بزرگداشت حکیم توس(فردوسی)

m.s.c

عضو جدید
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند

امروز 25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی بزرگ می باشد.
این روز بزرگ بر تمام فارسی زبانان مبارک باد.

در روزگاری نسبتاً دور، شماری از دهقانان در شهر «توس»، در بیست کیلومتری مشهد امروزی، زندگی می‏کردند. در آن زمان دهقانان طبقه‏ای مورد احترام و دارای املاک و اموال بودند. آنها می‏توانستند از راه درآمد حاثل از زمین‏های کشاورزی خود زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
در عین حال آنها از نعمت خواندن و نوشتن هم بهره‏ای داشتند و به سنت‏ها و فرهنگ ایرانیان باستان عشق می‏ورزیدند. این افراد، روایت‏های تاریخی و سرگذشت پیشینیان را سینه به سینه از پدر به پسر به نسل‏های بعد از خود انتقال می‏دادند و بیشتر از هر ایرانی دیگری، از افسانه‏های کهن ایران اطلاع داشتند.
شاعر شاهنامه، سی سال از عمر خود را برای به نظم درآوردن داستان پهلوانان و شاهان گذشته ایران صرف کرد.

در سال 329 یا 330 هـ. ق، در میان این انسان‏های شریف و وطن‏پرست، کودکی به دنیا آمد که بعدها یکی از بزرگترین شعرای ایران زمین شد. فردوسی در چنین محیطی پرورش یافت و عشق به نژاد ایرانی و آب و خاک وطن و علاقه به نیاکان خود را در خانواده آموخت.
زمانی که هنوز بهار جوانی‏اش نگذشته بود، آوازه و شهرت شاعری درباری به نام «دقیقی»، در خراسان پیچید. در آن

سال‏ها دقیقی قسمت کوچکی از افسانه‏های گذشته ایران را به نظم درآورده بود و قصد داشت، این کار را ادامه دهد؛ ولی بعد از مدتی به خاطر بداخلاقی و بدرفتاری با غلام خود، به دست او کشته شد.
پس از مرگ دقیقی، فردوسی- که در آن زمان چهل سال بیشتر نداشت- به تشویق یکی از دوستانش تصمیم گرفت کار ناتمام دقیقی را تمام کند و از همان زمان شروع به سرودن «شاهنامه» کرد.
شاعر شاهنامه، سی سال از عمر خود را برای به نظم درآوردن داستان پهلوانان و شاهان گذشته ایران صرف کرد. همان‏گونه که در ابتدا گفتیم، فردوسی از دهقانان و ثروتمندان توس بود، ولی در پایان سرودن شاهنامه، بر اثر گذشت زمان و خشک‏سالی‏های پیاپی و همچنین در راه سرودن شاهنامه اموال و دارایی خود را از دست داد.
در آن زمان، شهرت شاهکار او حتی قبل از اینکه به دست سلطان محمود برسد، در همه ایران پیچیده بود و بسیاری از دانشمندان و بزرگان نسخه‏هایی از شاهنامه را در دست داشتند، ولی هیچ‏کس به کمک این شاعر فقیر نشتافت و او در زمان پیری، درمانده و تهیدست شد.
آرامگاه او در شهر توس واقع در بیست کیلومتری مشهد، زیارتگاه ادب دوستان است.


فردوسی برای اینکه از فقر و تنگدستی رها شود و به منظور اینکه در آخر عمر خویش، مالی برای گذران زندگی‏اش به دست آورد، تصمیم گرفت، شاهنامه خود را به نام سلطان محمود کند، اما به دلیل حسادت برخی از شاعران درباری، کتاب با ارزش فردوسی با همه‏ی زیبایی و شهرتش مورد قبول سلطان محمود قرار نگرفت و پاداشی که سزاوار رنج و تلاش سی ساله‏ی فردوسی باشد، به او داده نشد.
به همین دلیل، این شاعر بزرگ با دلی پر از یأس و ناامیدی و با خاطری رنجیده و ناراحت و با دستانی خالی به توس- زادگاه خویش- بازگشت.
او سال‏های آخر عمر خود را بدبختی و بیماری‏ و فقر گذراند و سرانجام در سال 411 هـ. ق، در سن هشتادسالگی، جان به جان آفرین تقدیم کرد.
آرامگاه او در شهر توس واقع در بیست کیلومتری مشهد، زیارتگاه ادب دوستان است.











به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی خردمند
اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی خردمند​
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تا الان دو بار شاهنامه رو خوندم . واقعا برای من جذاب بود.
بنظرم اگر ایرانیها بیشتر روش کار میکردند داستانهاش میتونست مثل کتابهای هری پاتر پرفروش باشه ..
 
بالا