با تو بودن خوب است..............................

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
شعر زیر از زنده‌یاد منوچهر آتشی است، اول شعر را بخوانید:
با تو بودن” خوب است
و کلام تو
مثلِ‌ “بوی‌گل”، در تاریکی‌ست
مثل “بوی گل در تاریکی“، وسوسه‌انگیز است.‌
بوی پیراهن تو
مثلِ “بوی دریا“، نمناک است
مثلِ “بادِ خُنک تابستان“،
مثلِ تاریکی، خواب‌انگیز است.
گفتگو با تو
مثلِ “گرمای بخاری” و “نفس‌های بُلنـــــــــــــــــــدِ آتش
می‌بَرَد چشمِ خیالم را
تا بیابان‌های
دورتریـــــــــــــــــــــــــــــن خاطره‌ها
- که در آن گنجشگان، بر “سُنبلِ گندم‌ها”
اهتزازی دارند
که در آن گل‌ها، با اخترها، رازی دارند
.
نوشخندِ تو
می‌بَرَد “گُرگِ نگاهم” را
تا چراگاهِ، “چالاک‌ترین آهو‌ها
می‌بَرَد “آرزوی دستم” را
تا ” نهان‌مانده‌ترین گوشه‌ی اندام تو
- این “پهنه‌ی پاکِ زیبا“.
مثلِ “دریایی” تو
- اندوه‌‌انگیز و غرور‌آهنگ
مثلِ “دریای بــــــــــــزرگ بوشهر”
- که پُر از “زورق آزادِ پریشان‌گَرد” است.
مثلِ زُورَق، که پُر از مَرد است
مثلِ ساحل، که پُر از آواز است
مثلِ دشتستان،
که بـــــــزرگ و بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاز است.
تو ظریفی
مثلِ گلدوزی یک دخترِ عاشق
- که “دل‌انگیزترین گل‌ها” را
روی روبالشیِ عاشق خود می‌دوزد.
با تو بودن“، خوب‌ست
تو چراغی، من شب
که به “نورِ تو”، “کتابِ دلِ تو
و کتابِ دلِ خود را، که “خطوطِ تنِ توست
خوش خوشک می‌خواند
تو درختی، من آب
من کنارِ تو “آوازِ بهاران” را، می‌خندم و می‌خوانم،
و می‌گریم و می‌خوانم
با تو بودن” خوب‌ست
تو قشنگی
مثلِ تو، مثلِ خودت
مثلِ “وقتی که سخن می‌گویی
مثلِ هروقت که برمی‌گردی از کوچه به خانه
مثلِ “تصویر درختی در آب
روی کاشانه، در چشمانِ منتظرم می‌رویی.
من فکر می‌کنم زنده‌یاد منوچهر آتشی، یکی از مهجورترین شاعران معاصر محسوب می‌شود که با بدشانسی تمام، همدوره‌ی شاعران بزرگی چون شاملو و اخوان‌ثالث شده است.‌
باید “دریای بزرگ بوشهر” و “زورق‌های پریشانگرد” را دیده باشی تا این شعر به جانت بنشیند، اگر بــــــــــــــــــــــــــــاز بودن دشتستان را دیده باشی، آن‌وقت مثل من یقین پیدا می‌کنی که این شعر، در عین سادگی، یکی از عاشقانه‌ترین شعرهای زبان فارسی است که تمامی حس‌های پنج‌گانه‌ی آدمی را با خود همراه می‌کند. به نظر شما اینطور نیست؟
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
آتشی شعری بسیار تلخ نیز دارد، در حقیقت این شعر، بیانگر گوشه‌ای از زندگی این شاعر بزرگ ایران زمین است:
بدرود یار! وعده‌ی دیدار، بعدِ مرگ
بوس و کنار و بزم بى‌اغیار، بعدِ مرگ
غمگین مشو، که تازه؛ چو گل مى‌کُند تو را
بر گور ما، سرشک تو؛ اى‌یار، بعد مرگ
گفتم به‌ وقت مرگ نهم سر به دامنت
نگذاشتى، گذاشتم این کار، بعد مرگ
گلبرگ نسترن نشود جز نصیب باد
گلگشت باغ و گلشن بى‌خار، بعد مرگ
بر گورها، زنانِ سیه‌پوش دیده‌اى
گریان و سوگوار و وفادار، بعد مرگ ؟
در زندگى، اگرچه تو را خوار کرده یار
از جان عزیزتر شوى اى خوار، بعد مرگ
در حیرتى که دشمن جانِ تو، یارِ توست؟
بگذر، که فاش مى‌شود اسرار، بعد مرگ
پرسى چرا گلایه ندارم ز جور دوست؟
اى دوست! این مشاجره بگذار، بعد مرگ
مگذار گل به جاى قدم، بر مزار من
روح مرا به خیره میازار، بعد مرگ
با صد هنر، چرا نشدم کامیاب از او ؟
بگذار این حدیث دل‌آزار، بعد مرگ
“سرنا”!،خیال باز و مرنج از غرور او
بر پاى خود فتاده‌اش انگار، بعدِ مرگ
 

sahel70

عضو جدید
احسنت
،آتشی کسی بود که بعد از مرگش همه فهمیدند کی بود و چی از دست دادند،حالام میری سر مقبرش و دلت میگیره انگار نه انگار اینجا بزرگ مرد ایرانی آرمیده
یادت گرامی و روحت شاد باد
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
احسنت
،آتشی کسی بود که بعد از مرگش همه فهمیدند کی بود و چی از دست دادند،حالام میری سر مقبرش و دلت میگیره انگار نه انگار اینجا بزرگ مرد ایرانی آرمیده
یادت گرامی و روحت شاد باد
مرسی ساحل جون
انگار فقط تو اتشی رو میشناسی
یعنی واقعا هیچ کس اونو نمیشناسه؟
یعنی اصلا شعراش قشنگ نیست ک هیچکی نظر نداده؟
یعنی...........؟
 

Similar threads

بالا