بیا تا

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا تا شمعی بیافروزیم:gol:

در این تاریکی هر آنچه که به ذهن ما می رسد بیش از افروختن یک کبریت نسیت. خاصیت تاریکی همین است (به دنبال در دسترس ترین منبع نور گشتن هر چند ناپایدارترین ). انسان در دو گاه قدرت دیدن ندارد اول در تاریکی و دوم هنگامی که در زیر نور شدید ایستاده باشد. در هر دو حالت نمی توان ماورای خود را دید.علاج یکی روشنایی و علاج دیگری کمی سایه است همانطور که در آفتاب شدید دستها را به موازات ابرو روی پیشانی میگذاریم.

چند سطر بالا را جهت طوفانی کردن ذهن شما دوستان عزیز نوشتم
و اینکه بدون شک این تالار در کوتاه مدت بربسطح فرهنگی ما تاثیر گدار خواهد بود اگر...

سال جدید برای تک تکتون سرشار ار شادی و امید :gol::gol::gol:...

ارش پاک...
 
آخرین ویرایش:

mosleh.bargh

عضو جدید
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب
افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم
گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث
عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش
را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می
کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ
هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت
کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …



نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره
دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و
دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود
 

Similar threads

بالا