بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز




To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach
.آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

To find mails by the thousands when you return from a
vacation.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی
هزار تا نامه داری

To go for a vacation to some pretty place.
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری

To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

To leave the Shower and find that
the towel is warm
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !

To clear your last exam.
آخرین امتحانت رو پاس کنی

To receive a call from someone, you don’t see a
lot, but you want to.
کسی که معمولا زیاد نمی بینیش ولی دلت
می خواد ببینیش بهت تلفن کنه

To find money in a pant that you haven’t used
since last year.
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده
نمی کردی پول پیدا کنی

To laugh at yourself looking at mirror, making
faces.
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و
بهش بخندی !!!

Calls at midnight that last for hours.
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم
طول بکشه

To laugh without a reason.
بدون دلیل بخندی

To accidentally hear somebody say something good
about you.
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره
از شما تعریف می کنه

To wake up and realize it is still possible to sleep
for a couple of hours.
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه
هم می تونی بخوابی !

To hear a song that makes you remember a special
person.
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما
می یاره

To be part of a team.
عضو یک تیم باشی

To watch the sunset from the hill top.
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی

To make new friends.
دوستای جدید پیدا کنی

To feel butterflies!
In the stomach every time
that you see that person.
وقتی “اونو” میبینی دلت هری
بریزه پایین !

To pass time with
your best friends.
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی

To see people that you like, feeling happy
.کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی

See an old friend again and to feel that the things
have not changed.
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و
ببینید که فرقی نکرده

To take an evening walk along the beach.
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی

To have somebody tell you that he/she loves you.
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره

remembering stupid
things done with stupid friends.
To laugh …….laugh. ……..and laugh ……
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای
احمقانه ای کردند و بخندی
و بخندی و ……. باز هم بخندی

These are the best moments of life….
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند

Let us learn to cherish them.
قدرشون رو بدونیم

“Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed”
زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد
نه مشکلی که باید حلش کرد


چاپلین می گوید :
وقتی
زندگی ۱۰۰ دلیل برای گریه کردن
به تو نشون میده
تو ۱۰۰۰ دلیل برای خندیدن
به اون نشون بده
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فاصله دختر تا پير مرد يک نفر بود ؛ روي نيمکتي چوبي ؛ روبه روي يک آب نماي سنگي . پيرمرد از دختر پرسيد :
- غمگيني؟

- نه .
- مطمئني ؟
- نه .
- چرا گريه مي کني ؟

- دوستام منو دوست ندارن
- چرا ؟
- چون قشنگ نيستم .
- قبلا اينو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولي تو قشنگ ترين
دختري هستي که من تا
حالا ديدم .
- راست مي گي ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پيرمرد را بوسيد و به طرف دوستاش دويد ؛ شاد شاد.
چند دقيقه بعد پير مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کيفش را باز کرد ؛
عصاي سفيدش را بيرون آورد و رفت !!!
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فاصله دختر تا پير مرد يک نفر بود ؛ روي نيمکتي چوبي ؛ روبه روي يک آب نماي سنگي . پيرمرد از دختر پرسيد :
- غمگيني؟

- نه .
- مطمئني ؟
- نه .
- چرا گريه مي کني ؟

- دوستام منو دوست ندارن
- چرا ؟
- چون قشنگ نيستم .
- قبلا اينو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولي تو قشنگ ترين
دختري هستي که من تا
حالا ديدم .
- راست مي گي ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پيرمرد را بوسيد و به طرف دوستاش دويد ؛ شاد شاد.
چند دقيقه بعد پير مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کيفش را باز کرد ؛
عصاي سفيدش را بيرون آورد و رفت !!!
متن فوق العاده ای بود منکه خیلی دوستش داشتم
مرسی عزیزم
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

Similar threads

بالا