دعوا نکن .آروم باش.بیخیال باش.
حق خوری ندیدی هنوز!!
دنیا دو روزه و صد سال اولش سخته!!
بالای بالاسریم عصبانیتش تا این اندازه بی مورد است .
پس بناچار یکی از این دو راه را برگزیند یا با قوانین باشگاه کنار بیائد یا به قفل شدن تاپیکهایت عادت کند.
زبان سرخ سر سبز می دهد بر بادمن اعصباني نيستم فقط نمي تونم جلوي زبونم بگيرم دست خودم نيست مامان مي گه تو اگه سياسي بودي يه روزه سرتو به باد مي دادي دست خودم نيست نمي تونم نگم
بازم میگماگه هميشه دهنتو ببندي پس ديگه هيچي ؟ البته چون تا حالا هيچي نگفتيم اينطوري شده البته منظورم اين سايت نيست چون ارزشش نداره تو مملكتمونم همينه ديگه همه سعي مي كنن هيچي نبينن
متنت خیلی خوشگل بود باعث شد بعد از مدت ها مامان گلم رو ببوسمكودكي كه آمادۀ تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسيد:« مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد. اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد :«ازميان بسياري از فرشتگان ، من يكي را براي تو در نظر گرفته ام. او در انتظار توست و از تو نگهداري خواهد كرد.»
اما كودك هنوز مطمئن نبود كه مي خواهد برود يا نه.
-اينجا در بهشت، من هيچ كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند.
خداوند لبخند زد:« فرشتۀ تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهي كرد و شاد خواهي بود.»
كودك ادامه داد:« من چطور مي توانم بفهمم مردم چه مي گويند وقتي زبان آنها را نمي دانم؟»
خداوند او را نوازش كرد و گفت:« فرشتۀ تو ، زمزمه خواهد كرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد دادكه چگونه صحبت كني.»
كودك با ناراحتي گفت:« وقتي مي خواهم با شما صحبت كنم، چه كنم؟»
خداوند براي اين سؤال هم پاسخي داشت:« فرشته ات دستهايت را كنار هم مي گذارد و به تو ياد مي دهد كه چگونه دعا كني.»
كودك سرش را برگرداند و پرسيد:« شنيده ام كه در زمين انسان نهاي بدي هم زندگي ميكنند. چه كسي از من محافظت خواهد كرد؟»
- فرشته ات از تو محافظت خواهد كرد، حتي اگر به قيمت جانش تمام شود.
كودك با نگراني ادامه داد:« اما من هميشه به اين دليل كه ديگر نمي توانم شما را ببينم، ناراحت خواهم بود.»
خداوند لبخند زد و گفت:« فرشته ات هميشه دربارۀ من با توصحبت خواهد كرد و به تو راه بازگشت نزد مرا خواهد آموخت،گرچه من همواره در كنار تو خواهم بود.»
در آن هنگام بهشت آرام بود، اما صداهايي از زمين شنيده مي شد.
كودك مي دانست كه بايد به زودي سفرش را آغاز كند. او به آرامي يك سؤال ديگر از خداوند پرسيد:«خدايا! اگر بايد همين حالا بروم، لطفأ نام فرشته ام را به من بگوييد.»
خداوند شانۀ او را نوازش كرد و پاسخ داد:«نام فرشته ات اهميتي ندارد. به راحتي مي تواني او را مادر صدا كني.»![]()
اره .....من هم خودم کلی حال کردم......به خاطر همین گذاشتم که یه فاز مثبت بده شب جمعه ای....متنت خیلی خوشگل بود باعث شد بعد از مدت ها مامان گلم رو ببوسم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اگه نفر بالایی کارمند شما باشه چه مقامی بهش میدید ؟ | زنگ تفريح | 194 | |
![]() |
چند نفر هم اسم شما وجود دارند ؟! | زنگ تفريح | 0 | |
![]() |
احساست به نفر قبلی چیه ؟ | زنگ تفريح | 76 | |
![]() |
اگه بخوای براساس تجربه خودت نفر بعدیت رو یک نصیحت کنی چی بهش می گفتی؟؟ | زنگ تفريح | 145 | |
![]() |
با آخرین حرف اسم نفر قبلی یه اسم بگو | زنگ تفريح | 1139 |