zina20
عضو جدید
سید نعمت الله جزایری در کتاب انوار نعمانیه در خصوص احوال افراد پس از مرگ می نویسد : مرد مستمندی از دنیا رفت . به دلیل بسیاری حضور مردم از صبح که جنازۀ او را بلند کردند تا شب از دفن او فارغ نشدند . مدتی بعد شخصی او را در خواب دید و از او پرسید : حال تو چگونه است و خدا با تو چه کرد؟ گفت: خدا مرا بخشید و مورد آمرزش خود قرار داد . خدا لطف و رحمت بسیاری به من کرد . اما بسیار دقیق به حسابم رسیدگی کرد . روزی من در حالی که روزه بودم در مغازه دوست گندم فروشم نشسته بودم . وقتی اذان مغرب شد من دانه ای از گندمهای
او بر گرفتم و آن گندم را با دندان نصف کردم اما یادم آمد که این گندم از آن من نیست و گندم شکسته را سر جایش گذاشتم . در این جا خداوند به اندازۀ همان ضرری که به گندم وارد کردم از نیکی های من کم کرد.