بدترين بلايي كه سر معلم يا استادت آوردي!!!!

[MARIA RED]

یادش بخیررررررر
سال چهارمم ک اصلا سرکلاس نبودم

همش جیم میشدیم با دوستام
5نفربودیم

دیگه تو کل مدرسه پیش تجربی رو میشناختن مخصوصا ما 5تارو

ولی من بخاطرظاهرم (بقول یکی ازمعلما می گفت ظاهرت معصوم و مظلوم ه ادمو گول میزنه ولی درونت شیطونی)
خلاصه مدیریا ناظم باورشون نمیشد ک تو این کارا منم دست دارم

 

[MARIA RED]

...



يه سريم با بچه ها چسب رازي ريختيم روي صندلي معلم ...انصافنم راضي بوديم چون بعدش معلم چسبيد به صندلي....عجب چسبي بود....

همچنین کاریم من کردم 5ابتدایی بودم

 

[جاست شادی:-)]

من کلا دوران مدرسه و دانشگاه بچه خوبی بودم و کسیو اذیت نمی کرددم

 

[MARIA RED]

من کلا دوران مدرسه و دانشگاه بچه خوبی بودم و کسیو اذیت نمی کرددم

بهت نمیاد هاااااااااااااااااا

 

[جاست شادی:-)]

بهت نمیاد هاااااااااااااااااا

اتفاقا از اینا بودم ک فقط درس می خوندن

آخه بابام تمام مدت انجمن اولیا بود چپ میخاستم بزارم خبرا می رسید بهش
دوران دانشگاهم اینقد بچه های کلاسمون مثبت بودن یه ذره بلندتر می خندیدی چپ چپ نگات می کردن
بعدشم یکی از استادا دوست دوست بابام بود نفس می کشیدم میرفت به دوست بابام می گفت اون باز به بابام
ضی بود اصلن کلا دوست بابام آمار نمره ها منو داشت

 

[MARIA RED]

اتفاقا از اینا بودم ک فقط درس می خوندن

آخه بابام تمام مدت انجمن اولیا بود چپ میخاستم بزارم خبرا می رسید بهش
دوران دانشگاهم اینقد بچه های کلاسمون مثبت بودن یه ذره بلندتر می خندیدی چپ چپ نگات می کردن
بعدشم یکی از استادا دوست دوست بابام بود نفس می کشیدم میرفت به دوست بابام می گفت اون باز به بابام
ضی بود اصلن کلا دوست بابام آمار نمره ها منو داشت

چ ادمی بوده دوست بابات
اینقدر بدم میاد ازاین ادما

 

[TOM-CAT]

ماشینش رو خط خطی کردم .......همسایمون بود اصلا هم پشیمون نشدم از کارم

 

[جاست شادی:-)]

چ ادمی بوده دوست بابات
اینقدر بدم میاد ازاین ادما

ها
این استادم همش بهم یازده میداد
فرت می رفت به دوسته میگفت

 

[ros.]

راهنمایی ک بودم تخته پاک کن پر از گچو کشیدم رو صندلی معلم اونم ی اقا بود شلوار تیره پوشیده بود بلند شد دیگه سفید شده بود
یه بارم یه صندلی ک پایع هاش ایراد داشت گذاشتیم جای صندلی معلم اون بیچاره هم تشست روشو ب بدترین شکل افتاد زمین