تنها برای دو چیز نمیتوان حدی تصور نمود "جهان و حماقت بشر"(چگونه یک پارادایم شکل میگیرد)

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گروهی از دانشمندان 5 میمون را در قفسی قرار دادند،در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان موز گذاشتند .هر زمانی که میمونی بالای نردبان میرفت دانشمندان بر روی سایر میمونها آب سرد میپاشیدند.پس از مدتی هر وقت که میمونی بالای نردبان میرفت سایرین او را کتک میزدند
پس از مدتی دیگر هیچ میمونی علی رغم وسوسه ای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمی داد.

دانشمندان تصمیم گرفتند که یکی از میمونها را جایگزین کنند،اولین کار که این میمون جدید انجام داد این بود که بالای نردبان برود که بلافاصله توسط سایرین مورد ضرب و شتم قرار میگرفت ، پس از چند بار کتک خوردن میمون جدید با این که نمی دانست چرا ؟اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود .
میمون دومی جایگزین گردید و همان اتفاق تکرار شد،سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همون اتفاق (کتک خوردن)تکرار شد. به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند آن چیزی که باقی ماند گروهی متشکل از 5 میمون بود که با این که هیچگاه آب سرد بر روی آنها پاشیره نشدهبود ،میمونی را که بالای نردبان میرفت را کتک میزدند!!!!!

اگر امکان داشت که از میمون ها بپرسند که چرا میمونی که بالای نردبان میرود را کتک میزنند شرط خواهیم بست که جواب آنها این خواهد بود:
من نمیدانم این اتفاقاتی است که اطرافمان میافتد !!!
این جواب به نظر شما آشنا نمیاید!!
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها برای دو چیز نمیتوان حدی تصور نمود جهان و حماقت بشر البته در خصوص مورد اول مطمئن نیستم !!!

البرت انیشتین
 

Similar threads

بالا