهاي است كه جهان امروز به سرعت در حال تبديل شدن به يك جامعه اطلاعاتي است. جامعه اي كه در آن دانايي و ميزان دسترسي و استفاده مفيد از دانش، داراي نقشي محوري و تعيين كننده است. اگر پیشرفتهای علمی و فنی مخصوصا در حوزه اطلاعات و ارتباطات شکل نمیگرفت جامعه اطلاعاتی قابل طرح نبود. از آنجا که در فرایندها و پیشرفتهای علمی و فنی جبر حاکم است میتوان نتیجه گرفت که تحقق جامعه اطلاعاتی یک جبر است. البته این فرایند برای جوامعی پرهزینه است و برای جوامعی دیگر به جای اینکه هزینه ایجاد کند تبدیل به عامل تحقق هدفهای توسعه میشود در واقع خود تبدیل به اهرم توسعه میشود.
گستره كاربرد و تاثيرات اطلاعات در ابعاد مختلف زندگي امروزي و آينده جوامع بشري به يكي از مهمترين مباحث روز جهان مبدل شده و توجه بسياري از كشورهاي جهان را به خود معطوف كرده است. كشورهاي درحال توسعه و از جمله ايران با موانع ساختاري عمده يي درهمسويي با اين تحول دوران ساز قرار دارد. بسيج منابع، سرعت، دقت و همه جانبه نگري درمديريت رفع اين بحرانها، ضرورت هايي است كه پيش روي اين كشورها قرار دارد.
چكيده
تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات (ICT) يكي از مقتدرترين نيروها در شكل دادن قرن بيست و يكم است. تغييرات اساسي حاصل از آن، در روش زندگي افراد، آموزش و كار و نيز روش حكومت دولتها بر جامعه شهري تاثير مي گذارد. ICT به سرعت يك نيروي حياتي در رشد اقتصاد جهاني شده است و افراد را قادر مي سازد كه در همه نقاط جهان براي اظهار مسايل اجتماعي و اقتصادي با بيشترين كارايي با هم ارتباط برقرار كنند. امروزه ديگر هويت انسان ها تحت تأثير يك جامعه و يا يك ساختار اجتماعي ثابت قرار ندارند بلكه از يك هويت اجتماعي در عرصه ي بين المللي متأثر مي شود.
در مقاله حاضر ضمن توجه به جهانيشدن گستره اطلاعاتي در جهان معاصر، به ارزيابي موضوعات مذكور مبادرت شده و در نهايت به نتيجهگيري درباره تأثيرات IT و عصر اطلاعات در فرآيند جهاني شدن و توسعه پرداخته ميشود.
كليدواژه : جهانيشدن ؛ چالش هاي جهاني شدن ؛ اطلاعات ؛ فناوري اطلاعات ؛ عصر اطلاعات ؛ فناوري اطلاعات و ارتباطات ؛ عصر ديجيتال ؛ توسعه ؛ تجارت الكترونيكي ؛ اينترنت ؛ جوامع باز جهاني
[h=2]1- مقدمه[/h] عصرحاضر را باید تلفیقی ازارتباطات و اطلاعات دانست. عصری که بشر در آن بیش از گذشته خود را نیازمند به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات مورد نیاز می باشد.امروزه با در اختیارداشتن فناوری اطلاعاتی و ارتباطی مختلف و پیشرفته، امکان برقراری سریع ارتباط و تبادل سریع اطلاعات بیش از پیش میسر گردیده است. افراد در هر کجا که باشند می توانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خود را در هر زمینه ای دریافت کنند. ترديدي دراين واقعيت نمي توان داشت كه جهان درحالت خيز تازه يي به سمت يك تحول دوران ساز است. جانمايه اين تحول در حوزه اطلاع رساني و دانايي استقرار يافته است.
در حقيقت فناوري اطلاعات به عنوان موتور محرکي در نظر گرفته شده است که ضمن به حرکت درآوردن چرخ هاي شغلي و استخدامي، سبب رشد و پويايي اقتصاد جامعه و ايجاد نوع جديدي از اقتصاد مي شود. اقتصاد دنياي امروز بر پايه نوآوري، خلاقيت و استفاده از دانش به ويژه دانش اطلاعات و ارتباطات استوار است. چنين اقتصادي را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور مي گويند.
[h=2]2- تعریف جامعه اطلاعاتی[/h] همواره بحث جامعه اطلاعاتي با بحثهاي جامعه فوق مدرن، جامعه پست مدرن و جامعه فراصنعتي قرين بوده و با توجه به رشد تكنولوژي ارتباطات و نيز اهميت و ارزش اطلاعات ابعاد اين بحث روز بروز گسترده تر و جدی تر شده است.
جامعهاي كه در آن كيفيت زندگي، همانند چشماندازهاي تحول اجتماعي و توسعه اقتصادي، به ميزان رو به تزايدي به اطلاعات و بهرهبرداري از آن وابسته شده، جامعه اطلاعاتي ميگويند.
همانطور كه خون مهمترين عنصر حيات انسان است اطلاعات نيز خون جامعه اطلاعاتي محسوب مي شود چون در جهان هستي همه چيز در حال تغيير و تحول است. شتاب افزايش اطلاعات در جامعه اطلاعاتي، شتابي تند شونده است كه توقف و كندي در آن راه ندارد زيرا در غير اين صورت جامعه از حركت ايستاده و خواهد مرد.
جامعه اطلاعاتي، جامعهاي بدون مرز است كه انسانها ميتوانند صرف نظر از نژاد، مليت، زبان، مذهب و هر اختلاف ديگري با يكديگر تعامل كنند لذا اين جامعه فرامليتي و بين المللي است. سازمانهايي مانند سازمان ملل، سازمان حقوق بشر، پزشكان بدون مرز، سازمان حمايت از كودكان و ديگر سازمان هاي غيردولتي (NGO) را ميتوانيم نمونههايي ابتدايي از جامعه جهاني بدانيم. در خانواده جهاني، اصل بر تكامل شخصيت و شكوفايي استعدادهاي انسان است به عبارت دقيقتر، انسان سالاري محور اين جامعه است.
در بررسي استانداردهاي جامعه اطلاعاتي مي بينيم که الگوهاي زندگي عادي و شغلي، اوقات فراغت، نظام آموزشي، اطلاع رساني و عرصه داد و ستد مشخصاً از توسعه و پيشرفت اطلاعات و دانش فني توزيع و توليد آن متاثر است. کارشناسان اين تحولات را نشات گرفته از رشد فزاينده توليد انبوه اطلاعات در طيف گسترده و فراواني رسانه هاي جمعي كه اكثر آنها نيز به صورت الكترونيكي ظهور مي يابد مي دانند. کارشناسان جامعه اطلاعاتي را جامعه اي مي دانند که در آن ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعي براي ايجاد تغيير و تحول در هر فرد به منظور دستيابي عملي به اطلاعات است.
تعاريف و تقسيم بنديهاي ديگري نيز ميتوان براي جامعه اطلاعات يافت بعنوان مثال وبستر (F.Webster) نويسنده كتاب نظريههاي جامعه اطلاعاتي پنج تعريف را كه هر كدام معياري براي تشخيص جامعه نو عرضه ميكنند ارائه نموده است كه عبارتند از:
1ـ تكنولوژيك
2ـ اقتصادي
3ـ شغلي (occupational)
4ـ مكاني (spatial)
5ـ فرهنگي
1ـ در تعريف تكنولوژيك از جامعه اطلاعات بر جوهر انگاري براي تكنولوژي ارتباطات (hypostatization) تاكيد شده است. وبستر تعريف تكنولوژيك از جامعه اطلاعات را بيشتر مورد توجه قرار داده و به نقد آن پرداخته است. بعنوان مثال اينكه چگونه ممكن است چيزي را به عنوان پديدهاي غيراجتماعي (تكنولوژيك) مدنظر قراردهيم و سپس بگوئيم دنياي اجتماعي را تعريف ميكند؟ او همچنين پارادوكسهاي تعريف مبتني بر تكنولوژي از جامعه اطلاعاتي را يادآور شده است. مثل اينكه ما به چه مقدار تكنولوژي اطلاعات نيازمنديم تا يك جامعه اطلاعاتي مشخص شود؟
2ـ در تعريف اقتصادي از جامعه اطلاعاتي به اقتصاد اطلاعات توجه شده است. فريتز مچلوپ (Fritz Machlup) نظريه پرداز اقتصاد اطلاعاتي 5 گروه صنعتي عمده را مشخص كرد كه عبارت بودند از:
الف ـ آموزش و پرورش (مدارس، كتابخانهها، دانشكدهها و…)
ب ـ رسانههاي ارتباطي (راديو، تلويزيون، تبليغات بازرگاني و…)
ج ـ ماشينهاي اطلاعاتي (تجهيزات رايانهاي، ابزارهاي موسيقي و…)
دـ ساير فعاليتهاي اطلاعات (پژوهش و توسعه، فعاليتهاي عام المنفعه و…)
كار با اين نوع از مقولات، اين امكان را فراهم ميآورد كه براي هر يك از آنها ارزشي اقتصادي قائل شده به مبحث سهم هر يك در توليد ناخالص ملي (GNP) وارد شويم. اگر اين روند به عنوان بخشي از افزايش توليد ناخالص ملي به شمار آيد پس شايد بتوان ادعاي ظهور اقتصاد اطلاعات را در طول زمان مطرح كرد.
3ـ يكي از معيارهاي متداول در اعلام ظهور جامعه اطلاعات، معياري است كه بر مسئله تغييرات شغلي متمركز ميشود. به سادگي گفته ميشود از هنگامي كه مشاغل اطلاعاتي به وجه غالب در ميان مشاغل موجود تبديل ميشوند، ما به جامعه اطلاعات دست مييابيم. يعني از زماني كه تعداد كاركنان ادارات، آموزگاران، قضات و هنرپيشگان بر تعداد معدنچيان، فلزكاران، كارگران بنادر و كارگران ساختماني فزوني گرفتهاند جامعه اطلاعات فرا رسيده است.
4ـ در تعريف مكاني از جامعه اطلاعات، تاكيد عمده بر روي شبكههاي اطلاعاتياي است كه مكانهاي جغرافيايي را به يكديگر پيوند ميدهند و در نتيجه آثار شگفت انگيزي بر سازمان زمان و مكان دارند.
اين موضوع كه چرا حجم و سرعت بيشتر جريان اطلاعاتي بايد ما را وادارد تا به وجود گونه جديدي از جامعه بينديشيم توجه ما را به دل مشغولي خاص جغرافي دانان به مكان جلب ميكند. همه چيز در مكانهاي ويژه و زمانهاي خاص رخ ميدهد، اما ويژگيهاي مكان و زمان با اختراع جامعه شبكهاي دگرگون شده است. زمان و مكان به مدد تكنولوژي ارتباطات و گسترش شبكههاي اطلاع رساني منقبض شدهاند. اين (منقبض كردن زمان/ فضا) بنابر گفته آنتوني گيدنز، براي شركتها، دولتها و حتي افراد، گزينههايي را كه تا كنون دست نيافتني بودهاند فراهم ميكند.
5ـ تصور نهائي از جامعه اطلاعات، شايد با كمترين محاسبه به سادگي مورد تاييد قرار گرفته باشد. هر يك از ما با توجه به وضع زندگي روزمره خود متوجه شدهايم كه از نظر حجم اطلاعات در گردش، افزايش شگفت آوري رخ داده است. تعداد كانالهاي راديو و تلويزيون افزايش يافته و 24 ساعته شده اند. ماهوارهها با قدرت دريافت هزاران كانال تلويزيون در اغلب خانهها حضور دارد. ويدئو، كامپيوتر و اينترنت درب منازل را كوبيدهاند و وارد اغلب منازل شدهاند. همه اينها بر اين حقيقت گواهي دارند كه ما در جامعهاي سرشار از رسانهها سكونت داريم، اما خصيصههاي اطلاعاتي دنياي امروز، از آن چيزي كه فهرست كردن صرف چند سيستم رسانهاي مانند تلويزيون، راديو و امثالهم آن را نشان دهد كاملا نافذتر است.
اين نوع فهرست بنديها صرفا به ما ميفهمانند كه رسانههاي مدرن ما را در بر گرفتهاند. در حالي كه موضوع مهم براي ما پيامهايي است كه آنها منتشر ميكنند و اينكه ما به آنها پاسخ ميدهيم يا آنها را ناديده ميگيريم. در حقيقت محيط اطلاعاتي به مقدار زيادي از ما معنا ميگيرد و توسط ما ساخته ميشود و نه آنچه كه اين نظريه ها توصيف مي كنند.
[h=2]3- زیر ساخت پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی[/h] مهمترین ویژگی جامعه اطلاعاتی وجود یک زیرساخت پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی است که باید در خدمت تحقق هدفهای کل نظام اجتماعی در همه ابعاد آن باشد. هم اکنون در حوزه جامعه اطلاعاتی اقتصاد دانایی شکل گرفته است و این زیرساخت پیشرفته ICT به بهترین وجه میتواند هدفهای اقتصاد دانایی را محقق کند.
[h=3]3-1- محورهای اقتصاد دانایی[/h] زیرساخت پیشرفته ICT: همانگونه که رشد و پيشرفت بشر در دانش ها و علوم مختلف موجبات توسعه توانمندي او را در توليد فناوريهاي نو فراهم آورده و همچنين توسعه فناوريها نيز به رشد و توسعه دانش و اطلاعات کمک کرده ضعفها و مشکلات و نقص هاي موجود در گسترش دانش و اطلاعات نيز با کمبودهاي ناشي از عدم رشد مناسب فناورهاي ارتباطي ارتباط مستقيم و تنگاتنگي دارد.
سرمایه انسانی: بايد به عامل انساني در پيشرفت هاي علمي توجه كرد. عمدتاً هنگامي كه سخن از ضرورت و توجه به تحقيق و پژوهش علمي مي شود ، ذهن برنامه ريزان متوجه افزايش امكانات و اختصاص بودجه هاي بيشتر به بخش تحقيق و پژوهش مي شود و نيروي انساني شاغل در بخش هاي پژوهشي و ارتقاي كيفيت نيروي انساني كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. اين درحالي است كه شرط اوليه و اساسي براي افزايش قابليت و توانايي توليد علم و نوآوري اطلاعاتي ، نيروي انساني است.
پژوهش و توسعه: صرف هزينه هاي موردنياز براي توليد و اشاعه اطلاعات علمي. سرمايه گذاري دربخش تحقيقات، سرمايه گذاري درحوزه يي است كه دركوتاه مدت بازدهي ندارد و بازگشت سرمايه دراين حوزه با ساير حوزه ها قابل قياس نيست. اين واقعيت سبب مي شود كه صرف هزينه براي توليد اطلاعات علمي مقرون به صرفه قلمداد نشود و بخش هاي مختلف كشور به خريداري اطلاعات علمي روي آورند. اما بايد در نظر داشت كه استوانه اصلي قدرت درجهان پيش رو برحد توانايي توليد اطلاعات علمي استوار است و از اين رو صرف هزينه براي توليد اطلاعات علمي يك فرصت بيرون از محاسبات روزمره اقتصادي است.
به محض شکل گیری زیرساخت پیشرفته ICT ، امکانات و فرصتهایی پدید میآید که تمام بخشها و عناصر جامعه را وامیدارد برای بهرهگیری از آن یک فرایند تحول بنیادین را طی کنند. این فرایند جامعه را به سمتی سوق خواهد داد که بسیاری از مولفههایش با جامعه متعارفی که ما میشناسیم متفاوت است. اینگونه است که جامعه اطلاعاتی شکل میگیرد و بهتدریج به سمتی میرودکه مهمترین فعالیتهای اجتماعی انسان نظیر کار، تولید، خرید، فروش و معاشرت، آموزش و پژوهش و ... ازمحیطهای فیزیکی به عرصه های دیجیتال منتقل میشوند.
به اين ترتيب، براي فايق آمدن به معضل و معضلاتي كه مي تواند در آينده خود را نشان دهد، برخورداري از سازوكار هاي بنيادي براي تقويت بنيه هاي علمي ـ فن آورانه و ايجاد زيرساخت هاي اساسي اطلاعاتي و ارتباطاتي براي ممالك روبه توسعه ضرورتي است انكارناپذير. اين كشورها چنانچه بخواهند در توازن جديد جهاني عهده دار نقش درخور بوده و تماشاچي صحنه نباشند بايد به فعاليتهاي سترگ در زمينه هاي علمي ـ فن آوري دست زنند. براي اين امر، بايد دانسته شود كه بالقوگي هاي نظام هاي علمي اطلاعاتي منابع راهبردي هستند كه بايستي به دقت ايجاد و به كار گرفته شوند و چنان تنظيم گردند كه توانايي كمك رساني به توسعه را داشته باشند. جدي انگاشتن علم، فن آوري و اطلاع رساني نوين در كنار پرداختن به فعاليتهاي پژوهشي، مسأله يي اساسي و تعيين كننده براي كشورهاي توسعه نيافته است. به قول پروفسور عبدالسلام «ما در جهان سوم، دانش و فن آوري را به هيچ وجه جدي نمي گيريم. حرفه ي دانش و فن آوري مبتني بر علم در جنوب از قوام زيادي برخوردار نيست و اعتبار حرفه يي اندكي دارد» (9) برهمين اساس نيز براي بهره مند شدن از كاربردهاي علم و اطلاع رساني در كشورهاي توسعه نيافته، راهبردهاي بلندمدت چند بعدي و متمركز به تمام جنبه هاي فرآيند نوآوري از آموزش ابتدايي عمومي تا آموزش دانشمندان، مهندسان و مديران، از ساختن توانايي تحقيق و توسعه تا بسيج گروههاي تحقيقاتي براي برخورد كردن با مسائل عمده ي ملي، لازم و ضروري است. كشورهاي در حال توسعه چنانچه بتوانند به تحقق اين امر همت گمارند، مي توانند به آينده خوش بين باشند. در غير اين صورت عقب افتادن از فاصله ي شتابان پيشرفت نوين جهاني در سايه گسترش تكنولوژيهاي اطلاع رساني، تاوان غيرقابل جبراني در پي خواهد داشت.
بايد گفت که بستر سازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني نيازمند شناخت کافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است. با وجود اين، شناخت يک مدير در ابتداي پروسه بستر سازي فناوري اطلاعات و ارتباطات در سازمان خود بايد آيين نامه ها و قوانين درون سازماني را تهيه، آزمايش و ابلاغ كند. اين آيين نامه هاي اجرايي فناوري اطلاعات و ارتباطات در سازمان مي بايد با استانداردهاي تعيين شده از جانب مراجع ذيصلاح و نيازهاي سازماني هماهنگ و همساز باشند. با توجه به اهميت نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در توسعه و گسترش فرايندهاي سازماني هر مدير پيشرو و آينده نگر ناگزير از انجام زمينه سازي هاي لازم و انجام مشاوره هاي علمي و فني با صاحبان دانش فناوري اطلاعات و ارتباطات است. براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي و حتي ربودن گوي سبقت از ديگران بايد ابزارها و لوازم مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و گاهي کامل از نياز هاي سازمان تا مين و راه اندازي شوند.
[h=2]4- آموزش الکترونیک[/h] در جامعه اطلاعاتی مقوله آموزش هم باید متحول شود یعنی به سمت آموزش الکترونیک هدایت شود. آموزش الكترونيكي نوع جديد از آموزش و مبتني بر فناوري است كه در آن نيازي به حضور دانشجويان در كلاسهاي برنامه ريزي شده نيست. به عبارتي اين نوع آموزش استفاده از اينترنت براي يادگيري مي باشد كه از طريق ارتباطات اينترنتي و مرورگر در هر زمان و يا مكاني مي توان به اين مقصود دست يافت.
مفاد آموزشي در آموزش الكترونيكي با آموزش سنتي متفاوت است، بطوري كه در آموزش الكترونيكي 40 تا 50 درصد متن آموزشي از طريق استاد و بقيه درس از طريق همكاري و ارتباط مستمر دانشجويان تعيين و تدوين ميشود.
[h=2]5- گسترش اینترنت[/h] جامعه اطلاعاتی همزمان با توسعه و گسترش اینترنت شکل گرفته است. شبكه جهاني ارتباطات و اطلاعات به هم پيوسته كه نماد آشكار و آشناي آن اينترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگي بشر را دگرگون ميسازد.یعنی درواقع این اینترنت است که عرصههای حضوردر دنیای دیجیتال را فراهم آورده است . در اين عرصهها، فن آوري ديجيتال قاعده خود را حاكم كرده است وميكند؛ آن هم قاعدهاي متفاوت با قواعد مرسوم انقلاب ديجيتال که محصول تعامل پيچيده تركيبي از علوم و فن آوريها است، از جمله: الكترونيك ،رايانه، روباتيك، مخابرات، مخابرات، ارتباطات، سايبرنتيك، هوشمصنوعي، واقعيت مجازي.
اين جريان تحولپرشتاب حول محور فنآوري ديجيتال باز هم شتاب گرفته و راه را براي ورود به عصر ديجيتال هموار ساخته كه با فرصتها ، چالشها، اميدها و بيم هايي بي سابقه همراه است نظريه اطلاعات، علوم شناختي، زبانشناسي، عصبشناسي، روانشناسي اعصاب،ژنتيك و بسياري ديگر، تركيب و تعامل اين حوزه هاست كه عصر ديجيتال را رقم زده وباعث پيداش عظيمترين اختراع بشر شده است، يعني شبكه جهاني اطلاعات و ارتباطات بههم پيوسته، كه در درون آن فعاليتهاي اصلي در سطوح مختلف فردي، جمعي، گروهي،سازماني، ملي و بين المللي و جهاني جريان دارد. پس یکی دیگراز مهمترین ویژگیهای جامعه اطلاعاتی این است که اینترنت در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان حضور چشمگیری دارد.
[h=2]6- میزان دسترسی به اینترنت[/h] وقتی که صحبت از درجات شکلگیری جامعه اطلاعاتی در یک جامعه به میان میآید اولین معیار این است که ببینیم میزان دسترسی به اینترنت و استفاده از آن برای فرد، جامعه و سازمان چقدر است.
[h=2]7- همگامی با مسیر پر شتاب تحولات تکنولوژیکی[/h] وقتی صحبت از زیرساخت پیشرفته ICT میشود تاکید بر همگامی مستمرآن با پیشرفتهای فناوری در حوزه ارتباطات و اطلاعات است . پس یکی دیگر از ویژگیهای جامعه اطلاعاتی همگامی آن با مسیر پرشتاب تحولات تکنولوژیک است.
[h=2]8- همبستگی جامعه اطلاعاتی با توسعه[/h] توسعه فرآیندی تصور می شود که طی آن جوامع مختلف از شرایط اولیه عقب ماندگی و توسعه نیافتگی با عبور از مراحل تکاملی کم و بیش یکسان و تحمل دگرگونی های کیفی و کمی به جوامع توسعه یافته تبدیل خواهند شد. توسعه پایدار انسان ـ محور است و با توجه به گستردگی مباحث و قابلیت های بسیار آن به سرعت به مهم ترین مناظره ی کنونی و نیز یکی از مهم ترین چالش های قرن بیست و یکم تبدیل شده است. این چشم انداز جامع نگر، در پرتو اندیشه ها و چالش های عصر جدید، با داعیه ی پاسخگویی به نیازهای مختلف انسان و جهان نه فقط در حال حاضر که در آینده و برای مواجهه با مسائل قرن بیست و یکم برنامه ریزی می شود. این اعتقاد به صورت گسترده مطرح است که جالش آینده توسعه ی پایدار خواهد بود.
توسعه پایدار بر اساس یک موقعیت ثابت نیست. بلکه عبارت است از «فرآیندی مستمر از دگرگونی، انطباق و سازگاری» که طی آن بهره کشی از منابع جهت سرمایه گذاری ها، جهت گیری توسعه ی تکنولوژیک و دگرگونی نهادینه همگی در هماهنگی با هم در برگیرنده ی نیازهای بالقوه و بالفعل انسان می شوند. توسعه ی پایدار، برآورنده ی نیاز و آرمان های انسان ها، نه فقط در یک کشور و یک منطقه، که تمامی مردم در سراسر جهان و در حال و آینده است.
کاملاً آشکا ر است که توسعه ی پایدار، در سال های اخیر به صورت روزافزون، حامل بسیاری از آمال و آرزوهای بشر شده است و تصور می شود به عنوان پارادایم جدید، بسیاری از اهداف جهانی برای قرن بیست و یکم، در چهارچوب های این مفهوم جهانگیر برنامه ریزی می شوند.
بررسي ها نشان مي دهند که در جوامع توسعه نيافته که هنوز درگير و دار عصر کشاورزي و صنعتي هستند و اطلاعات در آنها جايگاه مناسبي نيافته مشکلات و نقص ها و ضعف هاي عمده اي نيز از همين محل ناشي و گريبان گير برنامه ريزان و مسئولان آنها مي شود. بنا براين مي توان نتيجه گرفت عدم توسعه مناسب کاربري اطلاعات که ترجيحاً نيز بايد در بستر فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي صورت گيرد ارتباط مستقيمي با مشکلات کشورهاي توسعه نيافته در مصرف انرژي، محيط زيست، اقتصاد، توسعه سياسي و فرهنگي ـ آموزشي و ديگر شاخص ها و معيار ها دارد.
بدون شک ارتقا جايگاه دانش در جامعه سطح تفکر و نوع عملکرد مردم را در فعاليت ها و موضع گيري هاي مختلف اجتماعي تغيير مي دهد و باعث افزايش کمي و کيفي در نحوه بهره گيري و بهره دهي ايشان به جامعه مي شود.نکته حائز اهميت در توجه دولتها به مسئله اطلاعات ارتباط مستقيم و اثر گذار اطلاعات در توسعه و تاثير توسعه در افزايش اطلاعات است. اين تاثير و تاثر مي تواند در ابعاد گفتمان هاي زير ساختي توسعه يعني توسعه اقتصادي، توسعه فرهنگي، توسعه سياسي، توسعه علمي و... بروز و ظهور پيدا کند.
چالش اساسی که امروزه جامعه جهانی با آن روبه روست عدم تعادل کمی و کیفی در ورود و دستیابی همه جوامع به استاندارد های لازم برای جامعه اطلاعاتی است. این مسئله باعث ایجاد پدیده ای تحت عنوان شکاف دیجیتالی شده است . شکاف دیجیتالی به عنوان یکی از معضلات سیستم جهتنی باعث کندی تعاملات اطلاعاتی در این سطح می شود و رشد و پیشرفت را به تأخیر می اندازد.
شكاف ديجيتال فاصله روزافزون كشورهاي توسعه نيافته از كشورهاي توسعه يافته است كه بيشتر به اين موارد مربوط ميشود:
ـ دسترسي به فن آوريهاي ديجيتال ؛
ـ استفاده از اين فنآوري براي بهبود بهرهوري و كارآيي فرايندهاو فعاليتها ونظامهاو كارها در همه بخشهاي زندگي فردي و اجتماعي و در سطح خرد و كلان ؛ و
ـ توانايي به كارگيري اين فنآوري در ايجاد زير ساخت مناسب براي مشاركت فعالدر توليد دانش و فن آوري ديجيتال و مصرف ابزار و كالاها و خدمات ديجيتال.
اين شكاف با شاخصهاي متفاوتي سنجيده ميشود، از جمله دسترسي به فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات مانند تلفن، تلفن سيار و اينترنت و پخش ماهوارهايبرنامههاي راديويي و تلويزيوني، حجم تجارت الكتروني و امثال آن. جامعترين شاخصي كه براي مقايسه كشورها و شناخت اين شكاف ارائه شده، شاخصي است كه بانك جهاني به نام شاخص جامعه اطلاعاتي ارائه داده است كه شامل 23 متغير است. اينمتغيرها در چهار زير ساخت به شرح زير طبقه بندي شدهاند كه توانايي شهروندان هر كشوري را براي مبادله اطلاعات در داخل و خارج از كشور ميسنجند:
1- زير ساخت رايانه: سرانه رايانه شخصي نصب شده ؛ تعداد رايانه شخصي حمل شده برحسب خانوار ؛ رايانههاي شخصي حمل شده ت جاري و دولتي/ بر حسب نيروي كارحرفهاي ؛ رايانههاي حمل شده آموزشي/ بر حسب دانشجو و استاد ؛ درصد رايانههايشبكهاي شده ؛ و مخارج نرمافزار/ سختافزار.
2- زير ساخت اينترنت؛ حجم تجارت الكتروني ؛ تعداد كاربران خانگي اينترنت؛ تعدادكاربران اينترنت در كسب و كار ؛ و تعداد كاربران اينترنت در سازمانهاي آموزشي.
3- زير ساخت ارتباطات: تعداد خطوط تلفن/ خانوار ؛ هزينه تلفنهاي داخلي ؛ سرانه مالكيت گيرنده تلويزيون ؛ سرانه مالكيت گيرنده راديو ؛ سرانه مالكيت دستگاه نمابر ؛ سرانه مالكيت تلفن سيار ؛ مشتركان تلويزيون سيمي ؛
4- زير ساخت اجتماعي: تعداد دانشآموزان متوسطه ؛ تعداد دانشآموزان دبيرستان ؛ نرخ خواندن روزنامه ؛ آزادي مطبوعات ؛ و آزاديهاي مدني.
[h=2]9- جامعه اطلاعاتی و جهانی شدن[/h] مفهوم «جهاني شدن» به فرآيندي اطلاق ميشود كه طي آن جريان آزاد انديشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمايه در دنيا ميسر گردد. تأثير اين مفهوم، دگرگوني متغيرهاي زمان و مكان را پديد آورده و گسترش ارتباطات در سطح بينالمللي قابليت وقوع يافته است. بر اين قرار، دادههاي كمي اطلاعات در صحنه جهاني ابعاد وسيعي يافته و موجب رشد شبكه ارتباطات در صحنه بينالمللي از نظر روابط فردي و اجتماعي شده است.
پديده جهانيشدن در چند سال اخير به نحوي گسترده منابع چاپي و الكترونيكي زبان فارسي را تحتالشعاع قرار داده است. نگاهي به مواد كتابي در اين حوزه (بهخصوص علوم اجتماعي) نشانگر توجه انديشمندان ايراني به موضوع جهانيشدن در رشتههاي مختلف ميباشد. آنچه از دهه شصت ميلادي و در بطن انديشه «مكلوهان» براي ارائه يك تصوير وسيع ارتباطي به جامعه جهاني عرضه شد، تا به امروز كه در هزاره سوم ميلادي به ارزيابي اطلاعات ديجيتال پرداخته ميشود، مبتني بر رابطه انسان و ابزارهاي فناوري است. بر اين مبنا، در گستره كنوني جهانيشدن، سعي ميشود محدوده اين تغيير و دگرگوني در حوزه اطلاعات مورد توجه قرار گيرد.
جهاني شدن روند عادي جامعه اطلاعاتي است زيرا جامعه اطلاعاتي، محلي و منطقهاي نبوده بلكه جامعهاي فراگير و جهاني است كه مك لوپان جامعهشناس كانادایی، آن را دهكده كوچكي ميداند كه روز به روز هم كوچكتر ميشود.
تبيين جهانيشدن در زمينه آينده تغييرپذير جهان، بر دگرگوني در دسترسي آزاد به اطلاعات، در فرايند جامعه اطلاعاتي دنياي نوين مبتني است. از ديدگاه «كاستلز» در كتاب سهگانه عصر اطلاعات، منظره نوين جهاني بر ساختار شبكه اطلاعاتي استوار است. «گيدنز» بحث جهاني شدن را بر مبناي نظريه «زمان جهاني» طرح كرده و «دراكر»(Druker) مبحث فناوري را از ديدگاه مديريتي بررسي ميكند.
مرزهای سیاسی دیگر در برابر امواج الکترونیک که از پس آن اندیشه ها، ارزش های فرهنگی، شیوه های زندگی، سرمایه، کالا و خدمات انتقال می یابد، مانع جدی محسوب نمی شود. گویی جهان به صورت کل واحد درآمده و کوچکترین تغییر در هر جزء از پیکره ی آن به سرعت همه ی جامعه را متأثر می سازد. در این فضای جدید، حوادث و تصمیمات و فعالیت ها در یک بخش از جهان می تواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخش های بسیار دور کره ی زمین داشته باشد.
امروز هيچ کشوری نمی تواند بطور واقعی و کامل از رسانه های جهانی و منابع خارجی اطلاعات پيوند بگسلد و خودش را کنار بکشد. الگوهايی که در يک گوشه جهان ظهور می کنند، در ساير نقاط بسرعت تکثير و منتشر می شوند. دولتی که از طريق کناره گرفتن از داد و ستد در بازارهای جهانی و تصميم به خروج از اقتصاد جهانی بخواهد از جريان سرمايه و اقتصاد جهانی کناره گيری کند، نهايتا با خواستهای روزافزون مردم خودش روبرو خواهد شد؛ خواستهايی که براثر آگاهی بر شرايط زندگی و محصولات فرهنگی جهان خارج از طريق رسانه های همگانی شکل گرفته است.
از ديدگاه ماهوي، جهانيشدن با حوزه اطلاعرساني داراي روابطي است كه به ايجاد جامعهاي علمي متنهي ميشود كه در آن، جريان پيوسته اطلاعات، انتشار سريع عقايد و افكار را تسهيل ميكند(7). برخي از انديشمندان ايراني اين ميسر را ملازم «سهولت ارتباط بين افراد» تلفي كردهاند (8). در راستاي اين انديشه، چارچوب جهاني شدن بر مبناي افزايش شمار پيوندها و ارتباطات متقابل، شكل گرفته است كه از دولت فراتر ميرود. ارتباطات در اخذ تصميمات و در فعاليتهاي ملي و محلي نتايج قابلي را براي افراد و جوامع دربرخواهد داشت.
[h=2]10- عوامل مؤثر بر جهانی شدن[/h] برخی از صاحب نظران بر این اعتقاد هستند که عوامل مؤثر بر جهانی شدن سه عامل مهم و اساسی یعنی:
دانایی
تکنولوژی اطلاعات
جایگزینی مواد مصنوعی به جای مواد طبیعی است
یعنی جهانی شدن بر اساس عوامل فوق قابل تبیین و تحلیل می باشند. امروزه اعتقاد بر این است که دنیای تکنولوژی دنیای دانایی است. آنها که روش ها را بهتر در می یابند و کلیدهای امروز و فردای علم اقتصاد را دقیق تر درک می کنند. اقتصاد جهانی سال های بعد را از آن خود می کنند. اگر در گذشته فقط کار و سرمایه در تولید مهم بود، امروز عامل دانایی مهم ترین عامل شناخته شده است.
با این حال، حرکت شتاب آلود رویکردهای نظام جهانی و پیامدهای آن در فناوری اطلاعاتی، ارتباطات الکترونیکی، جامعه ی اطلاعاتی و فروریختن مرزهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بشریت را به شدت غافلگیر کرده است. به تدریج شاخص های طبقه بندی جوامع در این فرایند پیچیده و گسترده به طور عام و خاص در حال شکل گیری است و جایگاه کشورها در ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جهانی در حال تعریف شدن می باشد. جهانيشدن و تأثير آن در عرصه اطلاعرساني از ويژگيهایي است كه مرزهاي دولت ـ ملت را در مينوردد و دستيابي به اطلاعات را (با توجه به ابزارهاي اطلاعاتي نوين) مورد توجه قرار ميدهد.
در اين ميان مي توان گفت مهمترين پيامد جهاني شدن بر اقتصاد كشورها رشد تجارت الكترونيك است. كه عناصر آن بازار الكترونيك، تبادل الكترونيك داده و تجارت اينترنتي هستند كه مبين ارتباط تنگاتنگ بين فناوري اطلاعات و ارتباطات با فرايندهاي بازار ومديريت است. بنابراين، براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي بايد ابزارهاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و طبق نيازهاي سازمان تامين و راه اندازي شوند. در نهايت آنچه در راستاي تجارت الكترونيك براي مديران داراي اهميت است بسترسازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني توأم با شناخت كافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است.
[h=2]11- نتیجه گیری[/h] امروزه تكنولوژي و فن آوري هاي جديد با حجمي فراوان زندگي و محيط كار ما و حتي ابعاد وجودي ما را تحت تأثير قرار داده و بشر امروزه بدون فن آوري و بهره گيري از آنها امكان عملي براي ادامه حيات خود ندارد، شتاب انتشار داده ها و آمار و اطلاعات ناشي از عصر ديجيتال و الكترونيك به حدي است كه مي توان از آن به انفجار اطلاعات تعبير كرد. جهانی شدن ، فن آوری اطلاعات و سرعت تحولات برخی از چالشها ی عصر جدید هستند.
ICT يافناورياطلاعاتوارتباطات( Information & Communication Technology)، بدون شك تحولات گسترده اي را در تمامي عرصههاي اجتماعي و اقتصادي بشريت به دنبال داشته ، اين فن آوري ها ارتباطات را راحت تر، سريع تر و ارزانتر كرده است و سهم بزرگي در جهاني شدن ارتباطات و اطلاع رساني داشته است و تاثير آن بر جوامع بشري بگونهاي است كه جهان امروز به سرعت در حال تبديل شدن به يك جامعه اطلاعاتي است. جامعه اي كه در آن دانايي و ميزان دسترسي و استفاده مفيد از دانش، داراي نقشي محوري و تعيين كننده است. اگر پیشرفتهای علمی و فنی مخصوصا در حوزه اطلاعات و ارتباطات شکل نمیگرفت جامعه اطلاعاتی قابل طرح نبود. از آنجا که در فرایندها و پیشرفتهای علمی و فنی جبر حاکم است میتوان نتیجه گرفت که تحقق جامعه اطلاعاتی یک جبر است. البته این فرایند برای جوامعی پرهزینه است و برای جوامعی دیگر به جای اینکه هزینه ایجاد کند تبدیل به عامل تحقق هدفهای توسعه میشود در واقع خود تبدیل به اهرم توسعه میشود.
گستره كاربرد و تاثيرات اطلاعات در ابعاد مختلف زندگي امروزي و آينده جوامع بشري به يكي از مهمترين مباحث روز جهان مبدل شده و توجه بسياري از كشورهاي جهان را به خود معطوف كرده است. كشورهاي درحال توسعه و از جمله ايران با موانع ساختاري عمده يي درهمسويي با اين تحول دوران ساز قرار دارد. بسيج منابع، سرعت، دقت و همه جانبه نگري درمديريت رفع اين بحرانها، ضرورت هايي است كه پيش روي اين كشورها قرار دارد.