////////.........................* ثانیه عشق *............../////////

*وهاب*

اخراجی موقت
 

*وهاب*

اخراجی موقت
خوش بحال تو "
که عاشق نشدی !!
تا بسوزی در عذاب گفتن یک شعر کوتاه ...
برای معشوقه ای که گوشش بدهکار نثرهای تو هم نبود
 

*وهاب*

اخراجی موقت

به نام او که آنقدر آه کشیدم که تو را برای من فرستاد نمی دونم...! شاید سلام
اغلب دلم برات تنگ می شه . هر لحظه یه بار تنفست می کنم . جای تعجب نیست یه دیوونه داره با تو
حرف می زنه . خودت قضاوت کن که اول دیوونه نبودم و حالا خوشحالم که تو دیوونم کردی.
آخرش هم تابستون اونقدر غصه ی دلتنگی های منو می خوره که پاییز می شه..!
از تو نوشتن کار سختیه تو خودت همه ی واژه هایی ....!
منت چشمای تو هم عالمی داره ما فوق عالم رویا...!
در انتظار در انتظار نگذاشتنت....
نازنین!
 

*وهاب*

اخراجی موقت



گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی…
اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که بخواهد از پس ناگفته ها بنویسد​
خسته از گذشته های نه چندان دور و بدون هیچ امیدی به آینده…
تنها کوله باری از خاطرات را به دوش می کشم
جایی سراغ نداری که بتوانم تنها برای لحظه ای کوله ام را بگذارم
و به اندازه چشم بر هم زدنی آرام گیرم؟
نه …
از من نخواه که کوله ام را بر شانه های تو بگذارم…
حتی شانه هایت را در رویا نیز از آن خود نمیدانم
این است حقیقت
نه،
شانه هایت با ارزش تر این است که آرامگاه من باشند!
با ارزش تر ..باور کن …
 

*وهاب*

اخراجی موقت
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از پنجره نگاه بکن آره اون میاد درسته بی وفاست ولی باید بیاد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر ای خدا کمک بکن برو ای دلم بمیر[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو چرا سنگ نشدی میونه این همه سنگ میدونم دوسش داری مثل یه احصاصه قشنگ[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آخه دوست داشتنیه مثل لیلا میمونه دل من شیدادییه مثل مجنون میمونه[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]فدای نازش این نازش کشته مارو حالا که عاشق شدم می خواد بگه از پیشم برو[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خدایا این احصاصمو از دلم نگیر ولی خصلت بدو از دل یارم بگیر[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آخه گناهم نداره همش تقصیره منه زود دل می بندم زود عاشق میشم اینم میشه گفت یه جوری گناهه منه[/FONT]​
 

*وهاب*

اخراجی موقت
به كويت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم
به دل اميد درمان داشتم درمانده تر رفتم
تو كوته دستيم ميخواستي ورنه من مسكين
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم
نيامد دامن وصلت به دستم هر چه كوشيدم
زكويت عاقبت با دامني خونين جگر رفتم
حريفان هر يك آوردند از سوداي خود سودي
زيان اورده من بودم كه دنبال هنر رفتم
ندانستم كه تو كي آمدي اي دوست كي رفتي
به من تا مژده آوردند, من از خود به در رفتم
تو قدر من ندانستي و حيف از بلبلي چون من
كه از خار غمت اي گل خونينه پر رفتم
مرا آزردي و گفتم كه خواهم رفت از كويت
بلي رفتم ولي هر جا كه رفتم در به در رفتم
به پايت ريختم اشكي و رفتم, در گذر از من
از اين ره بر نميگردم كه چون شمع سحر رفتم
تو رشك افتابي كي به دست سايه مي ايي؟
دريغا آخر از كوي تو با غم همسفر رفتم

 

*وهاب*

اخراجی موقت
و من برگ بودم كه توفان گرفت و ديدم كه اين قصه پايان گرفت
بهار تو آمد به ديدار من و آخر مرا از زمستان گرفت
كوير تنت را به باران زدند تن آسمان از عطش جان گرفت
تو مي رفتي و چشم من چشمه بود و من خيس بودم كه باران گرفت
عجب بارشي بود بر جان من كه چون رودي از عشق جريان گرفت
هواي تو بود و خيال تو بود كه دست مرا در خيابان گرفت
حقيقت همين است اي نازنين كه چشمت غزل داد و ايمان گرفت
تو و كوچه و آن زمستان سرد و من برگ بودم كه توفان گرفت
 

Similar threads

بالا