** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزي هزار بار بر صفحه دل بنويس :

ميان بود و نبودش

تنها يک حرف فاصله است !

به همين سادگي.............

ومن روز و شب جريمه سنگين

رفتنت را پرداختم

وجز دل که روزي هزار بار

خراش افتاد............

کسي نفهميد که از ب بودنت

تا ن نبودنت فاصله تا بي نهايت بود

هیچکس دیگر تو نمیشود حتی خودت.........
 

hadi.blue.chem

عضو جدید
هیچکس دیگر تو نمیشود حتی خودت.........
شک نکن
درست در لحظه ی آخر ، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود ، معجزه ای رخ می دهد
خدا از راه می رسد . . .

امضای زیبایت
صفحه غبار آلود چشمانم را
چشمه جوشانی ساخت
شست و شست و ....
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
شک نکن
درست در لحظه ی آخر ، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود ، معجزه ای رخ می دهد
خدا از راه می رسد . . .

امضای زیبایت
صفحه غبار آلود چشمانم را
چشمه جوشانی ساخت
شست و شست و ....
:gol::gol::gol:
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفت با من بمان
دنیا را گلستانت خواهم کرد
ای دریغ
گلستانم را به آتش کشیدو رفت...

mahtab n

رفتنش را به پای بی مهریش مگذار
هر که رفت بی مهر نیست
هر رفتنی به معنای پایان نیست
کسی چه میداند
شاید در انتهای راه منتظــر است
همسفرش شو
"Coral"
:gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

رفتنش را به پای بی مهریش مگذار
هر که رفت بی مهر نیست
هر رفتنی به معنای پایان نیست
کسی چه میداند
شاید در انتهای راه منتظــر است
همسفرش شو
"Coral"
:gol:


عشق ؛ به زخم که برسد ، سکوت می شود
زخم که عمیق شود ، بیداریِ دل ، درد دارد !
من
در این بغض های هر لحظه
در این دلتنگی های مدام
در این آشفتگی های دقایقم
دارم
سکوت
می شوم
با من از عشق چیزی بگو
پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود...!
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یواشکی قلم غلاف شده ام ر ا بیرون می کشم
تا از باران بگویم :
بَه،چه می شود!!!!!!!!!
من و پاییز و باران...
دنیایی خاطرات نیامده...
خاطرات آینده رویایی که گم شده در زمان های گذشته...
باران بیا می خواهم کمی لبخند بزنم
عمیق و بی هراس...
smart student
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یواشکی قلم غلاف شده ام ر ا بیرون می کشم
تا از باران بگویم :
بَه،چه می شود!!!!!!!!!
من و پاییز و باران...
دنیایی خاطرات نیامده...
خاطرات آینده رویایی که گم شده در زمان های گذشته...
باران بیا می خواهم کمی لبخند بزنم
عمیق و بی هراس...
smart student

معامله فسخ شد
درقبال دنيا...يك تار مويت را ميخواستند... ندادم....
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

معامله فسخ شد
درقبال دنيا...يك تار مويت را ميخواستند... ندادم....

هر چند
دستم به آسمانش نمی رسد
ولی
امید من به دست خداست بی دریغ
گرشاد شدی بدان
شاید دعای من است
که ته شادمانی ات نشست...

smart student
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چند
دستم به آسمانش نمی رسد
ولی
امید من به دست خداست بی دریغ
گرشاد شدی بدان
شاید دعای من است
که ته شادمانی ات نشست...

smart student

روزی مخاطب تمام جملاتت من بودم "

نمی دانی چه درد سختی است خلع مقام شدن

" نمی دانی چه سخت تر است دیدن ترفیع گرفتن دیگری"!!!
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی مخاطب تمام جملاتت من بودم "

نمی دانی چه درد سختی است خلع مقام شدن

" نمی دانی چه سخت تر است دیدن ترفیع گرفتن دیگری"!!!

"برای نوشتن، دفتر و قلم بردم

آنجا هوا سرد بود

خون خودکارم خشک شد.


همین!!!"

حسین خسروی


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"برای نوشتن، دفتر و قلم بردم

آنجا هوا سرد بود

خون خودکارم خشک شد.


همین!!!"

حسین خسروی



آنگاه كه تو با تمام احساس خود...قلبت را ميان باغچه ميكاشتي...
نرم نرمك ميان دستان تو بارور شدم...
ابتدا نگاهت غريبه بود و هراسي را در دلم ميشوراند
جوانه ايي بودم پويا اما هراسان
اما زبري دستان خاك آلود و نرمي دل آسمانيت...
اين اجازه را داد كه به شوق آسمان آبيت قد بكشم
و در كنار سرو تنهاييت شكوفا شوم
دستم را بگير تا با هم به ديدار خورشيد سايه ها برويم.
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنگاه كه تو با تمام احساس خود...قلبت را ميان باغچه ميكاشتي...
نرم نرمك ميان دستان تو بارور شدم...
ابتدا نگاهت غريبه بود و هراسي را در دلم ميشوراند
جوانه ايي بودم پويا اما هراسان
اما زبري دستان خاك آلود و نرمي دل آسمانيت...
اين اجازه را داد كه به شوق آسمان آبيت قد بكشم
و در كنار سرو تنهاييت شكوفا شوم
دستم را بگير تا با هم به ديدار خورشيد سايه ها برويم.

"از دل و ديده ، گرامی تر هم
آيا هست ؟
- دست ،
آری ، ز دل و ديده گرامی تر :
دست !
زين همه گوهر پيدا و نهان در تن و جان ،
بی گمان دست گرانقدرتر است .
هر چه حاصل كنی از دنيا ،
دستاورد است !
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی زمين ،
دست دارد همه را زير نگين !
سلطنت را كه شنيده ست چنين ؟!
شرف دست همين بس كه نوشتن با اوست !
خوشترين مايه دلبستگي من با اوست .

در فروبسته ترين دشواری ،
در گرانبارترين نوميدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هيچت ار نيست مخور خون جگر ،
دست كه هست !
بيستون را ياد آر ،
دست هايت را بسپار به كار ،
كوه را چون پَر كاه از سر راهت بردار !
وه چه نيروی شگفت انگيزي است ،
دست هايی كه به هم پيوسته است !

به يقين ، هر كه به هر جای ، در آيد از پاي
دست هايش بسته است !
دست در دست كسی ،
يعنی : پيوند دو جان !
دست در دست كسی
يعنی : پيمان دو عشق !
دست در دست كسی داری اگر ،
دانی ، دست ،
چه سخن ها كه بيان می كند از دوست به دوست ؛

لحظه ای چند كه از دست طبيب ،
گرمی مهر به پيشانی بيمار رسد ؛
نوشداروی شفا بخش تر از داروی اوست !
چون به رقص آيی و سرمست برافشاني دست ،
پرچم شادی و شوق است كه افراشته ای !
لشكر غم خورد از پرچم دست تو شكست !
دست ، گنجينه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بر دنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
خواه در ياري نابينايی ،
خواه در ساختن فردايی !
آنچه آتش به دلم مي زند ، اينك ، هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده با تلخی غم های دگر دست به هم !
بار اين درد و دريغ است كه ما
تيرهامان به هدف نيك رسيده است ، ولی
دست هامان ، نرسيده است به هم
"
 
آخرین ویرایش:

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
"از دل و ديده ، گرامی تر هم
آيا هست ؟
- دست ،
آری ، ز دل و ديده گرامی تر :
دست !
زين همه گوهر پيدا و نهان در تن و جان ،
بی گمان دست گرانقدرتر است .
هر چه حاصل كنی از دنيا ،
دستاورد است !
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی زمين ،
دست دارد همه را زير نگين !
سلطنت را كه شنيده ست چنين ؟!
شرف دست همين بس كه نوشتن با اوست !
خوشترين مايه دلبستگي من با اوست .

در فروبسته ترين دشواری ،
در گرانبارترين نوميدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هيچت ار نيست مخور خون جگر ،
دست كه هست !
بيستون را ياد آر ،
دست هايت را بسپار به كار ،
كوه را چون پَر كاه از سر راهت بردار !
وه چه نيروی شگفت انگيزي است ،
دست هايی كه به هم پيوسته است !

به يقين ، هر كه به هر جای ، در آيد از پاي
دست هايش بسته است !
دست در دست كسی ،
يعنی : پيوند دو جان !
دست در دست كسی
يعنی : پيمان دو عشق !
دست در دست كسی داری اگر ،
دانی ، دست ،
چه سخن ها كه بيان می كند از دوست به دوست ؛

لحظه ای چند كه از دست طبيب ،
گرمی مهر به پيشانی بيمار رسد ؛
نوشداروی شفا بخش تر از داروی اوست !
چون به رقص آيی و سرمست برافشاني دست ،
پرچم شادی و شوق است كه افراشته ای !
لشكر غم خورد از پرچم دست تو شكست !
دست ، گنجينه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بر دنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
خواه در ياري نابينايی ،
خواه در ساختن فردايی !
آنچه آتش به دلم مي زند ، اينك ، هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده با تلخی غم های دگر دست به هم !
بار اين درد و دريغ است كه ما
تيرهامان به هدف نيك رسيده است ، ولی
دست هامان ، نرسيده است به هم
"


آدمک اخر دنیاست بخند ...
ادمک مرگ همین جاست بخنددست خطی که تو را عاشق کرد،شوخیه کاغذیه ماست بخند ادمک خر نشوی گریه کنیکل دنیا یه سراب بخندان خدایی که بزرگش خواندیبه خدا مثله تو تنهاست بخند


..

ادمک تنها نشین، پرواز کن
عشق را از جهان اغاز کن
ادمک اسمان در بر گیر
مرگ در کمین است،
دفتر عشق را دوباره باز کن
ادمک تنهایی سخته بخدا
دل من میگیره اینجا بخدا
ادمک دلم برات تنگ شده است۰
ادمک قدر تورو دارم بخدا
فکر کن درد تو ارزشمند است۰
فکر کن گریه چه زیباست، بخند
تازه انگار که فرداست ، بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پر زدن نیست که درجاست ، بخند
آدمک نغمه ی آغاز نخوان
به خدا آخر دنیاست ، بخند....
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


آدمک اخر دنیاست بخند ...
ادمک مرگ همین جاست بخنددست خطی که تو را عاشق کرد،شوخیه کاغذیه ماست بخندادمک خر نشوی گریه کنیکل دنیا یه سراب بخندان خدایی که بزرگش خواندیبه خدا مثله تو تنهاست بخند


..

ادمک تنها نشین، پرواز کن
عشق را از جهان اغاز کن
ادمک اسمان در بر گیر
مرگ در کمین است،
دفتر عشق را دوباره باز کن
ادمک تنهایی سخته بخدا
دل من میگیره اینجا بخدا
ادمک دلم برات تنگ شده است۰
ادمک قدر تورو دارم بخدا
فکر کن درد تو ارزشمند است۰
فکر کن گریه چه زیباست، بخند
تازه انگار که فرداست ، بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پر زدن نیست که درجاست ، بخند
آدمک نغمه ی آغاز نخوان
به خدا آخر دنیاست ، بخند....

"آدمک خسته شدي از چه پريشان حالي؟
پاسي از شب که گذشته است چرا بيداري ؟...
آخرين بار که بر مزرعه من باريدم،
روي دستان تو من شاپرکي را ديدم...
شاپرک رفت،دلي مرد،عزا بر پا شد ،
رفت و انگار دلم مثل خدا تنها شد...
برو که آدمکي منتظر باران است ،
او که با شاپرک قصه ي ما خندان است،
من و اين مزرعه هم باز خدايي داريم ..."
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
"آدمک خسته شدي از چه پريشان حالي؟
پاسي از شب که گذشته است چرا بيداري ؟...
آخرين بار که بر مزرعه من باريدم،
روي دستان تو من شاپرکي را ديدم...
شاپرک رفت،دلي مرد،عزا بر پا شد ،
رفت و انگار دلم مثل خدا تنها شد...
برو که آدمکي منتظر باران است ،
او که با شاپرک قصه ي ما خندان است،
من و اين مزرعه هم باز خدايي داريم ..."
ܜܔ شیطان نیستمـ ܜܔ
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فرشته همـ نیستمـ

خدا همـ نیستمــ

فقط دخترمـ

از نوعـ ساده اشـ

حوا گونه فکر میـکنمـ ...

خدایا
فقط به خاطر یکـــــ « سیب » تا کجا باید تــــــــاوان داد؟


[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نه از بادم
نه از برگم
تنها
یک
خزانم
یک زمستان
فقط
نزدیک من
میشوید
حواستان
باشد
یخ میزنید
لباس گرم
بپوشید
و چتری
به همراه داشته باشید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ܜܔ شیطان نیستمـ ܜܔ
فرشته همـ نیستمـ

خدا همـ نیستمــ

فقط دخترمـ

از نوعـ ساده اشـ

حوا گونه فکر میـکنمـ ...

خدایا
فقط به خاطر یکـــــ « سیب » تا کجا باید تــــــــاوان داد؟



انصاف نيست

رفتن آدمها با خودشون باشه

اما

فراموش کردنشون با ما ...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در گوش
تو فقط یک چیز
میشود نجوا کرد
دوستت دارم
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
در گوش
تو فقط یک چیز
میشود نجوا کرد
دوستت دارم


*این روزها کســـــــی به خودش زحمــــــــــت نمی دهد


*
*یک نفــــــر را کشـــــــــــف کند !

*
*زیبایــــــــی هایش را بیـــــرون بکشــــــــد ...

*
* تلخـــــــی هایش را صبر کند ...

*
* آدمهـــــــــای امروز، دوســـــــــــت های کنســـــــروی می خواهند!

*
* یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیــــرین و مهربان

*
* از تویــــش بپرد بیــــــرون!

*
* و هی لبخنــــــــــد بزنــــــــد و بگـــــــــــوید:

*
*"حـــــــق با تــــــــــوست"
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
*این روزها کســـــــی به خودش زحمــــــــــت نمی دهد


*
*یک نفــــــر را کشـــــــــــف کند !

*
*زیبایــــــــی هایش را بیـــــرون بکشــــــــد ...

*
* تلخـــــــی هایش را صبر کند ...

*
* آدمهـــــــــای امروز، دوســـــــــــت های کنســـــــروی می خواهند!

*
* یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیــــرین و مهربان

*
* از تویــــش بپرد بیــــــرون!

*
* و هی لبخنــــــــــد بزنــــــــد و بگـــــــــــوید:

*
*"حـــــــق با تــــــــــوست"

بی تو هر شب عاشقی بارانی ام

لاله پژمرده و زندانی ام

بی تو در کنج همه دلواپسی

بی تو من آغاز یک ویرانی ام
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
برای تــــــو برای چشم هایــت

برای مـــن برای درد هایـــم

برای ما برای این همه تنـــهایی

ای کــــاش خدا کاری کـــند



همه آدمای اطرافمون
وقتی سرفمون میگیره
با یه لیوان آب میان طرفمون
ولی
به سلامتیه دوستیکه وقتی دلمون میگیره
با دستای باز واسه بغل کردن میاد طرفمون
تا از تنهایی و دلتنگی خفه نشیم.....!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه آدمای اطرافمون
وقتی سرفمون میگیره
با یه لیوان آب میان طرفمون
ولی
به سلامتیه دوستیکه وقتی دلمون میگیره
با دستای باز واسه بغل کردن میاد طرفمون
تا از تنهایی و دلتنگی خفه نشیم.....!

حرفهایت را بزن!

هر آنچه ته دلت هست را بگو...

نگذار بماند!!!

این روزها تواضع یا تودار بودن معنایی ندارد

حرف نزنی،یابویی!!! ...

و احمق تر از آنچه که هستی حسابت میکنند.

همیشه انتقامت را هم همان لحظه بگیر،

نگیری،زخم زبان میخوری آن هم از خود،نه دیگری!!!

دلت را خالی کن تا درد و دلی نماند؛

نه کوه به کوه میرسد

و نه آدمی به آدمی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از میان واژه‌های زلال
« دوستی» را برگزیده‌ام ،
آن‌جا که
برف‌های تنهایی
آب می‌شوند
در صدای تابستانی یک دوست .
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از میان واژه‌های زلال
« دوستی» را برگزیده‌ام ،
آن‌جا که
برف‌های تنهایی
آب می‌شوند
در صدای تابستانی یک دوست .

"به این صفحه که می رسم
پای قلمم سست می شود
بی هوا واژگانی بی تاب
رقم می خورند اینجا...
گویا با این صفحه دست دوستی داده ام..."
smart student
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"به این صفحه که می رسم
پای قلمم سست می شود
بی هوا واژگانی بی تاب
رقم می خورند اینجا...
گویا با این صفحه دست دوستی داده ام..."
smart student

عــاشقِ تمـــامِ کلمــاتی هستــمــ

کــه تــو بــــا آنــ جملــه می ســــازیــ


تــا بــه دورغ بگــــویی دوستـــم داریــ . .
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را میخواهم.
در دریای خاطره های به یاد ماندنی
میخوانمت تا دلم آرام بماند...
 
بالا