آدم بعضی وقتا از اینکه دونفر که همیشه دعوا دارن باهم مهربون میشن چقدر خوشحال میشه
فکر کن همیشه دعوا و مرافه
بعد یهو میبینیشون دیگه دعوا نمیکن خب خوبه دیگه ....
زنش که میگفت رضا خیلی خوب شده دیگه به من توهین نمیکنه که هیچ فقط به من میگه جیگر...
رضا هم میگفت از اولشم تقصیر من نبود چون مهسا دیگه بهونه نمیگیره....
همه چی خوب بود تا این که زنش از تلوزیون شنیده بود که جیگر ممنوع التصویر شده...
ایندفعه اوضاع خیلی خراب تر از اول شده مهسا میگه: گفتم این جیگر جیگر میکنه گفتم خدایا یعنی اینم ادم شده؟
رضا میگه اخه چه ربطی داره؟؟؟
فکر کن همیشه دعوا و مرافه
بعد یهو میبینیشون دیگه دعوا نمیکن خب خوبه دیگه ....
زنش که میگفت رضا خیلی خوب شده دیگه به من توهین نمیکنه که هیچ فقط به من میگه جیگر...
رضا هم میگفت از اولشم تقصیر من نبود چون مهسا دیگه بهونه نمیگیره....
همه چی خوب بود تا این که زنش از تلوزیون شنیده بود که جیگر ممنوع التصویر شده...
ایندفعه اوضاع خیلی خراب تر از اول شده مهسا میگه: گفتم این جیگر جیگر میکنه گفتم خدایا یعنی اینم ادم شده؟
رضا میگه اخه چه ربطی داره؟؟؟
آخرین ویرایش: