archi&tini
عضو جدید
خوب يه تور گردشگري راه بندازيد همه با هم دسته جمعي بريد.......اين طوري بهتره...بيشتر هم خوش ميگذاره....

مرسی عزیزم ما داریم میریم تو اون حسه خواستی با خودم بیا با غریبه ها نریامن این حسو وقتی دارم که به چیزای بسیار قدیمی مثل ساختمونای قدیمی نگاه میکنم
حس بسیار عالی ای هست
از چند نفر پرسیدم به جواب خاصی نرسیدم
تو یه متن ترجمه شده خوندم که شاید این حس مربوط به تناسخ باشه و از این جور حرفا
منم راستش به نتیجه نرسیدم
.
پا تو از زندگی منو سحر بکش بیرونمن انقده خوبم چرا خفم کنی جیجر![]()
چه جالب........
. جالبتر اينكه يه نفر به موضوع اصلي برگشت![]()
مرسی عزیزم ما داریم میریم تو اون حسه خواستی با خودم بیا با غریبه ها نریا
پا تو از زندگی منو سحر بکش بیرون![]()
دقیقا
آره بچه ها رفتن لا لا باز من موندم و تواحتمالا ديگه سفر علمي كنسل شده ..............![]()
چیه خوب؟
میشه از اون جواهراتتون یکمیشو به من هم بدیدمن نسبت به بعضی چیزا یه حس شیرین و عجیب دارم یه حس کودکانه و رویا گونه دوست دارم همیشه تو اون حس باشم ولی نمیشه
آرامش خیلی عجیبی بهم میده
الان چند مورد و مثال میزنم شاید بهتر متوجه شین
مثلا وقتی شعر :بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم و میخونم این حس و دارم
یا مثلا وقتی که با تلسکوپ ستارهارو میبینم همین حس و دارم یا وقتی اون اسباب بازی بچگیهامو نگاه میکنم نمیدونم اسمش چی بود همونی که تکونش میدی انگار داره برف میاد وقتی اونو تکون میدم غرق تموم دونهاش میشم
یا مثلا آهنگ جعبه جواهراتو میشنوم یا حتی وقتایی که برف و که روی درخت کاج نشسته نگاه میکنم همین حس و دارم
شماهم از این حسا دارین؟؟؟خیلی شیرینه نه؟نمیدوین دلیلش چیه؟درون آدم چه حسی بوجود میاد که انقدر دل چسبه؟
حس فراتر از زمان بودن / محصور شدن جسم در لحظه ای از زمان /بعضی اوقات انسان یه صحنه را مبینه که براش خیلی تکراری، به نظرش میاد این صحنه قبلا براش تکرار شده و در گذشته این صحنه براش اتفاق افتاده یا قبلا توی رویا این صحنه براش مجسم شده / کسی متونه بگه این چه حسی / شما هم این حس تجربه کردید؟من نسبت به بعضی چیزا یه حس شیرین و عجیب دارم یه حس کودکانه و رویا گونه دوست دارم همیشه تو اون حس باشم ولی نمیشه
آرامش خیلی عجیبی بهم میده
الان چند مورد و مثال میزنم شاید بهتر متوجه شین
مثلا وقتی شعر :بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم و میخونم این حس و دارم
یا مثلا وقتی که با تلسکوپ ستارهارو میبینم همین حس و دارم یا وقتی اون اسباب بازی بچگیهامو نگاه میکنم نمیدونم اسمش چی بود همونی که تکونش میدی انگار داره برف میاد وقتی اونو تکون میدم غرق تموم دونهاش میشم
یا مثلا آهنگ جعبه جواهراتو میشنوم یا حتی وقتایی که برف و که روی درخت کاج نشسته نگاه میکنم همین حس و دارم
شماهم از این حسا دارین؟؟؟خیلی شیرینه نه؟نمیدوین دلیلش چیه؟درون آدم چه حسی بوجود میاد که انقدر دل چسبه؟
آره دقیقا حسی فراتر از زمان و جسمحس فراتر از زمان بودن / محصور شدن جسم در لحظه ای از زمان /بعضی اوقات انسان یه صحنه را مبینه که براش خیلی تکراری، به نظرش میاد این صحنه قبلا براش تکرار شده و در گذشته این صحنه براش اتفاق افتاده یا قبلا توی رویا این صحنه براش مجسم شده / کسی متونه بگه این چه حسی / شما هم این حس تجربه کردید؟
من نسبت به بعضی چیزا یه حس شیرین و عجیب دارم یه حس کودکانه و رویا گونه دوست دارم همیشه تو اون حس باشم ولی نمیشه
آرامش خیلی عجیبی بهم میده
الان چند مورد و مثال میزنم شاید بهتر متوجه شین
مثلا وقتی شعر :بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم و میخونم این حس و دارم
یا مثلا وقتی که با تلسکوپ ستارهارو میبینم همین حس و دارم یا وقتی اون اسباب بازی بچگیهامو نگاه میکنم نمیدونم اسمش چی بود همونی که تکونش میدی انگار داره برف میاد وقتی اونو تکون میدم غرق تموم دونهاش میشم
یا مثلا آهنگ جعبه جواهراتو میشنوم یا حتی وقتایی که برف و که روی درخت کاج نشسته نگاه میکنم همین حس و دارم
شماهم از این حسا دارین؟؟؟خیلی شیرینه نه؟نمیدوین دلیلش چیه؟درون آدم چه حسی بوجود میاد که انقدر دل چسبه؟
آفرین به تومن فقط اومدم اینجا تا دوباره تو رو یاد همین حرفای بالا بندازم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
آیا كلبه شماهم در حال سوختن است؟ | گفتگوی آزاد | 0 | |
![]() |
آیا كلبه شماهم در حال سوختن است؟ | گفتگوی آزاد | 2 | |
![]() |
آیا كلبه شماهم در حال سوختن است؟ | گفتگوی آزاد | 4 | |
![]() |
آیا شماهم جمعه ها غروب که میشه حالتون میگره ؟ | گفتگوی آزاد | 26 | |
![]() |
شماهم میتوانید؟! | گفتگوی آزاد | 0 |