اموزش نوشتن انواع رمان

mxmxz

عضو جدید
انواع رمان از نظر ساخت رمان را به لحاظ ساختمان و مايه هاي سبكي به چهار نوع، تقسيم كرده اند:
رمان حوادث(1)

رماني است كه در آن تكيه اصلي بر حوادثي است كه در طي رمان مدام اتفاق مي افتد و رمان في الواقع چيزي نيست جز مجموعه اي از حوادث و ماجراهاي پي در پي و مختلف. مثل رمان روبنسون كروزئه اثر دانيل دفئو كه مجموعه اي از حوادث گوناگوني است كه براي قهرمانان داستان اتفاق مي افتد. رمان حوادث، حد فاصل رمان با رمانس است، زيرا در رمانس هم مثلاً امير ارسلان رومي، خواننده با حوادث متعدد (منتهي محيرالعقول) سرگرم است.

رمان شخصيت(2)

رمان جديد برخلاف رمان هاي قديم كه معمولاً رمان حوادث بوده اند، رمان شخصيت هستند. در رمان حوادث، تكيه بر اعمالي است كه قهرمان داستان انجام مي دهد، اما در رمان شخصيت تكيه بر انگيزه ي انجام اعمال است.

بدين ترتيب در رمان هاي حوادث مثل سمك عيار و غالب داستانواره هاي قديم ايراني مي توان پرسيد: بعد چه شد؟And Then?)) اما در رمان شخصيت بايد پرسيد: چرا چنين شد؟ (?Why) مثلاً در بوف كور توالي حوادث آن قدر اهميت ندارد كه انگيزه ي اعمال و اين چرايي هاست كه در آن بحث انگيز است. از اين رو رمان حوادث را مي توان ادامه همان قصه ي بلند دانست و اصطلاح داستان را به شخصيت اختصاص داد و پيداست كه اين دومي ارزش ادبي دارد.

رمان نامه اي(3)

كه در آن ساخت رمان بر مبناي نامه هايي است كه بين دو قهرمان اثر رد و بدل مي شود. يا خواننده از طريق نامه هايي كه در رمان آمده است وارد فضاي داستان مي شود مثل «نامه هاي يك زن ناشناس» اثر استفان تسوايك يا «نامه هاي ورتر»( رنج هاي ورتر جوان) اثرگوته.

در رمان واره هاي منظم ادبيات فارسي هم گاهي از نامه نگاري بين عاشق و معشوق استفاده شده است.

رمان انديشه(4)

رماني است كه مبناي آن بر ايده ها و مشرب هاي از پيش معلوم قالبي است، مثل رمان هاي نويسندگان حزب كمونيست شوروي. برخي از آثار جورج اورل (مثلا مزرعه حيوانات) و هاكسلي هم از اين دست است.

در پايان اين بخش بي فايده نيست كه به آراء هنري جيمز داستان نويس و منتقد آمريكايي در باب «رمان شخصيت» و «رمان حوادث» اشاره اي به عمل آيد.

جيمز، تمايز بين اين دو نوع رمان را اصولي نمي داند و مي گويد از ديد نويسنده چنين تمايزي نمي تواند وجود داشته باشد و او اين نظر را در مورد تمايز بين رمان و رمانس كه همان داستان هاي عاشقانه پر ماجرا مي باشد نيز ابراز مي دارد.

به نظر هنري جيمز در رمان، حادثه و شخصيت به هم گره خورده اند.

شخصيت چيزي جز حادثه نيست و حادثه دليل بر وجود شخصيت است . بدين ترتيب به عقيده ي او فرق بين رمان حوادث و شخصيت و حتي رمان و رمانس برساخته ي منتقدان ادبي است .


انواع رمان برحسب موضوعرمان ها را بر حسب تكيه اي كه بر مطالب كرده اند و از نظر فرقي كه در موضوع و مقاصد هنري دارند، به نحوه ي زير تقسيم مي كنند:
رمان شكل پذيري(5)يا نوول تربيتي(6) موضوع اين گونه رمان ها توسعه و تكامل ذهن و شخصيت قهرمان است. قهرمان تجربيات مختلفي را پشت سر مي گذارد و معمولاً بعد از سپري كردن يك بحران روحي، به ماهيت، نقش و وظيفه ي خود در جهان پي مي برد. برخي از آثارتوماس مان و سامرست موام (ماه و شش پشيز) از اين دسته اند.

يكي از انواع فرعي اين گونه رمان، رمان زندگي هنرمند(7)است كه در آن تحول و تكامل خود داستان نويس يا هنرمندي مطرح است. در اين گونه داستان ها، هنرمند طي حوادثي به موقعيت و سرنوشت هنري خود وقوف مي يابد. مثال اين نوع ، رمان معروف مارسل پروست موسوم به «در جست و جوي زمان هاي گمشده» و «چهره ي هنرمند در جواني» اثر جميز جويس است.

رمان اجتماعي(8)كه در آن تكيه بر تاثير اجتماع و مقتضيات اجتماعي بر شخصيت قهرمانان و حوادث داستان است و گاهي نيز در آن تزهايي براي اصلاحات اجتماعي عرضه مي شود؛ مثل «خوشه هاي خشم» اثر جان اشتين بك داستان پرداز آمريكايي.

رمان تاريخي(9) در اين نوع رمان، زمينه ي اثر و شخصيت ها و حوادث از تاريخ اخذ شده اند، مثل رمان «ايوانف» اثر والتر اسكات يا «قصه ي دو شهر» اثر چارلز ديكنز يا آشيانه ي عقاب نوشته ي زين العابدين مؤتمن. جورج لوكاچ منتقد بزرگ ادبي در سال 1962 كتابي در بررسي اين نوع رمان به نام «رمان تاريخي» نگاشت .

رمان محلي(10) كه تكيه ي آن بر آيين و رسوم و لهجه ي شهرها و ولايات است؛ نه به اين قصد كه صبغه محليColor–Localپيدا كند بلكه به اين جهت كه تاثير اوضاع و احوال و عوامل محلي را بر كردار و رفتار شخصيت هاي داستان نشان دهد و نحوه ي تفكر و احساسات قهرمانان داستان را با توجه به زمينه ها و مايه هاي محلي تبيين نمايد. مثال اين گونه رمان، «ايالت يوكنا پاتافا» اثر ويليام فالكنرو برخي از آثار رسول پرويزي و صادق چوبك (مثل تنگسير) است.

رمان رواني(11)كه در آن از مسائل ذهني و رواني قهرمان يا قهرمانان داستاني سخن مي رود. اين نوع رمان امروز با پيشرفت دانش روانشناسي و روانكاوي، رواج بسيار يافته است. نمونه آن برخي از آثار جويس و ولف و صادق هدايت مثلاً بوف كور است.




انواع رمان از نظر پلاتهسته داستاني (Plot) رمان هم انواع مختلفي دارد: تراژدي، كمدي، طنز، عاشقانه.
بايد توجه داشت كه در رمان محض يعني رمان به معني واقعيش و به اصطلاحNovel Proper، شخصيت هاي پيچيده و مشكلي از طبقات مختلف اجتماع مطرح اند كه براي اعمالي كه در داستان انجام مي دهند انگيزه هاي متفاوتي دارند. اين قهرمانان در تقابل با شخصيت هاي ديگر، تجربيات زندگي را به خواننده منتقل مي كنند. اما در داستان هاي عاشقانه و پهلواني يعني رمانس منثور(12)، همان طور كه در منشأش رمانس هاي پهلواني يا شهسوارانه(13) ديده مي شود، شخصيت هاي ساده اي مطرح اند كه معمولاً عمق ندارند، و پيچيده نيستند و نويسنده در مورد آنان اغراق مي كند و آنان را والاتر از آن چه هستند و به طور كلي بالاتر از واقعيت نشان مي دهد. در اين گونه رمان ها، قهرمان و نابكار، ارباب و رعيت، بد و خوب به صورت قاطعي از هم جدا مي شوند. قهرمان از جنس ديگر مردمان نيست و از بافت واقعي اجتماع جداست. ساختمان پلات بر آرمان ها و خيالات و ماجراهاي غير واقعي مبتني است. نمونه رمانس نوول ها(14) را مي توان در آثار خيالي عاشقانه – پهلواني يا عاشقانه– ماجراجويانه در مقابل رمان هاي واقع گرا (Realistic Novels) والتر اسكات ديد. اميلي برونته، ادگار آلن پو، مارك تواين، هم چنين آثاري دارند كه كاملاً از آثار كساني چون فالكنر متمايز است.

مراد از اين بحث اين است كه ارزش پلات در همه انواع رمان ها به يك اندازه نيست. در برخي بسيار منسجم و در برخي سست و بي رمق است و چنان كه بعداً توضيح داده خواهد شد. در برخي از روايات نيز اصلاً نمي توان قايل به پلات شد كه ما اين گونه روايات را قصه (در مقابل داستان) مي خوانيم.


1)Novel Of In10007ent

2)Novel Of Character

3)Epistolary Novel

4)Novel of Ideas

5)Novel of Formation

6)Novel of Education

7)Artist Novel

8)Socialogical Novel

9)Historical Novel

10)Regional Novel

11)Psychological Novel

12)Prose Romance

13)Chivalric Romance

14)Romance Novels
 
  • Like
واکنش ها: eder

Similar threads

بالا