استان های ایران ( جاذبه های گردشگری و تاریخ)

استان های ایران ( جاذبه های گردشگری و تاریخ)

  • خوب

    رای: 9 90.0%
  • متوسط

    رای: 1 10.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    10
  • نظرسنجی بسته .

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام بر همه دوستان
هدف از این تایپیک معرفی استان های و شهر های ایران عزیز هست که در هر کدام از شهرها ایران چه جاذبه های گردشگری و تاریخی و تفریحی است ویه محتصر از شرایط آب و هوایی و تاریخ هر شهر تا همه دوستان بتوانند از آن استفاده کنند و اگر دنبال مطلبی راجع به هر شهر خواستن این سایت تا حدودی بتواند مشکلات را حل کنه
پس این کار از عهده من تنها بر نمیاد و همت همه شما عزیزان رو میطلبه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان 1

استان کرمان 1

استان کرمان

هر چند که پابسته به این آب و گلیم
از روی کریمان دو عالم خجلیم
در روی جهان نیست چو کرمان جایی
کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم



كرمان دياري آرميده در دامان كوير ، و سرزمين مردان و زنان سخت كوشي است كه با صبوري و همت و حميت ، در بستري از نا ملايمات ، تاريخ اين خطه را با جوهر شرف و پايمردي نوشته و نام اين ديار را با عزت و بزرگي بر جبين روزگاران رقم زده اند . سهم كرمان از شاديها ، در گذر ايام بسيار اندك و از رنج ها و دشواري ها ، فراوان بوده است. از حوادث طبيعي چون خشك سالي و قحطي زلزله گرفته تا هجوم ناجوان مردانه بد خواهان ، همه و همه ، دليلي بر اين مدعاست .اما كرمان و كرماني در مقابل همه اين دشواريها با قامتي به بلنداي ايمان ايستاده و هرگز از پاي در نيامده اند .
كرمان ، كهن سرزمين تاريخ ايران ، همواره از ارزش و اعتباري ويژه برخوردار بوده است شايد وجود همين ارزشهاست كه هر چند گاه يك بار قومي را به اين ديار گسيل داشته آن گونه كه كرمان ، ميزباني مهمانان ناخوانده اي را بر عهده داشته است كه اكثرا مي آمدند و آنچه مي ماند ويراني و اندوه و مصيبت بود .



موقعيت جغرافيايي استان كرمان
استان كرمان در جنوب شرقي ايران واقع شده و از شمال با استان‌هاي خراسان و يزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سيستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس همسايه است. مساحت اين استان در حدود 175069 كيلومتر مربع مي‌باشد. استان كرمان پهناورترین استان كشور مي‌باشد و در حدود 11 درصد از خاك ايران را در بر گرفته است. اين استان يكي از مرتفع ترين استانهاي كشور و شهرستان بافت آن با 2250 متر ارتفاع از سطح دريا مرتفع ترين شهرستان استان مي‌باشد. ارتفاعات اين استان از رشته كوه‌هاي مركزي ايران چين خوردگي‌هاي آتشفشاني آذربايجان شروع مي‌شود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنباله آن چندين بار در فلات مركزي به وسيله حوزه‌هاي پست داخلي و كوير قطع مي‌شود. رشته كوه‌هاي مركزي در اين منطقه دشت‌هاي وسيع استان را از يكديگر جدا مي‌سازند. اين كوه‌ها به طور كلي 2 رشته عمده هستند كه از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده شده‌اند و مهم ترين آن رشته كوه‌هاي بشاگرد كوهبنان است. اين رشته كوه‌ها دنباله كوه‌هاي جندق و بيابانك هستند كه تا كرمان و بم گسترش يافته‌اند. رشته دوم كوه‌هايي هستند كه از يزد تا كرمان و چال جازموريان كشيده شده‌اند و به موازات رشته اول امتداد دارند. سابقه سكونت و استقرار انسان در سرزمين كرمان به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي‌رسد. اين منطقه يكي از قديمي ترين نواحي ايران به شمار مي‌رود و در گذر زمان، گنجينه‌هاي فرهنگي تاريخي گرانبهايي در آن پديد آمده كه نمايانگر روند تاريخي و حيات اقتصادي، اجتماعي آن است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان2

استان کرمان2

کرمان در کتيبه داريوش

نام کرمان را برای اولین بار در اسناد مکتوب می توان در کتیبه ای از داریوش کبیرمربوط به2526سال پیش مورد بررسی قرار داد . این کتیبه که دارای58سطر و به زبان و خط فارسی باستان نگاشته شده است بر طرفین یک لوح آجری کنده شده است . سطور این لوح یافت شده در کاخ آپادانای شوش به نحوی تنظیم شده اند که27سطر بر روی لوح ،27سطر بر پشت آن ، یک سطر بر لبه بالا و سه سطر بر لبه پائین آن درج شده است. ترجمه های این کتیبه به زبان و خط ایلامی و بابلی نیز در شوش یافت شده است. متن این کتیبه به شرح زیر است:
خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که شادی برای مردم آفرید که داریوش را شاه کرد یک شاه از بسیاری یک فرمان دار از بسیاری .من هستم داریوش شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این زمین پسر ویشتاسپ هخامنشی .
داریوش شاه گوید : اهورا مزدا که بزرگ ترین خدایان است او مرا آفرید او مرا شاه کرد او به من این شهریاری را ارزانی فرمود که بزرگ که دارای اسبان و مردان خوب است . به خواست اهورامزدا پدرمن ویشتاسپ و جد من آرشام هر دو زنده بودند چون اهورا مزدا مرا در این زمین شاه کرد.
اهورا مزدا را چنین میل بود در تمام این زمین مرا برگزید مرا در تمام این زمین شاه کرد.من اهورا مزدا را ستایش کردم اهورا مزدا مرا یاری کرد آنچه به کردن آن فرمان از طرف من داده شد انجام آن را برای من نیک گردانید . آنچه من کردم همه را به خواست اهورا مزدا کردم .
این کاخ که در شوش بکردم از راه دور زیور آن آورده شد . زمین به طرف پائین کنده شد تا در زمین به سنگ رسیدم . چون کند و کوب انجام گرفت پس از آن شفته انباشته شد قسمتی 40 ارش در عمق قسمتی دیگر 20 ارش در عمق ، روی آن شفته کاخ بنا شد .و زمینی که کنده شد و شفته که انباشته شد و خشتی که مالیده شد ، قوم بابلی کرد الوار کاج از لبنان آورده شد قوم آشوری آن را تا بابل آورد و از بابل کاریها و یونانیها تا شوش آوردند . چوب یکا از گدار و کرمان آورده شد .
طلایی که در اینجا به کار رفته از سارد و از بلخ آورده شد . سنگ قیمتی لاجوردی و عقیق که در این جا به کار رفته از سغد آورده شد . سنگهای غیر شفاف از خوارزم آورده شد .نقره و چوب سنگ مانند از مصر آورده شد . زیورهایی که با آنها دیوارها مزین گردیده از یونان آورده شد . عاج به کار رفته از حبشه و رخج آورده شد .
ستون های سنگی که در این جا به کار رفته دهی ابیرادوش نامی در خوزستان ، از آنجا آورده شد . مردان سنگ تراشی که سنگ حجاری می کردند آنها یونانیان و ساردیان بودند.مردان زرگری که طلا کاری می کردند آنها مادها و مصریان بودند . مردانی که چوب نجاری می کردند آنها ساردیان و مصریان بودند . مردانی که آجر می پختند آنها بابلیان بودند . مردانی که دیوارها را تزئین می کردند مادها و مصریان بودند .
داریوش شاه گوید : در شوش کارهای بسیار با شکوهی دستور داده شد . کار بسیار با شکوهی به وجود آمد . مرا اهورامزدا محفوظ داراد و ویشتاسپ پدر مرا و کشورم را
نام کرمان
نام کرمان از نام یکی از ده شاخه اصلی پارسیان که به جنوب ایران آمدند گرفته شده است شاخه های اصلی عبارتند از
پاسار گادی... مارافی..کرمانی...ماسیسی..یا نیتیالی...دروسی...داپی ... مردی..دروپیکی.... وساگارتی
کرمان در زمان هخامنشیان بخشی از شهر (ساتراپی)فارس به شمار میرفت از شهر های کهن این سامان
سیرجان(شیرگان باستان)بردسیر(به اردشیر باستان)گواشیر(کرمان امروزی) فهرج(پهره باستان)و ارگ بم نر ماشیر وجیرفت و میمند است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان 3

استان کرمان 3

در برخي از مدارك تاريخي و جغرافيايي اين منطقه كرمان، كارمانيا ، ژرمانيا و كرماني ذكر شده است. بعضي از جغرافيدانان نام قديم اين شهر را گواشير و برخي هفتواد مي دانند ( داستان كامل آن در شاهنامه آمده است ). به استناد منابع تواريخ عرب و يهود، كرمان منسوب به كرمان بن هيثال بن ارفخشد بن سام بن نوح است و نام آن در كتيبه بيستون به صورت "يويته" ذكر شده است. در دوره ساسانيان فرمانرواي كرمان، عنوان شاه داشت چنان كه بهرام چهارم (۳۸۸-۳۸۹ ه.ق) به مناسبت اين كه در زمان پدرش والي كرمان بود به كرمانشاه ( شاه كرمان) معروف بود. در اين دوره سيرجان مهم ترين ناحيه كرمان محسوب مي شد

استان كرمان در دوره اسلامي و مقارن با ۲۱ تا ۲۴ ه. ق و سالهاي بعد از آن تلاطمهاي سياسي زيادي را شاهد بود. عمربن خطاب در اين زمان سهيل عدي و عبدالله عتبان را مامور فتح كرمان كرد و اين سرداران با گرفتن اندك جزيه اي از حاكم كرمان به مدينه مراجعت كردند. يزد گرد سوم در سال ۲۹ ه. ق در مقابل حمله اعراب به كرمان گريخت. گفته مي شود كه تا آن زمان هنوز ساكنان كرمان به وي وفادار بودند. در اوايل حكومت عباسيان كاروانهاي تجاري پس از گذشتن از دشت لوت از طريق خبيص و ماهان از كنار كرمان مي گذشتند و به طرف سيرجان كه در آن موقع مهم ترين شهر جنوب شرقي ايران بود مي رفتند. تا قرن دهم كرمان مركز عمده اي به حساب نمي آمد. در زمان عباسيان بود كه مهم ترين شاهراه شمالي- جنوبي از طريق سيرجان به طرف جيرفت و بم به شمار مي رفت. در زمان سامانيان " ابوعلي ابن الياس" حاكم كرمان، پايتخت را از سيرجان به كرمان انتقال داد تا از حمله آل بويه فارس در امان باشد و شخصا" در قلعه ارشير كه در نزديكي "قلعه دختر" و بر روي بلندي قرار داشت، به سر مي برد. چهل سال بعد سرداران آل بويه كرمان را فتح كردند. در آن موقع كرمان مركز اداري و فرهنگي ايالت شده بود و علاوه بر اين از نظر دفاعي دو قلعه بزرگ داشت كه با خندق احاطه شده بودند. در قرن يازدهم ميلادي كرمان تحت تسلط تركان سلجوقي قرار گرفت تا اين كه در سال ۱۱۸۷ تركان غز به آن تجاوز كردند. بنا به گفته " ياقوت" تركان سلجوقي موجب رفاه مردم كرمان شدند. در سال ۱۲۳۰ كرمان به علت دوري از حمله مغول در امان ماند ولي در سال ۱۳۰۷ ميلادي تحت حكومت "قتلق بيگ" به تيول مغولان درآمد. در زمان صفويه كرمان مركز عمده تجارت شد و به علت شالهاي كشميري مرغوبي كه در اين شهر بافته ميشد، شهرت يافت. در قرن هفدهم كمپاني انگليسي "هند شرقي" براي صدور شال و پشم كرمان موسساتي ايجاد كرد. در سال ۱۷۴۷ م افغانها به كرمان يورش بردند و محله زرتشتيان كرمان در شمال شهر را به كلي ويران كردند. پس از جنگهاي بين زنديه و قاجاريه كه رقيب هم بودند، لطفعلي خان زند به كرمان پناه برد. در سال ۱۷۹۴ به مدت سه ماه لشكر قاجاريه كرمان را چپاول كرد و بيست هزار نفر را به بردگي گرفت و به همين تعداد مردم را كور كرد. اين تجاوزها در نيمه اول قرن نوزدهم ادامه يافت و قاجاريه حكومت شهرهاي تابعه كرمان را به خويشاوندان خود مي سپردند و آنها اغلب اين شهرها را ملك شخصي خود تلقي مي كردند. قاجاريه معمولا" سخت گيرترين ماموران خود را به شهر كرمان مي فرستادند تا انتقام طرفداري كرمانيها از زنديه را بگيرند. در نتيجه املاك و قنوات كرمان رو به ويراني نهاد و مردم گرفتار مشكلات فراوان شدند. در نيمه دوم قرن نوزدهم اوضاع سياسي و اقتصادي كرمان بهبود يافت. سالهاي ۱۸۵۰- ۱۹۲۵ ميلادي به مدت ۷۵ سال، دوران نفوذ انگليسيها در كرمان بود و با تشويق آنان تجارت بين پارسيها ( زرتشتيان) و هندوها رونق گرفت و كنترل بازرگاني كرمان به دست هندوها افتاد، چنان كه يك كاروانسرا در كرمان به نام كاروانسراي هندوها معروف شد. كرمان، هم به علت نزديكي به بندرعباس ( مهم ترين بندر تجارتي آن زمان) و هم به دليل قرار گرفتن در شاهراه تجارتي ايران به هند موقعيت بسيار خوبي داشت. شالهاي زيباي كرماني از همين طريق به هند و سپس به اروپا صادر مي شد. در سالهاي ۱۹۲۰- ۱۹۳۰ صنعت فرش كرمان به حد اعلاي توسعه خود رسيد و بيشترين قالي كرمان به آمريكا صادر شد. در قرن بيستم قاليبافي صنعت عمده كرمان را تشكيل مي داد ولي بعد از جنگ جهاني دوم تقاضا براي فرش كرمان كم شد. علت، بدي كيفيت و رنگ لاكي بود كه ديگر مورد پسند خريداران نبود. اين صنعت به تدريج از شهر به روستاهاي اطراف مثل ماهان، جوپار و چترود كشيده شد آن هم به دليل وجود كارگر ارزان قيمت كه بيشتر زنان و نوجوانان بودند. ولي به هر حال قاليبافي در روستا موجب ارتباط بيشتر بين شهرها و روستاها شد. امروزه كرمان به دليل وجود معادن و كشاورزي توسعه چشم گيري يافته و از شهرهاي آباد ایران است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان4

استان کرمان4

صنایع دستی
صنايع استان دستی کرمان، در زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم مناطق مختلف استان نقش بسزايی دارد. مهمترين صنايع دستی رايج در استان کرمان عبارت است از:
قاليبافی:
کرمان يکی از معروفترين مراکز قاليبافی جهان به شمار می آمده است، چنان که در آستانه جنگ جهانی اول تعداد دارهای قالی در اين استان به بيش از پنج هزار می رسيد.
طرح و رنگ در قالی کرمان اهميت بسيار دارد، چنانچه کمتر می توان دو قالی را از نظر رنگ و نقشه شبيه به يکديگر پيدا کرد. فرش کرمان ريز بافت و عموماً 40 رج در گره است و بيشتر در ابعاد 60 *100 - 150 * 100 - 120 * 200 بافته می شود. در گذشته فرش های 100 متری نيز به صورت سفارشی در کرمان بافته شده است که اين کار افتخاری برای صنعت و هنر قاليبافی به شمار می آيد. دارهای قاليبافی کرمان عموماً عمودی است و تنها در منطقه سيرجان و حومه آن استفاده از دارهای افقی رواج دارد.
گره رايج در قاليبافی کرمان "فارسی" است. بخشی از پشم مصرفی قاليبافان کرمان از خود منطقه و بقيه از خراسان و کرمانشاه تأمين می شود. علاوه بر کرمان در مناطق رفسنجان، جوبار، ماهان، روار،کوهپايه، چترود، خانوک، هوتک، سرآسياب و سردار نيز قاليبافی رواج دارد.
در کليه اين مناطق از پشم مرغوب برای بافت قاليهای درجه يک استفاده به عمل می آيد و تار و پود کليه توليدات از نخ پنبه ای است. فرش ها عموماً دو پوده بافته می شود و فقط در منطقه "راور" گاهی فرشهای بسيار مرغوب سه پوده است.
طرحهای معروف قالی کرمان عبارت است از: شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه، برگ فرنگی، درختی، شکارگاه و قاب قرآنی.
قاليچه های افشار:
در منطقه سيرجان قاليچه هايی موسوم به افشاری بافته می شود که دارای معروفيت خاصی است. اين قاليچه ها توسط ايل افشار که به کرمان کوچ کرده اند بافته می شود.
از نظر قاليبافی، ايلات افشار و روستاييان اين منطقه هر يک از ديگری چيزهايی اقتباس کرده اند و اگر رنگ ها ايلاتی است، برخی نقش ها کاملاً با طرحهای ايلاتی متفاوت است. با اين همه چادر نشينان گره ترکی و روستائيان گره فارسی به کار می برند. نقش ها شکستگی خاصی دارند(مانند نقش مرغی) و يا نقش ترنجی که بافتن هر يک پوشيده از نگاره های کوچک است. در واقع اصالت قاليچه های کرمان را در کارهای ايلات افشار بايد جستجو کرد که نقشه و طرز بافت آنها وجه مشترکی از هنر مردم آذربايجان و کرمان است که به خوبی با هم آميخته شده اند.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گليم شيريکی پيچ:
شيريکی پيچ نامی است که بافندگان ايلياتی و گاه روستايی کرمان به نوع خاصی از گليم می دهند. اين نوع گليم که در اصطلاح بومی با عناوين "شيريکی پيچ" و "سوزنی" نيز از آن ياد می شود ظاهری همانند قالی دارد و بافت آن نيز درست به اندازه بافت قالی مشکل و وقت گير است.
شيريکی پيچ از جمله سوماکهای مشهور ايران است که در مناطق عشايری و روستايی شهرهای سيرجان، بافق و کرمان بافته می شود.
پته دوزی:
پته دوزی هنر دست دوز زنان و دختران کرمانی است و پته دوزان با بهره گيری از نخ های رنگين نقش هائی زيبا را بر زمينه پارچه های دستباف به نام "عريض" می دوزند. پته دوزی علاوه بر کرمان در شهر های رفسنجان، سيرجان و ماهان و ... رواج دارد. يکی از معروفترين پته ها، روپوش مقبره شاه نعمت ا... ولی در ماهان کرمان است که يکی از پرکارترين پته های توليد شده در ايران بوده و بيش از يک قرن از عمر آن می گذرد.
معروفترين نقوش پته، طرح پته ای يا درخت زندگی است که به نامهای متعدد در پته به کارگرفته می شود، مانند پته ميری، پته ترمه ای، پته جقه ای، پته بادامی، پته سربندی، پته افشاری، پته کردستانی و غيره. از ديگر طرحهای پته دوزی، پيچک ترنج، سروچه، نقوش حيوانی بخصوص پرندگان و لچک ترنجی را می توان نام برد.
شال بافی:
شال بافی يکی از رشته های قديمی و اصيل صنايع دستی در "هوتک" کرمان است. معمولاً خانگی است و کارگاه در خانه قرار دارد.

عريض بافی:
عريض پارچه دستباف پشمی و نسبتاً ضخيم است که برروی آن زنان پته دوز، پته دوزی انجام می دهند. در گذشته از عريض استفاده های ديگری نظير کت و پالتو می شد ولی امروزه مصرف عريض بسيار کم شده و حتی در پته دوزی نيز محدود شده است.
ساخت فرآورده های مسی تزئينی:
ماده اوليه اين صنعت مس است که به سه صورت ورق، لوله و شمش مورد استفاده قرارمی گيرد. محصولات توليدی عبارتند از: سينی، کشکول، قنديل، تبرزين، تابلو و غيره... .
از ديگر صنايع دستی رايج در استان کرمان، بايد از ترمه بافی ذکر نام کرد که البته توليد آن حد ناچيزی بوده و تنها به چند صنعتگر هنرمند محدود می شود.
از صنعتگران مطرح استان کرمان می توان آقای علی يگانه(روکارگير فرش)، سيد کرمان، محمد فريزنی (مس چکشی کرمان)، خانم عصمت زبردست گليم باف، خانم زهرا خضری قاليباف، خانم زهرا جعفر آقائی گليم باف، خانم مطهره صافی زاده پته دوز، خانم منيژه محسنی گليم باف و خانم سکينه محمدی قاليباف نام برد.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

قالی کرمان

نوعی سلسله دوزی به نام پته
 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

سو غات کرمان
سو غات کرمان شامل قاووت.. پسته.. زیره.. حنا.. کلمپه ...کماج سهن .خرمای مضافتی..مسقطی سیرجان.. سوهان زرند.. بادام کوهی..
.گردوی بافت است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

استان کرمان
استان کرمان بر اساس اخرین تقسیمات کشوری شامل 11 شهرستان 34 بخش و49 شهر و141 دهستان می باشد
استان کرمان در جنوب و جنوب شرق بین طولهای جغرافیایی 34و59"تا 21و54" شرقی و عرض های جغرافیایی 58و31" تا 29 و26 شمالی قرار دارد
شهرستان های کرمان
برد سیر ..بم.جیرفت.راور.رفسنجان.رودبار.زرند.سیرجان.شهر بابک.قلعه کنج.کوهبنان.کرمان.کهنوج.منوجان و بافت میباشد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نقاط دیدنی شهر کرمان

شهر كرمان سابقا شش دروازه و حصاري دور تا دور داشت . بيرون حصار به فاصله چهار تا شش متر خندق بود و به فاصله هايي در حدود سيصد متر ودر بعضي جاها نیز به طول پانصد متر. در دو طرف هر دروازه يك برج آجري ساخته شده بود بقيه برج ها و حصار از گل رس بود عمق خندق ها در بعضي جاها هشت متر و بعضي جاها شش متر بود و حصار دور تا دور شهر تقريبا ده كيلومتر( يك فرسخ و نيم محلي ) بود شش دروازه فوق هر كدام اسمي مناسب به خود داشت

دروازه رق آباد يا ريگ آباد :
اين دروازه در جنوب شهر واقع و چون هم مرز اراضي رق آباد بود به اين مناسبت بنام رق آباد خوانده مي شد اين دروازه بر سر راه ماهان ، جوپار ، بم و گلباف ، رابر ، راين و جيرفت و بافت و توابع جنوبي كه در طرف جنوب شرقي كرمان واقع بودند قرار داشت و هر صبح و شام قافله هاي سنگين و مسافريني بي شمار خارج و داخل شهر مي شدند مخصوصا ايام تابستان كه ميوه جات از دهات اطراف به شهر حمل مي شد چنانچه شب مي آمدند كه دروازه بسته بود بيرون دروازه در جايي به نام قليون‌چي كه تقريبا قهوه خانه هاي امروزي بود ، مي ماندند تا آفتاب بزند و دروازه باز شود و چنانچه اذان صبح مي رسيدند به موقع بود و مي توانستند با مختصر بازرسي داخل شوند ( باقيمانده يكي از آنها تا همين چند سال پیش در كوچه اي به همين نام بين خيابان منتظري و 24 آذر وجود داشت كه درخت خشكيده‌ي آن هنوز هم باقي است )خلاصه ازدحام زيادي توأم با صداي حيوانات به گوش مي رسيد و دروازه بان وظيفه داشت بارهائي كه به شهر حمل مي شد را بازرسي نمايد و چنانچه ميوه فاسد يا گوشت مانده ای رامي ديد آن ها را در خندق مي ريخت و صاحب آن را بازداشت مي كرد و همچنين اشخاص مشكوك را به شهر راه نميدادند مگر آنكه معرف و ضامن بدهند . سر درب اين دروازه ها ستون هاي دو طرف كه به شكل مناره ساخته شده بود تمام كاشيكاري و اشكالي از پهلوان ها از جمله رستم و سهراب و پهلوان اسد بمي كه پهلواني بنام بود نقش بسته بود و درب آن از چوب محكم ضخيم از جنس چنار يا گردو و به ارتفاع چهار متر و پهنای سه متر تا سه متر و نيم ساخته شده بود و گل ميخ هاي آهني به آن نصب و از داخل شب بندي آهني داشت كه با قفلي بسيار بزرگ باز و بسته ميشد دروازه بانها از گروه شش نفري تا هشت نفري و در موقع خطر از گروه های چهل نفري تشكيل مي شدند و اين عده كشيك داشتند و دو نفر دائما مي بايست بيدار بوده و مواظبت نمايند تا كسي درب را باز ننموده و داخل و خارج نشوند و براي استراحت اين گروه در داخل دروازه در دو طرف اطاق هاي متعدد ساخته شده بود . در سال 1314 شمسي به دستور شهرداري كه سابق بلديه ناميده مي شد خراب و خندق هاي اطراف آن را پر نمودند اين دروازه درست مقابل مسجد قائم واقع در خيابان احمدي و در پنجاه متري روبروي آن مسجد واقع بود كه امروز اثري از آن بجاي نمانده است .

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دروازه مسجد :
‌اين دروازه چون نزديك به مسجد جامع كرمان بوده به اين مناسبت به آن دروازه مسجد مي گفتند و درست در اول بازار ميدان مظفري واقع شده بود . يكي از دروازه هايی بود كه جمعيت زيادي از آن داخل و خارج مي شد و بيشتر بار و ميوه ای كه از ماهان و سرآسياب فرسنگي و شهداد كه سابق به آن خبيص مي گفتند و همچنين انگور كه از سيرچ و گلباف كه سابق گوك ناميده مي شد و وارد كرمان می گردید راه عبورشان از همين دروازه بوده . همچنین زائرینی كه از راه لوت مي بايست به مشهد مقدس بروند از همين دروازه خارج مي شدند اين دروازه به دستور سلطان محمد مظفر باني مسجد جامع كرمان ساخته شده و در بهترين محل شهر واقع مي شد. مانند دروازه رق آباد سر درب و دو طرف آن كاشي كاري شده بود ولي بجاي اشكال رستم و پهلوان اسد آياتي از قرآن روي كاشي هاي آبي رنگ حك شده بود كه منظره بسيار جالبي داشته دروازه مسجد چون رو به خرابي گذارده بود و در صدد تعمير آن برنيامدند در سال 1296 شمسي چون بیم فرو ريختن می رفت آن را خراب و مردم كاشي ها و آجر آن را بردند . محل اين دروازه درست در اول بازار مظفري بوده كه در حال حاضر اثري از آن باقي نيست .


دروازه ناصريه :
‌يكي از بناهاي بزرگ و بسيار عالي كرمان بوده كه بر پنج دروازه ي ديگر كرمان برتري داشته و مجراي آب سعيدي كه در موقع خطر و هجوم دشمن مي بايست خندق ها را پر از آب نمايند در وسط همين دروازه قرار داشته سر در و ستون هاي اين دروازه از كاشي هاي سياه و آبي و بنفش كه اشعاري دل پذير بر آنها نقش داشته ساخته شده بود . راه شهداد و كوهپايه و زرند و راور و ناي بند دهات اطراف اين قصبه ها از همين دروازه بوده بعضي از مورخین كرمان نوشته اند دروازه ناصريه به دستور امير شاهرخ امير تيمور گوركاني ساخته شده است ولي اين روايتي ضعيف است و بعضي عقيده بر آن دارند كه دروازه سلطاني به دستور امير شاهرخ ساخته شده و دروازه ناصريه و برج و خندق اطراف به دستور او تعمير و مرمت شده است خلاصه دروازه ناصريه يكي از دروازه هاي قديمي كرمان بوده و در زمان هجوم لشكريان آغامحمد خان قاجار لطفعلي خان زند از همين دروازه خارج و به طرف بم فرار نمود. محل دقيق اين دروازه در طرف راست خيابان ناصريه اول خيابان ده متري كه سابق كوچه ي عريضي بود و به نام كوچه مريضخانه معروف است واقع شده بود و امروز اثري از آن باقي نيست و در سال 1308 به دستور بلديه خراب و خيابان ناصريه به مناسبت اسم همين دروازه كه در آن قرار داشته احداث و بنام ناصريه نام گذاري گرديد .

دروازه گبري :
‌اين دروازه در طرف شمال كرمان واقع و چون متصل به محله گبرخانه بوده بنام دروازه گبري معروف بوده . اين دروازه درست مقابل دروازه رق آباد واقع و فاصله بين اين دو درست شش كيلومتر ، يك فرسنگ سابق بوده و ارتفاق اين دروازه قريب سه متر بوده و گويند موقعي كه نادرشاه در سفر دوم به كرمان آمد از همين دروازه با اسب وارد شهر شد و چون دروازه را با قالي و شال زينت داده بودند نادر متوجه كوتاهي دروازه نشد و با اسب كه داخل شد پشت او به چهار چوب گرفت و خراش برداشت ،‌حاکم شهر خاندان قلي بيگ را مورد عتاب و خطاب قرار داد و آن بيچاره را بطرزي هولناك اعدام نمود كه شرح آن در تاريخ كرمان آمده است . اين دروازه چون بر سر راه خبيص (شهداد) و دهات زرند و راور كوير و دهات گوهپايه واقع شده بود همه روز بارهاي خشكبار و ميوه وهندوانه و خربزه زيادي وارد شهر و دروازه بان هاي آن درآمد خوبي داشتند اين دروازه نيز بسيار قديمي و در همان اوان كه محل گبرخانه را ساخته اند اين دروازه را هم احداث نموده اند . دروازه گبري در وسط خيابان ابوحامد - اول خيابان شمال جنوبي واقع و در سال 1310 به دستور بلديه وقت خراب و امروز اثري از آن باقي نيست . در دو طرف اين دروازه كاشي كاري زيبائي شده بود كه قديمي بودن آن را ميرساند كاشي هاي آن از رنگ سياه و آبي لعاب ديده بود.

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دروازه سلطانی :
‌اين دروازه در حد شمالي ارگ دولتي واقع و محل آن درست در اول كوچه دبيرستان بهمنيار (‌درب شمالي سازمان آموزش و پرورش استان فعلي )‌ بوده ، عبور و مرور از اين دروازه كمتر از ساير دروازه ها صورت مي گرفته به لحاظ آن كه در حد جنوب غربي شهر كه ارگ دولتي نيز در همين محل واقع بوده و جمعيت كمي در آن محل زندگی مي کردند متصل بوده و يكي دو محله از شهر راه عبورشان از اين دروازه بوده و آن دو محله يكي محله كليمي ها و ديگر محله دولت خانه كه شاهرخ زرندي در عصر كريم خان حاكم كرمان بوده ساخته است پاسداران اين دروازه از ساير دروازه ها بيشتر بوده چون متصل به ارگ دولتي بوده .اين دروازه به نام دولت نيز خوانده مي شد سر درب و مناره هاي دو طرف اين دروازه با كاشي هاي سياه و قهوه اي كوچك زينت يافته بود روايت ديگر ميگويند این دروازه محله دولت خانه بوده كه به دستور شاهرخ زرندي ساخته شده . اين دروازه چون رو به خرابي و انهدام نهاده بود پيش از دروازه هاي ديگر كرمان خراب و امروز اثري بجز اسم از آن باقي نيست .

دروازه باغ نظر :
‌اين دروازه چون جلو باغ نظر كه بعدا به آن باغ ستاد مي گفتند واقع شده بود به اين مناسبت به آن دروازه نظر و بعضي اوقات هم به آن دروازه ارگ ميگفتند اين دروازه درست در محل چهار خيابان فلكه بهداري (‌بيمارستان باهنر) ‌قرار داشته از اين دروازه اياب و ذهاب افراد شخصي صورت نمي گرفته و بيشتر روزها بسته و هر موقع حكومت يا مامورين حكومتي مي خواستند وارد و يا خارج شوند دروازه باز و بسته مي شده و نيز حكومت هائي كه معزول مي شدند در بيرون همين دروازه ميدان كوچكي بود با مردم و با مامورين خداحافظي مي نمودند .اين دروازه را مي توان يكي از دروازه هاي دولتي و مخصوص به مامورين دولت دانست و هر موقع جشن هاي دولتي رخ مي داد اين دروازه را با قالي و پارچه هاي اطلس و چراغ زينت مي دادند اين دروازه از آجر سفيد و نيمه آجرهاي ضربي ساخته شده بود و كاشي در آن به كار نرفته و گويا بر درب سنگ مرمر سفيدي نصب و اسم و باني و تاريخ اتمام دروازه بر آن سنگ منقوش بوده است اين دروازه تا سال 1296 شمسي پابرجا و در اواسط همين سال به دستور رئيس قشون كرمان سردار نصرت خراب و خندق هاي اطراف آن را پر و مسطح مي نمايند و غير از اين دروازه در محل ميدان ارگ فعلي روبروي درب بازار دروازه كوچكي وجود داشت كه به آن هم دروازه ارگ مي گفتند و در طرف چپ اين دروازه اداره نظميه (شهرباني )‌قرار داشت و تمام ادارات حكومتي در محوطه دروازه ارگ و دروازه نظر قرار داشته كه كه در حال حاضر نيز بيشتر ادارات دولتي از جمله دادگستري و ثبت اسناد و دارائي و شهرباني و بانك ملي و اداره پست و تلگراف و ستاد ارتش در همان اراضي به صورت آبرومندي ساخته شده و استانداري نيز در اول در همين محل قرار داشته . دروازه ارگ در سال 1300 شمسي خراب و خندق هاي اطراف آن را پر و مسطح مي نمايند .
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


گنبد جبلیه
در منتهی الیه شرقی کرمان گنبد بزرگ و عجیبی از سنگ و گچ بنا گردیده که دست تطاول روزگار در تخریب آن کوتاه آمده است . این گنبد هشت ضلعی تماما از سنگ است و عرض پی آن نیز در پایه به 3 متر می رسد.در هشت طرف آن هشت در بعرض 2متر قرار گرفته که اخیرا برای مستحکم ساختن بنا و جلوگیری از تخریب آن درگاهها را با سنگ مسدود کرده اند و فقط یکی را باز گذاشته اند . قسمت بالای گنبد از آجر ساخته شده است و معلوم نیست که آیا روی گنبد کاشی بوده یا نه
در داخل گنبد ظاهرا گچ بری ها و تزئین کاریهایی وجود داشته که قسمت بالا ریخته و قسمت پائین را تخریب کرده اند . از تاریخ بنا و منظور از ساختمان این گنبد مطلبی ذکر نشده سر پرسی سایکس در کتاب هشت سال در ایران می نویسد : از قبرستان که رد می شوید یک ساختمان هشت ظلعی سنگی خواهید دید که گنبدی به شکل دو هلال برآن قرار گرفته و قطر داخل آن 18 فوت و هر طرفی نیز 18 فوت و نوک آن اجری و منتهی الیه آن دایره می باشد . این محل را جبلیه می نامند و تنها ساختمان سنگی کرمان همین گنبد جبلیه است.

ایرانیان معتقدند که این محل مقبره یکی از زرتشتیان بوده و برخی نیز عقیده دارند که مزار سید محمد تباشیری است .ولی نسبت اخیر را در بعضی نقاط تکذیب می کنند . بدیهی است در زمانی که این قبرستان را ویران کرده اند سنگ این مقبره را برداشته اند و برای نمایی بکار برده اند برخی این گنبد را متعلقبه سلجوقیان می دانند . ولی این ادعا درست نیست . "جبلی " تحریف یافته کلمه " گبری " است و برطبق قواعد اشتقاقهای فارسی " گ " به "ج" بدل شده است قدمت این گنبد را از این کلمه که آن را گنبد "گبر " نیز گفته اند می توان حدس زد که شاید مربوط به پیش از اسلام باشد و از بناهای زرتشتی و گبری است گرچه استیل آن با استیل آتشکده تطابق ندارد .
از سبک معماری آن نیز استنباط می شود بنای مذکور مربوط به اواخر دوره ساسانی می باشد که اوائل اسلام تعمیر و مرمت شده است و یا اینکه در اوائل اسلام با الهام از معماری ساسانی بنا گردیده است .
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ابراهيم خان ظهير الدوله
مساحت دارد . وي يكي از حكام دوره قاجار بود كه از 1218 هجری قمری در عصر فتحعلي شاه قاجار به حكومت كرمان منصوب و تا پايان عمر ( 1240 هجری قمری) به مدت 22 سال حاكم كرمان و بلوچستان بوده است . در اين مدت وي در سركوبي خوانين محلي در بلوچستان و اطراف آن ناحيه كوشش فراوان نمود و بلوچستان را تحت اقتدار حكومت درآورد . در زمان اين حاكم در كرمان آثار و ابنيه زيادي احداث گرديد اين آثار كه امروزه به مجموعه ابراهيم خان معروفند در ضلع شمالي مجموعه گنجعلي خان و با الهام از معماري عصر صفويه بنا شده اند . معمار مجموعه ، با استناد به كتيبه موجود در مدرسه ، استاد اسماعيل قصاع است . اين مجموعه كه شامل حمام ، آب انبار ، قيصريه ( بازار ) و مدرسه مي باشد ، حدود5000مترمربع است

حمام ابراهيم خان
اين حمام مانند ساير حمام هاي سنتي ايران پايين تر از سطح زمين بنا شده است كه اين امر در حفظ گرماي داخل حمام و همچنين آبرساني آن مؤثر بوده است . سر در حمام كه در ضلع جنوبي قيصريه ابراهيم خان واقع شده است ، داراي تزيينات كاشيكاري از نوع خشتي هفت رنگ و طاق آن مقرنسكاري است . از طريق راهروي زاويه دار به بخش رختكن حمام وارد مي شويم . اين فضا داراي گنبد مركزي و ايوان هاي جانبي مي باشد . در مركز آن حوض آبي قرار دارد كه علاوه بر زيبايي فضا در انعكاس نور به داخل رختكن تاثير بسزايي دارد .
تمامي سقف ها بر ستون هايي سنگي استوار شده اند و تزيينات كاربندي زينت بخش آنها مي باشد و پس از گذر از راهروي طولاني و زاويه دار به گرمخانه راه مي يابيم . اصولاً شكل راهروها در محرميت و حفظ فضاي داخلي از ديد مستقيم و جلوگيري از خروج هواي گرم مؤثر بوده است . سقف رختكن نسبتاً كوتاه و بر ستون هاي سنگي استوار شده است . در اين فضا بخشي جهت اعيان و اشراف نيز وجود دارد . خزينه و چال حوض از ديگر عناصر گرمخانه مي باشد . تزيينات گرمخانه حجاري هاي زيبا و كاشي هاي خشتي هفت رنگ مي باشد و نور آن از طريق سقف ها تامين مي شود . استفاده از الگو هاي قرينه و تزيينات منحصر به فرد سقف رختكن از ويژگي هاي اين اثر مي باشد . حمام ابراهيم خان از حمام هاي معتبر شهر محسوب مي شده است . نکته جالب توجه اینکه برخلاف سایر حمام های سنتی کرمان این حمام هنوز هم جهت استحمام مورد استفاده قرار می گیرد و خوشبختانه تا کنون به سفره خانه و یا چایخانه مبدل نگردیده است .
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سردرب ورودی حمام ابراهیم خان






فضای داخلی حمام که هنوز مشغول به کار است










نمونه ای از کاشیکاری دیوار







ورودی به حمام اصلی





 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مدرسه ابراهيم خان
از ديگر بناهايي كه از دوران حكومت ابراهيم خان ظهير الدوله و از زمان قاجار بر جاي مانده ، مدرسه ابراهيم خان است . ساختمان اين مدرسه يكي از زيباترين بناهاي عصر قاجاريه در شهر كرمان است .
نقشه بنا از نوع چهار ايواني و حجره ها پيرامون حياط شكل گرفته اند . با استناد به كتيبه موجود در ضلع غربي مدرسه ، استاد اسماعيل قصاع سازنده آن بوده است . درانتهاي ايوان قبله ، محراب زيبايي از كاشي هفت رنگ وجود دارد تمامي بخش هاي مدرسه عناصر تزييني مانند گچ بري ، كشته بري ، مقرنسكاري و كاربندي ديده مي شود . سر در ورودي در ضلع غربي قيصريه ابراهيم خان واقع شده و داراي طاق بندي ، تزيينات كاشي و حجاري بر سنگ يكپارچه است و بر بام سر در جايگاه ساعت قرار دارد كه در سال هاي بعد به مجموعه افزوده شده است . در ضلع جنوبي مدرسه خانه مدرس قرار گرفته است . اين فضا داراي در هاي ارسي با شيشه رنگي مي باشد وتمامي نماهاي آن كاشيكاري شده است .
بلندترين بادگير موجود شهر در اين مكان قرار دارد كه نزديك به شانزده متر ارتفاع دارد . مدرسه مذكور را الهام از معماري عصر صفويه بنا شده است .






درب ورودی مدرسه که در حال حاضر دردست مرمت است









سقف ورودی مدرسه








بادگیر بزرگ مدرسه ابراهیم خان
 
بالا