الهه ها باستانی ایران یا جنیان بین النهرین

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=2][/h] جن شناسی در تمدن ایران باستان
(مادها)

یکی از اشتباهات عمدی تاریخ نگاری مدرن در باب ایرانشناسی آریایی گری است که در سلسله مقالات افسانه های آریایی و تورانی ماسونی به تفصیل شرح داده شد . بر خلاف تصور رایج ریشه فرهنگی ایرانیان باستان نه در هندوستان بلکه می بایست در شرق و مصر و بین النهرین جستجو نمود . از مهم ترین الهه ها ی باستانی که بعد ها در کتب زرتشتی ها وارد گردید و منشا بین النهرینی دارند اهورا و اهریمن می باشند سیستم آموزش های زرتشت از آنجا حائز اهمیت است که بر خلاف باور عامه اصل یکتایی و یگانگی را انکار می کند و به جای آن اصل دو گانگی نیروهای جهانی و نبرد دائم آنها را افشا می کند. از یک سو اورمزد خدای خوبی و از سوی دیگر اهریمن خدای بدی – هر دو برادر دوقلو و متولد شده از رحم یک مادر. نقش عمده جنیان در اوستا را می توان در بخش کهن ” وندیداد” که یکی از کاملترین و طولانی ترین بخشهای اوستا است یافت..

اهورا: سرپرست گروه بزرگی از جنیان به نام ” اهوراها” ( سنسکریت : اسوراها) این گروه از جنیان در نزد مردم هند بسیار پست و خوار شدند اما در عوض در ایران مورد احترام بسیار قرار گرفتند تا جایی که تحت تاثیر اسلام اهورا مزدا عنوان خدای یگانه به خود گرفت. این جن در اصل ریشه در خاورمیانه دارد و بعدها از طریق فلات ایران وارد فرهنگ هندی ها گردید

این جن در تمدن سومری به اشتر معروف است.طبق اعتقادات انها اشتر یا اهورای ایرانی خدای شهوت و عشق و جنگ. همکار انکی در خلقت آدم و حوا. نام دیگر او ” نین هورسگ” و ” نین ماه” نیز می باشد

اهریمن: اهریمن توسط جنیان زیادی پرستش می شود که نامهایشان بعد ها توسط دانشمندان یهودی ثبت و استفاده شد مانند : ازازیل – لیلیث – رهاب – له ویاتان و

معادل پارسی آن میترا نیز نام سردسته گروهی از جنیان است که با نام ” میتراها ” در یونان و روم شناخته شده اند و با نام انگرمی نیو در ایران. این گروه از جنیان جزو نژاد درخشندگان یا ” دیوها” هستند. تاثیر عمیقی که نام میترا یا ” مهر” بر فرهنگ ایران داشته است خود نشان از نفوذ بالای این گروه از جنیان در دوران باستان است. ما در قسمت قبلی به طور مفصل درباره نقش این شیطان در دنیای باستان و مدرن به تفصیل بحث نموده ایم


عیلامی ها


در اینمورد با وجودی که اطلاع زیادی در دسترس نیست ولی آنچه مسلم است عالم در نظر عیلامیها پر ازجنیان بوده است . خدای بزرگ را اینشوشیناک یا انو می نامیدند ولی پرستش اوبه پادشاهان و کاهنان اختصاص داشته است. آن ( آنو) AN – ANNU : خدای پدر -خدای آسمان- پدر آفرینش به همراه خدایان اصلی ” آپسو” – “تیامات” و ” مامو“ سایر خدایان و جنیان را به وجود آوردند- پدر انکی و انلیل و اینانا . این جن در تمدن سومر بسیار مورد توجه و تقدس بوده است. .


بعد از آن به ۶ رب النوع الهه یا جن معتقد بودند.و هر کدام را خدای محلی میدانستند . عیلامی ها هم مانند بابلیها مجسمه خدایان جنی خود را می ساختند و وقتی که مجسمه شهری را به شهر دیگری میبردند عقیده داشتند که خدای آن شهر را انتقال داده اند. بنابراین مذهب آنها شرک و بت پرستی بوده است. کاهنان بسیار قوی و متنفذ بوده اند. کلیه مذهب آنان شباهت زیاد به مذهب بابلیها دارد. و چنین به نظر می آید که آداب مذهبی آنان هم به آداب مذهبی بابل شباهت داشته است. هر شهری رب النوع یا به قول “سومریها” خدایی داشته و در نظر اهالی هر شهر ارباب انواع سایر شهر ها در رتبه پائین تر از رب النوع شهر آنها بودند. با وجود این سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند


خدایان در نظر آنها دارای صفاتی بودند مانند صفات انسانی از غضب و سفاکی و قساوت و شهوت وغیره.معابد را از خشت می ساختند و محراب ها را در راس آن قرار می دادند. کاهنان می گفتند خدایان مانند شاهان در میان تجملات و فراوانی زندگی می نمایند. از این جهت معابد پر بود از خزاین و ذخایر و و انبار های غله و حبوبات و کالاهای گوناگون و گاهی تجارت را منحصر به معبدی می کردند. مثل اینکه ارباب تاجر یا مالک نیز میباشد.رئیس شهررا پاستی می نامیدند وعقیده داشتند که پاستی ها امورشهرراموافق میل خدایان اداره می کنند بنابراین پاستی ها یک نوع پادشاهان محلی بودند که امورمذهبی کشوری ولشکری رادردست داشتند.ازدیگررب النوع والهه های معروف آنها نانا یا نه نه نام داشت الهه دیگر”سوریاش”نام داشت

پرستش آناهیتا یا میترا معادل ازازیل سومر که یکی از رب النوع های است با ریشه بین النهرینی درزمان اردشیر اول هخامنشی برای او معبدی ساخته شده نظیر معبد آناهیتا – استخر- همدان و شوش. ودر کتیبه ها و پایه ستونها یی که از شوش و همدان بدست امده برای اولین با راین شاه هخامنشی نام این جن را در کنار اهورامزدا برده است.


به نظر می رسد که پرستش ناهید در غرب وجنوب غربی بیشتر ازسایر نقاط ایران رواج داشته/زیرا در دره های زاگرس غربی ومرکزی به علت موقعیت جغرافیایی مناسب وسر سبزی وخرمی دشتهاووجود آبهای جاری وزلال بستر مناسبی برای ایجاد آیین های مذهبی وجود داشته است .وصورتهای مختلف ارباب را بر روی سر پهن سنجاقهای سربند که یا به سر زده میشده اند یابه عنوان نذورات به درز وشکاف دیوار زیارتگاههااهدا میشدند .به خصوص سنجاقهایی با تصویر صورت آناهیتا توسط زنان نازا برای بخشش بار وری به آنها به زیارتگاهها اهدا میشده اند.


در مورد زمان ساخت بنای معبد واصالت آ ن در نزد محققین اختلاف نظر هایی وجود دارد که ظاهرا این اختلاف نظر ناشی از توجه گروهی به نوشته های مورخان وسیاحان در گذشته ونظر گروه دیگر بر پایه ی یافته های باستانشناسی است که در خلال سالهای ۱۳۴۸ تاکنون در فصول مختلف حفاری بدست آمده است .


دربین مورخان وسیاحان باستان فقط یونانیان ورومیان از آن به عنوان معبد نام برده اند که شاید دلیل آن این باشد که در زمانی که آنها از آن بازدید میکردند اصل بنا هنوزپا بر جا بوده واز شباهتهای آن بامعابدی مانند هترا وپالمیرا آن را به عنوان معبد یونانی شناخته بودند وسیاحان ومورخان عرب وپارسی نیز به علت اینکه در زمان ویرانی آن وهمینطور زمانی که بیشتر عرصه بنا در زیر ساخت وسازهای متاخر دوره اسلامی قرار داشته ازآنجا دیدن کرده بودند .آن رایک کاخ مربوط به عهد ساسانی میدانستند وعده ای به دلیل وجود دشتهای سر سبز و تفرجگاههای آن ناحیه آنرا کاخ اختصاصی معشوقه ی خسرو پرویز”شیرین”نام نهاده بودند .وعده ای از اعراب که در پی جنگ با ساسانیان به این ناحیه رسیده بودند مورد دستبرد دزدان قرار گرفته واسبهای خود را از دست داده بودند به همین دلیل از آن پس به آن نام قصرالصوص (کاخ دزدان) نهادند

معمای تخت جمشید

پارسه یا تَختِ جَمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشید

قدیمیترین بخش پارسه بر پایهٔ یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت پارسه در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت

یکی از اشتباهات مهم باستانشناسی غربی درباره این بنا معرفی آن به عنوان کاخ سلطنتی هخامنشی است . ولی در واقع این مجتمع یک پرستشگاه اساطیری مخصوص ازازیل یا میترا بوده است و شباهت های ظاهری معماری آن به ابنیه های بین النهرینی و مصری نشان دهنده نوع کاربرد این اثر تاریخی بوده است

سنگ تراشی ها و مجسمه های انسان حیوان از مشخصه اصلی معابد باستانی می باشد . یکی از گروههای خاص جنیان ” سدو “Sedu نام دارند که همان ” گاو آسمانی” است و تصویر آشنای موجودی با سر گاو – بدن انسان و پاهای سمدار است و بسیار در سنگ نوشته ها و تصاویر آشور دیده می شوند که در تخت جمشید بسیار به کار رفته است.یکی دیگر از نماد های رایج در معابد تخت جمشید و دیگر معبدها نشان گاو بالدار انکی است . این گوساله مقدس- یکی از فرمهای خدایان انکی و ایشتر می باشد که ریشه بین النهرینی دارد

سمبل عقاب که در سرسرای تخت جمشید به کار رفته از نماد های اصلی شیطان معروف باستان ازازیل است

کنده کاری هایی که نشاندهنده اهدای قربانی مثل بز به معبد است در تخت جمشید نمایانگر تقدس این مکان باستانی می باشد . این موضوع تاریخی که این مکان توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد هنوز بین باستانشناسان جای بحث و مناقشه می باشد و دلیلی که این موضوع را به طور قاطع ثابت نماید از طرف هیچ باستانشناسی ارائه نگردیده است .

نشان فروهر از نشانه های باستانی الهه های شیطانی سومر و آشور می باشد که بعدها وارد فرهنگ اقوام مرکزی ایران گردیده است و آن را نشان اهورامزدا نام گرفته است که در تخت جمشید نیز استفاده شده است

در ايننگاره كه از الواح بابل نوشته « ادوارد شي يرا » ترجمه علي اصغر حكمت برداشته شده است، خداي آشور (شمش)ديده ميشود كه تير و كماني به نشانه جنگجويي و پيروزي آشوريان در دست داردو چنانكه قبلا ذکر شد آشوريان جنی بنام « شِمِشْ » يا خورشيد را خداي خويش ميدانستند
 

mor1360

عضو جدید
با تشکر مجدد، بنده سلسله مقالاتی رو که به اون اشاره کردید پیدا نکردم، لطفا یه لینک بدید. همچنین در مورد نقش انجمن مخفی "تئوسوفی" که به موازات فراماسون ها در تحریف تاریخ کشورها در جهت منافع عده ای خاص نقش داشته است هم اطلاعاتی ارائه دهید. متاسفانه این تحریفات موجب وارد آمدن خسارات فراوانی شده که هنوز هم آثار شوم آنها از قبیل آریایی گری و پان ترکیسم را که عده ای را بازیچه خود کرده اند شاهدیم.
 
بالا