{{{{{{{{{{{{{بچگیامون}}}}}}}}}}}}}}

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
QUOTE=Hossein -2002;3821319]ناز نگاش عشق و صفاش صلوات
برو یه اسفند بدود واسه خودت اینجا بروبچ چشاشون شوره[/QUOTE]

لطف داری:D
 

203_fariba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاپیکت خیلی‌ بامزست
من یادمه همیشه مامانم منو میفرستاد که از مغازه خرید کنم هیچ وقت از پله‌های خونمون نمی‌رفتم پایین از رو نرده ها سر میخوردمhttpwww.pic.iran-forum.irimagesj785jf097wxtugwvaui.gif
یه روز که اومدم از رو نردهها سر بخورم سرم گیج رفت برگشتم رفتم تو شیشه روبروی پلها همینجوری که سرم از شیشه زده بود بیرون یه نگاه به پایین کردم دیدم ملت دارن منو هاج واج نگاه می‌کنن:surprised:
نگو رفته بودم تو شیشه خودم خبر نداشتم:D
البته هیچ طوریم نشد اما درسی‌ شد برام که دیگه از اون به بد مثل بچه آدم از پله‌ها میرفتم پایین:redface:
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاپیکت خیلی‌ بامزست
من یادمه همیشه مامانم منو میفرستاد که از مغازه خرید کنم هیچ وقت از پله‌های خونمون نمی‌رفتم پایین از رو نرده ها سر میخوردممشاهده پیوست 59457
یه روز که اومدم از رو نردهها سر بخورم سرم گیج رفت برگشتم رفتم تو شیشه روبروی پلها همینجوری که سرم از شیشه زده بود بیرون یه نگاه به پایین کردم دیدم ملت دارن منو هاج واج نگاه می‌کنن:surprised:
نگو رفته بودم تو شیشه خودم خبر نداشتم:D
البته هیچ طوریم نشد اما درسی‌ شد برام که دیگه از اون به بد مثل بچه آدم از پله‌ها میرفتم پایین:redface:

چه درسی گرفتی تو باز خدا رو شکر سالم موندی
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
[/QUOTE]

من اینجام[/QUOTE]

خب منظورش از حسین تو بودی دیگههههههههههههه:D
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون موقع که من تهرانم کسی نیست تا میرم همه میخوان قرار بزارن این چه صیغه ای دیگه

باهم میرفتیم دربند چند سیخ جیگرو کباب میزدیم به بدن بعدشم میرفتیم هرجا که تو بگی
من جیگر دوس ندارم تازه از دربند خاطره خوبی ندارم
تنها چیزیش که عاشقشم اون مغازه ملچ ملوچ فروشیه:redface:
واااااااااااای دلم خواس
 

Hossein -2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
من جیگر دوس ندارم تازه از دربند خاطره خوبی ندارم
تنها چیزیش که عاشقشم اون مغازه ملچ ملوچ فروشیه:redface:
واااااااااااای دلم خواس
ملچ مولوچ دوس داری اونوقت جیگر دوس نداری!!!!!
تو بیا سینی یارو رو میخرم برات
 

Miss Nini

عضو جدید
بچه که بودم با نیلوپر یکی از بچه های همین سایت چاله می کندیم برای به تله انداختن کسایی که از تو حیاط رد میشن یادمه یه بار داشتیم چاله می کندیم نیلو داشت تو چاله رو نگاه می کرد منم چاله می کندم که یه دفعه خاک با پیل خورد تو چشم نیلو
یه بار داشتیم می کندیم یه دفعه به یه چیز برخورد کردیم شبیه انگشت چیغ زدیم و فرار کردیم بعد بابای نیلو اومد بهمون نشون داد که اون سنگ بوده و ما خیال می کردیم
همیشه برای نیلو من و مریم دوستم رو ایون نیلو اینا جشن تولد می گرفتیم
کیکمون تی تاپ بود
کلی کاغذ رنگی می زدیم
کلی خوش می گذروندیم
اگه بخوام از خاطرات بچگیمون بگم باید یه سایت باز کنم
 

hossein_20

عضو جدید
دااداش قاتل
پس اون مارمولکایی ک من دفن میکردم تو کشته بودی:cry:


ابجی تازه چند تا غوربافه هم زدم یادمه یه دفه یه مارمولکو زدم تیر خورد به پشتش خون سفید میومد
یه دفه هم زدم تو موخش از فاصله دور رفتم جلو ضربه مغزی شده بود :smoke::whistle::w08:
oh my god ajab karayi kardam:w09:
دیگه اها اولین کلمه ای هم که یاد گرفتم و بابام همیشه دست میندازتم به خاطرش
گلاب به روت گو بود:w38::w46::w25:
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه که بودم با نیلوپر یکی از بچه های همین سایت چاله می کندیم برای به تله انداختن کسایی که از تو حیاط رد میشن یادمه یه بار داشتیم چاله می کندیم نیلو داشت تو چاله رو نگاه می کرد منم چاله می کندم که یه دفعه خاک با پیل خورد تو چشم نیلو
یه بار داشتیم می کندیم یه دفعه به یه چیز برخورد کردیم شبیه انگشت چیغ زدیم و فرار کردیم بعد بابای نیلو اومد بهمون نشون داد که اون سنگ بوده و ما خیال می کردیم
همیشه برای نیلو من و مریم دوستم رو ایون نیلو اینا جشن تولد می گرفتیم
کیکمون تی تاپ بود
کلی کاغذ رنگی می زدیم
کلی خوش می گذروندیم
اگه بخوام از خاطرات بچگیمون بگم باید یه سایت باز کنم
نیلوپر منو میگی؟ ای جان
پس بچگی کردین شمام
 
بالا