ترانه ها و تصنیف ها...

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای خطه ی ایران مهین ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی من
کز بافته ی خویش نداری کفن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
****************
شاعر:ملک الشعرا بهار

خواننده:زنده ياد ایرج بسطامی
آهنگساز: پرویز مشکاتیان
آلبوم: وطن من
تصنیف در مخالف سه گاه
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر که دیدم یاری داره
من ندارم
شب که میشه خانه ای روشن ندارم
من از کی کمترم یاری ندارم
من چرا یک گل به صد گلشن ندارم ای خدا من که دل از آهن ندارم
خواننده سیمین
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود

چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان

همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما
چه شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت

از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد

چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند

به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم

بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است

بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم


شكيلا
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گل و مُل است و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این است


من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
خواننده: شجریان
شعر خوانی: احمد شاملو
آهنگساز: فریدون شهبازیان
آلبوم: رباعیات خیام
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوسه شبه که چشمام به دره

خدا کنه که خوابم نبره


تو این قفس که زندونه منه


دلم گرفته و منتظره


خدا کنه که خوابم نبره


میخوام که دل به دریا بزنم


یک سینه حرفو بکجا بزنم


چرا کسی نمیگه به من


عشق و امیدم به کجا رفته


شبها وقتی که تنها می مونم


با غصه ها تو دنیا می مونم


چرا کسی نمی گه به من


اون که پشیمونه چرا رفته


دوسه شبه که چشمام به دره


خدا کنه که خوابم نبره


تو این قفس که زندونه منه

دلم گرفته و منتظره




خدا کنه که خوابم نبره


فردا دوباره پاییز میشه باز


دلم ز غصه لبریز میشه باز


ای آسمان بهش بگو پشیمون میشی


به سوز عاشقی قسم که دل خون میشی


دوسه شبه که چشمام به دره


خدا کنه که خوابم نبره


تو این قفس که زندونه منه


دلم گرفته و منتظره


خدا کنه که خوابم نبره




مرضیه
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
ستاره امشب، کسی ندیده
مگر ستاره کجا رمیده
مه آرمیده، رنگش پریده
ابر سیاه رو به‌‌ سر کشیده
چشمای ابر سیه پر آبه
می‌خواد بباره، دلش خرابه
کو یک ستاره در آسمونم
بختم سیاهه، خودم می‌دونم
بنال ای نی بنال امشب به آوای جدائی
بگو با یار بی‌مهرم که دور از ما چرائی
رویم ای دل به دنیائی که رنگ غم ندیده
به دنیائی که رنگ حسرت و ماتم ندیده


خواننده : ويگن
شعر : پرويز وكيلي
آهنگ : در مایه دشتی از ساخته‌های عطاالله خرم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]هوس میکده داره دل دیوونه من
نمیدونه بی تو ایام بهارو چه کنه
چه کنه چه کنه

آخه با خونه خراب غم عشق تو بگو
دل آشفته و بی صبر و قرارو چه کنه
چه کنه چه کنه

میدونی که هر شب این دیوونه تو
مست مست میاد بسوی خونه تو

میدونی که هر شب این دیوونه تو
مست مست میاد بسوی خونه تو

ای مسافر ای عزیزم ای بهار آرزویم
بی تو هر شب غم نشسته در کنارم روبرویم

بغض تنهایی شکسته ناله ام را در گلویم

هوس میکده داره دل دیوونه من
نمیدونه بی تو ایام بهارو چه کنه
چه کنه چه کنه

آخه با خونه خراب غم عشق تو بگو
دل آشفته و بی صبر و قرارو چه کنه
چه کنه چه کنه

میدونی که هر شب این دیوونه تو
مست مست میاد بسوی خونه تو

میدونی که هر شب این دیوونه تو
مست مست میاد بسوی خونه تو

اکبر گلپایگانی اهنگساز :محمد حیدری
[/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دربدر همیشگی ،‌ کولی صد ساله منم
خاک تمام جاده هاس ، جامه ی کهنه ی تنم
هزار راه رفتم ، هزار زخم خوردم
تا تو مرا زنده کنی ، هزار بار مرده ام
شب از سرم گذشته بود
در شب من شعله زدی
برای تطهیر تنم
صاعقه وار آمده ای
قلندرم ، قلندرم
گمشده ی دربدرم
فروتر از خاک زمین
از آسمان فراترم
قلندرانه سوختم ، لب از گلایه دوختم
برهنگی خریدم و خرقه ی تن فروختم
هوا شدی نفس شدم
تیشه زدی ، ریشه شدم
آب شدی ، عطش شدم
سنگ زدی شیشه شدم
قلندرم قلندرم
تهی ز قهر و کین شدم
برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستی این چنین
ببین که این چنین شدم
سپرده ام تن به زمین
خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
هیچ شدم تا که شوم
سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان
به باغ ایینه ببر
قلندرم قلندرم


خواننده : داریوش
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقم مـن ، عاشقی بی‌قـرارم کس ندارد ، خبر از دل زارم

آرزویی جز تو در دل ندارم
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم بـــــر تـــــو پــابـنـــدم

از تـو وفــا خواهم من زخدا خواهم تا به‌رهت بازم ، جان

تـا بـه‌تـو پیـوستم از همه بگسستم برتو فدا سازم ، جان
....................

عاشقم مـن ، عاشقی بی‌قـرارم کس ندارد ، خبر از دل زارم

آرزویی جز تو در دل ندارم

من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم بـــــر تـــــو پــابـنـــدم

خیز و با من ، در افق‌ها سفر کُن دلنوازی ، چون نسیم سحر کُن

ساز دل را ، نغمه‌گر کُن همچو بلبل ، نغمه سر کُن

نغمه‌گر کُن ، همچو بلبل ، نغمه سر کُن
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راز دل ...



آهنگ راز دل از آلبوم جدید آقای علیرضا قربانی:


ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من
این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر
سوز و ساز دلم را ندیده مگیر

امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی
سایه از سر من تا سپیده مگیر
ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم
وقت دیدن او ، راه دیده مگیر

دل دیوانه ی من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند
شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند
منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند
به جز این اشک سوزان ، دل نا امیدم گواهی ندارد ، خدا داند

ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر

دلم گیرد هر زمان بهانه ی تو ، سرم دارد شور جاودانه ی تو
روی دل بود به سوی آستانه ی تو
تا آید شب ، در میان تیرگی ها ، گشاید تن ، روح من به شور و غوغا
رو کند چو مرغ وحشی ، سوی خانه تو

ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر

امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی
سایه از سر من تا سپیده مگیر
ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم
وقت دیدن او ، راه دیده مگیر
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمنای وصال

تمنای وصال

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم،صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم،پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دیدپ
روانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید
دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید
تا غنچه‌ی بشکفته‌ی این باغ که بوید
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه



تصنیف تمنای وصال
خواننده : عبدالحسین مختاباد
شعر:شیخ بهایی
لینک دانلود :http://www.4shared.com/audio/Se01Rywf/Tamanaye_Vesal_128.html
 
آخرین ویرایش:

گلابتون

مدیر بازنشسته
هوای خانه چه دلگیر میشود گاهی
از این زمانه دلم سیر میشود گاهی
عقاب تیز پر دشت های استغنا
اسیر پنجه ی تقدیر میشود گاهی
صدای زمزمه ی عاشقان ازادی
فقان و ناله ی شبگیر میشود گاهی
نگاه مردم بیگانه در دل غربت
به چشم خسته ی من تیر میشود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی
بگو اگر چه به جایی نمیرسد فریاد
کلام حق دم شمشیر میشود گاهی
بگیر دست مرا اشنای درد بگیر
مگو چینن و چنان دیر میشود گاهی
بسوی خویش مرا میکشدچه خون وچه خاک
محبت است که زنجیر میشود گاهی


سیاوش قمیشی
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز من نگارم

ز من نگارم

ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من خبر ندارد
کجا رود دل تا دلبرش نیست
کجا پرد مرغ که پر ندارد
امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
همه سیاهی همه جدایی
مگر شب ما سحر ندارد
امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
همه سیاهی همه تباهی
مگر شب ما سحر ندارد
جز انتظار و جز استقامت
وطن علاج دگر ندارد
بهار مضطر محال دیگر
که آه و زاری اثر ندارد



تصنیف : ز من نگارم
خواننده : شجریان
شاعر : بهار

 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواننده:مرضیه شاعر:بیژن ترقی آهنگساز:پرویز یاحقی دستگاه:دستگاه سه گاه شرح:گوشه‌های مهم این دستگاه عبارتند از نغمه - کرشمه - مویه - زابل - بسته‌نگار - مخالف - نغمه - رهاب - مسیحی - شاه‌ختاییمتن

:gol::gol:


متن ترانه:به‌زمانی‌که محبت شده همچون افسانه به‌دیاری‌که نیابی خبری ازجانانه
دل‌رسوا ، دگراز من ، توچه خواهی؟ دیوانه
....................
از آواز دلم زمزمة سازدلم من به فغانم! ......
ای دل چه بگویم وز شررت چه بگویم حیرانم! ......
توهمان شرری‌که‌خرمن جان‌من بسوزی توکه‌ با نگهی به‌جان‌من شعله برفروزی
....................
توکه‌ازصنمی ندیده‌ای روی آشنایی زچه رو دل‌من! تو این‌چنین کشتة وفایی
....................
تا تو همدم شبهای منی شبها شاهد تبهای منی
همچون آتشی شعله می‌کشی شمع هرانجمنی ......
ای دل زتو مارا چه نصیبی بود گشتم زتو رسوا چه فریبی بود ......
غمهای جهان را تو خریداری آخر تن ما را چه شکیبی بود ......
به‌کجا به‌کجا بری‌ام ای دل رسوا
به‌کجا ای دل رسوا نکنی توچرا پروا ، توچرا پروا
به‌زمانی‌که محبت شده همچون افسانه به‌دیاری‌که نیابی خبری ازجانانه
دل‌رسوا ، دگراز من ، توچه خواهی؟ دیوانه
دیوانه ، دیوانه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

من از این دنیا چی میخوام ؟
دو تا صندلی چوبی
که من و تو رو بشونه
واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام ؟
یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اتاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام ؟
یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تن دنیا رنگ خوبی و قشنگی
آدمهای دست و دلباز از توی قلک طاقچه
بردارند بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام ؟
دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد،برسم به فصل آغاز
برم پیش بچه هایی که یه لقمه نون ندارند
که یه شب با یه دل سیر چشماشون رو هم بذارند
بگم غصه ها سر اومد
گریه بس، که بهتر اومد

معین اصفهانی
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن
زندگیت رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
تا به کی سراپا حقیقتی
تا به کی خراب مُحبّتی
هم نشین این و اون میشی
خسته و پریشون و خون میشی
دشت وقتی تو کویر میشه
مرغ آرزوت اسیر میشه
روبروت سراب
پشت سر خراب
ساکت و صبوری دل من
مثل بوفِ کوری دل من
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
توی خون نشستی دل من
بی صدا شکستی دل من
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
ساکت و صبوری دل من
مثل بوفِ کوری دل من
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من ….

داریوش
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن
زندگیت رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
تا به کی سراپا حقیقتی
تا به کی خراب مُحبّتی
هم نشین این و اون میشی
خسته و پریشون و خون میشی
دشت وقتی تو کویر میشه
مرغ آرزوت اسیر میشه
روبروت سراب
پشت سر خراب
ساکت و صبوری دل من
مثل بوفِ کوری دل من
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
توی خون نشستی دل من
بی صدا شکستی دل من
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من
ساکت و صبوری دل من
مثل بوفِ کوری دل من
زندگی رو باختی دل من
مردمُ شناختی دل من ….

داریوش
جسارتا
این آهنگ خوانندش حسن خیاط باشی هستش نه داریوش
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواننده:مرضیه شاعر:بیژن ترقی آهنگساز:پرویز یاحقی دستگاه:دستگاه سه گاه شرح:گوشه‌های مهم این دستگاه عبارتند از نغمه - کرشمه - مویه - زابل - بسته‌نگار - مخالف - نغمه - رهاب - مسیحی - شاه‌ختاییمتن

:gol::gol:

تبریگ میگم واقعا کارت درسته تمام گوشه ها رو اوردی با بیوگرامی اثر
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای رقيب اي دشمن من
دشمن جان و تن من
برده اي زيباي ما را
خود گرفتي جاي ما را
لعل لب او نوش تو
يغماي عقل و هوش تو
راز وفاداري چو من
ميخواند او در گوش تو
جان تو جان او
جانم قربان او

ميخواهم از خدايش
كه سر نهم به پايش
فنا شوم برايش
جان تو جان او
جانم قربان او

او قرار جان من بود
يار هم پيمان من بود
از برم او را ربودي
در كنار او قنودي
من رفتم و توآمدي
آتش به جان من زدي
تا بر سر پيمان بود
هرگز مكن با او بدي
جان تو جان او
جانم قربان او

ز عشق او تو مستي
دل مرا شكستي
برش كنون كه هستي
جان تو جان او
جانم قربان او:cry:

دلکش..


 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جاده

جاده

خدا گریه ی ی مسافر رو ندید
دل نبست به هیچ کس و دل نبرید
آدم رو برای دوری از دیار
جاده رو برای غربت آفرید
جاده اسم منو فریاد می زنه
میگه امروز روز دل بریدنه
کوله باری که پر از خاطره هاس
روی شونه های لرزون منه
از تموم آدمای خوب و بد
از تموم قصه های خوب و بد
چی برام مونده به جز یه خاطره
نقش گنگی تو غبار پنجره
جاده آغوششو وا کرده رام
منتظر مونده که من باهاش بیام
قصه ی تلخ خداحافظی رو
می خونم با اینکه بسته هست لبام
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همه ی عشق ها و دلبستگی ها
خیلی سخته ولی چاره ندارم
جاده
فریاد می زنه
بیا
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همه ی عشق ها و دل بستگی ها
خیلی سخته ولی چاره ندارم
جاده
فریاد می زنه....بیا




ترانه سرا : اردلان سرافراز
آهنگ : حسن شماعی زاده
خواننده : گوگوش
دانلود
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
امشب به بر من است آن مایه ی ناز
یارب تو کلید صبح در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب با من بیچاره بساز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب با من بیچاره بساز

امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام
امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام

گویید فلانی آمده
آن یار جانی آمده
مست است هشیارش کنید
خوابست بیدارش کنید

آمده حال تو احوال تو
سيه خال تو سفيد روی تو سيه موي تو
ببیند برود
آمده حال تو احوال تو سيه خال تو سفيد روی تو سيه موي تو
ببیند برود

امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام

شاعر:علی اکبر شيدا
آهنگساز:تنظيم ابراهيم منصوری
خواننده :سيما مافيها
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواننده:دلکششاعر:معینی‌کرمانشاهیآهنگساز:علی تجویدیدستگاه:دستگاه شور:متعلقات این دستگاه آوازهای دشتی، ابوعطا، بیات ترک(بیات زند)، افشاری و کرد بیات می‌باشند.
گوشه‌های مهم دستگاه شور عبارتند از کرشمه - رهاب - اوج - نغمه - سلمک - مجلس افروز - گریلی - رضوی - شهناز - قرچه

***********************

متن ترانه:این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی
ای بدوش افکنده گیسو از تو دارم ، از تو دارم
این غرور عشق و مستی خنده برغوغای هستی
ای سیه چشم سیه مو از تو دارم ، از تو دارم
....................
این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را
این تو بودی آشنا کردی به عشق این مبتلا را
من که این حاشا نکردم ازغمت پروا نکردم
دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته
....................
من خود آتشی که مـرا داده رنگ فنا می‌شناسم
من خود شیوة نگه چشم مست تو را می‌شناسم
دیگر ای برگشته مژگان از نگاهم رو مگردان
دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته
....................
این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی
ای بدوش افکنده گیسو از تو دارم ، از تو دارم
این غرور عشق و مستی خنده برغوغای هستی
ای سیه چشم سیه مو از تو دارم ، از تو دارم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
می و ميخانه مست و ميکشان مست
زمين مست و زمان مست آسمان مست
نسيم از حلقه ی زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و(باغبان مست)
تا زدم يک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
شد زمين مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست
تو زمزمه ی چنگ و عود منی
نغمه ی خفته در تار و پود منی
تو باده ی جام و سبوی منی
مايه ی هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم نه می پرستم
به هر دو جهان مست عشق تو هستم
تا من چشم مست تو ديدم
ز ساغر عشقت دو جرعه چشيدم
شد زمين مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
با غ مست و باغبان مست




تنظيم:فريدون شهبازيان
شعر:بيژن ترقی
آهنگساز:علی تجويدی
خواننده:علی اصغر شاهزيدی
دستگاه:دشتی
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشمات

چشمات

تو که چشمات خیلی قشنگه رنگ چشمات خیلی عجیبه
توکه اینهمه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه
میدونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید؟
میدونستی یا نه؟
میدونستی که توی چشمای تو رنگین کمونو میشه دید؟
میدونستی یا نه؟
میدونستی که نموندی دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی منو تا گریه رسوندی
میدونستی که چشامی همه ی آرزوهامی!
میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی!
توکه چشمات خیلی قشنگه رنگ چشمات خیلی عجیبه
توکه اینهمه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه
میدونستی همه ی آرزوهامو واسه ی چشم قشنگ تو پروندم رفتش؟
میدونستی یا نه؟
میدونستی که جوونیمو واسه چشم عجیبه تو سوزوندم رفتش؟
میدونستی یا نه؟
میدونستی که نموندی دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی منو تا گریه رسوندی
میدونستی که چشامی همه ی آرزوهامی!
میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی!





خواننده : مهرنوش
دانلود
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواننده:مرضیهشاعر:معینی کرمانشاهیآهنگساز:تجویدیدستگاه:آواز دشتي

***********


متن ترانه:جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخنها نکته‌ها از انجمنها
بشنو ای سنگ بیابان بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون
....................
جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخنها نکته‌ها از انجمنها
بشنو ای سنگ بیابان بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون
....................
شمع خود سوزی چو من در میان انجمن
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
....................
یک چنین آتش به‌جان مصلحت باشد همان
با عشق خود تنها شود تنها بسوزد
با عشق خود تنها شود تنها بسوزد
....................
من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم
عاشق این شور و حال عشق بی‌پروای خویشم
....................
تا به سویش ره سپارم سر ز مستی برندارم
من پریشان حال و دلخوش با همین دنیای خویشم
....................
جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخنها نکته‌ها از انجمنها
بشنو ای سنگ بیابان بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون با شما دمسازم اکنون
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواننده:مرضیه شاعر:رهی معیری آهنگساز:علی تجویدی
دستگاه:آواز دشتي :گوشه‌های مهم این آواز عبارتند از اوج - بیدگانی - حاجیانی - غم‌انگیز - گیلکی - دیلمان
متن ترانه: دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
دیدی‌که من با این دل بی‌آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی بر زلف او عاشق شدم عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من غافل شود از یاد من قدرم نداند
فریاد اگر ازکوی خود وز رشتة گیسوی خود بازم رهاند
دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
....................
دیدی‌که من با این دل بی‌آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی بر زلف او عاشق شدم عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من غافل شود از یاد من قدرم نداند
فریاد اگر ازکوی خود وز رشتة گیسوی خود بازم رهاند
دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
....................
درپیش بی‌دردان چرا فریاد بی‌حاصل‌کنم
گرشکوه‌ای دارم ز دل با یار صاحبدل‌کنم
وای به دردی که درمان ندارد فتادم به راهی‌که پایان ندارد
....................
ازگل‌شنیدم بوی‌اومستانه‌رفتم سوی‌او تاچون غبارکوی‌اودرکوی‌جان‌منزل‌کنم
وای به دردی که درمان ندارد فتادم به راهی‌که پایان ندارد
دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
دیدی‌که درگرداب غم از فتنةگردون رهی
افتادم و سرگشته چون امواج دریا شد دلم
افتادم و سرگشته چون امواج دریا شد دلم
دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
دیدی‌که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گلنار

گلنار

گلنار، گلنار، کجايي که از غمت
ناله مي‌کند عاشق وفادار
گلنار، گلنار، کجايي که بي تو شد
دل اسير غم ديده‌ام گهربار
گلنار، گلنار، دمي اولين شب
آشنايي و عشق ما به ياد آر
گلنار، گلنار، در آن شب تو بودي و
عيش و عشرت و آرزوي بسيار
چه ديدي از من حبيبم گلنار
که دادي آخر فريبم گلنار
نيابي اي کاش نصيب از گردون
که شد ناکامي نصيبم گلنار
بود مرا، در دل شب تار، آرزوي دیدار
تا به کي پريشان؟
تا به کي گرفتار؟
يا مده مرا، وعده وفا، راز خود نگه دار
يا به روي من، خنده‌ها بزن، قلب من بدست آر
چه ديدي از من حبيبم گلنار
که دادي آخر فريبم گلنار
نيابي اي کاش نصيب از گردون
که شد ناکامي نصيبم گلنار
(لب خود بگشا)2 به سخن گلنار
دل زارم را، مشکن گلنار
(نشدي عاشق)2 زکجا داني
چه کشد هر شب دل من گلنار




خواننده : داريوش رفيعي ( سرهنگ زاده ، شهرام ملک زاده و... نیز !)
آهنگساز : مجيد وفادار
آهنگ در مايه : دشتي
شاعر : کريم فکور
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاعر : شمس خواننده محمدرضا شجریان دستگاه شور
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای بر شکسته جام ما ای بر دریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای دا ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وا مکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل دل میدهم چه جای دل
از آتش سودای دل اوای دل اوای ما
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا