تاپیک جامع دستور زبان فارسی

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

شناسه فعل چیست؟ — تعریف و توضیح به زبان ساده + مثال​


شناسه فعل چیست؟ — تعریف و توضیح به زبان ساده + مثال


در این مطلب با بن فعل و تعریف آن آشنا می‌شویم. «شناسه فعل» جزئی از فعل زبان فارسی است که در هر صیغه تغییر می‌کند و مفهوم شخص و شمار را به فعل اضافه می‌کند. همچنین به صرف فعل در صیغه‌های مختلف کمک می‌کند. واژه «شناسه» از فعل «شناختن» تولید شده است و به معنای «ابزار شناخت» است. از آنجا که «بن فعل» چه در فعل ماضی و چه در فعل مضارع توضیحی درباره شخص یا شمار به ما نمی‌دهد و بیانگر مفهوم اصلی فعل است، شناسه به ما کمک می‌کند بدانیم فعل به چه کسی یا چه کسانی نسبت داده شده است.


شناسه فعل چیست؟​

به جمله‌های زیر توجه کنید.

من دیروز به پارک رفتم.
تو دیروز به پارک رفتی.
او دیروز به پارک رفت.
ما امروز به پارک می‌رویم.
شما امروز به پارک می‌روید.
آن‌ها امروز به پارک می‌روند.
حال با توجه به بخش برجسته هر جمله که اصلی‌ترین بخش جمله و همان «فعل» است، به جدول زیر توجه کنید.

فعل «رفتن» در زمان گذشته
بن ماضیشناسه
رفتـم
رفتـی
رفت-
رفتـیم
رفتـید
رفتـند
فعل «رفتن» در زمان مضارع
جزء پیشینبن مضارعشناسه
میروـم
میروـی
میروـد
میروـیم
میروـید
میروـند

اگر با دقت به شش ساخت بالا نگاه کنید، متوجه می‌شوید به غیر از بخش ثابت فعل، یعنی بن فعل و جزء‌ پیشین در زمان مضارع،‌ یک بخش دیگر هم وجود دارد که بیانگر شخص و شمار فعل است و در ساختمان فعل تغییر ایجاد می‌کند. به این بخش «شناسه فعل»‌ می‌گویند.

نقاشی آبرنگ مسجد قدیمی ایرانی

تکواژ صفر یا تکواژ تهی​

تکواژ صفر یا تهی یعنی فعل در صرف، شناسه ندارد. به جمله‌های زیر توجه کنید.

مرد وارد خانه شد و در را بست.
گفت غیر از پدرش کسی را ندارد.
رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.
با دقت در فعل‌های جملات فوق متوجه می‌شوید که شناسه فعلی وجود ندارد و در برخی موارد خود ضمیر «او» یا مرجع ضمایر هم در جمله وجود ندارد. پس از کجا می‌دانیم که فعل بیانگر کدام شخص است؟ در ذهن همه فارسی‌زبانان به جز عناصری که در جمله وجود دارد، عناصری هم هست که اگرچه غایب‌اند، اما نقش خود را ایفا می‌کنند. یعنی فرد فارسی‌زبان فعل «رفت» را در تقابل با «رفتم»، «رفتی» و... قرار می‌دهد و متوجه می‌شود که این فعل سوم‌شخص مفرد است، اگرچه شناسه ندارد.
نکته 1: علامت تکواژ تهی یا صفر «*» است.
نکته 2: تکواژ صفر فقط در ساختن فعل کاربرد دارد، یعنی مثلاً «ساخت» وقتی اسم می‌شود، اسمی است که از بن ماضی ساخته شده است و تکواژ تهی ندارد.

شخص​

همان‌طور که اشاره کردیم،‌ شناسه «شخص» فعل را برای ما معلوم می‌کند. «شخص»، کسی یا چیزی است که فعل به آن نسبت داده می‌شود. اگر شخص، خود گوینده یا متکلم باشد آن را «اول‌شخص» می‌نامیم. اگر شنونده یا مخاطب باشد، «دوم‌شخص» و اگر دیگری یا غایب باشد، «سوم‌شخص» می‌گوییم. در جدول زیر مفهوم «اول‌شخص»، «دوم‌شخص» و «سوم‌شخص» را به طور خلاصه بیان کرده‌ایم.

شخص در زبان فارسی
شخصمفهوم
اول‌شخصگوینده یا متکلم
دوم‌شخصشنونده یا مخاطب
سوم‌شخصدیگرکس یا غایب

در جمله‌های زیر از فعل‌هایی با شخص «اول‌شخص»، «دوم‌شخص» و «سوم‌شخص» استفاده کرده‌ایم. شناسه‌ها برجسته شده‌اند.
من اين داستان را قبلا خوانده بودم.
(فعل «اول‌شخص» است.)
شايد احمد از مسافرت برگشته باشد.
(فعل «سوم‌شخص» است.)‌
آواز پرنده‌اي را در سكوت جنگل شنيدی؟
(فعل «دوم‌شخص» است.)

شمار​

به فعل‌های برجسته شده در جمله‌های زیر دقت کنید.

اي كاش بارش برف را در زير نور خورشيد ديده باشيد.
سال آينده، چيزهاي تازه‌تري مي‌خوانيم.
اگر آنجا بودند، همه چیز صورت تازه‌ای می‌یافت.
فعل «باشید» در جمله اول، «مي‌خوانيم» در جمله دوم و «بودند» درباره یک نفر نیستند. می‌دانیم که این فعل‌ها جمعی از اشخاص را به فعل جمله نسبت می‌دهند. بنابراین شناسه نقش دیگری هم دارد و آن «شمار» است. شمار فعل، جمع یا مفرد بودن را به ما نشان می‌دهد.




نکته: گاهی شناسه با تعداد واقعی افراد نسبتی ندارد. برای مثال ما برای احترام معلم، استاد یا والدین خود را شما خطاب می‌کنیم درحالی‌که آن‌ها یک نفرند. «غیرجاندار» هم می‌تواند شناسه مفرد داشته باشد. برای مثال به جمله‌های زیر توجه کنید.
استاد می‌شود دوباره توضیح بدهید؟
***
گلدان‌های زیبای مادربزرگم شکست.

بن فعل​

برای این که در تشخیص شناسه فعل دچار اشتباه نشوید،‌ «بن فعل» را هم یادآوری می‌کنیم. در جدول زیر بن فعل را همراه با انواع آن در زبان فارسی مشاهده می‌کنید.

بن فعل در زبان فارسی
بن فعل چیست؟بن فعل بخش ثابت و تکرار شونده در همه ساخت‌های فعلی است که مفهوم اصلی فعل از آن معلوم می‌شود.
بن فعل ماضیبن فعل ماضی برای ساختن زمان‌های گذشته و آینده و مشتقات دیگر استفاده می‌شود و از حذف «ن» از آخر مصدر به‌دست می‌آید.
بن فعل مضارعبن فعل مضارع برای ساختن زمان‌های مضارع و امر و دیگر مشتقات استفاده می‌شود و با حذف «ب» از اول فعل امر ساخته می‌شود.

زبان‌های ضمیرانداز و شناسه فعل​

به جمله‌های زیر توجه کنید.
نامه نوشتم.
به مدرسه رفتی.
کتاب‌های زیادی خوانده است.
گفتیم و شنیدیم اما هیچ‌چیزی عایدمان نشد.
بهتر است سرتان توی کار خودتان باشد.
رفتند و دیگر هم بازنگشتند.
در جمله‌های بالا به ترتیب «من»، «تو»، «او»، «ما»، «شما» و «آن‌ها» حذف شده است. اما به خاطر وجود شناسه فعل هنوز هم می‌توانیم بفهمیم ضمیر یا فاعل کیست. زبان‌هایی که این خصوصیت را دارند اصطلاحاً «ضمیرانداز» خطاب می‌شوند. زبان فارسی به لطف شناسه فعل از این زبان‌ها است.
نقش گل های قرمز ایرانی

نکته: بهتر است در ترجمه به ضمیرانداز بودن زبان فارسی توجه کنید و بیهوده از ضمایر اضافه استفاده نکنید. زبان‌هایی مانند زبان فرانسه و زبان انگلیسی خاصیت ضمیراندازی ندارند و بنابراین جبراً از ضمیر برای هر فعلی استفاده می‌کنند.

سوالات رایج​

برای درک بهتر مطلبی که مطالعه کردید در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

شناسه فعل چیست؟​

در ساختمان فعل زبان فارسی بخشی وجود دارد که بیانگر شخص و شمار است و در فعل تغییر ایجاد می‌کند. به این بخش «شناسه فعل»‌ می‌گویند. شناسه مشخص می‌کند فعل بر «اول‌شخص» یا «دوم‌شخص» یا «سوم‌شخص» و جمع یا مفرد دلالت دارد.

شخص در دستور زبان فارسی بیانگر چیست؟​

شناسه «شخص و شمار» فعل را برای ما مشخص می‌کند. «شخص»، کسی یا چیزی است که فعل به آن نسبت داده شده است. اگر شخص، خود گوینده یا متکلم باشد آن را «اول‌شخص» می‌‌گوییم. اما اگر شنونده یا مخاطب باشد، «دوم‌شخص» و اگر دیگری یا غایب باشد، «سوم‌شخص» می‌نامیم.

شمار در زبان فارسی بیانگر چیست؟​

فعل می‌تواند بر یک نفر دلالت کند یا بر بیش از یک نفر یعنی جمع دلالت کند. در اینصورت شناسه به ما کمک می‌کند بفهمیم فعل به جمع اختصاص داده شده است یا مفرد. برای احترام می‌توان این قانون را زیر پا گذاشت و برای یک نفر که محترم است، مانند استاد یا معلم از شناسه جمع استفاده کرد. هم‌چنین اگر فعل درباره جمعی غیرجاندار باشد، می‌توانیم از شناسه مفرد استفاده کنیم.

تمرین​

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با مطلب «بن فعل»، می‌توانید از تمرین‌هایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل 5 سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، می‌توانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
تمرین اول
گزینه درست را انتخاب کنید.
1. شناسه ابزار شناخت چیست؟
زمان
شخص و شمار
مشاهده جواب

2. بن فعل ابزار شناخت چیست؟
مفهوم اصلی
شخص و شمار
مشاهده جواب

3. کدام فعل دارای «تکواژ صفر» است؟
رفتم
رفت
مشاهده جواب

4. به چه علت در جمله «ظرف‌های کریستال جهاز مادرم شکست.» تطابق ضمیر و شناسه درست است؟
برای احترام
غیرجاندار بودن ضمیر
مشاهده جواب

5. چون زبان فارسی خاصیت ــــــ دارد، حذف ضمیر ممکن است.
ضمیراندازی
دارا بودن بن فعل
مشاهده جواب


تمرین دوم
در جمله‌های زیر شناسه فعل را پیدا کنید.

سوال 1:‌ گوهر تن، از گوهر اصل، بهتر بود.
جواب
جواب: گوهر تن، از گوهر اصل، بهتر بود. (تکواژ صفر)

سوال ۲:‌
مادر، گرامی گوهری است که در کارگاه آفرینش خدای مهربان، همتایی ندارد، از این روست که هرچیز گرانمایه را اگر بخواهند از راه همانندی، بزرگ بشمارند و عزیز بدارند، به مام یا مادر مانند می‌کنند.
جواب
جواب: مادر، گرامی گوهری است (تکواژ صفر) که در کارگاه آفرینش خدای مهربان، همتایی ندارد (تکواژ صفر)، از این روست (تکواژ صفر) که هرچیز گرانمایه را اگر بخواهند از راه همانندی، بزرگ بشمارند و عزیز بدارند، به مام یا مادر مانند می‌کنند.

سوال ۳:‌ خوشي و ناخوشي يكي را به ديگري پيوند مي‌زند.
جواب
جواب: خوشي و ناخوشي يكي را به ديگري پيوند مي‌زند.

سوال ۴:‌ اکنون من دوست دارم که شب‌ها به ستارگان گوش فرادهم. گاه از خود می‌پرسم:‌ «او اکنون در سیاره خود چه می‌کند؟» و آن‌وقت جانم از سرور و شادمانی لبریز می‌شود و همه ستارگان آهسته به من لبخند می‌زنند. (شازده کوچولو،‌ آنتوان دو سنت اگزوپری)
جواب
جواب: اکنون من دوست دارم که شب‌ها به ستارگان گوش فرادهم. گاه از خود می‌پرسم:‌ «او اکنون در سیاره خود چه می‌کند؟» و آن‌وقت جانم از سرور و شادمانی لبریز می‌شود و همه ستارگان آهسته به من لبخند می‌زنند.


سوال ۵:‌ تندیس خواجه نصیر را در خیابان دیدم.
جواب
جواب: تندیس خواجه نصیر را در خیابان دیدم.

سوال 6:‌
همه یک‌صدا نام او را بر زبان می‌راندند.
جواب
جواب: همه یک‌صدا نام او را بر زبان می‌راندند.

جمع‌بندی شناسه فعل​

در جدول زیر خلاصه‌ای از این مطلب که خواندید را مشاهده می‌کنید.
شناسه فعل چیست؟
شناسه فعلبخشی از فعل که بیانگر شخص و شمار فعل است و در ساختمان آن تغییر ایجاد می‌کند.
تکواژ صفر یا تکواژ تهیوقتی فعل در صرف، شناسه ندارد.
شخص«اول‌شخص» یا گوینده، «دوم‌شخص» یا مخاطب و «سوم‌شخص» یا غایب
شمارجمع یا مفرد بودن
بن فعلبخش ثابت ساختمان فعل حاوی مفهوم اصلی آن و به دو صورت بن ماضی و بن مضارع
زبان ضمیرانداز چیست؟زبانی مانند زبان فارسی که در آن فعل می‌تواند در جمله بدون ضمیر ظاهر شود.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

صفت شمارشی چیست؟ – فارسی به زبان ساده + مثال و تمرین​


صفت شمارشی چیست؟ – فارسی به زبان ساده + مثال و تمرین

صفت در زبان فارسی حالت،‌ مقدار و شماره یا یکی دیگر از چگونگی‌های انواع اسم‌ها را بیان می‌کند. «صفت شمارشی»‌ هم به همراه اسم می‌آید و شمار یا ترتیب اسم را بیان می‌کند. در این مطلب اقسام صفت شمارشی را به همراه انواع آن و مثال‌‌های متعدد بررسی خواهیم کرد.


صفت شمارشی چیست؟​

ابتدا توضیح مختصری درباره صفت می‌دهیم. به جمله‌های زیر دقت کنید.

دو مرد از در پشتی فرار کردند.

پلیس به دومین مرد شلیک کرد.

در جمله نخست، «دو» خصوصیتی به اسم، یعنی «مرد» اضافه می‌کند. همان‌طور که در جمله دوم، واژه «دومین» خصوصیتی را درباره «مرد» بیان می‌کند. «دو» و «دومین» هر دو مقوله‌ای از انواع کلمه در زبان فارسی هستند که به آن‌ها صفت می‌گوییم. صفت کلمه‌ای است وابسته به اسم که خصوصیتی را به اسم نسبت می‌دهد و معنی آن را محدود می‌کند. مثلاً معنی دو مرد از معنی همه مردها محدودتر است. اما صفت شمارشی چیست؟ هر دو صفت ذکر شده صفت شمارشی بودند، برای آشنایی دقیق‌تر به جمله‌های زیر دقت کنید.
سه خرگوش به دام شکارچی افتادند.

سومین خرگوش در تله شکارچی زخمی شده بود.

چهار نیمکت به کلاس اضافه کردیم.

اولین نیمکت را که وارد کلاس کردیم، بچه‌ها از خوشحالی جیغ کشیدند.

اگر به واژگان برجسته دقت کنید، متوجه می‌شوید هریک از آن‌ها درباره شمار اسم بعد از خودشان توضیح داده داده‌اند. این صفت‌ها «صفت شمارشی» هستند. اعداد اصلی مثل یک، دو، سه، چهار و... و اعداد ترتیبی مثل اولین، دومین، سومین و... صفت شمارشی در زبان فارسی‌اند. در جملاتی که بررسی کردیم، صفت‌ها قبل از اسم آورده شدند، بنابراین «وابسته پیشین» اسم هستند. در جدول زیر گروه‌های اسمی ذکر شده را بر اساس هسته گروه و وابسته، بررسی می‌کنیم.

گروه اسمی
وابسته پیشینهسته
صفت شمارشی
سهخرگوش
سومینخرگوش
چهارنیمکت
اولیننیمکت

صفت شمارشی اصلی​

صفت شمارشی اصلی در زبان فارسی اعداد هستند. صفات شمارشی اصلی بدون پیشوند و پسوند می‌آیند و تعداد اسم بعد از خود یعنی معدود را بیان می‌کنند. در جدول زیر اعداد شمارشی اصلی زبان فارسی که همگی صفات دیگر از آن‌ها ساخته می‌شوند را مشاهده می‌کنید.

20 صفت شمارشی اصلی
یک
دو
سه
چهار
پنج
شش
هفت
هشت
نه
ده
بیست
سی
چهل
پنجاه
شصت
هفتاد
هشتاد
نود
صد
هزار
در مثال‌های زیر کاربرد صفت‌های جدول فوق را مشاهده می‌کنید.
همان‌جور تو حال و هواى اصفهان بودم و از عمارت عالی‌قاپو و منارجنبان و چهل‌ستون تعریف‌ها می‌کردم و عکس‌هاى توى کتاب را نشانش می‌دادم، تا اینکه از زبان افتادم و دیدم بی‌بی خوابش برده و دارد هفت پادشاه را خواب می‌بیند. (قصه‌های مجید،‌ هوشنگ مرادی کرمانی)

آن شب هزار «قل هو الله»‌ خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون اندر آن خشک
ِ شده بود. گفتم: «اى تن، رنج از بهر خداى بکش.» (بستان العارفین)

صد چشمه ز چشم من گشاید
چون چشم برافکنم بر آن رو

اعداد دیگر همگی از ترکیب بیست عدد شمارشی اصلی ساخته می‌شوند، البته در ساختار این کلمات تغییراتی پدیدار می‌شود. برای مثال واژه یازده در اصل «یک +‌ ده» بوده است که با کمی تغییر به یازده تبدیل شده است. در جدول زیر تعدادی از اعداد دیگر را مشاهده می‌کنید که در ساخت آن‌ها تغییراتی رخ داده است.

دیگر اعداد شمارشی اصلی و نحوه ساخت
یازدهیک + ده
دوازدهدو + ده
سیزدهسه +‌ ده
چهاردهچهار + ده
پانزدهپنج + ده
شانزدهشش +‌ ده
هفدههفت + ده
هجدههشت + ده
نوزدهنه + ده
سیصدسه + صد
پانصدپنج + صد
در مثال‌های زیر کاربرد صفت‌های جدول بالا را مشاهده می‌کنید.
کتاب «در جست‌و‌جوی خوشبختی» در هفده فصل نگاشته شده و نویسنده در آن به موضوعاتی مانند خوشبختی، امید، تربیت و... پرداخته است.


سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می‌ترسانی؟
ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم


غیر از این اعداد و برای عددهای بزرگ‌تر از زبان‌های دیگر اعدادی وارد زبان فارسی شده است. در جدول زیر تعدادی از آن‌ها را مشاهده می‌کنید.
اعداد شمارشی اصلی بزرگ‌تر
میلیون
بیلیون (میلیارد)
تریلیون
کاتریلیون
در نمونه‌های زیر کاربرد صفت‌های جدول بالا را مشاهده می‌کنید.
یعنی می‌گویید دو میلیارد‌ تومان وجه رایج مملکت خرج این برج بدقواره شده است؟


تو اگر یک میلیون سال نوری هم از من دور شوی،‌ در خاطر من حاضر و نزدیکی.


صفت شمارشی اصلی و موصوف آن‌ها (معدود) به طور معمول مفردند. برای نمونه به مثال‌های زیر توجه کنید.
پنج روز است از خانه بیرون نرفته‌ای.


صد سال به از این سال‌ها.

با صدهزار مردم تنهایی
بی صدهزار مردم تنهایی
(از ابیات به‌جا مانده از رودکی)

پانزده‌میلیون ریال سفته تهیه کنید و به منشی شرکت تحویل دهید.

ده و اضعاف آن، مانند صد، هزار، ده هزار، صد هزار، میلیون و... برای بیان کردن کثرت و گاهی برای تاکید بیشتر با «ها» جمع بسته می‌شوند. برای مثال به جمله‌های زیر توجه کنید.
ده‌ها سال از روزی که دشمن به خاک این کشور حمله کرد، می‌گذرد.

صدها خانه بعد از زلزله آوار شدند.

طوفان هزارها درخت را از ریشه درآورد.

دهها هزار کودک در جهان از حق تحصیل محرومند.

صدها هزار پرنده تا جاییکه چشم کار می‌کرد، پهنه آسمان را پر کرده بودند.

نکته ۱: صفت شمارشی «هزار» با «ان» هم جمع بسته می‌شود. برای مثال به بخشی از غزل حافظ توجه کنید.
صدهزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هَزاران را چه شد؟

نکته ۲: هزار، گاهی برای بیان کثرت به‌صورت «هزاران هزار» هم به کار می‌رود. برای مثال به بیتی از رودکی توجه کنید.
از هزاران هزار نعمت و ناز
نه به آخر به جز کفن بردند؟

نکته ۳:‌ گاهی نیز به معدود و عدد اصلی «ی» اضافه می‌شود.

ممیز​

صفت شمارشی گاهی خود وابسته‌ای دارد که ممیز نام دارد. ممیزها واحدهای وزن، شمارش یا اندازه‌گیری‌اند. از واحدهای وزن می‌توان از گرم، کیلو، تن، مثقال و... یاد کرد. از واحدهای اندازه گیری می‌توان به متر، سانتی‌متر، کیلومتر، فرسخ، هکتار و... اشاره کرد. واحدهای شمارش نیز راس، نفر، تا، طاقه، توپ، عدد، دست و... هستند. در جدول زیر نمونه‌هایی از ممیز در کنار صفت شمارشی مشاهده می‌کنید.

ممیز و صفت شمارشی
وابسته وابسته وابستههسته
صفت شمارشیممیزموصوف
چهارکیلوآرد
دهمترپارچه
پنجدستلباس

صفت شمارشی ترتیبی​

صفات شمارشی ترتیبی درباره ترتیب قرار گرفتن موصوف یا معدودشان هستند. این صفت‌ها با اضافه کردن پسوند «ــُـم» یا «ــُـمین» به آخر به آخر عدد اصلی ساخته می‌شوند. در جدول زیر نمونه‌هایی از این صفت‌های شمارشی را به همراه شیوه ساخت مشاهده می‌کنید.

صفات شمارشی ترتیبی
شیوه ساختصفت شمارشی ترتیبی
ده + ــُـمدهم
ده + ــُـمیندهمین
چهار + ــُـمچهارم
چهار +‌ ــُـمینچهارمین
یک +‌ ــُـمیکم
یک + ــُـمینیکمین
در جمله‌های زیر کاربرد صفات شمارشی ترتیبی را مشاهده خواهید کرد.
معمولاً روز یکم هر ماه حقوق‌ها را واریز می‌کنند.

ماه دوم بهار، اردیبهشت، بود که از پیش ما رفتی.

چهارمین خطای تو در بازی، باخت ما را حتمی کرد.

نکته ۱: گاهی صفت شمارشی ترتیبی بدون پسوند «ــُـم» یا «ــُـمین» دیده می‌شود. این کاربرد بیشتر درباره ساعت و هم‌چنین زبان محاوره است. برای مثال به نمونه‌های زیر توجه کنید.
ساعت پنج
***
کلاس شش
***
سال هزار و چهارصد
***
ستوان سه
***
سرهنگ دو

نکته ۲: گاهی به آخر صفت شمارشی اصلی که با «ــُـم» همراه است، «ی» اضافه می‌کنند. به خصوص وقتی تنها و بدون موصوف است. در این‌صورت صفت جایگزین اسم است. برای مثال به نمونه زیر توجه کنید.
سه نفر از دور پیدا شدند. اولی، کت سیاه پوشیده بود، دومی، کلاه بزرگی به سر داشت، سومی را خوب نمی‌دیدم.

نقش صفت شمارشی در دستور

به‌جای صفت‌های شمارشی ترتیبی «سه‌ام» و «سه‌امین»، از «سوم» و «سومین» استفاده می‌شود. معمولاً به‌جای «یکم» هم «اول» یا «اولین» یا «اولی» یا «نخستین» به‌کار می‌رود. برای مثال به جمله‌های زیر دقت کنید.
مادرم همیشه می‌گفت:‌ «اولین روز سال آینه تمام روزهای سال است.»

یادم نیست نخستین بار کجا او را دیدم.

دزدها سومین باری است که پنجره خودرو پدر را شکسته‌اند تا ضبط ناقابلش را بدزدند.

صفت شمارشی کسری​

صفت شمارشی کسری یا عدد کسری آن است که یک یا چند جزء از یک یا چند واحد را نشان بدهد. برای درک ساختار این‌گونه صفت‌های شمارشی به جدول زیر دقت کنید.



صفت شمارشی کسری
صورتمخرجپسوند
دوسه«ــُـم»
دوسوم
سهچهار«ــُـم»
سه‌‌چهارم
کاربرد صفت شمارشی کسری را در مثال‌های زیر ببینید.
می‌دانی، لااقل سه‌چهارم جمعیتی که می‌بینی نمی‌دانند برای چه اینجا هستند.

دوسوم دانش‌آموزان مدرسه نمره خیلی خوبی در آزمون‌های نهایی کسب کردند.

نکته: گاهی برای سنجش و بیان نسبت و اندازه مبنا را بر صد می‌گذارند. در این‌ صورت صفات مرکبی مانند صفات زیر ساخته می‌شود.

صدی دو
***
صدی هشتاد
***
پانزده درصد
***
هشتاد درصد

صفت‌های شمارشی کسری عربی در فارسی هم کاربرد دارند. در جدول زیر تعدادی از آن‌ها را مشاهده می‌کنید.
صفات شمارشی کسری عربی
صفت شمارشی کسری فارسیصفت شمارشی کسری عربی
یک‌دومنصف
یک‌سومثلث
یک‌چهارمربع
یک‌پنجمخمس

صفت شمارشی توزیعی​

صفت شمارشی توزیعی در واقع موصوف را به بخش‌های برابر تقسیم می‌کند. یعنی عدد اصلی در آن تکرار می‌شود. برای مثال به نمونه‌های زیر توجه کنید.
یک‌ یک
***
دو دو
***
ده ده

جایگاه صفت شمارشی در متن

یکایک
***
یک به یک
***
دو به دو
***
سه به سه

نکته:‌ به جز «یکایک»،‌ «یک به یک» و «یک یک» بقیه این ترکیبات معمولاً بدون موصوف ظاهر می‌شوند و در جمله نقش قیدی دارند.

سوالات رایج درباره صفت شمارشی​

برای درک بهتر مطلبی که مطالعه کردید در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

صفت شمارشی اصلی چیست؟​

صفت شمارشی اصلی اعداد هستند. صفات شمارشی اصلی بدون پسوند و پیشوند می‌آیند و تعداد اسم بعد از خود یعنی معدود را بیان می‌کنند. غیر از اعداد زبان فارسی و برای عددهای بزرگ‌تر از زبان‌های دیگر اعدادی مانند میلیون، بیلیون، میلیارد و... وارد زبان فارسی شده است

ممیز صفت شمارشی چیست؟​

صفت شمارشی بعضی اوقات وابسته‌ای دارد که ممیز نام دارد. ممیز واحد وزن، شمارش یا اندازه‌گیری‌ است. از واحدهای وزن می‌توان به گرم، کیلو، تن، مثقال و... اشاره کرد. از واحدهای اندازه گیری می‌توان متر، سانتی‌متر، کیلومتر، فرسخ، هکتار و... را مثال زد. واحدهای شمارش نیز راس، نفر، تا، طاقه، توپ، عدد و... هستند.

صفت شمارشی ترتیبی چیست؟​

صفت شمارشی ترتیبی درباره ترتیب قرار گرفتن موصوف یا معدودشان اطلاعاتی به ما می‌دهد. این صفت‌ با اضافه کردن پسوند «ــُـم» یا «ــُـمین» به آخر به آخر عدد اصلی ساخته می‌شود.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

وجه فعل در زبان فارسی چیست؟ – به زبان ساده + مثال​


وجه فعل در زبان فارسی چیست؟ – به زبان ساده + مثال

قبلاً در مجله فرادرس با «انواع فعل فارسی» آشنا شدیم. در این مطلب برای شناخت بهتر وجه فعل در زبان فارسی از مثال‌ها و جمله‌های مختلف کمک خواهیم گرفت و فعل را به اعتبار کیفیت بیان مفهوم آن یا به زبان ساده، اخباری، التزامی یا امری بودن آن بررسی خواهیم کرد.


وجه فعل در زبان فارسی چیست؟​

به جمله‌های زیر دقت کنید.
مریم به کتابخانه رفت.
شاید مریم به کتابخانه رفته باشد.
مریم! به کتابخانه برو.
فعل‌های جملات بالا یعنی، رفت، رفته باشد و برو، هر سه بر «رفتن» دلالت می‌کنند. اما تفاوت این سه فعل در چیست؟ در ادامه تفاوت این افعال را فهرست کرده‌ایم.
  • در جمله اول فعل «رفت» خبری قطعی می‌دهد که همان رفتن است.
  • در جمله دوم جمله با احتمال همراه است و گوینده یقین ندارد که مریم به کتابخانه رفته است.
  • در جمله سوم فعل «برو» حکایت از آن دارد که گوینده می‌خواهد مخاطب عملی انجام دهد و در واقع به او امر می‌کند.



حال با توجه به توضیحات بالا می‌توانیم انواع وجه فعل در زبان فارسی را تعریف کنیم. در ادامه تعریف سه وجه فعل زبان فارسی را مشاهده می کنید.
  • «وجه اخباری» دلالت فعل را بر معنای آن به‌صورت قطعی خبر می‌دهد.
  • «وجه التزامی» دلالت فعل به معنی آن را با التزام یا همراهی به چیزی مثل آرزو، میل، امید، شرط، تردید و... بیان می‌کند.
  • «وجه امری» وقوع فعل را از کسی طلب می‌کند، در واقع دستور یا خواسته است.
اکنون که سه وجه فعل را شناختیم، می‌توانیم تعریفی بر وجه فعل در زبان فارسی بیاوریم. فعل را به اعتبار کیفیت بیان مفهوم آن یعنی این که خبری برساند یا وقوع و حالت آن را با احتمال یا شرط و... بیان کند یا فرمانی را برساند، در یکی از سه وجه اخباری، التزامی یا امری به‌شمار می‌آورند.

زمان‌های فعل در وجوه مختلف فعل زبان‌ فارسی​

در جدول زیر زمان‌های فعل در زبان فارسی را با توجه به اینکه در کدام وجه قرار می‌گیرند، تقسیم‌بندی کرده‌ایم و برای هر زمان یک مثال آورده‌ایم.

تقسیم‌بندی زمان‌های فعل فارسی بر اساس وجه
وجهزمانمثال
وجه اخباریمضارع سادهروند
مضارع اخباریمی‌روند
مضارع ملموسدارند می‌روند
مستقبل یا آیندهخواهند رفت
ماضی ساده یا مطلقرفتند
ماضی بعیدرفته بودند
ماضی استمراریمی‌رفتند
ماضی ملموسداشتند می‌رفتند
ماضی ابعدرفته بوده‌اند
ماضی نقلی مستمرمی‌رفته‌اند
وجه التزامیمضارع ساده(اگر) روند
مضارع التزامی(شاید) بروند
ماضی التزامی(کاش) رفته باشند
وجه امریامریبرو

فعل وصفی و دیگر وجوه در فعل زبان فارسی​

برخی از دستورنویسان وجوه دیگری هم برای فعل قائلند. در جدول زیر این وجوه را مشاهده می‌کنید.

نوع دیگری از تقسیم‌بندی وجه فعل در زبان فارسی
وجه فعل در زبان فارسیاخباری
التزامی
شرطی
مصدری
امری
وصفی
حال بیایید کمی نقادانه و بنابر نظر دستورنویسانی چون دکتر حسن انوری و دکتر حسن احمد گیوی، این وجوه دیگر را بررسی کنیم. در ادامه این نقد‌ها را فهرست کرده‌ایم.
  • «وجه شرطی» نوعی وجه التزامی است که فعل را به شرطی ملتزم می‌کند. از طرفی ساخت خاصی هم ندارد. بنابراین جدا کردن آن از وجه التزامی منطقی به نظر نمی‌رسد.



  • «وجه مصدری» که در تعریف، آن است که فعل به‌صورت مصدر بیاید، اصلاً فعل نیست. مصدر در اصل نوعی «اسم» است. در عین حال اگر در مواردی بتوانیم برای آن وجهی قائل بشویم، باز هم وجه التزامی صحیح است چراکه یکی از مفاهیم التزام مانند لزوم و اراده را می‌رساند و در این‌ صورت باید آن را با جزء قبلی فعل به شمار آورد نه فقط مصدر را.

فعل وصفی​

فعل وصفی فعلی است که به‌صورت صفت مفعولی یعنی «بن ماضی + ه» بیاید. در این صورت فعل دیگری هم آخر جمله می‌آید. ارزش فعل آخر از جهت شخص، زمان و وجه، ارزش فعل وصفی را مشخص می‌کند. برای درک این موضوع به جمله‌های زیر توجه کنید.
زهرا به رستوران رفته، غذا خورد.
(فعل «خورد» سوم‌شخص مفرد از ماضی مطلق و در وجه اخباری است. بنابراین ارزش فعلی «رفته» همان سوم‌شخص مفرد از از ماضی مطلق در وجه اخباری است.)
شاید زهرا به رستوران رفته، غذا بخورد.
(فعل «بخورد» سوم‌شخص مفرد از مضارع التزامی و در وجه التزامی است. بنابراین ارزش فعلی «رفته» همان سوم‌شخص مفرد از از مضارع التزامی در وجه التزامی است.)
اما برای استفاده از فعل وصفی شرایطی که در ادامه آورده‌ایم، ضروری است.
  1. اتحاد فاعل در دو جمله، مثل جمله‌های بالا که در فاعل در هر دو جمله «زهرا» است.
  2. نیاوردن «واو» بعد از فعل وصفی.
  3. نیاوردن دو و یا چند فعل وصفی پشت سر هم.
کاربرد وجه فعل در فارسی

با توجه به شرط‌های بالا، جمله زیر غلط است.

زهرا به کتابخانه رفته، چیزی از دست او به زمین افتاد.
(در این جمله فاعل فعل وصفی «زهرا» و فاعل فعلِ افتاد «چیزی» است، بنابراین استفاده از فعل وصفی غلط است.)

سوالات متداول​

برای درک بهتر مطلب «وجه فعل در زبان فارسی چیست؟» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

وجه فعل در زبان فارسی چیست؟​

وجه فعل زبان فارسی طبقه‌بندی فعل است به اعتبار کیفیت بیان مفهوم آن یا به زبان ساده، اخباری، التزامی یا امری بودن آن. در وجه اخباری، فعل خبری قطعی می‌دهد. در وجه التزامی جمله با احتمال همراه است و گوینده یقین ندارد. در واقع گوینده دلالت فعل به معنی آن را با التزام یا همراهی به چیزی مانند آرزو، میل، امید، شرط، تردید و… بیان می‌کند. در وجه امری گوینده می‌خواهد مخاطب عملی انجام دهد و در واقع به او امر می‌کند.

فعل وصفی به‌جای چه زمان‌هایی به‌ کار می‌رود؟​

فعل وصفی به‌جای زمان‌های ماضی مطلق، مضارع اخباری، مضارع التزامی، ماضی استمراری، مستقبل یا آینده و امر به‌کار می‌رود. اما ارزش فعل دوم از جهت شخص، زمان و وجه، ارزش فعل وصفی را مشخص می‌کند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

انواع اسم در فارسی – به زبان ساده + مثال، تمرین​


انواع اسم در فارسی – به زبان ساده + مثال، تمرین

در این مطلب می‌خواهیم انواع اسم در فارسی را به شما معرفی کنیم. پیش از این در مقالات متعددی مانند «بن فعل چیست؟» و «وجه فعل در زبان فارسی چیست؟» به دستور زبان فارسی ورود کردیم. درست است که دستور زبان مادری را ناخودآگاه می‌آموزیم اما دستور زبانی که این‌گونه یاد می‌گیریم تنها در وظیفه ارتباطات اولیه به ما کمک می‌کند. با یادگیری بهتر دستور زبان می‌توانیم متن‌های بهتری بنویسیم، جملات معنادارتری بسازیم و مفاهیم عمیق‌تری منتقل کنیم. علی‌الخصوص با زبان زیبای فارسی که هم بسیار خوش‌آهنگ است، هم از متن‌های ادبی غنی و کلاسیک برخوردار است و هم از نظر ضرب‌المثل‌ها در میان سه زبان اول جهان قرار دارد.



اسم در فارسی چیست؟​

به جمله‌های زیر دقت کنید.
زهرا بااستعداد است.

کتاب را گرفت.

به کتاب مراجعه کن.

زهرا! کی قرار است بیایی؟

در جمله‌های بالا کلمات برجسته شده اسم هستند. اسم کلمه‌ای است که می‌تواند به شکل مستقیم و مستقل نهاد، مفعول، متمم و منادا باشد و آن را برای نامیدن شخصی، حیوانی،‌ چیزی یا مفهومی به کار می‌بریم.

ویژگی‌‌های اسم چیست؟​

اسم ویژگی‌هایی دارد که به کمک آن‌ها می‌توانیم آن را بشناسیم. در ادامه این ویژگی‌ها را فهرست کرده‌ایم.
  • اسم را می‌توانیم جمع ببندیم:
شاگرد ← شاگردان
***
کتاب ← کتاب‌ها

  • می‌توانیم بعد از اسم «ی» نکره بیاوریم:
کتاب ← کتابی
***
دوست ← دوستی

  • پیش از اسم می‌توانیم صفت اشاره فارسی «این» یا «آن» اضافه کنیم:
این کتاب
***
آن شاگرد

  • اسم، صفت و مضاف‌الیه می‌گیرد:
دوست خوب
***
کتاب ریاضی

انواع اسم در فارسی​

تا اینجا خصوصیات مشترک اسم‌ها را برشمردیم اما اسم‌ها از همه جهات همسان نیستند و ویژگی‌های مختلفی هم دارند. به‌همین‌خاطر در ادامه آن‌ها را به انواعی که در جدول زیر می‌بینید، توضیح می‌دهیم.
انواع اسم در فارسی
اسم جامداسم مشتق
اسم خاصاسم عام
شناس (معرفه)ناشناس (نکره)
اسم مفردجمع
اسم جمعاسم ساده
اسم مرکباسم ذات
اسم معنیاسم آلت
اسم صوتاسم مصغر

اسم جامد و اسم مشتق​

به اسم‌هایی که با بن مضارع یا بن ماضی فعل ساخته می‌شوند، مشتق می‌گویند. در ادامه به تعدادی از این اسم‌ها در جدول زیر اشاره می‌کنیم.
اسم مشتق
اسم‌های ساخته شده با بن مضارعرونده
کننده
زننده
گوینده
دانا
دارا
بینا
آفرینگار
آمرزگار
سازگار
توانگر
آشوبگر
پذیرش
خیزش
اسم‌های ساخته شده با بن ماضیرفته
دیدار
ماندگار
رفتگر
گفتن
کارکرد
رهاورد
دستبرد
اما در مقابل اسم‌هایی که در ساختار خود بن فعل ندارند، جامدند. برای مثال گاو، پسر، دختر، مداد، قلم و... اسم‌های جامدند.

اسم خاص و اسم عام​

یکی دیگر از تقسیم‌بندی‌های اسم، تقسیم‌بندی براساس اختصاص به فرد یا افراد مخصوص یا شامل شدن به همه افراد همجنس است. در ادامه تعریف هرکدام را مشاهده می‌کنید.

اسم خاص، اسمی است که بر فرد یا افرادی مخصوص دلالت می‌کند و همه افراد همجنس را شامل نمی‌شود. این اسم‌ها نشانه‌های جمع و «ی» نکره نمی‌گیرند. برای مثال به نمونه‌های زیر دقت کنید، اسم‌های خاص برجسته شده‌اند.
قرآن، نام کتاب خاصی است. همینطور است انجیل، تاروت و... .

آرش، نام پسر یا مرد مخصوصی است. همینطور است علی، محمد و... .

دزفول، نام شهر خاصی است. همینطور است اصفهان، تهران و... .


اما اسم عام، همه افراد همجنس را شامل می‌شود و همه وابسته‌های پیشین و پسین را می‌پذیرد. مانند کتاب، دختر و شهر که به همه کتاب‌ها و دختران و شهرها اشاره می‌کند. اسم‌های زیر نیز همگی اسم عامند.
  • کشور
  • روستا
  • دریا
  • اقیانوس
  • قلم
  • مادر
  • پدر
  • برادر
نکته: اسم‌های عامی مانند علی و مریم صدها و هزاران مسما دارند. یعنی در جهان مریم‌ها و علی‌های زیادی وجود دارد. اما اسم‌های عامی مانند اقیانوس و قاره مسمای اندک و معدودی دارند. این به‌این‌خاطر است که تقسیم‌بندی خاص و عام صرفاً از حیث اختصاص به افراد همجنس است نه شمارش.

اسم‌های خاص در چهار دسته جا می‌گیرند:
۱. اسم مخصوص انسان‌ها مانند نرگس، مریم، زهرا، زینب، مهتاب و...
۲. اسم مخصوص حیوانات مانند ذوالجناح، رخش و...
۳. اسم مخصوص مکان‌هایی مانند روستاها، شهرها، کشورها، قاره‌ها، رودها، کوه‌ها، جزیره‌ها، دریاها، کرات آسمانی و جز آن‌ها مثل رستم‌آباد، کرج، روسیه، زاینده‌رود، دماوند، مدیترانه، مریخ و...
۴. اسم کتاب‌ها و اشیایی که بیشتر از یکی نیستند مانند قرآن، انجیل، تورات، حجرالاسود، کوه نور، دریای نور، تخت طاووس و...

اسم شناس و ناشناس یا معرفه و نکره​

اسم اگر برای مخاطب یا خواننده آشنا و شناخته باشد، معرفه یا شناس است. برای مثال به جمله‌های زیر توجه کنید.
کتاب را از دوستم گرفتم.
***
محمد را از دور دیدم.

کتاب و محمد در جمله‌های بالا هر دو معرفه‌اند چرا که مخاطب و یا خواننده می‌داند گوینده از کدام کتاب حرف می‌زند و محمد کیست. در واقع اگر پیش از این درباره کتابی مشخص حرفی نزده‌ باشیم و یا محمد را مخاطب ما نشناسد جمله‌ها به صورت زیر خواهند بود.

کتابی را از دوستم گرفتم.
***
مردی را از دور دیدم.

اینجاست که مخاطب می‌تواند از ما بپرسد چه کتابی؟ و کدام مرد؟ یا چه کسی؟ بنابراین اسم اگر برای خواننده یا مخاطب آشنا و شناخته نباشد، آن را نکره یا ناشناس می‌گویند. برای مثال کتابی و مردی در جمله‌های بالا نکره یا ناشناس هستند.

اسم شناس در فارسی معمولاً بی‌علامت است اما باز هم می‌توانیم مهم‌ترین اسم‌های شناس را به شما معرفی کنیم. در جدول زیر مهم‌ترین اقسام اسم معرفه را مشاهده می‌کنید.
مهم‌ترین اسم‌های معرفه در زبان فارسی
نوعمثال
همه اسم‌های خاصایران
دهلی
بابک
امین
امید
موصوف صفت‌های اشارهاین قلم
آن خانه
همین خبر
همان روز
چنین کتاب
چنان مطلب
اسم جنسکتاب
اسب
درخت
اسمی که به یکی از معرفه‌ها مضاف شودکتاب گلستان
دست فرهاد
خانه فرشاد
اسمی که در جمله پیرو همراه «ی» و پیش از «که» می‌آید و جمله پایه درباره او خبر می‌دهدمردی که می‌‌آید برادر من است.
دلی که از عشق خالی باشد، دل نیست.
با قرینه لفظیفردا صبح رفتم مدرسه. بچه‌ها با صف‌هایشان به طرف کلاس می‌رفتند.
با قرینه معنویبفرمایید، سفره چیده شده و ناهار حاضر است.
رئیس‌جمهور در تهران سخنرانی کرد.
مفعول با نشانه راکتاب را خواندم.
(یعنی کتاب را مخاطب می‌شناسد.)
شناس یا معرفه سه نشانه دارد:
۱. را پس از اسم جنس:
کتاب را خواندم.

۲. این و آن پیش از اسم جنس:
این مداد
***
آن کاغذ

۳. اسم جنس که مضاف‌الیه آن شناس باشد:
قلم سعید
***
کاغذ وحید

تقسیم بندی اسم فارسی

اسم‌های نکره یا ناشناس به صورت‌های زیر می‌آیند:
۱. «ی» در آخر اسم:
از مردی مدادی خریدم.

۲. «یک» در اول اسم:
با این همه می‌شود یک عریضه نوشت.

۳. «یک» در اول و «ی» در آخر اسم:
یک جایی پیدا کنیم و شب اطراق کنیم.

۴. اسم‌هایی که همراه صفت‌های مبهم (هر،‌ همه، هیچ و...) می‌آیند:
به هر گوشه دنیا بروی می‌بینی وضع همین است.

نکته: «یکی» تنها و بدون اسم، که خود از ضمایر مبهم است، نکره است. برای مثال به جمله زیر توجه کنید.
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود.

اسم ساده و اسم مرکب​

اسم را به لحاظ ساختمان ظاهری آن به دو دسته ساده و مرکب تقسیم می‌کنند. اسمی که یک بخش داشته باشد و نتوانیم آن را به دو یا چند بخش معنی‌دار تقسیم کنیم، اسم ساده یا بسیط می‌گویند. در مقابل اسم مرکب از دو یا چند بخش ساخته شده است. برای اسم ساده و مرکب در جدول زیر مثال‌هایی آورده‌ایم.

اسم ساده و مرکب
اسم سادهاسم مرکب
کتابکتاب + خانه ← کتابخانه
سرسر + باز +‌ خانه ← سربازخانه
دلدل + آرا + ی + ی ← دلارایی
انسانانسان + دوست +‌ ی ← انسان‌دوستی
برخی دستورنویسان واژه‌های وندی را در گروه اسم‌های مرکب قرار نمی‌دهند و به آن‌ها کلمه مشتق می‌گویند. برای مثال کلمات کاروان و گلستان را به سبب داشتن پسوند مشتق می‌شمارند.




اسم جمع​

علاوه بر انواع جمع فارسی که ذکر کردیم، و جمع مکسر عربی که نشانه خاصی هم ندارد، بعضی از اسم‌های فارسی یا عربی نه مفردند و نه علامت جمع دارند. برای مثال به واژه‌های زیر دقت کنید.

  • مردم
  • هنگ
  • تیپ
  • دسته
  • گروه
  • طایفه
  • قوم
  • قبیله
  • امت
  • ملت
  • لشکر
  • سپاه
  • گله

  • مردمان
  • هنگ‌ها
  • تیپ‌ها
  • دسته‌ها
  • گروه‌ها یا گروهان
  • طایفه‌ها یا طوایف
  • قوم‌ها یا اقوام
  • قبیله‌ها یا قبایل
  • امت‌ها یا امم
  • ملت‌ها یا ملل
  • لشکر‌ها
  • سپاه‌ها
  • گله‌ها
  • رمه‌ها
این‌گونه اسم‌ها که در صورت مفرد و در معنی جمعند و خود جمع هم بسته می‌شوند را اسم جمع می‌نامند.

سوالات متداول درباره انواع اسم در فارسی​

برای درک بهتر مطلب «وجه فعل در زبان فارسی چیست؟» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

ضمیرهای شخصی معرفه‌اند یا نکره؟​

همه ضمیرهای شخصی و اشاره و مشترک همیشه معرفه‌اند. برای مثال می‌توانیم به من، تو، او، وی، خود، آن، این، چنین، چنان،‌ همین، همان و... اشاره کنیم.

آیا قواعد جمع بستن اسم در زبان امروز فارسی متفاوت از گذشته است؟​

امروز بدون توجه به قواعد کلی، در زبان محاوره بیشتر اسم‌ها و صفت‌های جانشین اسم با «ها» جمع بسته می‌شوند. مانند مردها، پسرها، گرگ‌ها که برای سهولت در ادا کردن به مردا، پسرا، گرگا تبدیل شده‌اند. برای مثال دهخدا در چرندوپرند آورده است که «حالا بعضی خان‌ها، ارباب‌ها، حاجی‌ها و... معتقدند یا می‌خواهند معتقد باشند که خدا در عالم ذر، قسمت هرکس را علی‌حده داده است.»

آیا اسم‌های خاص جمع بسته می‌شوند؟​

جمع بستن مخصوص اسم‌های عام است اما برای بیان انواع و امثال و نه برای جمع بستن گاهی به آخر بعضی اسم‌های خاص نشانه‌های جمع اضافه می‌شود. مثلاً در جمله «ایران در دامن پر مهر خود نظامی‌ها و فردوسی‌ها پرورانده است» یا «از خاک گرانبهای شیراز سعدی‌ها و حافظ‌ها برخاسته است»، این اتفاق رخ داده است.

اسم مصغر چیست؟​

واژه مصغر یعنی کوچک شده و اسم مصغر اسمی است که معنای خردی و کوچکی را برساند. برای مثال در «باغچه» بخش «چه» مفهوم کوچکی را به باغ اضافه کرده است، همین‌طور «ک» در دخترک.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

مصدر فعل چیست؟ – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین​


مصدر فعل چیست؟ – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین

مصدر در لغت به‌معنای محل صدور یا صادر کردن است. اما مصدری که در دستور زبان فارسی استفاده می‌شود متفاوت است. برای اینکه بدانیم مصدر فعل چیست می‌توانیم از این تعریف ساده کمک بگیریم:‌ «مصدر فعل مفهوم اصلی فعل را نشان می‌دهد بدون آنکه مفاهیم زمان و شخص را دربرداشته باشد». در این مطلب از «مجله فرادرس» مصدر فعل در زبان فارسی را مفصل و با نمونه‌ها و مثال‌های مختلف بررسی خواهیم کرد.


مصدر فعل چیست؟​

به واژه‌هایی که در ادامه فهرست کرده‌ایم، توجه کنید.
  • رفتن
  • خوردن
  • گفتن
  • بردن
  • ساختن
با کمی دقت در ساختمان واژگان بالا متوجه خواهیم شد که این کلمات از ترکیب «بن ماضی در زبان فارسی» و پسوند «ـَن» ساخته شده‌اند. هر واژه مفهوم اصلی فعل را به ما نشان می‌دهد. اما مفهوم زمان، شخص و شمار را نمی‌توانیم از آن دریابیم. برای مثال در «خوردن» نه زمان فعل مشخص است نه اینکه چه کسی یا کسانی این عمل را مرتکب می‌شوند.
نکته:‌ مصدر یکی از اقسام اسم یعنی اسم معنی و مشتق است.

برای درک شخص و شمار فعل باید به شناسه فعل فارسی مراجعه کنیم. شناسه جزئی از فعل است که در هر صیغه تغییر می‌کند و مفهوم شخص و شمار را به فعل اضافه می‌کند. در وجه فعل زبان فارسی هم ویژگی‌های دیگر فعل نمایان است.

انواع مصدر چیست؟​

مصدرها را در زبان فارسی به شیوه‌های گوناگونی می‌توانیم دسته‌بندی کنیم. برای مثال انواع مصدرها را به مصدر اصلی، مصدر جعلی، مصدر ساده، مصدر مرکب، مصدر عبارت فعلی و مصدر پیشوندی می‌توانیم تقسیم کنیم. همچنین، مصدرها می‌توانند با قیدها و گروه‌های قیدی ترکیب شده و مصدر مرکب بسازند. در جدول زیر انواع مصدر و نمونه‌هایی از هر نوع مصدر آورده شده است.
انواع مصدر زبان فارسی
تقسیم‌بندی کلی
نوعمثال
مصدر اصلی:
از اصل به عنوان مصدر به کار می‌رود
شکستن، گرفتن، خوردن، بردن
مصدر جعلی:
در اصل مصدر نیست، با افزودن «یدن» به اسم، مصدر می‌شود
نالیدن، بالیدن،‌ نامیدن
تقسیم‌بندی با نگاه ساختاری
نوعمثال
مصدر ساده:
بن فعل در مصدر ساده از یک ماده ساخته می‌شود
آمدن، رفتن
مصدر مرکب:
از فعل مرکب ساخته شده است
رنج بردن، رنج کشیدن،‌ سرما خوردن
مصدر عبارت فعلی:
از یک عبارت فعلی تشکیل شده است
از سر گرفتن، از نو شروع کردن
مصدر پیشوندی:
از فعل پیشوندی ساخته شده است
برگشتن، برخواستن
تقسیم‌بندی بر اساس تغییر پسوندها
نوعمثال
مصدر تام:
هیچ بخشی از فعل در حالت مصدری حذف نشده است
شستن،‌ نشستن، نوشتن، دیدن
اسم مصدر:
اسمی که حاصل معنی مصدر می‌دهد با آنکه ساختار اسمی دارد
روش، گفتار، دانایی، کردار
تقسیم‌بندی بر اساس وجه
نوعمثال
مصدر لازم:
به مفعول نیاز ندارد
آمدن، رفتن
مصدر متعدی:
بر خلاف مصدر لازم نیاز به مفعول دارد.
خوردن
مصدر دوگانه یا ذووجهین:
به طور همزمان، جزء فعل‌های لازم و متعدی هستند.
شکستن
مصدر در فعل فارسی

دقت کنید که قیدها و گروه‌های قیدی می‌توانند مصدر را هم مقید کنند و مصدر مرکب بسازند. برای مثال در «کم‌ خوردن» یا «دیر آمدن».

مصدر فعل‌های پرکاربرد زبان فارسی​

در جدول زیر مصدر فعل‌های پرکاربرد زبان فارسی را مشاهده می‌کنید.
مصدر افعال پرکاربرد فارسی
آراستن
آزردن
آزمودن
آسودن
آشامیدن
آشفتن
آغشتن
آفریدن
آکندن
آلودن
آمدن
آموختن
آمیختن
آوردن
آویختن
ارزیدن
افتادن
افراشتن
افروختن
افزودن
افسردن
افشاندن
افکندن
انباشتن
انداختن
اندوختن
اندیشیدن
انگیختن
ایستادن
باختن
باریدن
بافتن
بالیدن
بخشودن
بخشیدن
برازیدن
بردن
برگشتن
بریدن
بستن
بلعیدن
بودن
بوسیدن
بوییدن
پاشیدن
پالودن
پاییدن
پختن
پذیرفتن
پراکندن
پرداختن
پرستیدن
پرسیدن
پروردن
پرهیختن (تربیت‌کردن، دوری)
پریدن
پژمردن
پژوهیدن
پسندیدن
پنداشتن
پوشیدن
پیچیدن
پیراستن
پیوستن
پیمودن
تاختن
تپیدن
تراشیدن
ترسیدن
ترکیدن
تفتن
تنیدن
توانستن
جستن
جنبیدن
جنگیدن
جوشیدن
جویدن
چاپیدن
چرخیدن
چسبیدن
چشیدن
چیدن
خاستن
خراشیدن
خرامیدن
خروشیدن
خریدن
خزیدن
خفتن
خندیدن
خوابیدن
خواستن
خواندن
خوردن
دادن
داشتن
دانستن
درخشیدن
دریدن
دزدیدن
دوختن
دوشیدن
دویدن
دیدن
راندن
ربودن
رستن
رفتن
رقصیدن
رمیدن
روییدن
ریختن
زاییدن
زدن
زیبیدن
زیستن
ساختن
سپردن
ستودن
سرودن
سفتن
شتافتن
شدن
شستن
شکافتن
شکستن
شکفتن
شمردن
شناختن
شنیدن
طلبیدن
فرستادن
فرسودن
فرمودن

مصدر از نگاه اسم​

به سبب رابطه‌ها و پیوندهایی که مصدر با فعل و بن ماضی و مضارع دارد، ابتدا مصدر را از نگاه فعل بررسی کردیم. اما با اینکه مفهوم اصلی فعل در مصدر است، به‌ خاطر اینکه زمان، شخص و شمار در آن نیست، از لحاظ اسم بودن هم مصدر را بررسی می‌کنیم.

مصدر مرخم​

گاه بن ماضی فعل در معنای اسم مصدری یا مصدری به‌کار می‌رود که به آن مصدر مرخم یا مصدر بریده می‌گویند. این نامگذاری بر اساس این فرض است که این کلمات در ابتدا مصدر بوده‌اند و بعداً نون مصدری از آخر آن‌ها حذف شده است. برای مثال به نمونه‌های زیر توجه کنید.
دیدن ← دید
***
رفتن‌ و آمدن ← رفت‌و‌آمد
***
گفتن‌ و شنودن ← گفت‌وشنود

درست‌تر است که این ساخت را بن ماضی بدانیم که مفهوم اسم مصدری پیدا کرده است. همان‌طور که بن مضارع هم گاهی این مفهوم را می‌رساند. برای نمونه به مثال‌های زیر دقت کنید.

جوش
***
سوز
***
افت‌وخیز
***
سوزوگداز

اسم مصدر​

علاوه بر مصدر، اسم‌هایی نیز در زبان فارسی وجود دارند که با نداشتن نشانه‌های مصدری، حاصل معنی و مفهوم مصدر را می‌رسانند. برای مثال به نمونه‌های زیر توجه کنید.
آموزش ← آموختن
***
دانش ← دانستن
***
گفتار ← گفتن

این قبیل کلمات را اسم مصدر یا حاصل مصدر می‌نامند.

اقسام اسم مصدر​

در جدول زیر معروف‌ترین نشانه‌های اسم مصدر و اسامی مصدر حاصل از آن‌ها را مشاهده می‌کنید.
اقسام اسم مصدر در زبان فارسی
نشانه‌‌های اسم مصدرمثال
«ـِش» در آخر بن مضارعپرورش
آرامش
روش
پذیرش
آزمایش
آسایش
کوشش
تپش
نکوهش
ستایش
کاوش
تراوش
«ـِشت» در آخر بن مضارعخورشت
برشت
کنشت
های بیان حرکت «ـه» در آخر بن مضارعگریه
خنده
ناله
مویه
پویه
بوسه
اندیشه
«ار» در آخر بن ماضیگفتار
کردار
رفتار
کشتار
جستار
ساختار
«ی» در آخر صفت و گاهی اسم و بندرت ضمیرشادی
خوبی
بدی
روشنی
فداکاری
تاریکی
دلجویی
خوشخویی
پدری
مادری
فرزندی
استادی
شاگردی
اگر کلمه به فتحه یا کسره ختم شود که با های بیان حرکت نشان داده می‌شود، به جای «ی»، «گی» بر آن اضافه می‌شود.بنده ← بندگی (و بندگان)
فرزانه ← فرزانگی (و فرزانگان)
زنده ← زندگی (و زندگان)
«یّت» در آخر بعضی از اسم‌ها و صفات عربیآدمیّت
غالبیّت
محکومیّت
در ادامه ساخت‌های فوق را در قالب جمله مشاهده خواهید کرد.
اما این بار آن‌ها را نکوهش و ستایش می‌کرد.
(زرین کوب / با کاروان حله)

گویند هرچه کشت همان را درود مرد
این واکنش نکرد جهان با کنشت من
(کاظم رجوی)

بچه‌ها زیاد گریه می‌کنند.
(دهخدا / چرند و پرند)

از خود دموکراسی غربی خبری نیست -آزادی گفتار- آزادی ابراز عقیده.
(آل احمد / غرب‌زدگی)

مصدر چیست

دشوارترین کار همین بود که با کداخدامنشی حل شد.
(آل‌احمد / مدیر مدرسه)

زندگی‌ام مربوط به همه هستی‌هایی می‌شد که دور من بودند.
(هدایت / بوف‌کور)

ناچار شهربندانش می‌کنند.
(آل‌احمد / غرب‌زدگی)

اما آن واقعیت دیگر هم هست، واقعیت محتوی ایمان مذهبی.
(آل‌احمد / غرب‌زدگی)

ساخت‌های دیگر اسم مصدر​

علاوه بر آنچه تاکنون گفتیم ساخت‌های دیگری نیز در مفهوم اسم مصدر به‌کار می‌روند و باید اسم مصدر محسوب شوند. در جدول زیر این ساخت‌ها را مشاهده می‌کنید.
ساخت‌های دیگر اسم مصدر در زبان فارسی
ساختمثال
بن ماضی یک فعل بدون پیشوند و یا کلمه و جزء دیگر ← مصدر مرخمنشست
دید
برد
گفت
آمد
رسید
ساخت
دوخت
شناخت
باخت
پرداخت
بن ماضی دو فعل جداگانه با «واو» عطف ← مصدر مرخمرفت‌ و آمد
نشست‌ و برخاست
دید و بازدید
داد و ستد
زد و خورد
برد و باخت
گفت‌ و شنود
خرید و فروخت
رفت‌ و برگشت
بن ماضی در آخر اسم یا کلمه دیگرسررسید
سرکوفت
عقب‌گرد
پیشرفت
صوابدید
مصلحت‌دید
چشمداشت
بن ماضی یا مضارع همراه پیشونددرآمد
بازدید
برخورد
برآورد
برداشت
ورانداز
بازخرید
فروگذار
بن مضارع برخی از فعل‌هاخیز
دو
تاب
جوش
گریز
پندار
بن مضارع دو فعل جداگانه با واو عطفسوزوگداز
سوزوساز
گیرودار
پرس‌وجو
افت‌وخیز
جنب‌وجوش
از بن مضارع دو فعل یا تکرار بن مضارع یک فعل همراه «ا»تکاپو
کشاکش
روارو
بن ماضی و مضارع یک فعل با واو عطف و بدون آنشستشو (شست‌وشو)
جست‌وجو (جستجو)
از بن ماضی و مضارع دو فعل متفاوتزدوبند
خوردوخواب
ریخت‌وپاش
از بن مضارع فعل که در آخر اسم آیدگوشمال
سرکوب
از بن ماضی یا مضارع فعل به اضافه پسوند «مان»ساختمان
زایمان
از اسم و بن ماضی یا مضارع فعل هم‌معنیمرگ‌ومیر
خوردوخوراک
در ادامه این مطلب از «مجله فرادرس» ساخت‌های جدول بالا را می‌توانید در جمله‌های زیر ببینید.

هر دیدی بازدیدی دارد.

قمار برد ندارد.

دوخت این لباس عالی است.

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی
ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما
(سعدی)

ثانیاً حق نشست و برخاست با بزرگان را از ایشان خواهد گرفت.
(آل‌احمد / غرب‌زدگی)

دریانوردان دل این را یافتند که بی‌چشم‌داشتی دل اقیانوس‌ها را بشکافند.
(آل‌احمد / غرب‌زدگی)

مگر حکایت پروانه می‌کنی با شمع
که شرح قصه به سوزوگداز می‌گویی
(شهریار / دیوان، جلد اول)



سوالات متداول درباره مصدر فعل​

برای درک بهتر مطلب «مصدر فعل چیست؟» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

فعل ساده چیست؟​

فعل‌های ساده فعل‌هایی‌اند که بن مضارع آن‌ها یک تکواژ است. برای مثال فعل‌های آفریدن، آلودن، بافتن، بودن و... . فعل‌های جعلی را هم جزء فعل‌های ساده به شمار‌ می‌آوریم. فعل‌های جعلی فعل‌هایی‌اند که بن فعل ندارند. در واقع بن در این فعل‌ها کلمه‌ای فارسی یا غیرفارسی است که از آن فعل و مصدر فعل ساخته شده است.

از برخی فعل‌های لازم می‌توان با افزودن پسوند «اندن» و «انیدن» به آخر بن مضارع مصدر متعدی یا گذرا ساخت. برای مثال می‌توانیم به «گنجانیدن» و «رماندن» از «گنجیدن» و «رمیدن» اشاره کنیم.

آیا مصدرهای عربی در شمار اسم مصدرند؟​

مصدرهای عربی که در زبان فارسی به‌وفور به‌کار می‌روند، از دید دستور زبان فارسی هم باید اسم مصدر به‌شمار آیند. در نظر داشته باشید کلماتی که از زبان‌های دیگر می‌آیند اما در زبان فارسی به‌کار می‌روند را هم باید در شمار واژگان زبان فارسی بدانیم. مصدرهای عربی زیر از این قبیل واژگانند.

  • تعلیم (←آموزش)
  • علم (← دانش)
  • تصفیه (← پالایش)
  • بصیرت (← دانایی)
  • ایاب‌وذهاب (← آمدورفت)
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

صفت تفضیلی چیست؟ – نحوه ساخت در فارسی + مثال و تمرین​


صفت تفضیلی چیست؟ – نحوه ساخت در فارسی + مثال و تمرین

در این مطلب می‌خواهیم بدانیم که صفت تفضیلی چیست. صفت تفضیلی، نوعی صفت بیانی است که از منظر سنجش یا درجه، تفضیلی یا برتر است؛ نشانه آن وجود پسوند «تر» بعد از صفت است و کسی یا چیزی را به کسان یا چیزهای دیگر برتری می‌دهد.


از صفت تفضیلی یا برتر در زبان فارسی زمانی که قصد داشته باشیم کسی یا چیزی را به کسانی یا چیزهای دیگری برتری بدهیم، استفاده می‌کنیم. ما در این مطلب با زبانی هرچه ساده‌تر و بر اساس دستور زبان فارسی به شما کمک می‌کنیم صفت تفضیلی را بشناسید و با مثال‌های مختلف کاربردهای آن را فرابگیرید.

صفت تفضیلی چیست؟​

برای آنکه بدانیم صفت بیانی چیست، ابتدا لازم است صفت در فارسی را بشناسیم.
در زبان فارسی، صفت وابسته اسم است و برای توصیف کردن اسم‌ یا بیان ویژگی‌های آن استفاده می‌شود. صفت‌ها در واقع ویژگی‌ها و خصوصیاتی را بیان می‌کنند که درمورد یک اسم اعم از شیء، فرد یا مکان وجود دارد. به طور مثال، در جمله «خودروی سبز سبقت گرفت»، صفت «سبز» ویژگی اسم «خودرو»‌ را توصیف می‌کند. در جمله‌های زیر نمونه‌هایی از کاربرد صفت را مشاهده می‌کنید.
خانه‌ قدیمی، در دل روستایی آرام قرار داشت.

کتاب گران‌قیمتی خریدم.

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست
(در این بیت حافظ صفت پیش از موصوف آمده است، «حکمت» موصوف است و «قادر» صفت مقدم.)

در زبان فارسی، صفت معمولاً بعد از اسم قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، «مرد قوی»، «روز زیبا» و «دست کوچک». اما در برخی موارد، می‌توان صفت را قبل از اسم قرار داد، مانند ترکیب «بزرگ‌مرد». به صفتی که بعد از اسم قرار بگیرد و اسم با «کسره» به آن اضافه شود، صفت بیانی یا توصیفی می‌گویند. بیشتر وقت‌ها، صفت بیانی در فارسی تنها به بیان چگونگی هسته گروه (موصوف) نمی‌پردازد، بلکه از کلیت آن و شمولش هم کم می‌کند. برای نمونه، ترکیب «دختر زیبای دانا» از «دختر زیبا» کلیت کمتری دارد. همچنین کلیت «دختر زیبا» از «دختر» کمتر است.
برای شناخت بهتر صفت بیانی به نمونه‌های زیر توجه کنید؛ صفات بیانی برجسته شده‌اند.
نور گیتی‌فروزِ چشمه هور
زشت باشد به چشم موشکِ کور
سعدی

اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید
عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید
حافظ

دریای کهن که می‌زند موجی نو
موجش خوانند و در حقیقت دریاست
خیام

صفات تفضیلی چیست

گاهی صفت را برای اینکه چیزی یا کسی را نسبت به چیزها یا کسان دیگر بسنجیم، استفاده می‌کنیم. در این صورت پس از «صفت مطلق»، یعنی صفت بیانی بدون بیان اندازه، پسوند «تر» می‌آوریم. مثلاً می‌گوییم «مداد تیزتری لازم داری». در این جمله، کلمه «تیزتر» علاوه بر تیز بودن مداد، آن را با مدادهای دیگر نیز مقایسه می‌کند و به نوعی برتری آن را در تیزی بیان می‌کند.
در جمله‌های زیر می‌توانید چند مثال از صفت تفضیلی مشاهده کنید.
آرزو می‌کنم هرچه بیشتر اینجا بمانی.

کاش از همه هم‌کلاسی‌هایم باهوش‌تر بودم.

دردناک‌تر از همه این است که روز مرگ پدر در کنارش نبودم.

داند آن مردی که صاحب جوهر است
جرم تو از جرم من سنگین‌تر است

همنشین تو از تو، به باید
(در این مصرع، «به» مخفف واژه «بهتر» است.)

زمانه نو شد و گیتی ز سر جوانی یافت
امیر به شد و اینک به باده دارد رای

به از نام نیکو دگر نام نیست
بد آن کس که نیکوسرانجام نیست

آن به که ز کنج قفس آزاد نگردد
مرغی که سر صحبت گلزار ندارد

نکاتی درباره صفت تفضیلی در جمله​

نکاتی درباره صفت تفضیلی در فارسی را در ادامه مشاهده می‌کنید.
  • گاهی صفت تفضیلی همراه کلمه‌هایی مثل همه، تمام، کلیه و... می‌آید و در یک معنا موصوف را نسبت به همه برتری می‌دهد، اما به لحاظ ساختمان، صفت برتر یا تفضیلی است:
بابک از همه دانش‌آموزان باهوش‌تر است.
(حجازی، آیینه)

از همه غم‌انگیزتر یادگار آن جمالی است که چشم به دنبال اوست.
(حجازی، آیینه)

  • آنچه برتری می‌دهیم، مفضل و آنچه بر آن برتری داده شده است را مفضل‌علیه می‌نامند، حال گاهی مفضل‌علیه به خاطر ساختمان جمله ذکر نمی‌شود:
اگر بیشتر زیسته بود، بسا که آثاری بدیع‌تر، زیباتر و دلپسندتر پدید می‌آورد.
(زرین کوب، با کاروان حله)

نکته: پسوند «تر» در صفت‌‌های تفضیلی همواره با نیم‌فاصله به صفت می‌چسبد. اما واژه‌های مهتر، بهتر، کهتر، بیشتر و کمتر همیشه بدون فاصله نوشته می‌شوند.


حروف اضافه همراه با صفت‌ تفضیلی​

صفت تفضیلی در زبان فارسی معمولاً با حروف اضافه‌ خاصی همراه می‌شود. این حروف اضافه «از»، «که» و «تا» هستند. صفت تفضیلی در فارسی به طور معمول متممی دارد که با حرف «از»‌ می‌آید. برای مثال، جمله زیر را ببینید.

دایه مهربان‌تر از مادر شده‌ای.

صفت تفضیلی دستور فارسی

در جمله فوق، «مادر» متممی است برای «مهربان». صفت تفضیلی بیان‌کننده برتری موصوف نسبت به متمم است. برای مثال، در عبارت «دانش‌آموزی کوشاتر از همه»، صفت «کوشاتر» برتری موصوف یعنی «دانش‌آموز» را نسبت به متمم یعنی «همه» بیان می‌کند.
اما گاهی به‌جای «از» حرف «تا» را به‌کار می‌بریم. در این صورت ساختمان جمله نسبت به حال قبلی تغییراتی می‌کند. برای مثال جمله زیر را ببینید.
قطعات در ولایتی مثل ایران البته که ارزان‌تر است تا در اروپا و امریکا.
(آل‌احمد، غرب‌زدگی)

حالت دیگری نیز وجود دارد و آن استفاده از «که» است. مانند جمله: «علم بهتر که ثروت»، اما این حالت در فارسی معیار چندان کاربردی ندارد.
نکته: گاهی نیز در حالتی که بیشتر در فارسی کهن وجود دارد و از نظر ادبی زیبا است، صفت تفضیلی را به‌کار می‌برند، برای مثال در عبارت «داناترِ مردم» یا «خوب‌روترِ آدمیان». اما به طور معمول پسوند «ین» را به آخر صفت تفضیلی اضافه می‌کنند و کلمه بعد را هم به صورت جمع می‌آورند. برای مثال می‌گویند:‌ «پیغمبر داناترین آدمیان است».

سوالات متداول​

برای درک بهتر مطلب «صفت تفضیلی چیست» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

صفت تفضیلی در فارسی را چگونه تشخیص دهیم؟​

صفت تفضیلی به عنوان نوعی از صفت در زبان فارسی و درجه‌ای از صفت بیانی، برای نشان دادن برتری است. برای تشخیص صفت تفضیلی در یک جمله، می‌توانید به پسوند آن یعنی «تر» دقت کنید یا حروف اضافه همراه آن (از، که، تا) را پیدا کنید. با توجه به این موارد، می‌توانید به راحتی صفت تفضیلی را در یک جمله تشخیص دهید.

صفت تفضیلی عربی در فارسی چگونه به‌کار می‌رود؟​

صفت‌های تفضیل در عربی بر وزن «اَفعل» ساخته می‌شوند و به همان شکلی که هستند در فارسی استفاده می‌شوند. مانند ارشد، اعظم، اعلم، اصلح و... که در زبان فارسی بدون «تر» می‌آیند و حکم صفت عادی دارند.

صفت تفضیلی مستقل چیست؟​

بعضی از صفت‌ها در فارسی می‌توانند مفهوم سنجش را داشته باشند، اما پسوند بدون «تر». از این واژه‌ها می‌توانیم به بیش، به، کم، جلو، عقب، پیش، افزون و... اشاره کنیم. اما توجه کنید که آن‌ها باید در نقش مسند در فارسی باشند. مانند «به» در «به از دیگران است». صفت‌های تفضیلی عربی که در فارسی هم رایج شده‌اند از این قبیل صفات تفضیلی مستقل‌اند و بنابراین استفاده از آن‌ها با پسوند «تر» صحیح نیست.

فرق صفت تفضیلی و صفت عالی در فارسی چیست؟​

صفت عالی یا برترین هم در کنار صفت برتر یا تفضیلی از جمله صفت‌هایی است که برای سنجش استفاده می‌شود. این صفت با اضافه کردن پسوند «ترین» به آخر صفت ساده یا بیانی در زبان فارسی ساخته می‌شود، پیش از اسم در جمله به کار می‌رود و برای سنجش اسم نسبت به همه افراد نوع خود استفاده می‌شود.

تمرین برای صفت تفضیلی در فارسی​

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با مطلب «صفت تفضیلی چیست» می‌توانید از تمرین‌هایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر کدام آمده است.
تمرین
در نمونه‌های زیر صفت تفضیلی را بیابید.

سوال ۱:‌ آسمان شب تیره‌تر از هر زمان است.
جواب
جواب: آسمان شب تیره‌تر از هر زمان است.


سوال ۲:‌ این کوه بلندتر است تا آن کوه‌ها که در ممالک دیگر سیاحت می‌کردی.
جواب
جواب: این کوه بلندتر است تا آن کوه‌ها که در ممالک دیگر سیاحت می‌کردی.


سوال ۳:‌ واژگان او شیواتر که همگان.
جواب
جواب: واژگان او شیواتر که همگان.


سوال ۴:‌ بهار آمده است و این گل‌ها از همیشه جلوه‌گرترند.
جواب
جواب: بهار آمده است و این گل‌ها از همیشه جلوه‌گرترند.


سوال ۵:‌ ستاره‌ای روشن‌تر از همگان در چشمان منی.
جواب
جواب: ستاره‌ای روشن‌تر از همگان در چشمان منی.


سوال ۶:‌ زهر از آن دست کریمش بنوش
تا که شوی مهتر حلواییان
مولانا
جواب
جواب: زهر از آن دست کریمش بنوش
تا که شوی مهتر حلواییان
مولانا


سوال ۷:‌ بمان که هرچه بهتر از حضورت محظوظ گردم.
جواب
جواب: بمان که هرچه بهتر از حضورت محظوظ گردم.

جمع‌بندی​

در ادامه این مطلب نکاتی برای جمع‌بندی مطلب «صفت تفصیلی در فارسی» برای شما فهرست کرده‌ایم.
  • صفت وابسته‌ای است برای اسم، که برای توصیف کردن اسم‌ها یا توضیح درباره آن‌ها استفاده می‌شود.
  • صفت معمولاً بعد از اسم قرار می‌گیرد.
  • گاهی، می‌توان صفت را قبل از اسم قرار داد.
  • به صفتی که بعد از اسم قرار بگیرد و اسم با «کسره» به آن افزوده شود، صفت بیانی یا توصیفی می‌گویند. بیشتر اوقات، صفت بیانی در فارسی فقط به بیان چگونگی موصوف نمی‌پردازد، بلکه از کلیت و شمول آن هم کم می‌کند.
  • برای سنجش صفتی در کسی یا چیزی نسبت به کسان یا چیزهای دیگر، از «صفت مطلق»، یعنی صفت بیانی بدون بیان اندازه به اضافه پسوند «تر» استفاده می‌کنیم. به این صفت، تفضیلی می‌گویند.
  • آنچه برتری می‌دهیم، «مفضل» و آنچه بر آن برتری داده شده است را «مفضل‌علیه» می‌گویند.
  • «تر» جز در واژه‌های مهتر، بهتر، کهتر، بیشتر و کمتر با نیم‌فاصله نوشته می‌شود.
  • حروف اضافه همراه با صفت تفضیلی «از»، «که» و «تا» هستند.
  • صفت‌های تفضیل در زبان عربی بر وزن «اَفعل» ساخته می‌شوند و به همان شکل در زبان فارسی هم استفاده می‌شوند.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

ماضی ابعد چیست؟ – توضیح فعل ابعد در فارسی + مثال و تمرین​


ماضی ابعد چیست؟ – توضیح فعل ابعد در فارسی + مثال و تمرین

در این مطلب می‌خواهیم بدانیم ماضی ابعد چیست. فعل ماضی ابعد یا ماضی بعید نقلی به وقوع فعلی در گذشته دورتر اشاره می‌کند و معمولاً در نقل حکایت استفاده می‌شود. این نوع از فعل‌های ماضی به صورت عمل مقدم بر فعل‌های دیگر ظاهر می‌شود؛ فعل‌ یا فعل‌های دیگری که بعد از آن آمده، بیشتر با استفاده از ماضی نقلی یا ماضی نقلی مستمر بیان می‌شوند.


یادگیری ماضی ابعد در زبان فارسی به شما کمک می‌کند تا به راحتی از داستان‌ها، رمان‌ها و حکایات گذشته لذت ببرید. علاوه بر این، از آنجا که ماضی ابعد در متون ادبی و رسمی به‌کار می‌رود، یادگیری آن باعث می‌شود تا متون رسمی و ادبی را بهتر بفهمید. بنابراین در این مطلب قصد داریم با کمک مثال‌ها و تمرین‌های مختلف، این بخش از دستور زبان فارسی را به زبان هرچه ساده‌تر بیان کنیم.

ماضی ابعد چیست ؟​

برای اینکه بدانیم ماضی ابعد در زبان فارسی چیست، ابتدا به جمله‌های زیر دقت کنید، فعل‌های ماضی ابعد برجسته شده‌اند.
غذا خورده بوده‌ام.

غذا خورده بوده‌ای.

غذا خورده بوده است.

غذا خورده بوده‌ایم.

کلاس درس ماضی ابعد

غذا خورده بوده‌اید.

غذا خورده بوده‌اند.

همان‌طور که در مثال‌های بالا مشاهده کردیم، ماضی ابعد در زبان فارسی از ترکیب صفت مفعولی (بن ماضی + ه) و ماضی نقلی فعل «بودن» ساخته می‌شود. ماضی نقلی نیز خود از صفت مفعولی فارسی و زمان حال «استیدن» ساخته می‌شود. از این روست که فعل ماضی ابعد از پنج جزء تشکیل می‌شود که در ادامه مشاهده می‌کنید.
  1. بن ماضی
  2. «ه»
  3. بود
  4. «ه»
  5. زمان حال «استیدن»
برای درک بهتر، در ادامه صرف فعل «خوردن» در زمان ماضی ابعد را به تفکیک این اجزاء مشاهده می‌کنید.
  • (خورد + ه) + (بود + ه) + ام ← خورده بوده‌ام
  • (خورد + ه) + (بود + ه) + ای ← خورده بوده‌ای
  • (خورد + ه) + (بود + ه) + است ← خورده بوده‌ است
  • (خورد + ه) + (بود + ه) + ایم ← خورده بوده‌ایم
  • (خورد + ه) + (بود + ه) + اید ← خورده بوده‌اید
  • (خورد + ه) + (بود + ه) + اند ← خورده بوده‌اند

کاربرد ماضی ابعد چیست​

ماضی ابعد برای بیان کردن وقوع فعل در گذشته‌ای دورتر و به شکل نقل حکایت استفاده می‌شود. این فعل معمولاً بر فعل دیگری مقدم می‌شود. فعل‌ها و یا فعل بعد از ماضی ابعد، به طور معمول، ماضی نقلی یا نقلی مستمر هستند. در جمله زیر نمونه‌ای از کاربرد آن را مشاهده می‌کنید.
در کشتی زوجه استاد محمد علی ناخوش شده بوده است و آقا حاجی بابا حتی‌المقدور به معالجه او می‌پرداخته است.
تاریخ و فرهنگ / مجتبی مینوی

در واقع در جمله بالا ابتدا فعل «ناخوش شدن» اتفاق افتاده است و سپس عمل «پرداختن به معالجه» صورت گرفته است. حال به جمله زیر توجه کنید.
گشتاسب با آنکه تا آن روز سه بار وعده واگذاری سلطنت به پسر داده، هربار آن را زیر پا نهاده و حال آنکه خود با زمینه‌چینی آن را از پدرش گرفته بوده، اکنون او را به زوالگاه زاول روانه کرده است.
داستان داستان‌ها / اسلامی ندوشن

در جمله بالا نیز عبارت «گرفتن» پیش از فعل‌های دیگر اتفاق افتاده است. «است» در ماضی ابعد این جمله، به قرینه حذف شده است. به نمونه دیگری که در ادامه آورده‌ایم دقت کنید.
حکایت کرد که چون از مدرسه به واسطه بیمار بودن اخراج شده بوده است، از آنجا که مستعد و کارکن بوده، من شخصاً به‌ کار او علاقه‌مند شده بوده‌ام، به مجرد اینکه ماوقع را گفت، حادثه را به‌خاطر آوردم.
مجله یغما / مجتبی مینوی

کلاس درس با دانش‌آموزان و کتاب‌ها در زمینه

در این عبارت چون آنچه اتفاق افتاده است، از خاطر گوینده رفته و مطلب را نقل‌قول می‌کند، ماضی ابعد را به‌کار می‌برد. اگر گوینده مطلب را از زبان خود بیان می‌کرد و در خاطرش بود، دیگر نیازی به ساختن فعل ماضی ابعد نبود. در این صورت نویسنده احتمالاً به شکل زیر می‌نوشت.
چون از مدرسه به واسطه بیمار بودن اخراج شده بود، از آنجا که مستعد و کارکن بود، من شخصاً به‌ کار او علاقه‌مند شدم...


اگر نقل‌قول مستقیم صورت می‌گرفت، احتمالاً به شکل زیر نوشته می‌شد:
حکایت کرد که چون از مدرسه به واسطه بیمار بودن اخراج شده بودم، از آنجا که مستعد و کارکن بودم، شما شخصاً به‌ کار من علاقه‌مند شدید.

حذف فعل کمکی​

همان‌طور که گفتیم،‌ ماضی ابعد در زبان فارسی با فعل کمکی ساخته می‌شود. در ماضی ابعد یک یا هر دو جزء فعل کمکی با قرینه، یا فقط یک جزء آن بدون قرینه یا با قرینه حذف می‌شود. برای درک بهتر نمونه‌های زیر را در نظر بگیرید.
سیاح به چین رفته و از آنجا دوباره به ژاپن بازگشته بوده است.
(در این جمله هر دو جزء فعل کمکی با قرینه حذف شده است.)


در راه یکی از مسافران دچار بیماری شده بوده.
(در این جمله یک جزء فعل کمکی بدون قرینه حذف شده است.)

سوالات متداول درباره ماضی ابعد​

برای درک بهتر مطلب «ماضی ابعد چیست» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

کاربرد ماضی ابعد چیست؟​

ماضی ابعد برای بیان فعلی واقع در گذشته‌ای دورتر و به طریق نقل حکایت استفاده می‌شود. این فعل معمولاً مقدم بر فعل دیگری واقع می‌شود که ماضی نقلی یا نقلی مستمر است.

ماضی ابعد چگونه مجهول می‌شود؟​

فرمول مجهول کردن ماضی ابعد از این قرار است:‌ «صفت مفعولی فعل اصلی + صفت مفعولی از مصدر فعل فارسی شدن + ماضی نقلی از مصدر بودن». در واقع برای مجهول کردن ماضی ابعد در فارسی، «شده» بین صفت مفعولی و ماضی نقلی قرار می‌گیرد. مانند «برده شده بوده‌ای» یا «برده شده بوده‌ام».
کتابخانه با کتاب‌های دستور زبان فارسی

تمرین​

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با مطلب «ماضی ابعد چیست» می‌توانید از تمرین‌هایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر سوال آمده است.
تمرین
در جمله‌های زیر معین کنید ماضی ابعد چیست.

سوال ۱:‌ در قصه‌ای دیگر، خانم استاد محمد علی ناراحت شده بوده است و آقا حاجی بابا تلاش می‌کند به او کمک کند.
جواب
جواب: در قصه‌ای دیگر، خانم استاد محمد علی ناراحت شده بوده است و آقا حاجی بابا تلاش می‌کند به او کمک کند.


سوال ۲:‌ سارا به دکتر گفت که قبل از امتحان در پارک کنار دانشکده استراحت کرده بوده است.
جواب
جواب: سارا به دکتر گفت که قبل از امتحان در پارک کنار دانشکده استراحت کرده بوده است.


سوال ۳:‌ خبرنگار گفت:‌‌ «قهرمان این ماراتن قبل از مسابقه سال‌ها تمرین کرده بوده است.»
جواب
جواب: خبرنگار گفت:‌‌ «قهرمان این ماراتن قبل از مسابقه سال‌ها تمرین کرده بوده است


سوال ۴:‌ استاد به دانشجویانش گفته بود که سا‌ل‌ها قبل پیش از آنکه به لباس استادی دربیاید، سوال‌ها را طراحی کرده بوده است.
جواب
جواب: استاد به دانشجویانش گفته بود که سا‌ل‌ها قبل پیش از آنکه به لباس استادی دربیاید، سوال‌ها را طراحی کرده بوده است.


سوال ۵:‌ یک بار هم برای دیدنم نیامده بوده‌اند که حالا ادعای دوستی دارند.
جواب
جواب: یک بار هم برای دیدنم نیامده بوده‌اند که حالا ادعای دوستی دارند.


سوال ۶:‌ او سال‌ها پیش کتاب خود را نوشته بوده است.
جواب
جواب: او سال‌ها پیش کتاب خود را نوشته بوده است.


سوال ۷:‌ آن‌ها به بیمارستان نرفته بوده‌اند که اوضاع و احوال دوستشان را از نزدیک دیده باشند.
جواب
جواب: آن‌ها به بیمارستان نرفته بوده‌اند که اوضاع و احوال دوستشان را از نزدیک دیده باشند.

جمع‌بندی ماضی ابعد در زبان فارسی​

برای جمع‌بندی این مطلب در ادامه مطلب نکات مهم را برای شما فهرست کرده‌ایم.
  • ماضی ابعد یا ماضی بعید نقلی به وقوع فعلی در گذشته دورتر اشاره می‌کند و به طور معمول در نقل حکایت کاربرد دارد.
  • ماضی ابعد بر فعل یا فعل‌های دیگر، بیشتر ماضی نقلی یا ماضی نقلی مستمر، واقع می‌شود.
  • فرمول ساختن آن، صفت مفعولی (بن ماضی + ه) و ماضی نقلی فعل «بودن» است.
  • در ساختار ماضی ابعد معمولاً یک یا هر دو جزء فعل کمکی با قرینه، یا فقط یک جزء آن بدون قرینه یا با قرینه حذف می‌شود.
  • شکل مجهول آن «صفت مفعولی فعل اصلی + صفت مفعولی از مصدر فعل شدن + ماضی نقلی از مصدر بودن» است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

ماضی بعید در فارسی – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین​


ماضی بعید در فارسی – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین

در این مطلب می‌خواهیم بدانیم ماضی بعید در فارسی چیست. ماضی بعید یکی از فعل‌های زمان گذشته به شمار می‌آید که زمان وقوع آن از زمان حال دور است. مثلاً وقتی می‌گوییم: «جمشید به خانه ما آمده بود» از فعل ماضی بعید برای بیان اتفاقی در گذشته‌ای دور از زمان حال حرف می‌زنیم. یادگیری فعل ماضی بعید به ما کمک می‌کند رویدادها را در روایت با یک ترتیب زمانی منطقی دنبال کنیم و راحت‌تر وقایع را درک کنیم. بنابراین به کمک توضیح نحوه ساخت، مثال در جمله‌های مختلف و تمرین، این دستور زبان فارسی را به زبانی ساده بیان خواهیم کرد.


ماضی بعید چیست ؟​

مهم‌ترین مسئله در شناختن ماضی بعید، آشنایی با فعل آن است. برای اینکه با فعل ماضی بعید آشنا شویم، به فعل‌های جدول زیر دقت کنید.
صرف فعل «خوردن» در زمان ماضی بعید
خورده بودم
خورده بودی
خورده بود
خورده بودیم
خورده بودید
خورده بودند
همان‌طور که مشاهده کردید، ساخت فعل‌های بالا از صفت مفعولی در فارسی یعنی بن ماضی به اضافه «ه» و ماضی ساده فعل «بودن» ساخته می‌شود. در ادامه فعل‌های جدول بالا را بر اساس این ساختار برای شما تفکیک کرده‌ایم.
  • خورد + ه + بودم ← خورده بودم
  • خورد + ه + بودی ← خورده بودی
  • خورد + ه + بود ← خورده بود
  • خورد + ه + بودیم ← خورده بودیم
  • خورد + ه + بودید ← خورده بودید
  • خورد + ه + بودند ← خورده بودند

موارد استعمال ماضی بعید در زبان فارسی​

اشاره کردیم که ماضی بعید را برای بازه زمانی دور از زمان حال استفاده می‌کنیم. اما در ادامه به شکل دقیق‌تری استفاده‌های ماضی بعید را برای شما ذکر کرده‌ایم.
  • برای بیان فعلی که در گذشته دور اتفاق افتاده است:
سال‌ها پیش پیرمردی به این روستا آمده بود. او مردم را به دور خود جمع کرده بود و از آنان خواسته بود به حرف‌هایش گوش دهند.
قرن‌ها پیش این وقایع رخ داده بود.
  • برای بیان فعلی که پیش از فعل دیگری اتفاق افتاده باشد:
زهرا کارش را تمام کرده بود که همسرش آمد.
وقتی علی آمد زهرا کارش را تمام کرده بود.
نمی‌دانم چقدر گذشت. مات نگاه می‌کردم. دختره به‌کلی از یادم رفته بود.
صادق هدایت / زنده به گور
دختری در حال مطالعه ماضی بعید

وقتی صدای وحشت‌انگیز کیاهای الموت در طالقان و قزوین و جبال طنین می‌افکند، سال‌ها می‌گذشت که صدای شاعر یمکان خاموشی گرفته بود.
زرین کوب / با کاروان حله
مقارن نوروز جنگ با اصفهان آغاز شد. در تمام این مدت شاه سلطان حسین کاری نکرده بود. یعنی قبل از آغاز جنگ.
مجتبی مینوی / تاریخ و فرهنگ


حذف فعل کمکی​

در فعل ماضی بعید جز‌ء «بودن» فعل کمکی است. حال، گاهی این جزء به قرینه حذف می‌شود. برای مثال به نمونه زیر دقت کنید.
در حدود صد سال پیش نویسنده‌ای از مردم سوئیس درباره وضع ناگوار زخمیان یکی از جنگ‌ها کتاب کوچکی نوشته و در آن پیشنهاد کرده بود که از میان مردم گروه‌هایی داوطلب شوند تا به یاری زخمیان و بیماران میدان‌های جنگ بشتابند.
همان‌طور که مشاهده کردید، در نمونه بالا فعل «نوشته بود» با حذف فعل کمکی «بودن» به قرینه در فعل بعدی یعنی «کرده بود» کوتاه شده است.

ماضی بعید و التزامی و دیگر فعل ها​

پیشتر اشاره کردیم که ماضی بعید برای بیان فعلی که پیش از فعل دیگری اتفاق افتاده باشد هم استفاده می‌شود. در این ساختار،‌ فعلی که پیشتر اتفاق افتاده است را با ماضی بعید و فعلی را که بعد از آن روی داده با ماضی ساده، ماضی استمراری، ماضی التزامی یا مضارع بیان می‌کنند. ماضی بعید ممکن است پیش از فعل دیگر یا پس از آن در جمله بیاید. برای نمونه به جمله‌های زیر توجه کنید.
شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب
همی بپیچد بر گرد خویش از تب و تاب
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
تازه از خواب بیدار شده بود که مادرش رفت.
ظن برده بُدم به من که من من باشم
من جمله تو بودم و نمی‌دانستم
(فعل «برده بدم» همان «برده بودم» است که برای زیبایی بیشتر شعر کوتاه شده است.)

سوالات متداول درباره ماضی بعید در فارسی​

برای اینکه بهتر بدانیم ماضی بعید در فارسی چیست، در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

فعل ماضی بعید در فارسی چیست؟​

فعل ماضی بعید در فارسی برای بیان وقوع فعلی در گذشته‌ای دور از زمان حال استفاده می‌شود. نحوه ساخت آن هم ترکیب صفت مفعولی (بن ماضی + ه) و صرف ماضی ساده فعل بودن است.

فعل ماضی بعید را چگونه منفی می‌کنیم؟​

برای منفی کرده فعل ماضی بعید کافی است که «ن» نفی را بر سر صفت مفعولی بیاوریم. برای مثال صورت ماضی بعید منفی فعل «گفتن»، به شکل زیر است.

  • نگفته بودم
  • نگفته بودی
  • نگفته بود
  • نگفته بودیم
  • نگفته بودید
  • نگفته بودند

صورت مجهول فعل ماضی بعید چیست؟​

صورت مجهول فعل ماضی بعید در فارسی، ترکیب صفت مفعولی از فعل اصلی، صفت مفعولی فعل شدن و ماضی ساده بودن است. برای مثال فعل‌های «دیده شده بودم» و «دیده شده بودی» صورت‌های مجهول فعل ماضی بعیدند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

ماضی نقلی در فارسی – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین​


ماضی نقلی در فارسی – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین

در این مطلب قصد داریم ماضی نقلی را به عنوان یکی از فعل‌های ماضی فارسی به شما معرفی کنیم. فعل ماضی نقلی در فارسی فعلی است که با صفت مفعولی و فعل کمکی ساخته می‌شود. برای بیان رویدادی در گذشته کاربرد دارد که اکنون تمام شده است و اثر آن باقی است. اما این فعل کاربردهای دیگری هم دارد که به آن‌ها اشاره خواهیم کرد. یادگیری انواع فعل فارسی به ما کمک می‌کند زمان اتفاق افتادن وقایع را به طور دقیق‌تری بدانیم. به همین دلیل در این مطلب ابتدا فعل ماضی نقلی در فارسی را به شما معرفی می‌کنیم، سپس ساخت ماضی نقلی در فارسی را بررسی می‌کنیم و با مثال‌ها و تمرینات مختلف آن را به شما آموزش خواهیم داد.


ماضی نقلی در فارسی چیست ؟​

برای اینکه بهتر بدانیم ماضی نقلی در فارسی چیست، به جمله‌های زیر و فعل‌های برجسته دقت کنید.
نه او نمرده است که من زنده‌ام هنوز.

گرچه برفتی از برم آن بنرفت از سرم
بر سر ره بیا ببین بر سر ره فتاده‌ام

من به شهی رسیده‌ام زلف خوشش کشیده‌ام
خانه شه گرفته‌ام گرچه چنین پیاده‌ام

زاده اوّلم بشد زاده عشقم این نفس
من ز خودم زیادتم زانکه دو بار زاده‌ام

کتاب‌ های قدیمی دستور زبان

فعل‌های ماضی نقلی به‌کار برده شده در جمله‌های بالا را در ادامه برای شما فهرست کرده‌ایم.
  • نمرده است
  • فتاده‌ام
  • رسیده‌ام
  • رفته‌ام
  • زاده‌ام
با دقت در ساختمان فعل‌های بالا می‌توانید صفت مفعولی فارسی و فعل کمکی از مصدر «استیدن» را شناسایی کنید. فعل‌های فوق، ماضی نقلی در فارسی‌اند.

ساخت ماضی نقلی در فارسی​

ماضی نقلی از صفت مفعولی یعنی بن ماضی به اضافه «ه» و فعل‌های کمکی زیر ساخته می‌شود.
  • ام
  • ای
  • است
  • ایم
  • اید
  • اند
برای درک بهتر فعل «رفتن» را در این زمان در ادامه و در جدول زیر صرف کرده‌ایم.
صرف فعل «رفتن» در زمان ماضی نقلی
اول‌شخص مفردرفته‌ام
دوم‌شخص مفردرفته‌ای
سوم‌شخص مفردرفته است
اول‌شخص جمعرفته‌ایم
دوم‌شخص جمعرفته‌اید
سوم‌شخص جمعرفته‌اند
در ادامه اجزای این فعل‌ها را برای شما تفکیک کرده‌ایم.
  • رفت + ه + ام ← رفته‌ام
  • رفت + ه + ای ← رفته‌ای
  • رفت + ه + است ← رفته‌ است
  • رفت + ه + ایم ← رفته‌ایم
  • رفت + ه + اید ← رفته‌اید
  • رفت + ه + اند ← رفته‌اند

مهم‌ترین موارد استفاده ماضی نقلی​

کاربردهای مختلف ماضی نقلی در فارسی را در ادامه به همراه مثال برای شما فهرست کرده‌ایم.
  • در تقابل با ماضی مطلق فعل‌هایی مانند شنیدن، فهمیدن و فعل‌هایی با معنی نزدیک به این‌ها، اغلب در جایی که گوینده به وقوع فعل اشراف ندارد:
دیدم که نامه را نوشته و توی پاکت گذاشته است.
***
فهمیدم که نامه را نوشته و توی پاکت گذاشته است.
***
متوجه شدم که نامه را نوشته و توی پاکت گذاشته است.
***
شنیدم که نامه را نوشته و توی پاکت گذاشته است.

  • برای بیان فعلی که در گذشته شروع شده است و هنوز هم ادامه دارد:
همه در راه مانده‌اند.

مسافران در راه توقف کرده‌اند.

همه در سر جای خود نشسته‌اند.

بچه خوابیده است.

آنچه هنوز مرا به صورت آینه‌ای نگه داشته است، استقامت روح من است.

نکته: به این فعل‌ها ماضی قریب هم گفته‌اند.

  • برای بیان فعلی که در گذشته اتفاق افتاده است و اثر یا نتیجه‌اش تا زمان حال باقی مانده است:
سعید به کتابخانه رفته است.

در نظر داشته باشید که نظر او چه مایه تاثیر گذاشته است مثلاً بر آراء...
آل‌احمد / در خدمت و خیانت روشنفکران

  • بیان فعلی که اتفاق نیفتاده (ساخت منفی) ولی انتظار یا احتمال واقع شدنش هست:
سعید به مسافرت رفته و هنوز برنگشته است.

قوانینی که از طرف برگزیدگان مردم وضع نشده‌اند.
آل‌احمد / در خدمت و خیانت روشنفکران

  • به‌جای ماضی التزامی هم به‌کار می‌رود:
احتمالا سعید به خانه رفته است.
(فعل «رفته است»‌ به‌جای «رفته باشد» به‌کار رفته است.)

  • در فعل ماضی ملموس (مستمر)، ماضی نقلی به عنوان فعل کمکی به‌کار می‌رود:
داشته می‌رفته است.


  • همچنین در ماضی ابعد هم در مصدر «بودن» فعل کمکی است:
رفته بوده‌ام.

حذف فعل کمکی​

فعل کمکی را در ماضی نقلی می‌توان حذف کرد. حذف فعل کمکی گاهی بدون قرینه و گاهی با وجود قرینه انجام می‌شود. برای مثال به عبارت زیر دقت کنید.
عامل خراج در اهواز به اندازه هشت هزار هزار درهم زاید بر میزان مالیات مقرر از آن ولایت وصول کرده و در خزانه گذاشته است.
مجتبی مینوی / تاریخ و فرهنگ

در عبارت «وصول کرده»، بخش فعل کمکی یا «است»، به قرینه با «است» در «گذاشته است» حذف شده است. در جمله زیر نیز قرینه فعل حذف شده، در جمله اول است.

روشنفکر ایرانی دچار نوعی اغتشاش فکری شده است و در ایجاد ارتباط میان دسته‌ها و رسته‌های مختلف خود درمانده.
آل‌احمد / در خدمت و خیانت روشنفکران

حذف فعل کمکی بدون قرینه بیشتر در ساخت سوم‌شخص مفرد انجام می‌شود. برای مثال نمونه زیر را ببینید.
برادران...! در صورتی‌ که خدا کارها را این‌طور آسان کرده، چرا خودتان را... نمی‌رهانید.
دهخدا / مقالات


سوالات متداول درباره ماضی نقلی در فارسی​

برای درک بهتر ساخت ماضی نقلی در فارسی در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

ساخت ماضی نقلی در فارسی چیست؟​

ماضی نقلی در فارسی، به صورت «صفت مفعولی (بن ماضی + ه) + یکی از فعل‌های کمکیِ ام، ای، است، ایم، اید، اند» ساخته می‌شود. فعل کمکی می‌تواند با یا بدون قرینه حذف شود.

فعل ماضی نقلی در فارسی چگونه منفی می‌شود؟​

ماضی نقلی در فارسی با افزودن «ن نفی» بر سر صفت مفعولی فعل اصلی منفی می‌شود. یعنی ساخت منفی آن به صورت «ن + صفت مفعولی + ام، ای، است، ایم، اید، اند» است. برای مثال «نشده‌ای» صورت منفی فعل ماضی نقلی است.

فعل ماضی نقلی در فارسی چگونه مجهول می‌شود؟​

ساختمان فعل ماضی نقلی مجهول به صورت «صفت مفعولی فعل اصلی + صفت مفعولی فعل شدن + یکی از فعل‌های کمکی ام، ای، است، ایم، اید، اند» است. برای مثال «دیده شده‌ای» صورت مجهول فعل ماضی نقلی است.

فرق ماضی نقلی و ماضی بعید در فارسی چیست؟​

فعل ماضی نقلی در فارسی و فعل ماضی بعید هر دو با صفت مفعولی و فعل کمکی ساخته می‌شوند. اما تفاوت این دو در نوع فعل کمکی است. فعل کمکی ماضی نقلی از مصدر «استیدن» و فعل کمکی ماضی بعید از مصدر «بودن» است
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

ماضی استمراری در فارسی – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین​


ماضی استمراری در فارسی – توضیح نحوه ساخت + مثال و تمرین

ماضی استمراری یکی از فعل‌های ماضی فارسی است و بر انجام کاری در گذشته دلالت دارد که تاکنون ادامه دارد. این فعل به سادگی و با افزودن پیشوند «می» بر سر بن ماضی و پیوستن به شناسه‌ها ساخته می‌شود. یادگیری دستور فعل ماضی استمراری به ما کمک می‌کند به طور دقیق‌تری بگوییم یا بفهمیم رویداد در چه بازه زمانی رخ داده است. در این مطلب به شکلی مفصل‌تر تمامی کاربردهای فعل ماضی استمراری در فارسی را به همراه نحوه ساخت، مثال و تمرین به شما معرفی خواهیم کرد.


ماضی استمراری در فارسی چیست ؟​

برای این که بدانید ماضی استمراری فارسی چیست به جمله‌های زیر و واژگان برجسته دقت کنید.
آب که از چشمه می‌جوشید، سرریز می‌کرد به رود کوچک کنار ده.
می‌رفتم، می‌آمدم و تو هرگز آنجا نبودی.
گهگداری نقاشی می‌کشید اما حرفه‌اش چیز دیگری بود.
می‌گفتم یار و می‌ندانستم کیست
می‌گفتم عشق و می‌ندانستم چیست
گر یار اینست چون توان بی او بود
ور عشق اینست چون توان بی او زیست
(ابوسعید ابوخیر)
در آن مجلس که او را همدم اغیار می‌دیدم
اگر خود را نمی‌کشتم بسی آزار می‌دیدم
(وحشی بافقی)
کتاب‌ها و نوشته ها روی میز درباره ماضی استمراری

فعل‌های برجسته‌شده در جمله‌ها و ابیات بالا، همگی فعل‌های ماضی استمراری فارسی‌اند. این فعل‌ها با «می» بر سر ماضی ساده ساخته شده‌اند. در ادامه ساخت و کاربرد آن را دقیق‌تر شرح خواهیم داد.

ساخت ماضی استمراری در فارسی​

ساختمان ماضی استمراری همان ماضی ساده (بن ماضی +‌شناسه‌ها) است که «می» بر سر آن اضافه می‌شود. برای درک بهتر در جدول زیر فعل خوردن را برای شما صرف کرده‌ایم.
صرف فعل «خوردن» در زمان ماضی استمراری
اول‌شخص مفردمی‌خوردم
دوم‌شخص مفردمی‌خوردی
سوم‌شخص مفردمی‌خورد
اول‌شخص جمعمی‌خوردیم
دوم‌شخص جمعمی‌خوردید
سوم‌شخص جمعمی‌خوردند
در واقع هر فعل سه جزء دارد که در ادامه برای شما تفکیک کرده‌ایم.

تفکیک اجزای صرف فعل «خوردن» در زمان ماضی استمراری
می +‌ خورد + ـَممی‌خوردم
می +‌ خورد + یمی‌خوردی
می +‌ خورد + *می‌خورد
می +‌ خورد + یممی‌خوردیم
می +‌ خورد + یدمی‌خوردید
می +‌ خورد + ندمی‌خوردند
نکته:‌ «*» علامت تکواژ تهی یا صفر است. در سوم‌شخص مفرد زمان‌های ماضی به غیر از ماضی التزامی تکواژ تهی داریم.

مهم‌ترین موارد استفاده ماضی استمراری​

فعل ماضی استمراری در فارسی کاربردهای زیادی دارد که در ادامه برای شما به همراه مثال فهرست کرده‌ایم.
  • برای بیان فعلی که در گذشته استمرار داشته است:
آب بعد از آنکه به این حوض‌ها می‌رسید و از آنجا جاری شده بیرون می‌رفت.
مجتبی مینوی / تاریخ و فرهنگ
  • برای بیان فعلی که در زمان گذشته چندین بار تکرار شده است:
در این مدت خودم برای خودم ورقه‌ انجام کار می‌نوشتم و امضا می‌کردم و می‌رفتم... حقوقم را می‌گرفتم.
آل‌احمد / مدیر مدرسه
  • برای بیان عادت در گذشته:
پدرم سال‌ها سیگار می‌کشید ولی در آخر ترک کرد.
  • برای بیان فعلی که در زمان وقوع آن، فعل دیگری نیز اتفاق افتاده باشد:
جلال ناهار می‌خورد که من وارد شدم.
همان‌طور که به طرف دفتر می‌رفتم رو به ناظم و معلم‌ها افزودم.
آل‌احمد / مدیر مدرسه
  • گاهی به‌جای مضارع التزامی قرار می‌گیرد:
کاش دوباره می‌آمد و دیده ما را به جمال خود روشن می‌کرد.
(یعنی اینکه بیاید و روشن کند.)
  • به‌جای فعل التزامی، همراه با بیان آرزو یا شرط و جزای شرط و جز آن‌ها؛ در این صورت معمولاً ماضی دیگری پیش از آن آورده می‌شود:
دیروز به دیدن علی رفتم. کاش جلال هم می‌آمد.
(جمله همراه با آرزو است.)
امروز شیر گرم و شیرینی می‌دادند. اگر تو هم می‌آمدی، لیوانی می‌گرفتی.
(جمله همراه با شرط و جزای شرط است.)
دختری بین کاغذها و کتاب ها دراز کشیده

در مثال اول فعلی که پیشتر آمده «رفتم» و در مثال دوم «می‌دادند» است. در واقع ماضی استمراری در این کاربرد نوعی فعل التزامی است؛ اما دقت کنید که نمی‌توانیم به‌جای آن «ماضی التزامی» را بگذاریم.

سوالات متداول درباره ماضی استمراری در فارسی​

برای درک بهتر فعل ماضی استمراری در فارسی در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

ماضی استمراری در فارسی چیست؟​

ماضی استمراری در فارسی فعلی است که بیشتر برای بیان کاری که در گذشته شروع شده و هنوز ادامه یا استمرار دارد استفاده می‌شود. از این فعل برای بیان عادت یا فعلی که چندین بار در گذشته تکرار شده است هم استفاده می‌کنیم.

ساخت فعل ماضی استمراری در فارسی چگونه است؟​

ساختمان فعل ماضی استمراری در زبان فارسی، «می‌ + ماضی» ساده (بن ماضی + شناسه‌ها) است. برای مثال فعل «می‌خوردم» صرف فعل «خوردن» در صیغه اول‌شخص مفرد ماضی استمراری است. اجزای این فعل به صورت «می +‌ خورد + ـَم ← می‌خوردم» تفکیک می‌شود.


ماضی استمراری چگونه منفی می‌شود؟​

برای منفی کردن فعل ماضی استمراری در زبان فارسی کافی است که «ن نفی» را بر سر فعل ماضی استمراری بگذاریم. مثلاً «می‌خوردم»‌ در حالت منفی «نمی‌خوردم» است.

ماضی استمراری چگونه مجهول می‌شود؟​

ابتدا باید پیشوند «می»‌ را که نشانه استمرار است از ابتدای فعل برداریم. بعد از فعل اصلی، صفت مفعولی (بن ماضی + ه) می‌سازیم و «می‌» را بعد از آن می‌گذاریم. در نهایت فعل «شدن»‌ را به صورت ماضی ساده قرار می‌دهیم. مثلاً «خسته نمی‌شدم» یا «گرسنه می‌شدم» صورت‌های مجهول فعل ماضی استمراری‌اند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

فعل ماضی ساده چیست؟ – توضیح به زبان ساده + نکته های مهم​


فعل ماضی ساده چیست؟ – توضیح به زبان ساده + نکته های مهم

در زبان فارسی فعل‌هایی که وقوع رخداد را در زمان گذشته نشان می‌دهند، ولی هر کدام را در مورد خاصی به‌کار می‌بریم، «فعل ماضی» نامیده می‌شوند. حال برای اینکه بدانیم فعل ماضی ساده چیست ابتدا باید ساخت آن را بشناسیم. فعل ماضی ساده، ماضی مطلق یا گذشته ساده از «بن ماضی» و شناسه‌ها ساخته می‌شود. ماضی ساده فعل پرکاربردی است و در مکالمات یا نوشته‌های زبان فارسی بسیار به چشم می‌خورد. بنابراین در این مطلب از «مجله فرادرس» قصد داریم فعل ماضی ساده را به همراه نحوه ساخت، کاربردها و نکته‌های مهم به شما معرفی کنیم.


فعل ماضی ساده چیست ؟​

گفتیم فعل‌هایی که زمان گذشته را به ما نشان می‌دهند، «ماضی» نام دارند. انواع معروف «ماضی» در زبان فارسی را در ادامه مشاهده می‌کنید.
  • ماضی ساده
  • ماضی نقلی در فارسی
  • ماضی استمراری در فارسی
  • ماضی نقلی مستمر
  • ماضی بعید در فارسی
  • ماضی ابعد
  • ماضی التزامی
  • ماضی مستمر (ملموس)
  • ماضی ملموس نقلی
اما پیش از آنکه ساخت و موارد مهم استفاده فعل ماضی ساده را بررسی کنیم، به جمله‌های زیر و فعل‌های برجسته دقت کنید. این فعل‌ها ماضی ساده در زبان فارسی‌اند.
پدرم سال‌ها پیش از فوت مادر درگذشت.
چند دقیقه‌ پیشتر او را در راهروی ساختمان دیدم.
مادر، پدر من رفتم.
تقاضای وام کردم و هر روز منتظر تماس بانک بودیم.

ساخت فعل ماضی ساده چیست ؟​

فعل ماضی ساده از ترکیب بن ماضی به اضافه شناسه فعل در فارسی ساخته می‌شود. سوم‌شخص مفرد فعل ماضی ساده شناسه ندارد، بنابراین همان بن ماضی است.
برای اینکه بدانید ساخت فعل ماضی ساده چیست، به جدول زیر و صرف فعل خوردن در این زمان توجه کنید.
صرف فعل «خوردن» در زمان ماضی ساده
اول‌شخص مفردخوردم
دوم‌شخص مفردخوردی
سوم‌شخص مفردخورد
اول‌شخص جمعخوردیم
دوم‌شخص جمعخوردید
سوم‌شخص جمعخوردند
هر فعل این جدول اجزایی دارد که در جدول زیر برای شما تفکیک کرده‌ایم.
تفکیک اجزای صرف فعل «خوردن» در زمان ماضی ساده
خورد + ـَمخوردم
خورد + یخوردی
خورد + *خورد
خورد + یمخوردیم
خورد + یدخوردید
خورد + ندخوردند
نکته:‌ «*» در سوم‌شخص مفرد علامت تکواژ تهی یا صفر است.
چند کتاب فعل ماضی و عینک

مهم‌ترین موارد استفاده ماضی ساده​

فعل ماضی ساده استفاده‌های فراوانی در زبان فارسی دارد که در ادامه برای شما فهرست کرده‌ایم.
  • برای بیان وقوع فعل در زمان گذشته به صورت مطلق،‌ بدون توجه به دوری و نزدیکی زمانی که اتفاق افتاده و اینکه تکرار شده یا استمرار داشته است و یا با مفاهیمی مانند آرزو، تردید و... همراه بوده است:
ابن‌سینا در همدان درگذشت.
(این اتفاق در گذشته‌ای دور اتفاق افتاده است.)
لحظه‌ای پیش او را دیدم.
(این اتفاق در گذشته‌ای بسیار نزدیک اتفاق افتاده است.)
  • برای بیان وقوع فعلی در زمان حال یا زمان آینده:
ساعت چهار در مدرسه منتظرت هستم، اگر نیامدی، من رفتم.
(این جمله یعنی اگر نیایی، من می‌روم.)
بچه‌ها من رفتم.
(این جمله برای زمانی است که گوینده هنوز نرفته است و می‌خواهد برود.)
  • به‌جای فعل ماضی استمراری در فعل‌های «بودن» و «داشتن»:
هر روز این درد را داشتم ولی طبیبی نبود که به او مراجعه کنم.
سال‌ها بود که او را ندیده بودم.
در آن حالی که داشت ممکن بود گردن یک کدامشان را بشکند.
(آل‌احمد / مدیر مدرسه)
یک فراش دیگر از اداره فرهنگ خواستم که هر روز منتظر ورودش بودیم.
(آل‌احمد / مدیر مدرسه)
نکته: در این مثال‌ها اگر به‌جای فعل‌های «داشتم»، «بود»، «داشت» و «بودیم» فعل‌های دیگری بگذاریم باید ماضی استمراری باشد. برای درک بهتر به جمله‌های زیر توجه کنید.
هر روز این درد را داشتم / می‌کشیدم ولی طبیبی نبود که به او مراجعه کنم.
***
سال‌ها بود / می‌گذشت که او را ندیده بودم.
  • در ماضی مستمر از مصدر «داشتن» برای فعل کمکی:
داشتم می‌رفتم، داشتی می‌رفتی.
  • در ماضی بعید از مصدر «بودن» برای فعل کمکی:
رفته بودم، رفته بودی.

سوالات متداول درباره ماضی ساده​

برای درک بهتر مطلب «فعل ماضی ساده چیست؟» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

ساخت فعل ماضی ساده چیست؟​

ساخت فعل ماضی ساده یا مطلق به‌صورت «بن ماضی + شناسه‌های فاعلی ـَم، ـی، *،‌ یم، ید، ـَند» است. برای مثال صرف فعل دویدن در زمان ماضی ساده فارسی به صورت «دویدم، دویدی، دوید، دویدیم، دویدید، دویدند» است.

ساخت فعل ماضی ساده منفی چیست؟​

ساخت فعل ماضی ساده منفی به‌صورت «ن + ماضی ساده» است. در واقع نون نفی بر سر ماضی ساده می‌آید و آن را منفی می‌کند.

ساخت فعل ماضی ساده مجهول چیست؟​

ساخت فعل ماضی ساده مجهول به‌صورت «صفت مفعولی در فارسی + ماضی ساده فعل کمکی شدن» است. برای مثال فعل «دیده شدم» را در نظر بگیرید.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

نحوه تبدیل جمله معلوم به مجهول در فارسی – با مثال و تمرین​


نحوه تبدیل جمله معلوم به مجهول در فارسی – با مثال و تمرین

تمامی جمله‌های فارسی را به لحاظ مشخص بودن یا نبودن فاعل آن‌ها می‌توان به دو دسته معلوم و مجهول تقسیم‌بندی کرد. در جمله‌های معلوم، فاعل یا نهاد جمله مشخص است و فعل جمله نیز به فاعل و نهاد نسبت داده می‌شود. برخلاف جمله‌های معلوم، معمولاً در جمله‌های مجهول، خبری از فاعل یا نهاد جمله نیست و فعل به مفعول جمله نسبت داده می‌شود. در مطلب پیش رو، ابتدا تفاوت جمله‌های معلوم و مجهول را مشخص کرده و سپس مراحل تبدیل جمله‌های معلوم به مجهول را بررسی می‌کنیم. در ادامه، به معرفی ساختار فعل‌های مجهول در فارسی می‌پردازیم و مثال‌هایی را در این مورد مطرح می‌کنیم. در پایان، به برخی از سؤال‌های متداول در رابطه با جمله‌های معلوم و مجهول اشاره می‌کنیم و تمرین‌‌‌هایی را نیز برای یادگیری بیشتر، در اختیارتان قرار می‌دهیم.


تبدیل جمله معلوم به مجهول در فارسی​

در کتاب‌های دستور زبان، جمله‌ها و فعل‌های فارسی را براساس معیارهای مختلف در دسته‌بندی‌های متنوعی قرار داده‌اند. یکی از مهم‌ترین این دسته‌بندی‌ها به مشخص بودن یا نبودن فاعل و نهاد جمله مربوط می‌شود. اگر فاعل یا نهاد جمله مشخص باشد، آن را «جمله معلوم» می‌نامند اما اگر فاعل و نهاد جمله مشخص نباشد، به آن «جمله مجهول» می‌گویند. جمله‌های معلوم، جمله‌هایی هستند که فعل آن‌ها به فاعل جمله نسبت داده شده است. برعکس، در جمله‌های مجهول، فعل جمله به مفعول نسبت داده می‌شود.

مادرم این لباس زیبا را برایم خریده است.
این لباس زیبا برایم خریده شده است.
در جمله اول، «مادرم» نقش فاعل جمله را به عهده دارد. از آنجایی که در این جمله، فاعل مشخص است و فعل جمله به آن نسبت داده شده است، به این نتیجه می‌رسیم که جمله اول از نوع معلوم است.
در جمله دوم، فاعل مشخص نیست و مخاطب صرفاً با خواندن یا شنیدن این جمله به فاعل یا نهاد آن پی نمی‌برد. فعل جمله نیز به جای آنکه به فاعل نسبت داده شده باشد، به مفعول جمله نسبت داده شده است. بنابراین، جمله دوم در دسته جمله‌های مجهول قرار می‌گیرد.
نکته: فقط جمله‌هایی مجهول می‌شوند که فعل آن‌ها گذرا باشد. جمله‌هایی که فعل آن‌ها ناگذر باشد، مانند «مادرم رفت.» و «پدر آمد.» به جمله مجهول تبدیل نمی‌شوند.

مراحل ساخت جمله مجهول​

برای ساخت جمله مجهول از جمله معلوم، لازم است مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید.
  1. حذف فاعل یا نهاد جمله
  2. قرار دادن مفعول جمله به جای فاعل یا نهاد
  3. حذف نشانه مفعولی «را» از جمله
  4. تبدیل فعل معلوم به فعل مجهول
در ادامه، هر کدام از این مراحل را به دقت توضیح می‌دهیم.
کتاب هایی که روی میز و زیر میز چیده شده اند همراه با گل و گلدان

۱. حذف فاعل یا نهاد جمله​

برای تبدیل جمله معلوم به مجهول در فارسی، در قدم اول لازم است نهاد یا فاعل جمله را حذف کنید. به طور مثال، در جمله زیر، «اهالی این محل» فاعل جمله است. هنگامی که بخواهیم این جمله را به صورت مجهول درآوریم، ابتدا باید فاعل را حذف کنیم.
در جشن درختکاری، اهالی این محل درخت‌های بسیاری را می‌کارند.
بعد از حذف فاعل، جمله بالا به صورت زیر درمی‌آید.
در جشن درختکاری، درخت‌های بسیاری را می‌کارند.

۲. قرار دادن مفعول جمله به جای فاعل یا نهاد​

در مرحله بعد، مفعول جمله در جایگاه فاعل یا نهاد قبلی قرار می‌گیرد. اگر در جمله بالا، مفعول را به جای فاعل قرار دهیم، این جمله به شکل زیر درمی‌آید.
در جشن درختکاری، درخت‌های بسیاری را می‌کارند.
برای تشخیص بهتر مفعول جمله، کافی است به نشانه مفعولی «را» دقت کنید. در بسیاری از مواقع، بعد از مفعول جمله، حرف «را» قرار می‌گیرد.

۳. حذف نشانه مفعولی «را» از جمله​

از آنجایی که در زبان معیار فارسی، فعل و نهاد هرگز با نشانه مفعولی «را» همراه نمی‌شوند، بعد از جابه‌جایی مفعول، لازم است این حرف را از جمله حذف کنید. با دقت به مثال زیر، این نکته را بهتر می‌آموزید.
در جشن درختکاری، درخت‌های بسیاری می‌کارند.
در جمله بالا، «را» بعد از «درخت‌های بسیاری» قرار داشته اما از جمله حذف شده است.


۴. تبدیل فعل معلوم به فعل مجهول​

در مرحله آخر، باید فعل جمله را که به صورت معلوم صرف شده است، با استفاده از فعل کمکی «شدن» به فعل مجهول تبدیل کنید و آن را مطابق با شخص و شمار فاعل یا نهاد جدید صرف کنید. توجه داشته باشید که فاعل یا نهاد جدید جمله، همان مفعول قبلی جمله است. بر این اساس، فعل جمله بالا، به صورت زیر درمی‌آید.
در جشن درختکاری، درخت‌های بسیاری کاشته می‌شوند.
در مثال بالا، فعل «کاشته می‌شوند» با توجه به نهاد جدید جمله، به صورت سوم شخص جمع صرف شده است.
در زبان فارسی، طیف متنوعی از فعل‌های ماضی، فعل‌های مضارع و فعل آینده وجود دارد که هر کدام با روش‌های متفاوتی به صورت مجهول درمی‌آیند.

یادگیری انواع فعل در فارسی​

در بخش قبل، به تنوع جمله‌ها در زبان فارسی و نحوه تبدیل جمله معلوم به مجهول در فارسی اشاره کردیم. در بخش حاضر، لازم است این نکته را هم اضافه کنیم که فعل‌های فارسی هم درست مانند جمله‌های فارسی متنو‌ع‌اند. به طور مثال، در یک دسته‌بندی کلی می‌توان همه فعل‌های فارسی را به سه گروه فعل‌های ماضی، فعل‌های مضارع و فعل آینده تقسیم کرد. دو دسته فعل‌های ماضی و مضارع، خود شامل انواع مختلفی هستند.
این نکته را هم به یاد داشته باشید که روش مجهول کردن هر کدام از فعل‌های فارسی به ساختار آن‌ها بستگی دارد و این‌طور نیست که تمامی فعل‌های معلوم با روشی یکسان به صورت مجهول صرف شوند.

ساخت فعل مجهول در فارسی​

در این بخش، روش مجهول کردن هر کدام از انواع فعل‌های فارسی را به تفکیک و با مثال توضیح می‌دهیم.

تبدیل فعل ماضی معلوم به مجهول​

در زبان فارسی، ۹ نوع فعل ماضی وجود دارد. فهرست این فعل‌های نه‌گانه را در ادامه می‌بینید.
  • ماضی ساده (مطلق)
  • ماضی نقلی
  • ماضی استمراری
  • ماضی نقلی مستمر
  • ماضی بعید
  • ماضی ابعد
  • ماضی التزامی
  • ماضی مستمر (ملموس)
  • ماضی مستمر نقلی
هر کدام از فعل‌های بالا، به روش‌های متفاوتی مجهول می‌شوند. در جدول زیر، ساختار صورت معلوم و مجهول این فعل‌ها نشان داده شده است.
نوع فعل (ساختار معلوم)ساختار مجهولمثال
ماضی ساده (بن ماضی + شناسه)صفت مفعولی + «شد» + شناسهدیدم ← دیده شدم
ماضی نقلی (صفت مفعولی + فعل کمکی)صفت مفعولی + «شده» + فعل کمکیدیده‌ام ← دیده شده‌ام
ماضی استمراری (می + بن ماضی + شناسه)صفت مفعولی + می + «شده» + شناسهمی‌دیدم ← دیده می‌شدم
ماضی نقلی مستمر (می + صفت مفعولی + فعل کمکی)صفت مفعولی + می + «شده» + فعل کمکیمی‌دیده‌ام ← دیده می‌شده‌ام
ماضی بعید (صفت مفعولی + «بود» و شناسه)صفت مفعولی + «شده» + «بود» + شناسهدیده بودم ← دیده شده بودم
ماضی ابعد (صفت مفعولی + «بوده» + فعل کمکی)صفت مفعولی + «شده» + «بوده» + فعل کمکیدیده بوده‌ام ← دیده شده بوده‌ام
ماضی التزامی (صفت مفعولی + «باش» + شناسه)صفت مفعولی + «شده» + شناسهدیده باشم ← دیده شده باشم
ماضی مستمر («داشته» + شناسه + «می» + بن ماضی + شناسه)«داشت» + شناسه + صفت مفعولی + «می» + «شد» + شناسهداشتم می‌دیدم ← داشتم دیده می‌شدم
ماضی مستمر («داشته» + فعل کمکی + می + صفت مفعولی + فعل کمکی)«داشته» + فعل کمکی + صفت مفعولی + می + «شده» + فعل کمکیداشته‌ام می‌دیده‌ام ← داشته‌ام دیده می‌شده‌ام
برای یادگیری بهتر فعل‌های ماضی معلوم و مجهول، به نکته‌های زیر دقت کنید.

  • شناسه‌های فعل‌‌های ماضی شامل «ـَ م، ی، ø، یم، ید، -َ ند» هستند که در انتهای فعل قرار می‌گیرند.
  • صفت مفعولی از «بن ماضی + ه» ساخته می‌شود، مانند: رفته (رفت + ه) و شنیده (شنید + ه).
  • منظور از فعل‌های کمکی، صورت‌های زمان حال از مصدر فعل «بودن» هستند که به صورت «ام، ای، است، ایم، اید، اند» صرف می‌شوند.

مثال اول برای فعل ماضی مجهول​

در مثال زیر، از فعل مجهول «سپرده شد» استفاده شده است. صورت معلوم این فعل «سپرد» بوده که با استفاده از فعل کمکی «شدن» به فعل مجهول تبدیل شده است.
مرمت این بنای قدیمی به میراث فرهنگی سپرده شد.

مثال دوم برای فعل ماضی مجهول

در جمله زیر، فعل «خوانده می‌شد» به عنوان صورت مجهول فعل «می‌خواند» به کار رفته است. این فعل چه در حالت معلوم و چه در حالت مجهول، فعل ماضی استمراری است.
هر روز، پیش از شروع کلاس‌ها، سر صف، سرود ملی خوانده می‌شد.

مثال سوم برای فعل ماضی مجهول​

در این مثال نیز فعل مجهول «گفته شده بود» به کار رفته است. صورت معلوم این فعل «گفته بود» بوده است که با استفاده از فعل کمکی «شدن» به شکل مجهول صرف شده است.
به معلمان گفته شده بود که در هفته اول بازگشایی مدرسه، امتحانی را برگزار نکنند.

تبدیل فعل مضارع معلوم به مجهول​

فعل‌های مضارع نیز شامل چهار نوع هستند که فهرست آن‌ها را در ادامه می‌بینید.
  • فعل مضارع ساده
  • فعل مضارع اخباری
  • فعل مضارع التزامی
  • فعل مضارع مستمر (ملموس)


در جدول زیر، ساختار این فعل‌ها را در حالت معلوم و مجهول می‌بینید.
نوع فعل (ساختار معلوم)ساختار مجهولمثال
مضارع ساده (بن مضارع + شناسه)صفت مفعولی + «شو» + شناسهگوید ← گفته شود
مضارع اخباری (می + بن مضارع + شناسه)صفت مفعولی + «می» + «شو» + شناسهمی‌گوید ← گفته می‌شود
مضارع التزامی (ب‍ـ + بن مضارع + شناسه)صفت مفعولی + «ب‍ـ» + «شو» + شناسهبگوید ← گفته بشود
مضارع مستمر («دار» + شناسه + می + بن مضارع فعل + شناسه)«دار» + شناسه + صفت مفعولی + می + «شو» + شناسهدارد می‌گوید ← دارد گفته می‌شود
نکته: شناسه‌های فعل‌‌های مضارع شامل «ـَ م، ی، -َ د، یم، ید، -َ ند» هستند که در انتهای فعل قرار می‌گیرند.

مثال اول برای فعل مضارع مجهول​

فعل «شنیده می‌شود»، فعل مضارع اخباری مجهول است که از فعل معلوم «می‌شنود» و با استفاده از فعل کمکی «شدن» ساخته شده است.

صدای گنجشک‌ها از باغ شنیده می‌شود.

مثال دوم برای فعل مضارع مجهول​

در جمله زیر، کاربرد فعل مجهول «گفته بشود» را مشاهده می‌کنید. صورت معلوم این فعل، «بگوید» بوده که با استفاده از فعل کمکی «شدن» به صورت مجهول درآمده است.
شاید نکته‌های مهمی در جلسه سخنرانی گفته بشود.

مثال سوم برای فعل مضارع مجهول​

«دارند کشیده می‌شوند» فعل مجهولی است که از فعل معلوم «دارند می‌کشند» ساخته شده است. این فعل با استفاده از فعل کمکی «شدن» صرف شده است.
پرد‌ه‌ها دارند کشیده می‌شوند.

تبدیل فعل آینده معلوم به مجهول​

فعل آینده در فارسی فقط یک حالت دارد. در ادامه، ساختار فعل آینده معلوم و مجهول فارسی را مشاهده می‌کنید.
معلوم: بن مضارع «خواه» + شناسه + بن ماضی فعل اصلی
مجهول: صفت مفعولی + بن مضارع «خواه» + شناسه + بن ماضی «شد»

مثال اول برای فعل آینده مجهول​

در مثال زیر، از فعل «نوشته خواهد شد» استفاده شده است. این فعل مجهول با استفاده از فعل معلوم «خواهد نوشت» و به کمک فعل معین «شدن» صرف شده است.
در کتاب‌های تاریخ، سرگذشت ما نوشته خواهد شد.

مثال دوم برای فعل آینده مجهول​

در این جمله نیز از فعل مجهول استفاده شده است. فعل آینده مجهول «چیده خواهند شد» از فعل معلوم «خواهند چید» ساخته شده و در ساختار آن، فعل کمکی «شدن» به کار رفته است.
علف‌های هرز این باغ، فردا چیده خواهند شد.

مثال سوم برای فعل آینده مجهول​

فعل «نامیده خواهم شد» مثال دیگری است از فعل آینده مجهول که از فعل معلوم «خواهم نامید» و با استفاده از فعل کمکی «نامیدن» صرف شده است.
به زودی، قهرمان ملی این مرز و بوم نامیده خواهم شد.


یادگیری روش مجهول کردن انواع فعل در فارسی​

در بخش‌های قبلی همین مطلب، انواع فعل‌‌های فارسی را معرفی کرده و ساختار آن‌ها را در حالت معلوم و مجهول بررسی کردیم. با این حال، فعل‌های فارسی و ساختمان آن‌ها به توضیحاتی که در این مطلب ارائه کردیم، محدود نمی‌شوند. هنوز نکته‌های زیادی در مورد فعل‌های ماضی، مضارع و آینده وجود دارد که برای شناخت انواع فعل‌ها، لازم است آن‌‌ها را هم بیاموزید.



تشخیص جمله معلوم و جمله مجهول در فارسی​

برای تشخیص جمله معلوم و مجهول از یکدیگر، لازم است به طور همزمان، به دو نکته دقت کنید. اول اینکه آیا فعل جمله به فاعل و نهاد نسبت داده شده است یا به مفعول جمله. نکته دوم هم اینکه آیا در ساختار فعل از «شدن» استفاده شده است یا نه. در صورتی که در ساختار فعل از «شدن» استفاده شده باشد، دقت کنید که حتماً فعل کمکی باشد، نه فعل اصلی جمله. برای روشن‌تر شدن این مبحث، به مثال‌های زیر دقت کنید.

مثال ۱​

در این مثال، ضمیر «من» که از جمله حدف شده است، نقش فاعل محذوف جمله را به عهده دارد. فعل جمله نیز به همین فاعل نسبت داده شده و مطابق با آن صرف شده است. بنابراین، این جمله از نوع جمله‌های معلوم است.
می‌خواهم امسال، تمام کتاب‌های این کتاب‌خانه را بخوانم.

مثال ۲​

برخلاف جمله قبل، در این جمله، به جای فاعل، مفعول جمله، یعنی «تمام کتاب‌های این کتاب‌خانه» قرار گرفته است. فعل جمله دوم نیز مطابق با همین مفعول صرف شده است. با این وصف، جمله دوم از نوع جمله‌های مجهول به شمار می‌آید.
امسال، تمام کتاب‌های این کتاب‌خانه خوانده خواهد شد.
به این نکته هم توجه داشته باشید که در ساختار فعل مثال اول از فعل کمکی «شدن» استفاده نشده اما این فعل معین در ساختار فعل جمله بالا به کار رفته است.

مثال ۳​

در این مثال، فاعل، یعنی «برگ‌های درختان زرد» در جمله حضور دارد و فعل نیز به آن نسبت داده شده است. از سوی دیگر، اگرچه فعل جمله با مصدر «شدن» صرف شده است اما «شدن» در این جمله، فعل کمکی نیست، بلکه فعل اصلی جمله است. با توجه به این نکته‌ها، نتیجه می‌گیریم که جمله مثال سوم از نوع جمله‌های معلوم به شمار می‌رود.
در پاییز، برگ‌های درختان زرد می‌شود.

سؤالات متداول​

در این بخش، به برخی از سؤال‌های متداول در رابطه با تبدیل جمله معلوم به مجهول در فارسی اشاره کرده و پاسخ می‌دهیم. نکته‌هایی که در این بخش مطرح می‌شوند، در حقیقت مکملی هستند برای سایر نکته‌هایی که در بخش‌های قبل بیان شده‌اند.

چه فعل‌هایی را می‌توان به صورت مجهول درآورد؟​

تمامی فعل‌های گذرای فارسی، اعم از ساده، مرکب و پیشوندی را می‌توان به صورت مجهول صرف کرد، مانند: جویده شدن (فعل ساده)، ترکیب شدن (فعل مرکب) و فرا خوانده شدن (فعل پیشوندی). به یاد داشته باشید که هرگز نمی‌توان فعل‌های ناگذر را به صورت مجهول درآورد و به کمک آن‌ها جمله مجهول ساخت.
نکته: برای مجهول کردن فعل‌های مرکبی که فعل‌یار آن‌ها با مصدر «کردن» ساخته می‌شود، تنها لازم است فعل «شدن» را به جای «کردن» قرار دهید و آن را مطابق با نهاد جدید جمله صرف کنید، مانند: رنگ کرد ← رنگ شد.

آیا همه جمله‌های معلوم دارای فاعل یا نهاد هستند؟​

خیر، در برخی از جمله‌های معلوم ممکن است فاعل یا نهاد حذف شده باشد، مانند: او را قهرمان شهر می‌دانستند.
در برخی مواقع، هنگامی که فاعل یا نهاد جمله، یکی از انواع ضمیر باشد، ممکن است از جمله حذف شود، بدون اینکه جمله به صورت مجهول درآمده باشد. مانند جمله «میز را تمیز کردم.» که فاعل آن ضمیر «من» بوده اما از جمله حذف شده است. خوب است این نکته را هم بدانید که زبان فارسی یکی از زبان‌های ضمیرانداز به شمار می‌رود که ضمیرهای فاعلی آن به راحتی از جمله حذف می‌شوند.


آیا می‌توان فاعل را در جمله‌های مجهول به کار برد؟​

بعد از تبدیل جمله معلوم به جمله مجهول، می‌توان با استفاده از کلمه‌های «توسط»، «به دست»، «از سوی» و...، فاعل را به جمله مجهول اضافه کرد. با دقت به مثال‌های زیر، این نکته را بهتر متوجه خواهید شد.
تمامی گل‌های این باغ، توسط باغبان کاشته شده‌اند.
این بنای تاریخی، به دست یکی از بزرگ‌ترین معماران ایران بازسازی شد.
اگرچه جمله‌های بالا از نوع مجهول هستند، اما فاعل آن‌‌ها به طور غیرمستقیم بیان شده است.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

فعل امر چیست و چگونه ساخته می شود؟ – به زبان ساده با مثال​


فعل امر چیست و چگونه ساخته می شود؟ – به زبان ساده با مثال

فعل امر در زبان فارسی از ترکیب «ب + بن مضارع» ساخته می‌شود و برای دستور به انجام کاری یا پذیرفتن حالتی از این نوع فعل استفاده می‌کنیم. برای مثال افعال «بیا»، «بروید»، «بشو» و «بخوان» همگی فعل امر هستند و انجام کاری را به مخاطبشان دستور می‌دهند، انجام آن کار را به مخاطب، پیشنهاد می‌کنند یا از مخاطب خواهش می‌کنند که کاری را انجام دهد. در این مطلب از مجله فرادرس با مثال‌های مختلف یاد می‌گیریم که فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود و چه کاربردهایی دارد. در ادامه با ساختار فعل امر در متون و اشعار کهن و منفی کردن فعل امر آشنا می‌شویم و در انتها نیز پرسش‌های چهارگزینه‌ای طرح کرده‌ایم تا بتوانید میزان یادگیری خود را بسنجید.


فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود؟​

فعل امر در زبان فارسی بیانگر وجه امری است یعنی مانند فعل «بِدان» بر دستور و خواهش و توصیه به کسی برای انجام کاری یا پذیرفتن حالتی دلالت می‌کند. این فعل در فارسی معیار امروز به طور معمول از اضافه شدن «ب» به ابتدای بن مضارع افعال، ساخته می‌شود.
اما فعل امر در شعر یا متون قدیمی، ساختارهای دیگری چون «بن مضارع به‌تنهایی» یا «می + بن مضارع» دارد. ابتدا با ساختار اصلی فعل امر آشنا می‌شویم و آن را با مثال بررسی می‌کنیم و سپس با دیگر ساختارها و با کاربردهای این فعل نیز به طور کامل آشنا می‌شویم.

نحوه ساخت فعل امر​

تا اینجا دیدیم که فعل امر چیست، اکنون بدانید که برای ساخت فعل امر کافی است مطابق فرمول زیر پیش برویم.
ب + بن مضارع

جدول صرف فعل امر​

به‌طور معمول در فارسی امروز از فعل امر برای صیغه‌های مخاطب استفاده می‌کنیم. بنابراین در جدول پایین، نحوه سخت فعل امر برای دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع را با مثال مصدر «گفتن» آورده‌ایم.
صیغه‌های فعل امرساختار فعل امرمثال
دوم شخص مفردب + بن مضارعب + گو(ی) = بگو(ی)
دوم شخص جمعب + بن مضارع + یدب + گوی + ید = بگویید
نکته: دقت کنید که برای ساخت فعل امر دوم شخص جمع باید به فرمول ساخت فعل امر، شناسه نیز اضافه کنیم. مانند فعل امر جدول بالا که در آن بعد از «ب» و بن مضارع «گوی»، شناسه «ید» نیز آورده‌ایم.

جدول ساخت فعل امر از تمام زمان های فعل فارسی​

حال که یاد گرفتیم فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود، می‌خواهیم با ساختن فعل امر از هر زمان فعل نیز آشنا شویم. در جدول زیر، مصدر «آمدن» را برای دوم شخص جمع در تمام زمان‌های فعل فارسی صرف کرده‌ایم و فعل امر آن‌ها را نیز آورده‌ایم تا بتوانید ساختار فعل امر را با ساختارهای افعال دیگر مقایسه کنید.
زمان‌های فعل فارسیمثال زمان‌های فعل فارسیفعل امر همان مثال
ماضی سادهآمدیدبیایید
ماضی استمراریمی‌آمدیدبیایید
ماضی مستمرداشتید می‌آمدیدبیایید
ماضی نقلیآمده‌ایدبیایید
ماضی نقلی مستمرمی‌آمده‌ایدبیایید
ماضی مستمر نقلیداشته‌اید می‌آمده‌ایدبیایید
ماضی التزامیآمده باشیدبیایید
ماضی بعیدآمده بودیدبیایید
ماضی ابعدآمده بوده‌ایدبیایید
مضارع اخباریمی‌آییدبیایید
مضارع مستمردارید می‌آییدبیایید
مضارع التزامیبیاییدبیایید
مضارع سادهآییدبیایید
آیندهخواهید آمدبیایید

یادگیری فعل امر و فعل های دیگر زبان فارسی​

تا اینجا یاد گرفتیم که فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود، در ادامه با کاربردهای اصلی و فرعی این فعل و ساختارهای دیگری که دارد نیز آشنا می‌شویم و همه را با مثال بررسی می‌کنیم. اما همانطور که می‌دانید، مبحث فعل از موضوعات گسترده در ادبیات فارسی است که دسته‌بندی‌ها و انواع زیادی دارد و هرکدامشان ساختار و کاربرد خاص خود را دارند. ممکن است در یادگیری بعضی از این افعال نیازمند شناخت موضوعات دیگری چون مفعول و انواع جمله و انواع اسم و نقش‌های دستوری و... باشیم.

کاربردهای اصلی فعل امر​

حال که فهمیدیم فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود باید کاربردهای آن را نیز بشناسیم. از فعل امر فارسی برای دستور یا پیشنهاد دادن یا خواهش کردن از فردی برای انجام کاری یا پذیرفتن حالتی استفاده می‌کنیم. این فعل سه کاربرد اصلی دارد و چند کاربرد فرعی نیز دارد. کاربردهای اصلی فعل امر را در فهرست زیر آورده‌ایم.

  • دستور دادن
  • توصیه کردن
  • خواهش کردن
برای شناسایی اینکه فعل امر ما برای کدام‌یک از موارد بالا به‌کار رفته است، باید آن فعل را در بستر جمله بررسی کنیم و از دیگر کلمه‌هایی که در جمله هستند برای فهم کاربرد فعل امر خود، استفاده کنیم. حالا هریک از این کاربردها را با مثال برررسی می‌کنیم تا با این روند بیشتر آشنا شوید و در تیترهای بعدی نیز با دیگر کاربردهای این فعل آشنا می‌شویم.

دستور دادن​

این کاربرد بیشتر برای موقعیت‌هایی است که گوینده نسبت به مخاطب خود برتری دارد و می‌تواند او را امر و نهی کند. به جمله‌های زیر توجه کنید تا این کاربرد فعل امر را بیشتر درک کنید.

مثال ۱​

در مثال زیر، گوینده از مصدر «رفتن» در وجه امری استفاده کرده است تا به مخاطب خود، دستور بدهد که عمل «رفتن» را انجام دهد.
سریع از اینجا برو.

مثال ۲​

در بیت زیر از شاهنامه، گوینده به مخاطب خودش دستور می‌دهد که بزرگان و آزادگان را بخوانَد (فَرا بخوانَد).
بزرگان و آزادگان را بخوان
به بخش و به سور و به رای و به خوان
(فردوسی)

توصیه کردن​

گاهی از فعل امر استفاده می‌کنیم تا انجام کاری یا پذیرفتن حالتی را به مخاطب خود، پیشنهاد دهیم و توصیه کنیم. این کاربرد فعل امر، بیشتر در مواقعی استفاده می‌شود که گوینده نسبت به مخاطب خودش برتری ندارد و در مقام نصیحت، انجام کار یا پذیرفتن حالتی را به او پیشنهاد می‌کند. در مثال‌های زیر این موضوع را بهتر یاد می‌گیرید.

مثال ۱​

در بیت زیر، شاعر به مخاطب خود توصیه می‌کند که پادشاهی و جهان‌داری خود را ادامه دهد. مخاطب این بیت پادشاه است و شاعر نمی‌تواند به او امر و نهی کند، بنابراین فعل امر در اینجا کاربرد توصیه‌ای دارد.
همچنین در تاج داری و جهانداری بپای
همچنین در ملک بخشی و جهانگیری بمان
(فرخی سیستانی)

مثال ۲​

در جمله زیر نیز گوینده به مخاطبش توصیه می‌کند که شاد زندگی بکند زیرا عمر، کوتاه است.
شاد بِزی که عمر گل، دو روز است.

خواهش کردن​

این کاربرد فعل امر در موقعیت‌هایی پیش می‌آید که گوینده نه‌تنها نسبت به مخاطب خود، برتری ندارد بلکه در جایگاه پایین‌تری از او قرار دارد و از فعل امر برای خواهش کردن از مخاطبش برای انجام کاری استفاده می‌کند. مثال‌های زیر را با هم ببینیم.

مثال ۱

در جمله زیر، شاعر از مخاطب خودش که خداوند است، تمنا دارد که به او روزی‌ فراوان بدهد.
بار الها! مرا روزی فراوان بده.

مثال ۲

در مثال زیر نیز گوینده (عاشق) از مخاطب خود (معشوق)، خواهش می‌کند که نرود.
گفتا ده بده قوطی سیگار طلا را
گفتم تو نرو تا نستانی سحر از من
(ایرج‌میرزا)
ماه در جنگلی رنگارنگ-فعل امر چیست و چگونه ساخته می شود

حالا که دانستیم که فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود و کاربردهای اصلی این فعل را نیز شناختیم، لازم است که با نحوه منفی کردن این فعل نیز آشنا شویم.

منفی کردن فعل امر​

حالا که یاد گرفتیم فعل امر چیست، باید با حالت منفی آن نیز آشنا شویم. برای منفی سازی فعل امر و به‌بیان‌دیگر برای ساخت فعل نهی یا نفی، کافی است «ب» را از ابتدای فعل امر حذف کنیم و به جایش «ن» بگذاریم. برای مثال برای منفی کردن فعل امر «بخواب» با تعویض «ب» و «ن» به فعل امر منفی یا فعل نفی «نخواب» می‌رسیم. بنابراین نحوه منفی کردن فعل امر مطابق با فرمول زیر است.

ن + بن مضارع
نکته: در فارسی کهن، به جای «ن» از «م» نیز برای منفی کردن فعل امر استفاده می‌کرده‌اند.
البته تلفظ این حرف همیشه به صورت «مَ» است. برخلاف «ب» امری‌ساز که بنابر نوع فعل می‌تواند به صورت «بِ» و «بُ» و «بی» تلفظ شود. در مثال‌های زیر این موضوع به‌روشنی قابل مشاهده است.
چو نرم گویم با تو مرا درشت مگو
مسوز
دست جز آن را که مر تو را برهود
(ناصرخسرو)
به مردی ز دل دور کن خشم و کین
جهان را به چشم جوانی مبین
(فردوسی)
«از ایشان نصیحت مخواهید و مپذیرید، که ایشان دشمنان شمااند،
و اللَّه تعالی دشمنان شما از شما به شناسد.»
(میبدی)
غافل منشینید چنین زانکه یکی روز
بر بندد اجل نیز شما را کمر من
(عطار)

ساختار فعل امر در متون و اشعار کهن​

تا اینجا یاد گرفتیم که فعل امر چیست، چگونه ساخته می‌شود، کاربردهای اصلی‌ آن چیست و چگونه باید این فعل را منفی کنیم. اما در متن‌ها و شعرهای قدیمی زبان فارسی، ساختارهای دیگری نیز برای فعل امر وجود دارد.


سه حالت زیر را برای امری کردن افعال در ادبیات کهن داریم:
  • حذف «ب» از ابتدای فعل امر
  • آوردن «می» به‌ جای «ب» در ابتدای فعل امر
  • ترکیب «ب» و «م» در حالت منفی فعل امر
آشنایی با این ساخت‌های فعل امر از این جهت مهم است که در شناسایی این نوع فعل در متون و اشعار کهن، به مشکلی برنخوریم. در ادامه هرکدام از موارد بالا را با مثال بررسی می‌کنیم.

حذف «ب» از ابتدای فعل امر​

در ادبیات فارسی کلاسیک، گاهی فعل امر را بدون «ب» به کار می‌برده‌اند. بیایید این موضوع را در مثال‌های زیر را با هم بررسی کنیم.

مثال ۱​

در بیت زیر، شاعر به‌ جای فعل امر «برو» از فعل امر «رُو» و به جای فعل امر «بکن» از فعل امر «کُن» استفاده کرده است.
رو سر بِنِه به بالین، تنها مرا رها کن
تَرک من خراب شب‌گرد مبتلا کن
(مولانا)

مثال ۲​

در عبارت زیر نیز، نویسنده به‌ جای آوردن فعل امر «بنشینید» فعل‌ «نِشینید» را آورده است:
«و شما در جای ایشان نشینید و شما بر فرش ایشان نشینید
(میبدی)

آوردن «می» به‌ جای «ب» در ابتدای فعل امر​

این مورد نیز در متون و اشعار کهن فارسی دیده شده‌است. مثال‌های زیر را با هم می‌بینیم.

مثال ۱​

در بیت زیر، شاعر به جای استفاده از فعل امر «بگوی» از فعل امر «می‌گوی» استفاده کرده‌است.
تا بُوی زنده شکر او می‌گوی
به در آفریده هیچ مپوی
(سنایی)

مثال ۲​

در بیت زیر نیز، به جای فعل امر «بخوان»، فعل امر «می‌خوان» آمده‌است.
بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس
ور پایبندی همچو من فریاد می‌خوان از قفس
(سعدی)

ترکیب «ب» و «م» در حالت منفی فعل امر​

در بخش قبل توضیح دادیم که در ادبیات کهن، به جای «ن» منفی‌ساز از «م» نیز برای تبدیل فعل امر به فعل نهی استفاده می‌کرده‌اند. در همان متون و اشعار فارسی کلاسیک، گاهی «م» منفی ساز فعل امر با «ب» فعل امر، هر دو بر سر یک فعل می‌آمده‌اند. در مثال‌های زیر این مورد را بهتر درک می‌کنیم.

مثال ۱​

در بیت زیر معنای فعل «بِمَنشین» همان «نَنشین» است.
مرو زیر و ما را ز بالا مگیر
به پستی بمنشین که بالا توی
(مولانا)

مثال ۲​

در بیت زیر نیز شاعر به‌ جای آوردن فعل نفی «نگذر»، فعل «بِمَگذر» را آورده‌است.
از این نورست نوح و پور آذر
تو از این نور یک لحظه بمگذر
(عطار)
ماه در دشتی از گل

نکات مهم ساخت و شناسایی فعل امر​

حالا که فهمیدیم فعل امر چیست و ساختارهای مختلفش چگونه است، باید بدانیم که سه نکته مهم نیز در مبحث شناسایی و ساخت فعل امر داریم. اولین و دومین نکته، مربوط به شناسایی این فعل و درباره راه‌های تشخیص فعل امر از مضارع التزامی و مضارع ساده هستند زیرا این سه نوع فعل، ساختار یکسانی دارند. مورد سوم نیز مربوط به ساخت فعل امر از فعل‌های «استیدن» و «بودن» و «داشتن» است که باید درباره آن‌‌ها توضیح دهیم.

  • تشخیص فعل امر از فعل مضارع التزامی
  • تشخیص فعل امر از فعل مضارع ساده
  • امری کردن مصدرهای «بودن» و «استیدن» و «داشتن»
در ادامه، این سه نکته را با مثال‌های مختلف بررسی می‌کنیم.

تشخیص فعل امر از فعل مضارع التزامی​

فعل امر در صیغه دوم شخص جمع، مانند فعل «بمانید» ساختاری کاملا مشابه با ساختار فعل مضارع التزامی دارد. زیرا فعل مضارع التزامی از ترکیب ««ب» + بن مضارع + شناسه» ساخته می‌شود. برای مثال فعل مضارع التزامی از مصدر «رفتن» برای دوم شخص جمع، همان فعل «بمانید» می‌شود. همچنین به عقیده بعضی دستورشناسان، می‌توانیم فعل امر را برای سوم شخص مفرد و اول شخص مفرد و جمع نیز بسازیم که فعل مضارع التزامی در این صیغه‌ها نیز شبیه فعل امر می‌شود. پس باید راه حلی برای تشخیص این دو فعل از یکدیگر داشته باشیم. زیرا فعل امری بر وجه امری تأکید دارد اما فعل مضارع التزامی بر وجه التزامی (شک و تردید و آرزو و...) دلالت می‌کند و این دو فعل با هم متفاوت هستند. برای تشخیص اینکه فعل ما مضارع التزامی است یا فعل امر، باید آن فعل را در جمله بررسی کنیم. برای مثال اگر فعل ما تنها کلمه‌ای باشد که در جمله وجود دارد، فعل امر است نه فعل مضارع التزامی یا اگر در جمله منادا وجود داشه باشد، یعنی فرد یا افرادی مخاطب قرار گرفته باشند نیز فعل ما امر است. در مثال‌های زیر توضیح می‌دهیم که چگونه باید این کار را انجام دهیم.

مثال ۱​

در دو جمله زیر، دو فعل دوم شخص جمع را داریم که ساختار آن‌ها هم شبیه به ساختار فعل امر و هم مشابه ساختار فعل مضارع التزامی است. اما وجود کلمه «شاید» در جمله اول نشان می‌دهد که فعل «برسانید» در این جمله، وجه التزامی دارد یعنی وقوع این فعل همراه با شک و تردید است. اما در جمله دوم هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که بیانگر وجه التزامی فعل باشد، بنابراین فعل «برسانید» در جمله دوم، فعل امر است.

نوع فعلجمله مثال
فعل مضارع التزامیشاید بچه‌ها را به خانه برسانید.
فعل امربچه‌ها را به خانه برسانید.

مثال ۲​

در دو جمله نمونه زیر که هر دو در صیغه سوم شخص مفرد آمده اند نیز، ساختار این دو فعل کاملا مشابه است اما یکی از آن‌ها مضارع التزامی و دیگری فعل امر است. در جمله اول، فعل «بماند» به صورت امری به‌کار رفته‌است. یعنی گوینده بدون اینکه سهراب را به‌طورمستقیم مخاطب قرار دهد، به او دستور داده‌است که زنگ آخر در کلاس بماند. اما در جمله دوم، فعل «بماند» فعل مضارع التزامی است زیرا وجه التزامی تمنایی و امید و آرزو دارد. یعنی گوینده، امیدوار است که سهراب در کلاس بماند.
نوع فعلجمله مثال
فعل امرسهراب زنگ آخر بمانَد در کلاس.
فعل مضارع التزامیکاش سهراب در کلاس بمانَد.

مثال ۳​

در اولین جمله زیر، کلمه «دوستان» منادا است زیرا بعد از حرف ندای «ای» آمده‌است بنابراین فعل این جمله، امری است. اما در جمله دوم، فعل «بیایید» دارای وجه التزامی شرطی است و به صورت فعل شرط آمده‌است. یعنی معنای این جمله این است که اگر با من به اداره پلیس بیایید، خوب است.
نوع فعلجمله مثال
فعل امرای دوستان با من بیایید به اداره پلیس.
فعل مضارع التزامیخوب است که با من به اداره پلیس بیایید.

تشخیص فعل امر از فعل مضارع ساده​

اگر فعل امر را بدون «ب» ابتدایی آن به‌کار ببریم، ساختار فعل امر ما شبیه به ساختار فعل مضارع ساده می‌شود. یعنی هم فعل امر بدون «ب» و هم فعل مضارع ساده، از «بن مضارع + شناسه» تشکیل می‌شوند. البته در صیغه دوم شخص مفرد، ساختار فعل امر و مضارع ساده با هم تفاوت دارد زیرا برای ساخت فعل امر از این صیغه، به‌ آخر فعلمان شناسه اضافه نمی‌کنیم اما برای ساخت فعل مضارع ساده، فعل ما باید شناسه بگیرد. برای تشخیص این دو فعل از یکدیگر باید به این نکته توجه کنیم که وجه فعل امر، امری است اما وجه فعل مضارع ساده، اخباری است. یعنی باید معنای کلی جمله را در نظر بگیریم و توجه کنیم که فعل ما بر دستور به انجام کاری دلالت می‌کند یا فقط وقوع کاری را بیان می‌کند. بیایید در مثال‌های زیر این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.

مثال ۱​

در جدول زیر فعل «گویید» در دو جمله تکرار شده‌است اما در جمله اول، فعل امر و در جمله دوم فعل مضارع ساده است. زیرا وجه فعل جمله اول امری است و گوینده آن، در حال دستور دادن به مخاطبان خود برای گفتن رازشان به خودش است. اما فعل جمله دوم وجه اخباری دارد و مضارع ساده است. یعنی گوینده آن، انجام کاری توسط دو شخص را خبر می‌دهد.
نوع فعلجمله مثال
فعل امررازتان را به من گویید.
فعل مضارع سادهگویید که شاعران در دربار، مدح شاهان می‌گفتند.

مثال ۲​

در جمله‌های زیر نیز فعل «آیند» تکرار شده‌است اما در اولین جمله، مضارع ساده است زیرا به ما خبر می‌دهد که فرشتگان در حال انجام فعل «آمدن» هستند. اما در جمله دوم، وجه این فعل امری است زیرا گوینده این جمله به مخاطبان خود (ستاره و سارا) امر می‌کند که به سمتش بیایند.
نوع فعلجمله مثال
فعل مضارع سادهخواب دیدم که فرشتگان به سوی من آیند.
فعل امرستاره و سارا به سمت من آیند.

مثال ۳​

یک راهکار همیشگی برای تشخیص فعل امر از دیگر افعال، این است که اگر بعد از فعل ما علامت تعجب بیاید، آن فعل امر است زیرا در فعل امر همیشه فرد یا افرادی را به انجام کار یا پذیرفتن حالتی امر می‌کنیم و معنی اینکار این است که ما در درجه اول آن فرد یا افراد را مخاطب خود قرار داده‌ایم. بنابراین، فعل امر مانند اسم منادا که مورد خطاب قرار می‌گیرد و بعدش علامت تعجب می‌آید، علامت تعجب را می‌گیرد. این مورد را در جدول زیر را با هم می‌بینیم.
نوع فعلجمله مثال
فعل امربه خانه رَوید!
فعل مضارع سادهخوب است که به خانه رَوید.

امری کردن مصدرهای بودن و استیدن و داشتن​

برای ساختن فعل امر از مصدر «بودن» باید بن مضارع این مصدر را «باشیدن» در نظر بگیریم. مانند مثال جدول زیر.
مثال مصدر «بودن»مثال فعل امر
تو دختر خوبی بودی.دختر خوبی باش.
برای ساخت فعل امر از مصدر «استیدن» یا «هستیدن» نیز باید با بن مضارع «باشیدن» این کار را انجام دهیم. در جدول زیر این مورد را با یک جمله نمونه بررسی می‌کنیم.
مثال مصدر «استیدن»مثال فعل امر
شما بسیار آداب‌دان هستید.آداب‌دان باشید.
برای ساخت فعل امر از مصدر «داشتن» باید از فعل «داشته باش» و «داشته باشید» استفاده کنیم. جدول زیر را ببینید.
مثال مصدر «داشتن»مثال فعل امر
هوای خودت را داری.هوای خودت را داشته باش.
سفر خوبی داشتید.سفر خوبی داشته باشید.
نهنگ آبی با طرح های فضا

دیگر کاربردهای فعل امر​

حالا که فهمیدیم فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود و کاربردهای اصلی اش نیز بررسی کردیم، می‌توانیم با کاربردهای دیگری که دارد نیز آشنا شویم و آن‌ها را نیز با مثال بررسی کنیم. با انجام تغییرات کوچکی روی فعل امر، می‌توانیم آن را از حالت فعل خارج کنیم و به انوع دیگری از کلمه مانند اسم، تبدیل کنیم. این موارد را در فهرست زیر آورده‌ایم و سپس همه را به‌طور جداگانه توضیح می‌دهیم.
  • به عنوان اسم
  • به عنوان صفت
  • به عنوان قید
در ادامه هرکدام از این موارد را با مثال، بررسی می‌کنیم. اما پیش از آن، پیشنهاد می‌کنیم که با تماشای فیلم آموزش مفعول در فارسی فرادرس که لینک آن را در کارد زیر آورده ایم، این نقش دستوری که یکی از نقش‌هایی است که فعل امر می‌تواند بگیرد را به‌خوبی یاد بگیرید.

فعل امر به عنوان اسم​

می‌توانیم فعل امر را با اعمال تغییراتی جزئی، به اسم مصدر تبدیل کنیم که نوعی اسم است و سپس از آن اسمی که ساخته‌ایم به عنوان مضاف الیه، نهاد، مفعول و متمم استفاده کنیم.
  • به عنوان مضاف الیه
  • به عنوان نهاد
  • به عنوان مفعول
  • به عنوان متمم
حالا استفاده از فعل امر به عنوان هرکدام از این انواع اسم را با یک مثال توضیح می‌دهیم.

فعل امر به عنوان مضاف الیه​

با تکرار ساخت یک فعل امر یا دو فعل امر مختلف، یک اسم می‌سازیم که می‌توانیم از آن اسم به عنوان مضاف الیه در یک گروه اسمی، استفاده کنیم. مانند مثال زیر که در آن از تکرار فعل‌ امر «بکوب»، یک اسم ساخته‌ایم که مضاف‌الیه کلمه «صدا» شده‌است.
صدای بکوب‌بکوب، قطع نمی‌شود.



فعل امر به عنوان نهاد​

با تکرار یک فعل امر یا ترکیب دو فعل امر می‌توانیم فعل امر خود را در نقش‌های دستوری‌ مانند نهاد و مفعول نیز قرار بدهیم. به مثال زیر توجه کنید که در آن، ترکیب فعل امر «بزن» و «برقص» به عنوان یک اسم، نقش نهادی گرفته است.
بزن‌وبرقص عجیبی برپا شده بود.

فعل امر به عنوان مفعول​

همانطور که می‌توانیم فعل امر را با انجام تغییراتی به عنوان نهاد جمله استفاده کنیم، همانگونه می‌توانیم از آن به عنوان مفعول نیز استفاده کنیم. برای نمونه در جمله زیر، از ترکیب فعل‌های امر «برو» و «بیا» به عنوان مفعولِ فعل «ثبت کردن» استفاده کرده‌ایم.
برو و بیاهایت را توی دفتر، ثبت کن.
نکته: وقتی از فعل امر، اسم می‌سازیم می‌تواند علاوه برنقش‌های دستوری اسم، نشانه‌هایی که هر اسم دیگری می‌گیرد را نیز بگیرد. مانند جمله بالا که اسم «برو و بیا»، هم نشانه جمع (ها) و هم ضمیر چسبان (-َ ت) گرفته است.

فعل امر به عنوان متمم

متمم نقشی دستوری است که به‌طور معمول بعد از حروف اضافه مانند از، به، با، در و... می‌آید و با توصیف قید و اسم و صفت در جمله، معنای آن جمله را کامل می‌کند. در مثال زیر می‌بینید که از فعل امر می‌توانیم به‌ عنوان متمم نیز استفاده کنیم. در این جمله ما از فعل‌های امر «بخور» و «بخواب» یک اسم ساخته‌ایم و آن را به عنوان متمم فعل «مهارت داشتن» قرار داده‌ایم. یعنی متمم ما به ما نشان می‌دهد که برادرم (نهاد) در چه چیزی مهارت دارد (فعل) و به‌این‌ترتیب، معنای جمله را کامل می‌کند.
برادرم در بخوروبخواب مهارت زیادی دارد.
سیمرغ در حال پرواز روی گل ها-فعل امر چیست و چگونه ساخته می‌شود

فعل امر به عنوان صفت​

از فعل امر به همان‌ شکلی که هست یا با انجام تغییرات کوچکی روی آن، می‌توانیم به عنوان صفت نیز استفاده کنیم. انواع صفت‌هایی که می‌توانیم از این نوع فعل بسازیم را در فهرست زیر آورده‌ایم.
  • به عنوان صفت
  • به عنوان صفت فاعلی
  • به عنوان صفت فاعلی مرکب
در ادامه هرکدام از این موارد را با مثال بررسی می‌کنیم.

فعل امر به عنوان صفت​

با اضافه کردن کلمه‌های دیگری مانند اسم به فعل امر، می‌توانیم از ترکیبی که ساخته‌ایم به عنوان صفت برای اسم‌ (موصوف) استفاده کنیم. مانند مثال زیر که در آن از «دلنشین» که از اضافه شدن «دل» به فعل امر «(ب)نشین» ساخته شده‌است، به عنوان صفت برای موصوف «صدا» استفاده کرده‌ایم.
صدای دلنشین شجریان، آدمی را به رؤیا می‌برد.

فعل امر به عنوان صفت فاعلی​

از فعل امر به همان شکل خود و یا با ساختن ترکیب دو فعل امر یا تکرار یک فعل امر، می‌توانیم به عنوان صفت فاعلی نیز استفاده کنیم. صفت فاعلی نوعی صفت است که بر انجام دهنده کاری دلالت می‌کند و معنای فاعلی دارد. برای نمونه در جمله زیر، فعل امر «بساز» از مصدر «ساختن» را به عنوان صفت فاعلی برای گروه اسمی «زن و شوهر» استفاده کردیم. «بساز» در اینجا، معنای فاعلی «سازنده» می‌دهد.
زن و شوهر بساز مال قصه‌های قدیمی‌ هستند.

فعل امر به عنوان صفت فاعلی مرکب​

منظور از صفت فاعلی مرکب، صفتی است که از دو جزء مستقل تشکیل شده است و معنای فاعلی می‌دهد. با ترکیب فعل امر و نهی می‌توانیم صفت فاعلی مرکب بسازیم. به مثال‌ زیر توجه کنید. در این جمله با ترکیب کردن فعل امر «بخور» با فعل نهی «نمیر»، یک صفت فاعلی مرکب ساخته‌ایم که از این دو جزء مستقل ساخته شده‌است و معنای فاعلی دارد یعنی بر فردی دلالت می‌کند که می‌خورد و نمی‌میرد.
با این حقوق بخورونمیر که به تو می‌دهند چگونه دوام می‌آوری؟

فعل امر به عنوان قید​

قید یکی از وابسته‌های فعل است که در جمله می‌آید و چگونگی انجام فعل آن جمله را بیان می‌کند. برای مثال در جمله «سریع به خانه برگشتم.» کلمه «سریع» قید فعل «برگشتم» است و با پرسیدن سؤال «چگونه برگشتم؟» می‌توانیم آن را شناسایی کنیم. از فعل امر می‌توانیم به عنوان قید نیز استفاده کنیم. در مثال زیر می‌بینید که از فعل امر «بدو» به عنوان قیدی برای فعل «آمدن» استفاده کرده‌ایم. وقتی می‌پرسیم: «چگونه آمدم؟» پاسخ می‌دهیم: «بدو آمدم». در واقع این کلمه، چگونگی انجام فعل «آمدن» را نشان می‌دهد پس قید است.
بدو به خانه شما آمدم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

توضیح انواع قید در فارسی و کاربرد آن ها با مثال و تمرین​

توضیح انواع قید در فارسی و کاربرد آن ها با مثال و تمرین

هر کدام از جمله‌های فارسی از اجزای مختلفی تشکیل می‌شوند. فاعل یا نهاد، مفعول، متمم و فعل، اجزای اصلی تشکیل‌دهنده جمله‌ها هستند. با این حال، در برخی مواقع، قیدها هم به جمله اضافه می‌شوند تا مفهوم و توضیح جدیدی را به آن بیفزایند. قیدها آن بخش از جمله هستند که معنای جمله یا یکی از اجزای جمله را مقید می‌کنند و آن را بیشتر توضیح می‌دهند. در این مطلب از مجله فرادرس، ابتدا قید و کاربرد آن را برای مخاطبان توضیح می‌دهیم و سپس انواع قید در فارسی را بررسی می‌کنیم. البته برای نشان دادن انواع قید فارسی، از مثال‌های متعددی کمک می‌گیریم و کاربرد آن‌ها را در جملات متنوع نشان می‌دهیم. در مرحله بعد، برخی از سؤال‌های متداول را در رابطه با قیدهای فارسی مطرح می‌کنیم و به آن‌ها پاسخ می‌دهیم. در پایان، آزمونی را برای سنجش یادگیری مخاطبان ارائه می‌کنیم.


انواع قید در فارسی​

قید بخشی از جمله است که مفهوم فعل، صفت، مسند، مصدر، تمیز، قیدهای دیگر و یا کل جمله را مقید می‌کند و مفهومی را به آن‌ها اضافه می‌کند. حضور قیدها در جمله اجباری نیست و می‌توان آن‌ها را حذف کرد، بدون اینکه ساختار جمله دچار مشکل شود.

برای آشنایی بیشتر با قیدها و کاربرد آن‌ها، به مثال‌ زیر دقت کنید.
دیروز، از خانه تا مدرسه دوچرخه‌سواری کردم.
در جمله بالا، «دیروز»، «از خانه» و «تا مدرسه» نقش قید را به عهده دارند. قید اول، زمان وقوع فعل را نشان می‌دهد، قید دوم مبدأ وقوع فعل را مشخص می‌کند و قید سوم مقصد آن را معین می‌کند. هر کدام از این قیدها، معنایی را به جمله یا فعل اضافه کرده‌اند. با این حال، می‌توان آن‌ها را از جمله حذف کرد. با این نوع حذف، جمله بالا به صورت زیر درمی‌آید.
دوچرخه‌سواری کردم.
در این جمله، تنها از فعل و فاعل استفاده شده است و هیچ قیدی در آن دیده نمی‌شود. با این وجود، ساختار جمله کامل است و دچار مشکل نشده است.
در کتاب‌های دستور زبان، قیدهای فارسی را بر مبنای معیارهای مختلف، در دسته‌بندی‌های گوناگونی قرار داده‌اند. به طور مثال، برخی از دستورنویسان به ساختار قیدها توجه داشته‌اند اما برخی دیگر، معنای قیدها را ملاک قرار داده‌اند. در جدول زیر، به برخی از ملاک‌های دسته‌بندی قیدها و همچنین انواع قیدها براساس آن‌ ملاک‌ها اشاره شده است.
ملاک دسته‌بندیانواع قید
مقوله و نقش دستوریمختص و مشترک
ساختار قیدساده، مرکب، عبارت قیدی و مؤول
نشاندارینشاندار و بی‌نشانه
مفهوم قیدقیدهای زمان، کیفیت، مکان، نفی و...
در ادامه این مطلب از مجله فرادرس، انواع قید در فارسی را براساس معیارهای گوناگون معرفی کرده و توضیح می‌دهیم.

شناسایی قید در جمله​

در بخش پیشین، به این نکته اشاره کردیم که قید بخشی از جمله است و وظیفه مقید کردن سایر اجزای جمله را به عهده دارد. بنابراین، شناخت سایر اجزای جمله، برای شناسایی بهتر قیدها ضروری است. به طور مثال، اگر بخواهید تشخیص بدهید که قید مورد نظرتان، گروه اسمی را مقید کرده است یا گروه فعلی را، لازم است ابتدا با اسم‌ها و فعل‌ها، همچنین کاربرد آن‌ها کاملاً آشنا باشد. تهیه و مشاهده فیلم‌های آموزشی زیر در فرادرس، به شما کمک می‌کند در حین یادگیری انواع قید در فارسی، به شناختی کلی از سایر اجزای جمله برسید.

انواع قید از نظر مقوله دستوری​

در این بخش، قصد داریم انواع قید در فارسی را از نظر نقش و مقوله آن‌ها در جمله معرفی کنیم.

قیدها را از نظر مقوله و نقش دستوری آن‌ها در جمله می‌توان به دو دسته زیر تقسیم کرد:
  • قید مختص
  • قید مشترک
در ادامه، هر کدام از این دو دسته را به طور دقیق بررسی می‌کنیم.

قید مختص​

قیدهای مختص، یکی از انواع قید در فارسی هستند که تنها نقش قید را در جمله دارند و مقوله دیگری را در جمله نمی‌پذیرند، مانند: خوشبختانه، احتمالاً، عن قریب، هرگز و... . قیدهای مختص خود به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • قیدهای تنوین‌دار، مانند «مستقیماً»، «حتماً»، «عجالتاً»
  • ترکیب‌های عربی، مانند «علی‌الخصوص»، «یحتمل»، «حتی‌المقدور»
  • قید با حروف اضافه، مانند «به‌ زودی»، «به‌ آرامی»
برای یادگیری بهتر قیدهای مختص، به نکته‌های زیر توجه کنید.
  • قیدهای تنوین‌دار معمولاً کلمه‌های عربی هستند که در زبان فارسی نیز رواج دارند. البته برخی از قیدهای تنوین‌دار نیز با استفاده از کلمه‌های فارسی یا غیرفارسی ساخته شده‌اند که استفاده از آن‌ها را توصیه نمی‌کنیم، مانند «گاهاً» و «تلفناً».
  • در برخی از قیدهای تنوین‌دار، به مرور زمان، تنوین به «ا» تبدیل می‌شود، مانند «حالا» که در اصل، به صورت «حالاً» بوده است.
  • شماری از قیدهای تنوین‌دار را می‌توان بدون تنوین و همراه با حرف اضافه به کار برد، مانند: به ظاهر (ظاهراً) و به تدریج (تدریجاً)
  • در قیدهایی که با حرف اضافه ساخته شده‌اند، حرف اضافه به تدریج، به پیشوند بدل می‌شود و دیگر نمی‌توان آن را یکی از انواع حروف فارسی دانست.
پرنده ایرانی با پس زمینه گل و نقوش سنتی ایرانی - انواع قید در فارسی

قید مشترک​

در برخی مواقع، گروه‌های اسمی، صفت‌ها، ضمیرها، حرف‌ها، فعل‌ها و شبه جمله‌ها نیز ممکن است در جمله نقش قیدی داشته باشند. به این دسته از قیدها، قید مشترک گفته می‌‌شود. در ادامه، فهرستی از قیدهای مشترک را همراه با مثال می‌بینید.
  • قید مشترک با اسم، مانند «امروز به کتاب‌خانه می‌روم.»
  • قید مشترک با صفت، مانند «شما خوب به حرف‌های من گوش نمی‌دهید.»
  • قید مشترک با فعل، مانند «گویی به دیار باقی شتافت» یا «گیرم شما راست گفته باشید.»
  • قید مشترک با ضمیر، مانند «چمدانت را کجا می‌بری؟»
  • قید مشترک با حرف، مانند «مگر نگفته بودم از خانه بیرون نروید؟»
  • قید مشترک با شبه جمله یا صوت، مانند «دریغ که نتوانستم دوستم را برای آخرین بار ببینم.»
برای تشخیص بهتر انواع قیدهای مشترک، به نکته‌های زیر دقت کنید.
  • قیدهای مشترک با اسم، معمولاً قیدهای زمان و مکان هستند که زمان یا مکان وقوع فعل را مشخص می‌کنند. این قیدها ممکن است با صفت مبهم به کار بروند، مانند «هر روز به کتاب‌خانه می‌روم.». اگر می‌خواهید اطلاعات بیشتری نیز در رابطه با صفت مبهم پیدا کنید، می‌توانید مطلب زیر از مجله فرادرس را مطالعه کنید که لینک آن در ادامه آورده شده است.
  • از صفت‌های تفضیلی هم می‌توان به عنوان قید استفاده کرد، مانند «او بیشتر سکوت می‌کند و کمتر سخن می‌گوید.»


انواع قید از نظر ساختار​

انواع قید در فارسی از نظر ساختار به چهار دسته زیر تقسیم می‌شوند:

  • قید ساده
  • قید مرکب
  • عبارت قیدی
  • قید مُؤوَّل
هر کدام از این قیدها را در بخش‌های بعدی این مطلب از مجله فرادرس بیشتر توضیح می‌دهیم.

قید ساده​

به قیدی که تنها از یک تکواژ ساخته شده باشد، «قید ساده» یا «قید مفرد» گفته می‌شود. قیدهای ساده را نمی‌توان به اجزای کوچک‌تر تقسیم کرد. در ادامه، مثال‌هایی از قید مفرد را در جمله‌های فارسی مشاهده می‌کنید.
شب، به خانه برمی‌گردند.
هنوز نمی‌دانم کدام لباس را بخرم.
قیدهای ساده خود ممکن است از نوع مختص یا مشترک باشد. به طور مثال، «هرگز» قید ساده مختص است اما «خوب» قید ساده مشترک به شمار می‌آید.


قید مرکب​

قیدهایی را که از ترکیب چند تکواژ آزاد و واژه ساخته شده باشند، «قید مرکب» می‌نامند. در مثال‌های زیر، کاربرد این مورد از انواع قید در فارسی به خوبی نشان داده شده است.
امشب، تلسکوپ‌هایتان را برای دیدن سیاره زهره آماده کنید.
هر شب، باید برای کودک خود لالایی بخوانید.
در مثال اول، قید مرکب «امشب» به کار رفته است. این قید از ترکیب «ام» و «شب» ساخته شده است. در جمله دوم، کاربرد قید مرکب «هر شب» را مشاهده می‌کنید. این قید از ترکیب صفت مبهم «هر» و اسم «شب» تشکیل شده است.
البته بعضی از قیدهای مرکب با تکرار یک تکواژ، واژه یا عبارت به دست می‌آیند. در جمله زیر، یک نوع از این قیدها را مشاهده می‌کنید.
لرزان‌لرزان خودم را به خانه رساندم.
در مثال بالا، قید «لرزان‌لرزان» از تکرار صفت «لرزان» به دست آمده است.
سه پرنده رو شاخه درخت با پس زمینه نقوش سنتی کاشی های ایرانی

نکته: بسیاری از قیدهای مرکب، در واقع، همان صفت‌های بیانی هستند که نقش قید را در جمله ایفا می‌کنند.


گروه قیدی​

«گروه قیدی» یا «عبارت قیدی»، در واقع، متمم‌های قیدی هستند که با کنار هم قرار گرفتن یک حرف اضافه و گروه اسمی ساخته می‌شوند. مثال‌هایی از گروه‌های قیدی را در ادامه می‌بینید.
در پایان ترم، کارنامه‌ها را به والدین دانش‌آموزان می‌دهند.
برای زودتر رسیدن به خانه، از تاکسی استفاده کردم.
در جمله‌های بالا از گروه‌های قیدی «در پایان ترم» و «برای زودتر رسیدن به خانه» استفاده شده است. گروه قیدی اول از حرف اضافه «در» و گروه اسمی «پایان ترم» به دست آمده است اما گروه دوم، از حرف اضافه «برای» و گروه اسمی «زودتر رسیدن به خانه» تشکیل شده است.

توجه داشته باشید که با گذشت زمان، حرف اضافه برخی از این قیدها حذف می‌شود و گروه اسمی، به تنهایی نقش قید را در جمله به عهده می‌گیرد. این نوع از قیدها معمولاً بر زمان یا مکان وقوع فعل دلالت دارند. در جمله زیر، یک نمونه از این گروه‌های قیدی را مشاهده می‌کنید.
کنار باغچه، چند گل تازه روییده است.
«کنار باغچه» در واقع به صورت «در کنار باغچه» بوده که حرف اضافه «در» از ابتدای آن حذف شده است. این گروه قیدی، زمان وقوع فعل را نشان می‌دهد.

قید مؤوّل​

از میان انواع قید در فارسی می‌توان به «قید مؤوّل» اشاره کرد. اگر جمله‌ای معنای قیدی داشته باشد و بتوان آن را به قید تأویل کرد، به آن قید مؤوّل گفته می‌شود. معمولاً قیدهای مؤوّل را می‌توان با قیدهای ساده، مرکب یا گروه‌های قیدی جایگزین کرد. برای آشنایی بیشتر با قیدهای مؤوّل به جمله‌ زیر توجه کنید.
قبل از اینکه شما را ببینم، هرگز با مفهوم دوستی آشنا نشده بودم.
در جمله بالا، از قید مؤوّل «قبل از اینکه شما را ببینم» استفاده شده است. این قید را می‌توان به صورت گروه قیدی «قبل از دیدن شما» تبدیل کرد و جمله را به صورت زیر درآورد.
قبل از دیدن شما، هرگز با مفهوم دوستی آشنا نشده بودم.

انواع قید از نظر نشانه​

انواع قید در فارسی از نظر داشتن یا نداشتن نشانه، به دو گروه زیر تقسیم‌بندی می‌شوند.

  • نشاندار
  • بی‌نشانه
هر کدام از این دو نوع قید، خود شامل انواع مختلفی هستند که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

قیدهای نشاندار​

قیدهای نشاندار شامل سه نوع‌اند. در فهرست زیر، انواع آن‌ها را می‌بینید.
  • قیدهای تنوین‌دار عربی، مانند «اصلاً»، «ابداً»، «حتماً»
  • قیدهای ونددار (پیشوند + اسم)، مانند «به‌ راحتی»، «به درستی»
  • متمم‌های قیدی (حرف اضافه + اسم یا ضمیر)، مانند «در سال جاری»
نکته: وندهایی که در ساختار قیدهای ونددار دیده می‌شوند، در واقع حروف اضافه‌ای هستند که با گذشت زمان، به وند تبدیل شده‌اند.

قیدهای بی‌نشانه​

قیدهای بی‌نشانه عبارتند از:
  • اسم یا گروه اسمی مشترک با قید، مانند «شب»، «روز»، «هنگام بازی»
  • صفت مشترک با قید، مانند «خوب»، «نابه‌سامان»، «پریشان»
  • قیدهای مختص، مانند «هرگز»، «هنوز»
نکته: منظور از قیدهای بی‌نشانه مختص، آن دسته از قیدهایی است که تنوین نداشته و از نوع ترکیب‌های عربی نیز نباشند.

انواع قید از نظر مفهوم​

در بخش‌های قبلی، ضمن معرفی انواع قید در فارسی، به این نکته اشاره کردیم که قیدها، معنایی بر معنای جمله یا یکی از اعضای جمله می‌افزایند. اکنون این نکته را هم اضافه می‌کنیم که قیدهای فارسی خود از نظر معنایی تنوع بالایی دارند. جدول زیر، انواع قید‌های فارسی را به لحاظ معنا و مفهوم نشان می‌دهد.


انواع قید از نظر مفهوم
قید زمانقید مکانقید مقدار
قید کیفیّتقید حالتقید ترتیب
قید استثناقید نفیقید تصدیق و تأکید
قید تردیدقید تشبیهقید تکرار
قید تدریجقید قصدقید تعجّب
قید تأسّفقید آرزوقید تفسیر
قید علّتقید پرسشقید انحصار
قید تبرّی و ادبقید اختصار

قید زمان​

از قیدهای زمان برای نشان دادن زمان وقوع فعل استفاده می‌شود. کاربرد این قید در مثال‌های زیر نشان داده شده است.
بعد از ظهر، احتمالاً سری به کتاب‌فروشی‌های این حوالی بزنم.
داشتم به خانه برمی‌گشتم که ناگهان یک ماشین با سرعت از کنارم عبور کرد.
روزهای گرم تابستان، سعی می‌کرد بیشتر در خانه بماند.
گاهی برخی از قیدهای زمان، برای اینکه زمان را به طور دقیق‌تر نشان دهند، با قید زمان دیگری همراه می‌شوند. مانند قید «عصر» در جمله «دیروز عصر، داشتند در کارگاه کار می‌کردند.» که برای توضیح بیشتر قید «دیروز» آمده است. به قیدهایی که قید دیگری را مقید می‌کنند و آن را بیشتر توضیح می‌دهند، «قیدِ قید» گفته می‌شود.
نکته: به آن دسته از قیدهای زمان که استمرار و تداوم وقوع فعل را نشان می‌دهند، «قید زمان و استمرار» گفته می‌شود، مانند «دائماً».


قید مکان​

هر قید یا گروه قیدی که مکان وقوع فعل را نشان بدهد، «قید مکان» نامیده می‌شود. برخی از قیدهای مکان رایج در فارسی، در جمله‌های زیر نشان داده شده‌اند.
اینجا و آنجا، خبرهای جدیدی به گوش می‌رسد.
به نظر می‌رسد حوالی خیابان اصلی، تصادفی رخ داده باشد.

قید مقدار​

از قید مقدار یا کمیّت برای نشان دادن مقدار یک پدیده استفاده می‌شود. به طور مثال، در جمله‌های زیر از قید مقدار استفاده شده است.
باید برای رویارویی با مشکلات، کمی شجاعت به خرج بدهید.
با تصمیم شما، کاملاً موافقم.

قید کیفیّت​

قید کیفیّت یکی از انواع قید در فارسی است که برای نشان دادن چگونگی وقوع فعل به کار می‌رود. این قید در جواب سؤال «چگونه» به دست می‌آید. یک مورد از قیدهای کیفیّت، در جمله زیر نشان داده شده است.
کودک آهسته‌ آهسته اولین قدم‌هایش را برمی‌داشت.
اگر بپرسیم «کودک اولین قدم‌هایش را چگونه برمی‌داشت؟» جواب آن، قید کیفیّت «آهسته‌ آهسته» خواهد بود.

قید حالت​

«قیدهای حالت»، چگونگی فاعل، نهاد یا مفعول را در زمان وقوع فعل نشان می‌دهند. برخی از قیدهای حالت نیز برای نشان دادن چگونگی وقوع فعل به کار می‌روند. در این حالت، به آن‌ها قید کیفیت گفته می‌شود. کاربرد برخی از قیدهای حالت را در جمله‌های زیر می‌بینید.
آرش کمانگیر شجاعانه تیرش را به سوی مرزهای ایران روانه کرد.
مهمانان پچ‌پچ‌کنان با یکدیگر صحبت می‌کردند.

قید ترتیب​

«قیدهای ترتیب»، بیانگر ترتیب و توالی در وقوع فعل هستند. مثال‌هایی از قیدهای ترتیب در جمله‌های زیر نشان داده شده است.
سیب‌ها را دوتا دوتا از شاخه می‌چیدند.
دانش‌آموزان یک‌ به‌ یک در صف صبح‌گاهی قرار گرفتند.

قید استثنا​

از «قیدهای استثنا» برای مستثنی کردن یکی از اجزای جمله استفاده می‌شود. به کاربرد قیدهای استثنا در مثال‌های زیر دقت کنید.
کسی از اتفاق‌های اخیر حرفی نزده است، مگر اینکه شما زده باشید.
هر روز، پنجره را می‌بستم. امروز، استثنائاً آن را باز گذاشتم.

قید نفی​

«قیدهای نفی» را برای منفی کردن معنای جمله به کار می‌برند. به عنوان مثال، در جمله‌های زیر از قیدهای نفی استفاده شده است.
هرگز کسی در این خانه متروک زندگی نکرده است.
به هیچ وجه، در این مورد نباید با کسی سخنی بگویید.
سه پرنده روی کاشی ایرانی با پس زمینه نقوش سنتی ایرانی - انواع قید در فارسی

قید تصدیق و تأکید​

برای تصدیق یک مفهوم و تأکید بر درستی آن از «قید تصدیق» یا «قید تأکید» استفاده می‌شود. در ادامه، مثال‌هایی از کاربرد قید‌های تصدیق و تأکید در جمله نشان داده شده است.
حتماً با فرا رسیدن بهار، پرندگان مهاجر هم برمی‌گردند.
به راستی، سعدی در میان سخنوران ایرانی همتا ندارد.

قید تردید​

شک و تردید در وقوع فعل را با استفاده از «قیدهای تردید» نشان می‌دهند. در مورد کاربرد قیدهای تردید، به مثال‌های زیر دقت کنید.
شاید سروصدای همسایه‌ها به خاطر جشن باشد.
گویا تاکنون چندین کتاب دستور زبان فارسی تألیف شده است.

قید تشبیه​

برای تشبیه کردن یک پدیده به پدیده دیگر و نشان دادن مشابهت میان آن‌ها، «قید تشبیه» را به کار می‌برند. کاربرد برخی از قیدهای تشبیه را در مثال‌های زیر مشاهده می‌کنید.
دانه‌های برف مثل شکوفه‌های سفید از آسمان فرود می‌آمدند.
جز برتری ندانی، گویی که آتشی
جز راستی نجویی، مانا ترازوی
(رودکی)

قید تکرار​

«قیدهای تکرار»، یکی دیگر از انواع قید در فارسی هستند که تکرار در وقوع فعل را نشان می‌دهند. کاربرد سه مورد از این قیدها، در جمله‌های زیر نشان داده شده است.
دوباره باید به اداره مراجعه کنید.
مجدداً او را به مراسم تودیع رئيس جدید دعوت کرده‌اند.
آن غریبه هی از این طرف خیابان به آن طرف خیابان می‌رود.
چند پرنده روی شاخه درخت و در میان گل ها نشسته اند

قید تدریج​

از «قیدهای تدریج» برای نشان دادن تدریجی و مرحله‌ به‌ مرحله بودن وقوع فعل استفاده می‌شود. نحوه استفاده از این قیدها را در مثال‌های زیر مشاهده می‌کنید.
ثانیه به ثانیه، باران شدیدتر می‌شد.
کم‌کم روزهای گرم تابستان فرا می‌رسند.

قید قصد​

برای نشان دادن نیت و قصد انجام کار، از «قیدهای قصد» استفاده می‌شود. با توجه به مثال‌های زیر، کاربرد این نوع قید را بهتر می‌آموزید.
پیانو زدن را از روی تفنن تمرین می‌کند.
این انگشتر را تبرّکاً از سفر حج با خودم آورده‌ام.
همان‌طور که در مثال‌های بالا هم قابل مشاهده است، قیدهای قصد ممکن است به زبان فارسی یا عربی باشند.

قید تعجّب​

«قیدهای تعجّب» برای نشان دادن شگفتی گوینده و نویسنده از مفهوم جمله به کار می‌روند. دو مورد از این قیدها، در مثال‌های زیر نشان داده شده است.
عجب! هنوز خبری از مهمان نشده است.
وه! که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
(سعدی)
در بسیاری از موارد، همراه با این نوع قید، از علامت تعجّب (!) استفاده می‌شود.

قید تأسّف​

«قیدهای تأسّف» کلمه‌هایی هستند که تأسّف گوینده را در مورد مفهوم جمله یا وقوع فعل نشان می‌دهند. برای یادگیری بهتر این نوع قید، به مثال‌های زیر دقت کنید.
متأسّفانه، هنوز خبری از کوهنوردان گمشده به دستمان نرسیده است.
افسوس که هنوز قدر میراث فرهنگی خود را نمی‌دانند.

قید آرزو​

«قیدهای آرزو و تمنا»، آرزوی وقوع یک فعل را از سوی گوینده یا نویسنده نشان می‌دهند. برخی از این قیدها فارسی هستند اما برخی دیگر ریشه در زبان عربی دارند. نمونه‌هایی از قیدهای آرزو در مثال‌های زیر ارائه شده است.
کاش شما هم با ما به مهمانی می‌آمدید.
ان‌شاء‌الله، مشکل شما هم به زودی حل می‌شود.
لطفاً کمربندهای ایمنی خود را ببندید.
در مثال سوم، قید «لطفاً» معنای درخواست و طلب را نیز در خود دارد.
دو پرنده روبه روی هم با پس زمینه نقوش سنتی کاشی های ایرانی


قید تفسیر​

برای تفسیر مفهوم جمله یا یکی از اجزای آن، همچنین برای توضیح بیشتر در مورد موضوعی خاص، «قیدهای تفسیر» را به کار می‌برند. برای یادگیری بهتر قید تفسیر، به مثال‌های زیر توجه کنید.
کتابدارها می‌خواهند کتاب‌ها را در قفسه‌ها بچینند، یعنی هر کدام از کتاب‌‌ها را در جای خود قرار بدهند.
پرنده‌ها را نباید در قفس گذاشت. به عبارت دیگر، باید آن‌ها را در دل طبیعت رها کرد.

قید علّت​

از «قیدهای علّت» برای نشان دادن علت وقوع فعل استفاده می‌شود. به قیدهای علّت در مثال‌های زیر توجه کنید.
مدتی طولانی بیمار بودم، از این جهت، نتوانستم به کارهایم رسیدگی کنم.
سروصدا نکن، زیرا کودک خوابیده است.

قید پرسش​

از «قیدهای پرسش» برای سؤالی کردن جمله استفاده می‌شود. قیدهای پرسش علاوه بر اینکه مفهوم پرسش را در جمله ایجاد می‌کنند، ممکن است معنای قید علت، مکان، زمان و... را نیز به جمله اضافه کنند.
چطور این مسیر طولانی را پیاده آمده‌اید؟
چرا میوه‌های نارس درخت‌ها را می‌چینند؟
نکته: اگر در جواب یک پرسش منفی، از کلمه «چرا» استفاده شود، به آن قید تصدیق می‌گویند. مانند «فردا به نمایشگاه نمی‌روی؟ چرا، می‌روم.» در این صورت، دیگر کلمه «چرا» قید پرسش نخواهد بود.

قید انحصار​

برای نشان دادن مفهوم انحصاری بودن در جمله، «قید انحصار» را به کار می‌برند. در مورد کاربرد قید انحصار به مثال‌های زیر دقت کنید.
امروز فقط شما درس‌هایتان را خوانده‌اید.
واردات لوازم یدک خودرو، انحصاراً به این شرکت اختصاص پیدا کرده است.

قید تبرّی و ادب​

گاهی برای رعایت ادب در کلام، از «قیدهای تبرّی» استفاده می‌شود. برخی از این قیدها فارسی هستند اما برخی دیگر از زبان عربی به فارسی وارد شده‌اند.
نعوذ باللّه، آتش این فتنه، گریبان همه را می‌گیرد.

خدای نکرده، شاید اتفاق بدی افتاده باشد.

قید اختصار​

هرگاه گوینده یا نویسنده بخواهد اختصار را در کلام خود نشان بدهد، از «قیدهای اختصار» استفاده می‌کند. مثال‌های زیر کاربرد این نوع قید را نشان می‌دهند.
خلاصه، چمدان‌ها را بسته و آماده سفر شدیم.
القصّه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
(ابوسعید ابولخیر)

تشخیص قید در جمله​

مهم‌ترین ویژگی انواع قید در فارسی این است که می‌توان آن‌ها را به راحتی از جمله حذف کرد، بدون اینکه ساختار نحوی جمله به هم بریزد. البته توجه داشته باشید که قیدها به لحاظ مفهومی نقش مهمی در جمله دارند و توضیحی بر معنای جمله یا یکی از اجزای آن می‌افزایند اما چون ساختار نحوی جمله به آن‌ها نیازی ندارد، می‌توان قیدها را حذف کرد. برای یادگیری بهتر این نکته، به مثال‌ زیر دقت کنید.

هنوز کسی را به تیم بسکتبال مدرسه دعوت نکرده‌اند.
جمله بالا از این اجزا تشکیل شده است: قید «هنوز»، مفعول «کسی»، نقش نمای مفعولی «را»، متمم فعل «به تیم بسکتبال مدرسه» و فعل «دعوت نکرده‌اند». از میان این اجزا، تنها قید «هنوز» است که می‌تواند از جمله حذف شود. اگر سایر اجزای جمله را حذف کنیم، نه تنها مفهوم جمله دچار مشکل می‌شود، بلکه ساختار نحوی آن نیز به هم می‌ریزد.

ارتباط قید با سایر اجزای جمله​

در بخش‌های قبلی، به این نکته اشاره کردیم که وظیفه قیدها، مقیّد کردن معنای جمله یا یکی از اعضای جمله است. به این صورت که توضیحی درباره آن ارائه می‌دهند و آن را برای مخاطب روشن‌تر می‌کنند. بر این اساس، هنگام تشخیص قید در جمله، لازم است با سایر اجزا و ارکان جمله نیز آشنا باشید تا بتوانید به راحتی تشخیص دهید که کدامیک از آن‌ها با استفاده از قید، مقیّد شده‌ است. به همین خاطر، توصیه می‌کنیم برای اینکه کاملاً با کاربرد انواع قید در فارسی آشنا شوید، به فیلم‌های آموزشی زیر در فرادرس مراجعه کنید. به کمک این فیلم‌های آموزشی، نه تنها ساختار قیدها را بهتر می‌آموزید، بلکه به شناختی کلی از سایر اجزای جمله نیز می‌رسید.
.

قید و گروه های قیدی​

به طور کلی، تمامی جمله‌ها از اجزای کوچک‌تری به نام «گروه» تشکیل می‌شوند. گروه‌ها نیز از کلمه‌های دیگری ساخته می‌شوند که آن‌ها را «هسته» و «وابسته» می‌نامیم. هسته، عنصر اصلی گروه است که نمی‌توان آن را حذف کرد اما وابسته‌ها از عناصر اختیاری گروه‌ها هستند که می‌توان آن‌ها را حذف کرد. هر گروه، تنها یک هسته دارد اما ممکن است چند وابسته داشته باشد. البته برخی از گروه‌های زبان فارسی تنها با استفاده از هسته ساخته می‌شوند و در آن‌ها هیچ وابسته‌ای به کار نمی‌رود.

گروه‌های زبان فارسی به چهار دسته تقسیم می‌شوند. این گروه‌های چهارگانه عبارتند از:
  • گروه‌های اسمی
  • گروه‌های حرف اضافه‌ای
  • گروه‌های فعلی
  • گروه‌های قیدی
گروه‌های قیدی از رایج‌ترین گروه‌های زبان فارسی هستند. مشخصه اصلی گروه‌های قیدی این است که می‌توان آن‌ها را از جمله حذف کرد، بدون اینکه ساختار نحوی جمله دچار مشکل شود. هسته گروه‌های قیدی معمولاً یک قید یا صفت است. وابسته‌های آن نیز از نوع صفت، مضاف‌الیه و بدل هستند.
در برخی مواقع، گروه‌های اسمی و حرف اضافه‌ای هم می‌توانند نقش قید را در جمله به عهده داشته باشند.
نکته: در بخش‌های قبلی، هنگام معرفی انواع قید در فارسی از نظر ساختار، به گروه قیدی اشاره کردیم و گفتیم این نوع قید، با استفاده از حرف اضافه و گروه اسمی ساخته می‌شود. با این وجود، توجه داشته باشید که منظور از گروه قیدی در این بخش با گروه قیدی در بخش‌های قبلی متفاوت است. در بخش‌های قبل، منظور از گروه قیدی، متممی است که نقش قید را در جمله به عهده دارد. در این بخش، منظورمان از گروه قیدی، گروه‌هایی هستند که در ساختار آن‌ها از حرف اضافه استفاده نمی‌شود اما به عنوان قید در جمله به کار می‌روند.

سؤالات متداول​

در این بخش، به برخی از سؤال‌های متداول در مورد انواع قید در فارسی اشاره می‌کنیم و به آن‌ها پاسخ می‌دهیم.

آیا قیدِ قید همیشه از نوع قید زمان است؟​

خیر، گاهی از قیدِ قید برای نشان دادن شدّت و حدّت یک ویژگی استفاده می‌شود. به طور مثال، در جمله «او بسیار شاد، عازم مسافرت شد»، «شاد» قید است. شدّت این قید با استفاده از قیدِ قید «بسیار»، نشان داده شده است.

قید چه تفاوتی با صفت‌ دارد؟​

قیدها و صفت‌ها هر دو از این جهت که ویژگی‌های اجزای جمله را مشخص می‌کنند و می‌توانند از جمله حذف شوند، یکسان‌اند اما تفاوت‌های قابل‌توجهی نیز با یکدیگر دارند. به عنوان مثال، صفت‌ها در گروه اسمی به کار می‌روند و هسته آن گروه را توصیف می‌کنند اما قیدها در گروه‌های قیدی کاربرد دارند و توضیحاتی را در مورد کل جمله یا یکی از اجزای آن ارائه می‌کنند.

آیا گروه قیدی همیشه دارای حرف اضافه است؟​

خیر، گروه قیدی ممکن است بدون حرف اضافه هم ساخته شود، مانند «سال گذشته» در جمله «سال گذشته، سعی کردم مهارت جدیدی را بیاموزم.»
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

شاخص در ادبیات چیست؟ – به زبان ساده با مثال و تمرین​


شاخص در ادبیات چیست؟ – به زبان ساده با مثال و تمرین

«معرف» یا «شاخص» لقب‌ها یا عنوان‌هایی هستند که بدون نقش نمای کسره، بعد یا قبل از یک اسم ‌می‌آیند و اطلاعات بیشتری راجع به آن اسم به ما می‌دهند. برای مثال در گروه اسمی «عمه پروین» یا «دکتر امیرحسین هاشمی»، کلمه‌های «عمه» و «دکتر» شاخص هستند و کلمه‌های «پروین» و «امیرحسین هاشمی» که هسته این گروه‌های اسمی هستند را به ما معرفی کرده‌اند. بیشتر دستورشناسان، این نقش دستوری را یکی از وابسته‌های پیشین اسم می‌دانند اما شاخص یا معرف می‌تواند قبل یا بعد از هسته گروه اسمی بیاید و راجع به هسته به ما اطلاعات بدهد. در این مطلب از مجله فرادرس با مثال‌های بسیاری یاد می‌گیریم که شاخص در ادبیات چیست، چه انواعی دارد و چگونه باید آن را از نقش‌های دیگری چون مضاف الیه تشخیص دهیم. در انتها نیز سؤالات چهارگزینه‌ای طرح کرده‌ایم تا با پاسخ دادن به‌ آن‌ها خودتان را بسنجید.


شاخص در ادبیات چیست؟​

شاخص یا معرف یکی از وابسته‌های اسم است. یعنی از کلمه‌هایی است که قبل یا بعد از یک هسته اسمی می‌آید و چیزی را به آن اسم اضافه می‌کند. در واقع شاخص‌ها نقش دستوری نیستند. بلکه زیرنقش هستند یعنی در یک گروه اسمی، این کلمه هسته است که نقش اصلی را دارد و وابسته های آن، به عنوان زیرنقش، نقش هسته را می گیرند. برای مثال در جمله «پسرخاله سیاوش به سربازی رفت.»، سیاوش نقش فاعل را دارد و شاخص «پسرخاله» نیز نقش هسته خود (سیاوش) را می‌گیرد. شاخص‌ها به‌طور معمول با کسره به هسته گروه اسمی خود اضافه نمی‌شوند بلکه فقط در کنار آن اسم قرار می‌گیرند. در مثال‌های بخش بعد این موضوع را به‌خوبی درک خواهید کرد.

مثال انواع شاخص از نظر معنایی​

تا اینجا دانستیم که شاخص در ادبیات چیست و اگر کمی دقت کنیم، می‌بینیم که در زبان فارسی کلمه‌های زیادی داریم که می‌توانند به عنوان شاخص استفاده شوند. در جدول زیر، دسته‌بندی شاخص‌های زبان فارسی بر اساس معنایشان را آورده‌ایم و در مقابل هرکدام از آن‌ها، پرکاربردترین نمونه‌هایشان را قرار داده‌ایم.
انواع شاخص از نظر معناییمثال های پرکاربرد
عنوان‌های حاکمیتیشاه، وزیر، سلطان، میرزا، خان، ملکه، امیر
عنوان‌های بیان جنسیتآقا، خانم
عنوان‌های شغلیدکتر، مهندس، قاضی، استاد، ناخدا
نسبت‌های خانوادگیبابا، خاله، دایی، عمه، عمو، دختر دایی
لقب‌های مذهبیامام، حجة الله، آیت الله، حاج، شیخ، کربلایی، مشهدی، سید، سادات، شهید
لقب‌های نظامیتیمسار، سردار، سرهنگ، سروان، سرگرد، سرباز
لقب‌های محترمانهجناب، سرکار

یادگیری شاخص فارسی یازدهم​

تا اینجا یاد گرفتیم که شاخص در ادبیات چیست اما شاخص‌ها تنها یکی از وابسته‌هایی هستند که اسم می‌تواند بگیرد. در زبان فارسی تعداد خیلی زیادی وابسته اسم داریم که هرکدام، قواعد مربوط به خود را دارند. علاوه بر آن برای آشنایی با نقش‌های دستوری که هسته‌های گروه اسمی و وابسته‌هایشان می توانند بگیرند، باید با انواع نقش‌های دستوری اسم‌های فارسی و چگونگی تشخیص هرکدام از آن‌ها آشنا باشیم. برای مثال، یک هسته و وابسته‌اش می توانند به عنوان فاعل، نهاد، مفعول و... در جمله بیایند و برای تشخیص اینکه یک اسم یا گروه اسمی، کدام نقش را دارد باید از قبل با تمام نقش‌های دستوری زبان فارسی آشنا باشیم.

انواع شاخص از نظر قرارگیری در کنار هسته گروه اسمی​

تا اینجا یاد گرفتیم که شاخص در ادبیات چیست و مثال‌های زیادی از شاخص را نیز دیدیم. همانطور که پیش از این گفتیم، دستورشناسان این نوع کلمه‌ها را وابسته‌های پیشینی اسم می‌دانند اما در واقع شاخص‌ها می‌توانند وابسته پیشینی و پسینی یک اسم باشند. یعنی می‌توانیم این کلمه‌ها را قبل یا بعد از هسته یک گروه اسمی بیاوریم.
  • شاخص قبل از هسته
  • شاخص بعد از هسته

شاخص قبل از هسته گروه اسمی​

به مثال‌های زیر دقت کنید که در آن‌ها، شاخص‌ها قبل از هسته گروه اسمی آمده‌اند.

مثال ۱​

در جمله زیر، کلمه «عباس» هسته گروه اسمی «شاه عباس» است و نقش دستوری «نهاد» را دارد. کلمه «شاه» نیز شاخص است که قبل از هسته آمده است.

شاه عباس یکی از شاهان دوران صفویه است.

مثال ۲​

در جمله زیر نیز از شاخص «آقا» برای معرفی هسته «جواد» که نقش «فاعل» را دارد، استفاده کرده‌ایم.
آقا جواد به منزل مادرش رفت.

شاخص بعد از هسته گروه اسمی​

شاخص ها را می‌توانیم بعد از هسته گروه اسمی نیز به کار ببریم. در مثال‌های زیر این مورد را با هم بررسی می‌کنیم.

مثال ۱​

در جمله زیر، شاخص «خان» را بعد از هسته‌اش (ستار) آورده‌ایم. اما این کلمه همچنان شاخص است. هسته این گروه اسمی نیز، نقش نهاد را دارد.
ستار خان از دلاوران نامی سرزمین ما است.

مثال ۲​

در مثال زیر نیز کلمه شاخص «شاه» را بعد از هسته «محمدعلی» آورده‌ایم. گروه اسمی «محمدعلی شاه» در این جمله نقش دستوری مفعول را دارد.
محمدعلی شاه را به خاطر به توپ بستن مجلس مشروطه، بسیار نفرین کرده‌اند.

نکات مهم درباره جایگاه شاخص

  • بعضی از شاخص‌ها مانند «شاه» و «آقا» و... هم می‌توانند قبل از هسته بیاید و هم می‌توانند بعد از هسته بیایند. برای مثال، کلمه «آقا» هم در گروه اسمی «آقا محمد» و هم در گروه اسمی «محمد آقا»، شاخص است.
  • توجه کنید که ممکن است برای یک گروه اسمی دو شاخص بیاید. برای مثال در گروه اسمی «آقا سید مهدی» هم کلمه «آقا» و هم کلمه «سید» شاخص هستند.
  • با اینکه شاخص به نگرفتنِ نقش نمای کسره، مشهور است اما ممکن است گاهی کسره بگیرد. برای مثال در گروه اسمی «آقا احمد»، شاخص «آقا» بدون کسره به هسته «احمد» اضافه شده است. اما در گروه اسمی «آقایِ رستمی»، اسم شاخص ما کسره گرفته است. پس اگر بعضی اسم شاخص‌ها را به قبل از هسته گروه اسمی خود اضافه کنیم، با اینکه نقش نمای کسره را می‌گیرند، همچنان شاخص هستند.
ماهی ها و ماه-شاخص در ادبیات چیست

تشخیص شاخص در جمله​

از آن‌جایی که کلمه‌هایی که به عنوان شاخص می‌شناسیم ممکن است به عنوان‌های دیگری چون هسته و مضاف الیه و وابسته مضاف الیه نیز به کار بروند، باید بتوانیم تشخیص دهیم که این کلمه‌ها در چه موقیت‌هایی شاخص هستند و در چه موقعیت‌هایی عنوان‌های دیگری دارند.
جدول زیر را ببینید که در آن، شاخص را با دیگر موقعیت‌هایی که می‌تواند داشته باشد، مقایسه کرده‌ایم.
شاخصنقش‌های دیگر
امیر قائم مقام فراهانی مرد نیکی بود.او امیر دل‌ها است. (هسته گروه اسمی و نقش نهاد)
خاله تهمینه به خانه ما آمده بود.بچه خاله را در بغل گرفتم. (مضاف الیه و نقش وابسته مفعول)
زن‌دایی سارا بچه اش را به مهد برد.بچه‌ی زن دایی سارا، خیلی زیبا است. (شاخص مضاف الیه و نقش وابسته مضاف الیه)
در ادامه این موارد را با مثال‌های بیشتر و به‌صورت دقیق‌ بررسی می‌کنیم.

نقش‌های دیگر شاخص​

اکنون که متوجه شدیم شاخص در ابیات چیست و می‌تواند قبل و بعد از هسته گروه اسمی بیاید، باید یاد بگیریم که شاخص‌ها را می‌توانیم به عنوان هسته یک گروه اسمی یا مضاف الیه آن و یا وابسته مضاف الیه نیز استفاده کنیم.
  • شاخص به عنوان هسته گروه اسمی
  • شاخص به عنوان مضاف الیه گروه اسمی
  • شاخص به عنوان وابسته مضاف الیه گروه اسمی

شاخص به عنوان هسته​

شاخص‌ها می‌توانند به عنوان هسته یک گروه اسمی نیز قرار بگیرند. در این صورت آن‌ها دیگر زیرنقش نیستند بلکه نقش اصلی دارند. برای تشخیص اینکه کلمه ما شاخص است یا هسته، باید به این نکته توجه کنیم که نقش اصلی در یک گروه اسمی متعلق به کدام کلمه است. این مورد را می‌توانیم در مثال های زیر بهتر درک کنیم.
مثال ۱
در جمله زیر، کلمه «سرباز»، شاخص است زیرا فقط به عنوان وابسته‌ای برای کلمه «احمدی» که نقش فاعل را در این جمله دارد، به کار رفته است. در واقع انجام‌دهنده اصلی فعل «گرفتن» در این جمله، «احمدی» است و کلمه «سرباز» فقط توضیح بیشتری درباره هسته (احمدی) به ما می‌دهد.
سرباز احمدی مرخصی سه روزه گرفت.
مثال ۲
اما در جمله زیر، کلمه «سرباز»، هسته است و خودش نقش فاعل را نیز ایفا می‌کند. زیرا در این جمله، هسته دیگری وجود ندارد که ما نقش فاعل و هسته گروه اسمی را برای او در نظر بگیریم و «سرباز» را شاخص آن بدانیم.
سرباز از پادگان فرار کرد.
رودخانه ای در میان جنگل سرسبز

شاخص به عنوان مضاف الیه​

از شاخص‌ها می‌توانیم به عنوان مضاف الیه نیز استفاده کنیم. یعنی بعد از یک اسم، کسره می‌گذاریم و کلمه شاخص را به آن اسم اضافه می‌کنیم. در مثال‌های زیر این مورد را بیشتر بررسی می‌کنیم.

مثال ۱
در مثال زیر کلمه «مهندس» به عنوان شاخص کلمه «پرهام» آمده و مانند هسته خود، نقش دستوری فاعل را گرفته است. به بیان دیگر، کلمه «پرهام» فاعل این جمله است و «مهندس» فقط یک شاخص و معرف برای توضیح بیشتر درباره اوست.
مهندس پرهام نقشه‌های بسیار مدرنی را در معماری طراحی کرده است.
مثال ۲
در جمله زیر، کلمه «مهندس» شاخص نیست بلکه مضاف الیه کلمه «نقشه‌ها» است. زیرا مانند شاخص درباره هسته خود (نقشه‌ها)، اطلاعات بیشتری نمی‌دهد بلکه به ما نشان می‌دهد که نقشه‌های چه کسی بسیار مدرن است. در واقع «مهندس» اسم مستقلی است که به اسم «نقشه‌ها» اضافه شده است و معرف آن نیست.
نقشه‌های مهندس بسیار مدرن هستند.

شاخص به عنوان وابسته مضاف الیه​

علاوه بر این که از شاخص‌ها به عنوان خود مضاف الیه استفاده می‌کنیم، می‌توانیم از آن‌ها به عنوان وابسته مضاف الیه نیز استفاده کنیم. پس نباید شاخص مضاف الیه را با شاخصی که خودش مضاف الیه شده است اشتباه بگیریم. شاید درک این مطلب سخت به نظر برسد اما در مثال های زیر به سادگی یاد می‌گیرید که منظور از این نکته، چیست.
مثال ۱
در جمله زیر، کلمه «عمه» شاخصی است برای «نرگس» که مفعول فعل «دیدم» است.
عمه نرگس را در خیابان دیدم و به او سلام کردم.
مثال ۲
اما در جمله زیر، کلمه «عمه» وابسته مضاف الیه است. یعنی کلمه «نرگس» مضاف الیه کلمه «صورت» است و عمه نیز به عنوان وابسته این مضاف الیه آمده است و درباره آن به ما توضیحاتی می‌دهد. در واقع معنای این جمله این است که «صورت نرگس بسیار زیبا است.» و کلمه «عمه» فقط شاخصی برای نرگس است و وجودش برای جمله و کامل شدن معنای آن، ضروری نیست.
صورت عمه نرگس بسیار زیبا است.
مثال ۳
در اولین جمله جدول زیر، کلمه «شهید» شاخصی است که هسته‌اش (چمران) در جایگاه مضاف الیه قرار گرفته است. و این شاخص در حال معرفی بیشتر هسته خود است. اما در جمله سمت چپ جدول، ما از کلمه شاخص «شهید» به عنوان مضاف الیهی برای کلمه «زندگی» استفاده کرده‌ایم.
شاخص مضاف الیهشاخص به عنوان مضاف الیه
زندگی شهید چمران پر از نکات جالب است.زندگی شهید را الگوی خودت قرار بده.
 

Similar threads

بالا