تقویت اراده

sshimaa

عضو جدید
images8.jpg
اعتماد به نفس یعنی باور نمودن خود، تکیه بر استعدادها و توانایی های خویش، شاید این مثال را شما هم شنیده باشید که : خواستن، توانستن است، یعنی این که اگر کسی علاقمند به انجام کاری باشد در مقابل سختی ها و مشقت های آن مقاومت می کند، تا درنهایت به خواسته خود برسد. پس گویا ازهمین الان به مقصد و مقصودش رسیده است.هرکس به جائی رسیده (چه مقامات معنوی، چه مادی) از شاهراه همّت و اراده قوی خود بدان رسیده است. دانشمندان، ره آوردهای علمی خود را نتیجه نیروی اراده می دانند. ورزشکاران نیزچنانچه به مقاماتی دست پیدا کردند نتیجه اراده وهمت بالای آنها بوده، امروزه روان شناسان برای این که بیماران روانی را از چنگ بیماری هایی مثل پریشانی فکر، وسوسه، عدم تمرکز فکر و توجه، ضعف حافظه، افسردگی، کینه، غم و … نجات دهند، سعی دارند نیروی اراده و همّت را در آن ها تقویت نمایند. داشتن اراده قوی در تمامی مراحل زندگی نقشی اساسی در تعیین سرنوشت، هویت یابی وکمال و سعادت انسان دارد، روان شناسان معتقدند که اراده مظهر شخصیت انسان است. اگر فردی اراده قوی داشته باشد، شخصیت او در نظر دیگران شخصیت استوار و شکست ناپذیر بوده و در تحولات و طوفان های زندگی دچار تزلزل و شکست نخواهد شد. در اشعار می خوانیم:
– همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جائی رسیده اند
– همّت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود
شخص با اراده کسی است که وقتی درباره ی کاری، به خوبی تأمل کرد و آن را نافع دانست، تصمیم به انجام آن می‏گیرد و با فعالیت و ثبات قدم، آن را به اجرا در می‏آورد و در مقابل، فرد سست اراده ، با کمترین مشکلی، از انجام دادن کار، دلسرد شده ، دست از تلاش برمی‏دارد. شخص با اراده، کسی است که دارای هدفی معقول است و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز نمی‏ایستد و مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمی‏زند و از پیشرفتش، جلوگیری نمی‏کند. کسی که اراده‌ای قوی دارد ، آن چه را خواسته است، با کوشش و ثبات قدم، به دست می‏آورد. شخص با اراده، کسی است که دارای هدفی معقول است و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز نمی‏ایستد و مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمی‏زند و از پیشرفتش، جلوگیری نمی‏کند.
اعتماد به نفس یعنی باور نمودن خود و تکیه بر استعدادها و توانایی های خویش و پر واضح است که عدم اعتماد به نفس آن است که انسان با آنکه دارای ارزش ها و لیاقت های خاص خود است ولی خود را ناتوان و ناچیز می پندارد و ازهمین روی به خود جرات اقدام به کار را نمی دهد چه ارزش و لیاقت های خود را باور ندارد و گاه در مقایسه با دیگران،آنها را چنان بزرگ و دارای هیبت تصور می کند و چنان در ذهن و خیال خود بزرگ جلوه می دهد که گویی خودش رابرابر آنان چون موری در درگاه سلیمان می بیند و یا ذره ای در برابر خورشید می پندارد همین امر باعث می شود وقتی در برابر آن ها قرار گرفت دست و پای خود را گم کند.
حال ببینیم تعریف ما از شخص با ارداه چیست؟ و به چه شخصی بی اراده می گویم! شخص با اراده کسی است که وقتی در مورد کاری، به خوبی تأمل کرد، تصمیم به انجام آن می‏گیرد و با فعالیت و ثبات قدم، آن را به اجرا در می‏ آورد. بنابراین پافشاری بر تصمیمی غلط یا داشتن میلی قهرمانانه، ثبات قدم نخواهد بود. در مقابل فرد سست اراده، با کمترین مشکلی از انجام دادن کار، دلسرد شده و کوشش جهت تحقّق آن را متوقف می‏کند. کسی که اراده قوی دارد، آنچه را که با تأمل خواسته است، باکوشش و ثبات قدم به دست می‏ آورد. شخص با اراده کسی است که دارای هدفی معقول بوده و تا موقعی که به آن نرسیده است، از تعقیب آن باز نمی‏ ایستد. مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمی‏ زند و از پیشرفتش جلوگیری نمی‏ کند.بیشتر افراد دوست دارند اراده ای پولادین داشته باشند و برای رسیدن به یک زندگی بهتر تلاش می کنند. البته تا زمانی که ما در ذهنمان ، خود را به خاطر شکست سرزنش می کنیم و به خود می گوییم” من برای زندگی، آرامش ساخته نشده ام،” ” من اراده انجام کاری را ندارم ” ….و رسیدن به این آرزوها شبیه یک نبرد سخت است. بگذارید بگویم که این مربوط به ما نیست، این فقط به خاطر نیازهای سریع زندگی امروزی است که باعث شده ما به راحتی گیج و سردرگم شویم، و در نتیجه موقتاً ارتباطمان را با ذات و طبیعت مان از دست بدهیم. البته راهایی برای رهایی از این نوع زندگی پوچ وجود دارد. اما لازم است که شما آنها را یاد بگیرید. تکنیک هایی ساده برای ایجاد اراده قوی، وجود آرامش در زندگی، باوراستعدا های شما وجود دارد، اما شما تا بحال به آنها فکر کرده اید؟ کمی با خود فکر کنید که چرایافتن آرامش و لذت برایتان اینقدر دشوار است؟ اگر به مشکلاتتان نگاه کنید متوجه می شوید که ریشه بسیاری از مشکلات در ذهن شماست. آری قضیه این است: یک سری وقایع بیرونی اتفاق می افتد، ما تصمیم می گیریم که تنها بخشی از داستان را ببینیم، سپس موقعیت را به گونه ای که خود دوست داریم تفسیر می کنیم، که باعث یک سری تضاد ذهنی در ما می شود و نتیجه آن شکلی از ناراحتی درونی است. اگرچه گفتن این جمله که “مشکلاتت را دور بریز” آسان است اما ما و شما می دانیم که به این سادگی هم نیست. ما سال های سال شرایط را برای جذب مشکلات و کشمکش ها فراهم کرده ایم. آنقدر که راهکار ساده “فکر نکردن در مورد مشکلات” خیلی در ما موثر نیست. ما به ابزاری نیاز داریم که به ریشه مشکلات ضربه بزنیم.
نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم “چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟” اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید:
“اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.”
از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:
- باید در بیست مصاحبه شرکت کنید تا یک شغل بدست بیاورید.
- باید با چهل نفر مصاحبه کنید تا یک فرد مناسب را استخدام کنید.
- باید با پنجاه نفر صحبت کنید تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشید.
- باید با صد نفر آشنا شوید تا یک رفیق شفیق پیدا کنید.
وقتی که “قانون دانه” را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم. قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت. درخت سیب به ما می آموزد که افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.
واقعیت این است که در دنیا،همه چیز به هم مربوط است. روش تفکر شما روی روحیه شما مؤثر است، روحیه شما بر نوع راه رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوه گفتارتان اثر می گذارد، روش حرف زدن تان روی طرز فکرتان مؤثر است! تلاش برای پیشرفت در یک بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر می گذارد. وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل کار نیز احساس شادی بیشتری خواهید کرد و وقتی سر کار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود. اینکه برای پیشرفت در زندگی می توانید از هر نقطه مثبتی شروع کنید. می توانید با برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهداف تان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع کنید. این کار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می شود، چونکه همه امور به هم مربوطند.مهم نیست که تلاشی که جهت “پیشرفت” می کنید کجا صرف می شود. مهم این است که شروع کنید.عکس این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یک بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب می شود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید. هر کاری که انجام می دهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز مؤثر است.
 

sshimaa

عضو جدید
اعتماد به نفس از بیرون به درون نمی‌آید. این حس، یک حس کاملا درونی است که البته آثار و برکاتش در بیرون از وجودتان هم ظاهر می شود. وقتی می خواهید کاری انجام بدهید یا به هدف خاصی برسید، همیشه از انتها شروع کنید. مثلا امروز یا فردا می‌خواهید چه کار کنید؟ کجا بروید؟ به چه هدفی برسید؟ چطور باشید؟ چگونه حرف بزنید؟ و . . . پس از پاسخ به این سوال‌ها، یک لحظه چشمان‌تان را ببندید و توی ذهن‌تان سعی کنید خودتان را رسیده به آن نقطه هدف فرض کنید: در حال سخنرانی به همان نحو دلخواه، در حال رانندگی بدون اشتباه، در حال هم‌کلامی بدون عصبانیت و . . . تصویر دلخواه‌تان را با تمام جرییات‌اش در ذهن‌تان بسازید و دایما آن را پررنگ‌تر و پررنگ‌تر کنید تا لوازم و لواحق ذهنی‌اش هم برای‌تان ایجاد شود. این تصویر می‌شود عصای دست‌تان برای رسیدن به آنجا و آن شرایطی که دلتان می‌خواهد. مطمئن باشید. از انرژی درونی‌تان غافل نشوید. هر روز لااقل یک کار مثبت انجام بدهید که حس خوبی در درون‌تان ایجاد کند و در رابطه با این کار هم با هیچ‌کسی حرف نزنید. این حس و انرژی مثبت درونی را فقط و فقط برای خودتان نگه دارید. این تمرین واقعا اثربخش است.علت عدم اعتماد به نفس امور متعدد می تواند باشد که در این جا به فراخور اوضاع شخصی شما به چند مورد آن اشاره می کنم:
۱- گاهی علت عدم اعتماد به نفس، عدم تسلط بر کار و عمل مورد نظر است و چون بر آن عمل تسلط ندارد لذا دچار تزلزلی و دست و پاچگی می شود. پر واضح است که در این صورت باید برای از بین بردن عدم اعتماد به نفس مهارت لازم را به کف آورید.
۲- در برخی مواقع علت عدم اعتماد به نفس، ناشی از عدم ارتباط با اجتماع است یعنی کمتر در اجتماع با کسی روبرو شده و کمتر رفت و آمد داشته است.
۳- شاید عدم اعتماد به نفس ترس از استهزاء دیگران و بدگویی و سخنان بی مورد آنها باشد. بعبارتی شما کمال گرا هستید، اینگونه افراد معمولاً آرزو دارند تمام فعالیتها و وظایف خویش را به طور کامل و بی عیب و نقص انجام دهند. یکی از این نیاز ها میل به کمال و انتقاد پذیری است. دارنده این نیاز پیوسته بیمناک است که مبادا مرتکب اشتباهی شود و مورد انتقاد قرار گیرد . چنین فردی می کوشد هیچ نقطه ضعفی از خود نشان ندهد و برای اینکه نقایص و معایب خود را به طور کامل از میان ببرد یا از نظر دیگران مخفی بدارد، بی اندازه به انتقاد و ایراد حساس است و کمال مطلوب را جستجو می کند . البته تمایل انسان با حفظ ظاهر و نیاز او به کامل بودن امری طبیعی است، ولی آنچه در شخص روان رنجور مورد بحث و قابل توجه است، این است که تظاهر به قدری اغراق آمیز می شود که همه شخصیت او مبدل به یک ماسک می شود،به طوری که احتیاجات واقعی او تحت الشعاع میل او قرار می گیرد.
۴- خود کم بینی و بزرگ بینی دیگران نیز دو علت اساسی دیگر از علل عدم اعتماد به نفس است به هر حال علت آن هر چه باشد راه علاج آن به ترتیب زیر می باشد:
▪ باید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و به واقعیت وضعیت خود آگاهی پیدا کنید و آن را باور داشته باشید.
▪ هیچ گاه خود را ضعیف و ناتوان و حقیر نشمارید و الفاظی که چنین مفاهیمی را القاء می کند بر زبان خود جاری نسازید.
▪ اگر شما شخص بی ارده ای هستید! با افرادی که برای شما ارزش قائلند و هویت شخصی شما را باور دارند بیشتر حشر و نشر داشته باشید و برعکس از افرادی که در هر فرصتی شما را تحقیر می کنند و به شما اجازه عرض وجود را نمیدهند، دوری کنید و هرگزدر این موقعیت ها وارد نشوید.
▪ برای دیگران در حد و تراز خودشان مقام و پایگاه قائل شوید، تا آنها را انسان های فوق العاده و برترمپندارید.
▪ بر اعمالی که در صدد انجام آن هستید مانند صحبت در جمع، سخنرانی، گفت وگوی جمعی و… تسلط علمی کافی داشته باشید و یا این تسلط را به دست آورید.
▪ سعی کنید بیشتر در اجتماعات حاضر شوید و حضور فعال داشته باشید با آنها صمیمی شده و مشارکت اجتماعی خود را افزایش دهید مثلاً درس سیمناری ارایه کنید، در کلاس سؤال خود را مطرح کنید البته از رفتارهای کوچک کار خود را شروع کنید و قبلاً آمادگی لازم را به دست آورید.
▪ به استهزاء و ریشخند دیگران اصلاً توجه نکنید و مسیر از پیش ترسیم شده را دنبال کنید.
▪ با تمرین فعالیت های جمعی و فردی حالت طبیعی خود را حفظ و تقویت کنید.
 

sshimaa

عضو جدید
● تقویت اراده:
فرد با اراده کسی است که وقتی در مورد کاری به خوبی تأمل می کند، تصمیم به انجام آن می گیرد و با فعالیت وثبات قدم آن را به اجرا در میآورد. پس پا فشاری بر یک تصمیم غلط یا داشتن میلی قهرمانانه ثبات قدم نخواهد بود. در برابر فردی که دارای اراده ضعیف است با کمترین مشکلی از انجام کار دلسرد شده و کوشش جهت تحقق آن رامتوقف می کند فرد با اراده آنچه را که با تأملی خواسته است با کوشش و ثبات قدم در پی تحقق آن بر میآید. برای تقویت اراده مراحل زیر را باید دنبال نمود:
● ارزیابی: در این مرحله برای مدت یک هفته و هر روز برای چند دقیقه اعمال و رفتار خود را به بوته امتحان وسنجش درآورید و بررسی کنید که اعمال شما چقدر به دنبال اراده شما انجام پذیرفته اند آیا بعد از اراده و پیگیری ثبات قدم داشته اید یا احساسات آنی و گذرا و یا محرکهای خارجی شما را متوقف ساخته اند؟ در ضمن معین کنیدچند در صد از اعمال شما به صورت عادی و بدون اراده و نیت قبلی انجام گرفته اند، در این مرحله به دست میآوریدکه چند درصد اعمال شما محصول تصمیم و ارده تان است و چند درصد دچار نارسایی اراده شده اید در این جامتوجه خواهید شد که آن دسته از اعمالی که بعد از اراده انجام پذیرفته اند بازده خیلی بیشتری داشته اند.
● تلقین: ابتدا باید تلقین های منفی را به تدریج از ذهن و فضای خود دور سازید مثلاً هرگز این مفاهیم و عبارت رابه ذهن نیاورید من همیشه کارها را ناتمام رها می کنم یا هر حادثه کوچکی اراده مرا متزلزل می سازد یا من حوصله انجام این کارها را ندارم یا من از این کار خسته شدم یا این کار بی فایده است یا این کار اثری ندارد و… بلکه درعوض کلماتی که اراده شما را تقویت می کنند بر زبان آورید مانند من این کار را به هر قیمتی باید انجام دهم یا هیچ چیزی مانع کار من نمی شود یا رسیدن به اراده قوی برای من آسان است.
● برنامه ریزی: برای اعمال خود طی ۲۴ ساعت برنامه ریزی کنید و تعدادی از کارهای مستلزم جهد و جد و ارادی خود را معین کنید خود را ملزم سازید این کارها را انجام دهید. البته این کارها نباید خارج توان بالفعل شما و اغراق آمیزباشند. سپس به هر قیمتی برنامه طراحی شده را به اجرا درآورید و هیچ چیزی نباید مانع کار شما شود بعد از یکی دوروز تعداد کارهای ارادی و میزان صعوبت آنها را به تدریج افزایش دهید.
● محاسبه اعمال روزانه: محاسبه هر شب اعمال ارادی موفق و موارد ضعف خود را یادداشت کنید نسبت به موارد موفق شکرگزار باشیدو در صدد رفع ضعف ها برآیید توجه دارید که تمام توان ما انسانها هدیه الهی است. لذا در برابر موانع از خدا استعانت بجویید و باید اراده ما در راستای اراده خداوند باشد یعنی نباید اعمال ناپسند و مورد تنفر خداوند را اراده کنیم.
● واقع بین باشید: خیلی از ما با این عقیده شستشوی مغزی شده ایم که اگر کاری ارزش انجام دادن داشته باشد پس ارزش خوب انجام دادن هم دارد و به غلط این طور تفسیر می کنیم «اگر نمی توانید کاری را درست انجام دهید ، پس هرگز آن را انجام ندهید» اگر خدای ناکرده اعمال خود را براساس این گفتار عامیانه قرار دهیم تقریباً هیچ کاری را نمی توانیم انجام دهیم اگر ما به اعمالی که انجام می دهیم قدری توجه کنیم متوجه می شویم که همه ما در هنگام یادگیری کارهایی که انجام می دهیم اشتباه می کنیم .تحقیقات روان شناسی بارها و بارها نشان داده است، همانقدر که خود تقویت گر مثبت می تواند رفتار را نیرومند سازد ، گفتار منفی آن را تضعیف می کند. شما هرچقدر دارای انگیزه بیشتری باشید و سخت تر و طولانی تر کار کنید ، کار را بهتر انجام خواهید داد و این امر اعتماد رفتاری را تغییر خواهد داد نه احساس برتریت را. هر وقت دیدید که ادامه کاری برایتان ممکن نیست و احساس غالب شما بر دست کشیدن و رها کردن کار است سریعاً کارها و اعمال موفق گذشته تان را مورد تقدیر و تشویق قرار دهید.
● ازاحساس گناه و تقصیر، به شدت بپرهیزید: بین گناهکار بودن و احساس گناه داشتن ، فرق قائل شوید. وقتی فکر می کنیم که گناهکار هستیم ، در واقع این حقیقت را می پذیریم که اشتباه کرده ایم و یا نادرست عمل کرده ایم . اما احساس گناه کردن بدین معنی است که فکر می کنیم افرادی بی ارزش ، پست و بی خاصیت و دوست نداشتنی هستیم چون ناشایست عمل کرده ایم به خاطر داشته باشید گاهی اوقات شکست و ناامیدی توفیق اجباری هستند چون به شما می گویند اهدافتان برای شما درست نبوده اند یا آن تلاش ، ارزش آن کار را نداشت و از یک شکست بزرگتر بعدی می توان اجتناب کرد. افراد و مشاغل و موفقیت هایی را که موجب بروز احساس بی کفایتی در شما می شوند تحمل نکنید اگر می توانید آنها یا خودتان را به گونه ای تغییر دهید تا احساس ارزشمندی بیشتری بنمائید.
● ازمشاور خوب کمک بگیرید: تقریبا تمام آدم‌های موفق دنیا یک مشاور دانا و قابل اعتماد داشته‌اند. این مشاور یا معلم خوب ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست صمیمی،‌ یک معلم مدرسه و یا اصلا یک شخص غریبه و خیرخواه باشد. ممکن است توی زندگی‌تان حضور داشته باشد یا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طریق آثاری که از او به جا مانده،‌ از او کمک بگیرید. به هر حال، راهی که شما می‌خواهید طی کنید و هدفی که می‌خواهید به آن برسید، احتمالا پیش از شما هم دیگرانی در آن راه رفته‌اند و به آن هدف رسیده‌اند. مشورت با آن رفته‌ها و رسیده‌ها و هم‌نشینی با آن آدم‌ها، اعتماد به نفس‌تان را برای رفتن و رسیدن تقویت می‌کند؛ ضمن این که سرعتِ رفتن و رسیدن‌تان را هم چند برابر می‌کند.
● ترس های خود را شناسایی کنید و آنها را از بین ببرید: هر روز یکی از کارهایی را که همیشه ازشان واهمه داشتید و دارید، انجام بدهید. خیلی از ترس‌هایی که در زندگی ما وجود دارند و با ما زندگی می‌کنند، اجازه نمی‌دهند که ما قابلیت‌های‌مان را بروز بدهیم. خودتان را مقید کنید که هر روز لااقل یک قدم از محدوده تنگ و تاریک این مرزها فراتر بروید و یکی از این حصارهای ترس را بشکنید. هر چه از این ترس‌ها بیشتر فاصله بگیرید و بیشتر ازشان دوری کنید، ترسناک‌تر به نظر می‌رسند. در عوض، هر چه به آنها نزدیک‌تر شوید و بیشتر با آنها مواجه شوید، می‌بینید که چقدر راحت‌ می‌شود از آن مرزهای خیالی رد شد.
● مطالعات خود را بیشتر کنید: با این همه کتاب و کتابخانه و شبکه‌های اطلاع‌رسانی، دیگر هیچ دلیل موجهی برای بی‌اطلاعی وجود ندارد. اگر بر حسب شرایط کار و زندگی‌تان احتیاج دارید که از چیزی یا چیزهایی سر در بیاورید، کوتاهی نکنید. خودتان را مجهز کنید به دانستن و بیشتر دانستن. به مطالعه منابع مختلف عادت کنید. تسلط و اطلاع کافی در زمینه شغلی منجر به افزایش اعتماد به نفس در محیط کار می‌شود. پس از کسب این تسلط، کم‌کم به سمت علایق و سلایق شخصی‌تان بروید و درباره آنها هم بیشتر و بیشتر بدانید تا پایه‌های خودباوری‌تان محکم شود.
 

sshimaa

عضو جدید
نتیجه اینکه :
در هر محیط تاریکی لااقل می‌شود یک نقطه روشن پیدا کرد. اگر عادت کنید، می‌توانید همیشه و در هر محیط تاریکی با دیدن آن نقطه، روشن و دلگرم باشید. این طوری، روحیه‌تان شاداب‌تر می‌شود و انگیزه‌تان برای تلاش، بیشتر. سعی کنید منفی‌ها را گذرا و ناپایدار ببینید و مثبت‌ها را پایدار و ماندنی. اگر کسی به‌ سلام‌تان جواب نداد، همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که شاید سلام‌تان را نشنیده یا ذهن‌اش آن‌قدر مشغول بوده که متوجه سلام‌تان نشده است، کما این که در بیشتر مواقع هم همین طور است.
مردم بسیاری مثل شما وجود دارند که با این مشکل مواجه اند و هم چنین راه های بسیاری هم وجود دارد که شما می توانید اعتماد به نفس تان را بهبود بخشید و بازسازی کنید. تمرین ها، دوره ها، کلاس ها، کتاب ها و مشاوران بسیاری در این زمینه وجود دارند که شما می توانید به راحتی از آن ها کمک بگیرید و استفاده از این موارد به شما بینشی خواهد داد تا بدانید که چگونه با این مشکل تان به نبرد و ستیز بپردازید.به اطراف تان نگاه کنید، جواب سؤالات تان را خواهید یافت، فعالیت تان را آغاز کنید و هیچ گاه منصرف نشوید. شما می توانید برای نخستین بار هم که شده کارهای شگفت انگیزی انجام دهید و حقیقتا” به کارهایی که انجام می دهید، اعتقاد و اطمینان پیدا کنید.خوش بین باشید و تردید را کنار بگذارید ، خطاهای تان را بپذیرید و از سرزنش کردن دیگران دست بر دارید.اگر ما انسانها سعی در شناخت ابعاد وجودی خویش کنیم، هم خدا را شناخته‌ایم و هم پی خواهیم برد که خداوند چه نیروها و چه قدرت‌هایی را در درون ما به ودیعه گذارده است. انسان به همان اندازه که خداوند لایتناهی است، می‌تواند لایتناهی باشد. اگر خود را آن طور که هستیم و باید باشیم نشناسیم، کار و زندگی، آرمان‌ها و هدف‌هایمان در اصطکاک و تضادی بیهوده سپری خواهد شد و در کوران حوادث، دچار مشکلات بی شماری خواهیم گشت. «خود» درونیمان گم می‌شود و لاجرم به بیگانگی از خویش دچار می‌شویم. بسیار اندک اند کسانی که می‌دانند کالبدشان در تسخیر چگونه شخصیتی است و چه نوع عملکردی را می‌توان از آن انتظار داشت. باید قبول کنیم که مهمترین و اولین وظیفه ی ما در زندگی کشف «وجود واقعی خود» و سپس شکوفا ساختن آن است. زیرا تا انسان‌ها ندانند که در وجودشان چه نیروها و استعدادهایی وجود دارد، نمی‌توانند از آنها در راه رسیدن به رضایت و موفقیت در زندگی استفاده کافی و لازم را به عمل آورند و چه بسا افرادی که به دلیل نشناختن توانایی‌ها و نیروهای درونی خود، حتی با داشتن علم و دانش و تخصص کافی نتوانسته‌اند در زندگی به آنچه که مد‌نظرشان بود برسند.
بیشتر مردم با وجود تلاش و فعالیت‌های فراوان در زندگی، هدف روشن و از پیش تعیین شده‌ای را دنبال نمی‌کنند و بی‌آنکه خود بدانند سرگردانند! علت مهمی که بسیاری از افراد در کار و زندگی موفق نمی‌شوند این است که آنها اصولاً هدف‌های واضح و روشنی ندارند. و در واقع به این دلیل به هدف‌های خود نمی‌رسند که اصولاً هدفی ندارند! خیلی‌ها افکار و رویاهای پراکنده‌ای در سر دارند ولی هدفمند نیستند. هدف، آرمان و مقصود، مهمترین عاملی است که به انسان جهت، معنی و مفهوم می‌بخشد و بسیاری از انسان‌ها از این نعمت محرومند! در نتیجه، هر عاملی که جاذبه داشته باشد، آنها را به سوی خود می‌کشاند. حتی اگر در مسیر تباهی و فساد یا نیستی و نابودی باشد.
به هنگامى که حوادث سخت و پیچیده در زندگى انسان رخ مى دهد، و درها ظاهراً به روى او از هر سو بسته مى شود و احساس ضعف و ناتوانى و تنهایى در برابر مشکلات مى کند؛ ایمان به خدا به یارى او مى شتابد و به او نیرو مى دهد. آنها که ایمان به خدا دارند خود را تنها و ناتوان نمى بینند، مأیوس نمى شوند؛ احساس ضعف و ناتوانى نمى کنند؛ چون قدرت خدا بالاتر از همه مشکلات است و همه چیز در برابر او سهل و آسان مى باشد. آنها با امید به لطف و حمایت و کمک پروردگار به مبارزه با مشکلات برمى خیزند و تمام نیروهاى خود را به کار مى گیرند و با عشق و امید به تلاش و کوشش ادامه مى دهند و بر سختى ها پیروز مى شوند. آرى ایمان به خدا تکیه گاه بزرگى براى انسان ها است. پس کسی توکل دارد که به قدرت و حکمت و رأفت و شفقت خداوند اعتقاد دارد. این اعتقاد، حالتی را در شخص به وجود می آورد که موجب می شود فرد در تمام حالات و رفتار خویش، حضور پروردگار را در نظر بگیرد و در این حضور، احساس قدرت و توانمندی کند و خود را به وی وابسته ببیند و از این رو آرامش در دلش ایجاد می شود که با پدید آمدن حوادث سخت در زندگی دچار شک و تردید نمی شود و کارهایی را که مدیریت و برنامه ریزی آنها خارج از تدبیر اوست به خدا واگذار می کند. به عبارت بهتر می توان گفت، فردی که به خدا ایمان دارد، ضمن استفاده از اسباب و علل مادی و غیر مادی، برای رسیدن به مقصود خویش نهایت سعی تلاش خود را می کند، اما توفیق رسیدن به نتیجه را مشروط به خواست و مشیت الهی می داند و ضمن نسبت دادن امور و اتفاقات جهان به خواست پروردگار، برای حصول نتیجه به او تکیه نموده و اطمینان دارد که خداوند او را در رسیدن به مطلوب یاری خواهد کرد. انشاءالله
http://mohsen-beheshtipour222.com/
 

l-mohajeri

عضو جدید
عزت نفس از اصلى ترين عوامل رشد مطلوب شخصيت است و از جمله مفاهيمى است كه در چند دهه اخير مورد توجه پژوهشگران و صاحب نظران روان شناسى و علوم تربيتى قرار گرفته است.
دانشمندان بسيارى به اين نتيجه رسيده اند كه كودكان برخوردار از «عزت نفس بالا»، افرادى هستند كه با احساس اعتماد به نفس و بهره گيرى از استعداد و خلاقيت خود به ابراز وجود مى پردازند و به راحتى تحت تاثير عوامل محيطى قرار مى گيرند.
به اعتقاد روان شناسان، شخصيتى كه از عزت نفس بالايى برخوردار است خود را به گونه اى مثبت ارزشيابى كرده و برخورد مناسبى با نظريات مثبت خود و ديگران دارد. اما در مقابل كسى كه عزت نفس پايينى دارد اغلب نوعى نگرش مثبت تصنعى نسبت به جهان پيرامون خود دارد. اين شخص اساساً فردى است كه غرور كمى در خود احساس مى كند.
به نظر مى رسد عزت نفس مثبت بر چهارعامل مبتنى است كه عبارتند از:
الف- ارتباطات بچه ها با والدين
ب- كنترل برخورد درباره عواطف منفى
ج - پذيرش خود
د - رفتار اجتماعى
 

hbigdeli

عضو جدید
به نظر من اعتماد به نفس از مهمترین موارد موفقیت انسان می باشد. اکثر انسانهای موفق اعتماد به نفس بالایی دارند
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تقویت اراده که واسه من خیلی جواب داد، اینه که اول از همه صبور باشی و از چیزای کوچیک شروع کنی. مثلا من امروز اصلا اخم نکنم و... بعد به مرور زمان کارهایی که میخوای انجام بدی سخت تر بشه اینجوری هم اعتماد به نفستون بلا میره که من تونستم از پس همچین کاری بر بیام هم میتونید به مرور هر کاری که میخواین انجام بدید.
 

Similar threads

بالا