جاذبه داشته باشیم یا دافعه ؟!!!

Carlina

عضو جدید
کاربر ممتاز
افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان، یكسان نیستند بلكه به طبقات مختلفی تقسیم می‏‌شوند:

1. افرادی كه نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه كسی آن‌ها را دوست و نه‏ كسی دشمن دارد، نه عشق و علاقه و ارادت را برمی‏‌انگیزند و نه عداوت و حسادت و كینه و نفرت كسی را. بی‏تفاوت در بین مردم راه می‏روند مثل این‏ است كه یك سنگ در میان مردم راه برود. این یك موجود ساقط و بی‏اثر است. آدمی كه هیچ‌گونه نقطه مثبتی در او وجود ندارد (مقصود از مثبت تنها جهت فضیلت نیست، بلكه شقاوت‌ها نیز در اینجا مقصود است) نه از نظر فضیلت و نه از نظر رذیلت، حیوانی است، غذایی می‏خورد و خوابی می‏رود و در میان مردم‏ می‏گردد همچون گوسفندی كه نه دوست كسی است و نه دشمن كسی و اگر هم به‏ او رسیدگی كنند و آب و علفش دهند، برای این است كه در موقع از گوشتش‏ استفاده كنند. او نه موج موافق ایجاد می‏كند و نه موج مخالف. اینها یك‏ دسته هستند، موجودات بی‏ارزش و انسان‌های پوچ و تهی. زیرا انسان نیاز دارد كه دوست بدارد و او را دوست بدارند و هم می‏توانیم بگوییم نیاز دارد كه دشمن بدارد و او را دشمن بدارند.

2. مردمی كه جاذبه دارند اما دافعه ندارند، با همه می‏‌جوشند و گرم‏ می‏گیرند و همه مردم از همه طبقات را مرید خود می‏كنند، در زندگی همه كس‏ آن‌ها را دوست دارد و كسی منكر آنان نیست، وقتی هم كه بمیرند مسلمان با زمزمشان می‏شوید و هندو بدن آن‌ها را می‏سوزاند.
چنان با نیك و بد خو كن كه بعد از مردنت عرفی مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند

بنا به دستور این شاعر، در جامعه‏ای كه نیمی از آن مسلمان است و به‏ جنازه مرده احترام می‏كند و آن را غسل می‏دهد و گاهی برای احترام بیشتر با آب مقدس زمزم غسل می‏دهند و نیمی هندو كه مرده را می‏‌سوزانند و خاكسترش را بر باد می‏دهند، در چنین جامعه‏ای آنچنان زندگی كن كه مسلمان‏ تو را از خود بداند و بخواهد تو را پس از مرگ با آب زمزم و هندو نیز تو را از خویش بداند و بخواهد پس از مرگ تو را بسوزاند. غالباً خیال می‏كنند كه حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است كه انسان همه را با خود دوست كند. اما این‏ برای انسان هدفدار و مسلكی كه فكر و ایده‏ای را در اجتماع تعقیب می‏كند و درباره منفعت خودش نمی‏اندیشد میسر نیست. چنین انسانی خواه‌ناخواه یك‌رو و قاطع و صریح است، مگر آنكه منافق و دورو باشد. زیرا همه مردم‏ یك جور فكر نمی‌كنند و یك‌جور احساس ندارند و پسندهای همه یك‌نواخت‏ نیست. در بین مردم دادگر هست، ستمگر هم هست، خوب هست، بد هم‏ هست. اجتماع منصف دارد، متعدی دارد، عادل دارد، فاسق دارد و آن‌ها همه نمی‏توانند یك نفر آدم را كه هدفی را به طور جدی تعقیب می‏كند و خواه‏‌ناخواه با منافع بعضی از آنها تصادم پیدا می‏كند دوست داشته باشند. تنها كسی موفق می‏شود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده‏های مختلف را جلب كند كه متظاهر و دروغگو باشد و با هر كسی مطابق میلش بگوید و بنمایاند.

3. مردمی كه دافعه دارند اما جاذبه ندارند، دشمن‌سازند اما دوست‌ساز نیستند. این‌ها نیز افراد ناقصی هستند و این دلیل بر این است كه فاقد خصائل مثبت انسانی می‏باشند. زیرا اگر از خصائل انسانی بهره‏‌مند بودند، گروهی ولو عده قلیلی طرفدار و علاقه‏مند داشتند. زیرا در میان مردم همواره آدم خوب وجود دارد، هر چند عددشان كم باشد.

اگر همه مردم باطل و ستم‌پیشه بودند این دشمنی‌ها دلیل حقیقت و عدالت‏ بود اما هیچ‌وقت همه مردم بد نیستند همچنانكه در هیچ زمانی همه مردم خوب‏ نیستند. قهراً كسی كه همه دشمن او هستند، خرابی از ناحیه خود اوست و الا چگونه ممكن است در روح انسان خوبی‌ها وجود داشته باشد و هیچ دوستی نداشته‏ باشد. این‌گونه اشخاص در وجودشان جهات مثبت وجود ندارند، حتی در جهات‏ شقاوت. وجود این‌ها سرتاسر تلخ است و برای همه هم تلخ است. چیزی كه‏ لااقل برای بعضی‌ها شیرین باشد [در این‌ها] وجود ندارد. علی (ع) می‏فرماید: «اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان و اعجز منه من ضیع من ظفر به‏ منهم؛ ناتوان‌ترین مردم كسی است كه از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن‏ ناتوان‌تر آنكه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.»

4. مردمی كه هم جاذبه دارند و هم دافعه، انسان‌های با مسلك كه در راه‏ عقیده و مسلك خود فعالیت می‏‌كنند، گروه‌هایی را به سوی خود می‏‌كشند، در دلهایی به عنوان محبوب و مراد جای می‏‌گیرند و گروه‌هایی را هم از خود دفع‏ می‏كنند و می‏رانند، هم دوست‌سازند و هم دشمن‌ساز، هم موافق‌پرور و هم‏ مخالف‌پرور. این‌ها نیز چند گونه‏اند، زیرا گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت. افراد با شخصیت آن‌هایی هستند كه‏ جاذبه و دافعه‌شان هر دو قوی باشد و این بستگی دارد به اینكه پایگاه‌های‏ مثبت و پایگاه‌های منفی در روح آن‌ها چه اندازه نیرومند باشد. البته قوت‏ نیز مراتب دارد، تا می‏رسد به جایی كه دوستان مجذوب جان را فدا می‏كنند و در راه او از خود می‏گذرند و دشمنان هم آن‌قدر سرسخت می‏شوند كه‏ جان خود را در این راه از كف می‏دهند و تا آنجا قوت می‏گیرند كه حتی بعد از مرگ قرن‌ها جذب و دفع‌شان در روح‌ها كارگر واقع می‏‌شود و سطح وسیعی را اشغال می‏كند.

این جذب و دفع‌های سه بعدی از مختصات اولیاء است‏، همچنانكه دعوت‌های سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است. از طرفی باید دید چه عناصری را جذب و چه عناصری را دفع می‏‌كنند. مثلاً گاهی عنصر دانا را جذب و عنصر نادان را دفع و گاهی بر عكس‏ است. گاهی عناصر شریف و نجیب را جذب و عناصر پلید و خبیث را دفع و گاهی برعكس است. لهذا دوستان و دشمنان، مجذوبین و مطرودین‏ هر كسی دلیل قاطعی بر ماهیت اوست.
صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتی قوی بودن جاذبه و دافعه برای اینكه‏ شخصیت شخص قابل ستایش باشد كافی نیست بلكه دلیل اصل شخصیت است و شخصیت هیچ‌كس دلیل خوبی او نیست. تمام‏ رهبران و لیدرهای جهان حتی جنایت‌كاران حرفه‏ای از قبیل چنگیز و حجاج و معاویه، افرادی بوده‏اند كه هم جاذبه داشته‏اند و هم دافعه...

علی (ع) شخصیت دو نیرویی

علی (ع) از مردانی است كه هم جاذبه دارد و هم دافعه، و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه‏ای به‏ نیرومندی جاذبه و دافعه علی پیدا نكنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداكار، با گذشت، از عشق او همچون شعله‏هایی از خرمنی آتش، سوزان و پر فروغ‏اند، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می‏شمارند و در دوستی‏ او همه چیز را فراموش كرده‏اند. از مرگ علی سالیان بلكه قرونی گذشت‏ اما این جاذبه همچنان پرتو می‏افكند و چشمها را به سوی خویش خیره می‏سازد. در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خداپرستانی فداكار و بی‏طمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمت‌گزار خلق، گرد محور وجودش چرخیدند كه هر كدام تاریخچه‏ای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت‏ معاویه و امویان جمعیت‌های زیادی به جرم دوستی او در سخت‌ترین شكنجه‏ها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی كوتاه نیامدند و تا پای جان‏ ایستادند. سایر شخصیت‌های جهان با مرگ‌شان همه چیزها می‏میرد و با جسم‌شان در زیر خاك‌ها پنهان می‏گردد اما مردان حقیقت خود می‏میرند ولی مكتب و عشق‌ها كه برمی‏انگیزند با گذشت قرون تابنده‌تر می‏گردد.
بخشی از کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) اثر استاد شهید مرتضی مطهری
شما جزء کدوم دسته هستید...
کدوم یک رو میپسندید...


 

Honest.man

عضو جدید
به عقیده من بهترین افراد کسانی هستند که هم جاذبه دارند هم دافعه اما بر اساس یک قانون و ارزش.علی (ع) از اینگونه افراد بود و قانون و ارزش برایش قرآن بود.سر دین با کسی شوخی نداشت و همین باعث بسیاری از دافعه هایش بود من جمله طلحه و زبیر. و امام علی(ع) فرموده اند بیچاره است کسی که دوستی ندارد و بیچاره تر کسی که دوست خوبی را از دست میدهد.البته اینجا منظور دوست خوب و مومن است.با تشکر
 
بالا