.::از احکام اسلام چه می دانیم ؟؟ ::.

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز
من اولین تاپیکی هست که در تالار اسلام و قرآم باز میکنم
دلایل زیادی هم دارم برای اینکه وجود تاپیکی با این محتوا از ضروریات چنین سایت پرکاربر و پربازدید و چنین سایتی با حضور روشنفکران جامعه مون هست
راستش از چند ماه پیش با افکار خیلی از دوستان چون نیما پرهام عزیز آشنا شدم ... اوایل فکر می کردم که از طرفداران جنبش سبز هستند و در مخالفت با کارهای احمدی نژاد و دولت چنین افکاری دارند و چنین کارهایی می کنند اما بعدها مخالفت آنها با متن اسلام و حتی حضرت محمد و امام علی از تاپیکها و نظرات و حرفهاشون آشکار شد ... علاوه بر اون اکران فیلمهایی چون سنگسار ثریا باعث شد تا به راه اندازی چنین تاپیکی فکر کنم که امروز در تاپیک " حرف های امام خمینی (ره) " بحث به جایی رسید که یکی از دوستان حکم سنگسار را منفورترین مجازات ها نامید و من مصمم شدم تا این تاپیک هر چه زودتر راه اندازی شود
البته من خودم هم در حدی نیستم که بخوام دیگران رو موعظه کنم اما به خاطر دوستان دیگر نیز حداقل تحقیق و اطلاعات خودم رو هم زیاد می کنم

از دوستان دیگر هم خواهش دارم بشتابند برای روشنگری در احکام اسلام

اولین مطلب رو هم در مورد سنگسار میزارم تا دوستان بدونند که نه تنها منفورترین و زشت ترین نیست بلکه بسیار بسیار هم ساده است. :gol::gol::gol:
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسلام و حکم سنگسار (1)

[FONT=&quot]در این مقاله ابتداء نظر یکی از علماء اسلام[/FONT] یعنی آقای صادقی تهرانی که ما ایشان را از لحاظ اسلام شناس بودن بیشتر از دیگران قبول داریم آورده شده است.طبق نظر ایشان اصلا جای هیچ شبهه ای نسبت به بحث سنگسار نیست.

البته بعد از آوردن حرف ایشان ، صحبت یکی دیگر از علماء یعنی آقای منتظری که دیدگاه ایشان با دیدگاه مشهور موافق است و مطالبی را که راجع به این مجازات اسلامی گفته اند آورده میشود.
و اما دیدگاه آقای صادقی تهرانی راجع به حکم سنگسار:
رجم از نظر شرع شیوه خاصی برای کشتن نیست و اصلا برای کشتن نمیباشد زیرا اولا کشتن مجرم با رجم نسبت به محصن یا محصنه بر خلاف نصوص قرآنی است زیرا کشتن در انحصار قاتلی است که مرتکب قتل عمد شده باشد و یا کسی که با خدا و پیامبر جنگ داشته و یا کسی که سعی در افسادی کرده و یا بالاخره با شرائط سه گانه مذکور در آیه ارتداد ، مرتد شده باشد و در غیر صور مذکوره ، هرگز اعدامِ جانی ندارد.وانگهی خود رجم در لغت به معنی ریگ افکندن است و نه سنگسار کردن(سنگباران) و همین قدر که افکندن ریگ بر زانی محصن یا محصنه صدق کرد دیگر اضافه بر آن جایز نیست تا چه رسد به کشتن او به وسیله سنگسار کردن و در روایات ما نیز وارد است که بایستی ریگها به مواضع خطرناک و کشنده نخورد ، ریگ هم متوسط بوده و میانگینی از درشت و ریز باشد و اگر مجرم در هنگام ریگ افکندن فرار کرد نباید برگردانده شود. بر این مبنا ، رجم به معنای اعدام به وسیله سنگبار کردن (سنگباران)نیست.
بنابراین رجم به معنی قتل با سنگباران نیست و حتی باید از سنگ زدن به سر و صورت و یا هر جائی که موجب قتل است خودداری کرد و با صدق واقعی سنگباران ادامه دادنش ، تا چه رسد به کشتنِ محکوم حرام است.و فرار محکوم اگر پیش از صدق رجم باشد وی محکوم به برگردانیدن برای اصل رجم است و نه کشتن و چنانچه فرارِ محکوم پس از صدق رجم باشد نباید او را برگشت داد زیرا حدش اجرا شده است.
در سنت قطعیه که رجم با شرائطش وارد است نامی از قتل ، هرگز پیش نیامده و رجم هم اعم از قتل است و هرگز به قصد قتل نیست.
این مطلب هم دقت شود که تحقق یافتن رجم در بلاد اسلامی از جمله محالات است زیرا بر حسب نص قرآن حد زنا به هنگامی ثابت میشود که چهار مرد عادل به صورت عادی آن را مشاهده کنند چنانچه در سوره نساء آمده است: فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ (نساء - 15) و در سوره نور آمده است : لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُونَ (نور - 13 )
بنابراین حد زنا تنها بر مبنای تحقق زنا نیست بلکه آنگونه زنا کردنی است که در ملا عام اتفاق افتاده باشد به گونه ای که در میان بینندگان چهار مرد عادل در زمان واحد ، آن را مشاهده کنند و این دیدن به عنوان تلقی شهادت بر آنان واجب است تا این گونه افتضاحی هرگز در جامعه مسلمانان تحقق نیابد.البته این گونه نیست که چهار نفر شاهد عادل موظف باشند به این طرف و آن طرف جستجو کنند و یا بدون اجازه به خانه های مردم وارد شوند تا بر اینگونه جرائم اطلاع حاصل کرده و شهادت دهند بلکه اگر به طور معمولی در جائی ببینند ، مامورند شهادت دهند و طبعا این جریان در بعضی محافل عمومی آن هم در کشورهای غیر اسلامی اتفاق میافتد که البته وقوع آن در بلاد اسلامی بسیار بعید است و اسلام از پیش خواسته که در بلاد اسلامی همانند بلاد کفر آن گونه وقیحانه در ملا عام بی عفتی رخ ندهد و جلوگیری نکردن از آن بی عفتی که مورد شهود عدول واقع شود خود بدترین ضرر به مصلحت اسلام و نظام مقدس اسلامی است.
این مطلب هم دقت شود که شهادت در انحرافات جنسی هم موضوعیت دارد و هم طریقیت.روی این مبنا فیلم از عمل زنا حکمی را برای حد ثابت نمیکند و حد در امور جنسی فقط در انحصار شهادت عادلانه بدون معارض چهار مرد عادل است و بس. و اقرار کردن و اقرار گرفتن نسبت به امور جنسی حرام است و اگر هم چهار مرتبه کسی با اختیار خود اقرار کند چون مورد اقرارش علم آور است باید مراحل سه گانه نهی از منکر در مورد او انجام شود ولی هرگز موجب اجرای حد شرعی نمیشود و خود این اقرار هم حرام است که باید از آن جلوگیری شود.
روی این اصل کل سنگسار کردن ها که بدون مبنای قرآنی و سنت قطعیه احیانا در بلاد اسلامی به نام اسلام انجام گرفته و یا انجام میگیرد خود عملی است ضد اسلامی. (پایان صحبت های آقای صادقی تهرانی)
با توضیحات ایشان هیچ گونه شبهه ای راجع به بحث رجم وجود ندارد.
سند مطالبی که از آقای صادقی تهرانی بیان شد : کتاب (رساله نوین) و کتاب (پرسش و پاسخ های احکام قضائی بر مبنای قرآنی)
 
آخرین ویرایش:

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسلام و حکم سنگسار (2)

و اما آقای منتظری که دیدگاه ایشان با دیدگاه مشهور موافق است در کتاب (مجازات های اسلامی و حقوق بشر) در رابطه با مساله مورد بحث به مواردی اشاره کرده اند که در زیر به ترتیب به آنها اشاره میشود:
مورد اول : شرائط احصان در طرفین که موجب رجم میشود عبارت است از :
بالغ و عاقل بودن زن و شوهر
آزاد بودن یعنی برده نبودن آنها
دائمی بودن زوجیت بین آنها.پس زوجیت موقت کفایت نمیکند
امکان مجامعت در هر وقتی که زن یا شوهر بخواهد.پس اگر زن یا شوهر ، مریض یا در سفر طولانی یا در زندان و یا غائب و در شهر دور دیگری باشد یا در اثر منع کسی و یا به هر علت دیگری نمیتواند نزدیکی نماید احصان صدق نمیکند و طبعا زنای آنان محصنه نمیباشد.
مورد دوم : مطابق روایات قطعی ، در رجم اگر به اقرار باشد مورد رجم باید بتواند فرار کند و اگر فرار کرد نباید تعقیب شود.بله اگر زنای او با شهادت چهار مرد عادل به اثبات رسیده باشد حق فرار ندارد.
مورد سوم : اثبات زنا با شهادت و بینه با شرائطی که دارد قریب به محال است زیرا کسی به این آسانی در مقابل شاهدان عادل زنا نمیکند و عادل هم به فرجِ غیر ، به این راحتی نگاه نمیکند و از طرف دیگر در روایات توصیه شده که شخص زنا کار اگر بین خود و خدا توبه کند بهتر است از اینکه به محکمه برسد و حد بر او جاری شود و اقرار نیز باید بدون ترس و تهدید و در حال عادی با اختیار کامل باشد و شخص زناکار با میل و رغبت به عمل خود اعتراف نماید نه اینکه در زندان و در حال بازجوئی و ترس و تهدید اقرار کند.
مورد چهارم : زنا کار اگر قبل از ارجاع به حاکم توبه کند توبه اش قبول است و حدی بر او جاری نمیشود.
مورد پنجم : اگر کسی بعد از اقرار به گناهی که موجب رجم یا قتل میشود آن را انکار نماید حد از او ساقط میشود و حتی مقرر نگردیده است که حاکم شرع نسبت به انکار او تحقیق کند که آیا راست میگوید یا دروغ.بدیهی است معمولا افراد عادی که مرتکب جرم موجب قتل یا رجم میشوند از خوف اجرای حد بر آنان ، آن را انکار میکنند.شارع مقدس همین انکار آنها را قبول کرده و تحقیق و اجرای حد را ممنوع فرموده است با اینکه میداند نوعا افراد به دروغ آن را انکار میکنند.
مورد ششم : سنگهائی که به شخص مورد رجم اصابت میکند باید سنگ ریزه باشد نه درشت.
مورد هفتم : کسی که مورد حد رجم واقع میشود نباید صورت او مورد حد واقع شود و باید از پشت بر او حد جاری کرد.
مورد هشتم : هنگام رجم زن زنا کارِ محصنه بیشتر از نصف بدن او نباید در گودال باشد.
مورد نهم : مخفی نماند که آنچه پیرامون رجم گفته شده به لحاظ حکم اولیِ آن است ولی اگر شرائطی پدیدار گشت و در پی آن اجرای حکم رجم محذوری مانند موهون شدن چهره اسلام و تنفر عمومی نسبت به دین و احکام آن به دنبال داشت به ناچار باید از اجرای آن حکم ، مطابق روایات باب 10 از ابواب مقدمات الحدود وسائل الشیعه خودداری شود.مطابق این روایات حضرت امیر علیه السلام فرمودند : هیچ حدی نباید در سرزمین دشمن اجراء گردد زیرا خوف آن هست که شخص مورد حد ، تحت تاثیر تعصب قرار گیرد و به دشمن ملحق شود. بعید نیست از تعلیل ذیل این روایت فهمیده شود در هر موردی اگر اجرای حدی موجب محذوری شود که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمانان است باید متوقف شود.ولی این معنی ، نسخ حکم رجم در شریعت و مرحله قانون گذاری و تشریع حکم نیست بلکه به معنای به فعلیت نرسیدن آن حکم در مرحله اجرا به لحاظ تغییر شرائط اجتماعی و رعایت مصالح برتر و ترجیح اهم بر مهم در موارد تزاحم بین ملاکات احکام شریعت و احتمال تاثیر شرائط در نرسیدن آن حکم به فعلیت است. (پایان صحبت های آقای منتظری)
با تمام این صحبتها میتوان این نتیجه را گرفت که آن افرادی که میخواهند با حکم رجم اسلام را زیر سوال برده و آن را دین خشن جلوه بدهند یا با مبانی اسلام آشنائی ندارند و یا از روی تعصب میخواهند اسلام را به جهانیان بد جلوه دهند.
البته عمل بد بعضی از مسلمان نیز به آنها کمک کرده تا آنها بهتر بتوانند فعالیتهای خود را به اجرا بگذارند.
به امید اینکه همگی با اسلام واقعی آشنا شویم.
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
سنگسار در اسلام (تاریخچه )

حكم زناكار در قرآناكنون ببينيم كه قرآن كريم درباره‌ي عمل منافي عفت چه نظري دارد، و حكم زنا در قرآن چيست؟درآخرين سالي كه پيامبر در مكه بود، يعني چندماهي پيش از هجرت به مدينه، آيه‌ي تحريم زنا نازل گرديد؛ و هشدار داده شد كه زنا «زشتكاري» و «بدروشي» است:وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً [سوره‌ي الإسراء، آيه‌ي 32]ترجمه: به زنا نزديك مشويد كه آن همانا زشت‌كاري و بدترين راه بوده است.اندكي پيش ازآن، دريك آيه‌ي قرآن كريم كه در وصف مؤمنين آمده بود، زناكاري در كنار بت‌پرستي و آدم‌كشي نهاده شده، هشدار داده شده بود كه هركس زنا كند گناهكارِ شايسته‌ي كيفر است:وَالَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلاَ يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا [سوره‌ي الفرقان، آيه‌ي 68]ترجمه: كساني كه با الله هيچ خدائي را نميخوانند، و جاني كه الله محترم داشته است را جز به‌حق نميكشند، و زنا نميكنند؛ و هركس چنان كند كيفر سختي [در قيامت] خواهد ديد.درسال هفتم يا هشتم هجري حكم مجازات زن و مرد زناكار در قرآن به‌روشني بيان شده گفته شد كه مجازات زن و مرد زناكار، يكصد تازيانه در ملأ عام است. و دردنبال اين آيه، آيه‌ي ديگري تصريح كرد كه ازدواج با زناكار به‌كلي حرام است و هيچ مرد يا زني نبايد با زن يا مرد زناكار ازدواج كند.الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ. الزَّانِي لاَ يَنكِحُ إلاَّ زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ [سوره‌ي النور، آيات 2- 3]ترجمه: زن زناكار و مرد زناكار، به هركدامشان صد تازيانه بزنيد، و اگر به الله و روز ديگر ايمان داريد نبايد كه شما را نسبت به ايشان ترحمي بگيرد؛ و بايد كه شكنجه‌شان را گروهي از مؤمنين نظاره كنند.مرد زناكار به‌جز با زن زناكار يا زن مشرك نكاح نميكند، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك نكاح نميكند؛ اين براي مؤمنين حرام است.درباره‌ي زن شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شود، در قرآن تصريح شده كه شوهرش بايد چهار گواه بياورد كه عمل را به چشم ديده‌اند، و آن‌وقت زن را درخانه نگاه دارد. و تأكيد شد كه مرد و زني كه مرتكب فحشاء ميشوند بايد مجازات بدني بشوند، ولي اگر توبه كردند كسي حق ندارد مجازاتشان كند:وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً. وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا [سوره‌ي النساء، آيات 15- 16]ترجمه: آنهائي از زنانتان كه مرتكب فحشاء ميشوند چهار گواه ازخودتان بر آنها بگيريد. پس اگر گواهي دادند [كه عمل را به چشم ديده‌اند] ايشان (يعني زنان مرتكب فحشاء) را درخانه نگاه داريد تا ايشان‌را مرگ برگيرد يا الله برايشان راهي ايجاد كند. و دوتني كه مرتكب آن ميشوند آزارشان بدهيد؛ ولي اگر توبه كردند و اصلاح شدند دست از آنها بداريد كه الله توبه‌پذير و مهربان است.چنانكه مي‌بينيم، درآخر اين آيه گفته شده است كه كسي كه مرتكب فحشاء بشود، اگر پشيمان شود و ازكرده‌اش توبه كند، يعني تصميم بگيرد كه ديگر مرتكب چنان عملي نگردد، نبايد مجازات بشود.در يك آيه‌ي قرآن نيز گفته شده كه چنانچه يك زنِ طلاق‌يافته كه هنوز درخانه‌ي شوهر زندگي ميكند مرتكب فحشاء شد و كساني به چشم ديدند، شوهرش كه اورا طلاق داده حق دارد كه پيش از موعد مقررشده، ويرا از خانه‌اش بيرون كند (وَلاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ [سوره‌ي الطلاق، آيه‌ي 1])؛ ولي براي چنين زني مجازات ديگري مقرر نشده است.كيفر زناكار در حديث و سيره:پيامبر اكرم دوماه پيش از وفاتش، درخطبه‌ي حجه الوداع- كه آخرين سخنراني عمومي پيامبر است- مجازات زنان شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شوند را چنين مقرر كرد:أما بعد: أيها الناس، فإن لكم على نسائكم حقاً، ولهن عليكم حقاً. لكم عليهن أن لا يوطئن فرشكم أحدا تكرهونه، وعليهن أن لا يأتين بفاحشة مبينة. فإن فعلن فإن الله قد أذن لكم أن تهجروهن في المضاجع وتضربوهن ضربا غير مبرح. فإن انتهين فلهن رزقهن وكسوتهن بالمعروف.ترجمه: اي مردم! شما را بر زنانتان حقي است و ايشان را بر شما حقي است. حق شما برآنها آنست كه بر گليمتان كسي را كه اكراه داشته باشيد راه ندهند، و برآنها است كه مرتكب فحشاي قابل اثبات نشوند؛ اگر شدند الله به شما اجازه داده است كه بسترشان را ازخودتان دور كنيد و بزنيدشان به نحوي كه آسيب جسمي نبينند. پس اگر دست برداشتند حق دارند كه روزي و رختشان را طبق عرف دريافت دارند.درسيره ميخوانيم كه پس ازآنكه پيامبر اكرم و مؤمنين به مدينه هجرت كردند، اتفاق افتاد كه يك زن و مرد از يهودان مدينه مرتكب زنا شدند. يهودان به نزد پيامبر رفتند و گفتند تو كه ادعا ميكني آمده‌اي تا احكام تورات را اجرا كني، اكنون بيان كن كه حكم تورات درباره‌ي زن و مرد زناكار چيست؟ پيامبر اكرم به «بيت المدراس» (مدرسه‌ي ديني يهودان) رفت و از خاخامها خواست كه تورات را بياورند و حكم زناكار را برايش بخوانند. ولي هركدام از خاخامها گفت حكم تورات آنست كه زن و مرد زناكار را بايد وارونه بر خري سوار كنند و با روي سياه در شهر بگردانند تا عبرت ديگران شوند. وقتي پيامبر به آنها سوگند داد كه تورات را بياورند و حكم زناكار را بخوانند، خاخام جواني به نام عبدالله ابن صوريا تورات را آورد و خواند و گفت: حكم زناكار در تورات آنست كه سنگسار شود. پيامبر اكرم گفت: من شايسته‌ترين كس به اجراي حكم تورات هستم كه حكم خدا است؛ و دستور داد آن زن و مرد زناكار را سنگسار كردند. [سيره ابن هشام: 2 / 206- 207. تفسير طبري: 4 / 572- 575]اين واقعه ميتواند مربوط به سال اول يا دوم هجري بوده باشد. ولي البته در هيچ‌جا گفته نشده كه آن زن و آن مرد از چه قبيله و از چه خانداني بودند! فقط گفته شده يك زن و مرد يهودي كه مرتكب زنا شده بودند. عادت سيره‌نويسان است كه وقتي درباره‌ي رخدادي سخن ميگويند همه‌ي شخصيتهاي رخداد را با نام و نشان معرفي كنند؛ ولي در اين داستان، هم مرد يهودي و هم زنِ يهودي، هردو مجهول الهويه مانده‌اند.احكامي كه قرآن براي زناكاران بيان كرد چندين سال بعد از اين واقعه نازل گرديد، و هچ سخني از سنگسار به ميان نياورد. كيفر زناكار دربرخی منابع فقهي شيعه:از امام جعفر صادق روايت شده كه در تفسير حكم تحريم ازدواج با زناكار كه در قرآن امده، چنين گفته است: «اگر كسي زنا كند و سپس توبه كند، هرجا دلش خواست ميتواند ازدواج كند» [الكافي، جلد 5 ، باب الزاني والزانيه، حديث 6]درحديث ديگري در تفسير حكم تحريم ازدواج با زناكار از زبان امام جعفرر صادق چنين گفته شده است: «اينها مربوط به زنهاي مشهور به زنا و مردان مشهور به زنا است كه زنا ميكردند و شهرت داشتند و شناخته شده بودند و مردم اكنون درآن خانه هستند. هركس حدِ زنا براو اقامه شده باشد يا متهم به زنا باشد كسي نبايد با او مناكحه كند تا توبه‌اش معلوم گردد». [همانجا، حديث 1].درحديثي نيز در الكافي آمده كه «زني به نزد عمر [ابن خطاب] آمد و گفت: من زنا كرده‌ام مرا تطهير كن. عمر دستور داد كه سنگسارش كنند. علي اين‌را شنيد و از زن پرسيد: چگونه زنا كرده‌اي؟ زن گفت: از بياباني ميگذشتم، شديدا تشنه شده بودم، از يك عرب بيابانگرد آب خواستم، او از دادن آب به من خودداري كرد مگر آنكه خودم را به او تسليم كنم، و چون تشنگي برمن زورآور شد و ترسيدم بميرم او به من آب داد و من تنم را به او سپردم. علي گفت: سوگند به خداي كعبه كه اين ازدواج است. [الكافي، باب النوادر، حديث 8]
و در حديث ديگري از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «مرد يا زن تا وقتي كه چهار مرد گواهي نداده باشند كه داخل و خارج كردن را به چشم ديده‌اند نبايد سنگسار شوند» [الكافي، 7 / باب ما يوجب الرجم، حديث 1]دربارة چگونگي سنگسار كردن نيز در الكافي چنين آمده است: ماعز ابن مالك به نزد پيامبر آمد و گفت كه زنا كرده است. پيامبر دستور داد اورا سنگسار كنند. او گريخت و زبير ابن عوام اورا گرفته باز آورد و سنگسارش كردند تا مرد. چون موضوع را به پيامبر گفتند، پيامبر گفت: وقتي گريخت اگر رهايش ميكرديد كه برود بهتر بود [همان، باب صفت رجم، حديث 5]
امروز در روزنامه ها وسایت ها خبری خوندنم که خیلی خوشحالم کرد.
آیت الله صانعی(از مراجع تقلید) اعلام کردند که سنگسار و قطع يد در زمان غيبت ممنوعه...
متن این خبر رو هم میتونید در اینجا ببینید:
آیت الله صانعی: سنگسار و قطع يد در زمان غيبت ممنوع است
امیدوارم چنین تفکراتی با توجه به بازتاب ها وتبلیغات منفی ای که در مورد سنگسارشاهدش هستیم رشد ورونق بیشتری پیدا کنند.
 
آخرین ویرایش:

server

عضو جدید
مرسی ممنون از توضیحات کاملتون ولی یه کم طولانی هست بعضی ها حوصله نمی کنن بخونن
 

water.87

کاربر بیش فعال
سلام.
ممنون از مطلب خوبی که گذاشتین . منم چند زیاد می بینم که یه سری افراد رو ملاک دین می گیرن و به دین ستیزی می رسن.
گذاشتن این جور تاپیکا واقعا لازمه. فقط چون مطلبتون زیاده ، لطف کنین اون قسمتایی رو که کلیدی ترن، یا نتیجه گیری اند با سایز درشت تر بنویسین.
ممنون از تاپیک خوبتون.:gol::gol::gol:
 

بيتاب

عضو جدید
دانستن احكام اسلام لازم بوده وخوب است ولي مهمتر وواجبتر ولازمتر وحياتي تر از ان ، عمل كردن وپياده نمودن اين احكام در جامعه وخانواده وحاكميت نظام مي باشد
كيسكه احكام را ميداند ولي به آن عمل نميكند ويا نسبت به آنها بي تفاوت است ، دو چندان برابر مورد مؤاخده وملامت وكيفر قرار ميگيرد
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
توضیحاتت کامل بود. مرسی. من تقریبا همه شو خوندم. ولی یه سوال دارم امیدوارم خودتون جواب بدید نه صادقی تهرانی یا منتظری.

زکات در زمان پیامبر بر نه چیز واجب بود. که دربین حیوانات بر گاو گوسفند و شتر بود.
اما در زمان حضرت علی ایشون زکات بر اسب رو هم واجب کرد. این یعنی اینکه احکام میتونند پیشرفت کنند و اصلا ح بشند. اما چگونه است که بعد 1400 سال هنوز این حکم پا برجاست؟؟؟ البته میدونم شما معتقدی به اینکه این سنگساری که هست با چیزی که شما گفتی زمین تا اسمون فرق داره ولی ما فرض یگیریم که با اون روشی که شما توضیح دادی انجام بشه. ولی باز این روش خیلی منزجر کننده است. خداوند ستارالعیوبه ولی این حکم طوری اعمال میشه که ابروی شاخ زانی توی شهر از بین بره که بقیه اینکارو نکنند. من واقعا این موضوع رو درک نمیکنم. اگه خدا میخواد عیب رو بپشونه ما ادما چرا جار میزنیم؟؟؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
توضیحاتت کامل بود. مرسی. من تقریبا همه شو خوندم. ولی یه سوال دارم امیدوارم خودتون جواب بدید نه صادقی تهرانی یا منتظری.

زکات در زمان پیامبر بر نه چیز واجب بود. که دربین حیوانات بر گاو گوسفند و شتر بود.
اما در زمان حضرت علی ایشون زکات بر اسب رو هم واجب کرد. این یعنی اینکه احکام میتونند پیشرفت کنند و اصلا ح بشند. اما چگونه است که بعد 1400 سال هنوز این حکم پا برجاست؟؟؟ البته میدونم شما معتقدی به اینکه این سنگساری که هست با چیزی که شما گفتی زمین تا اسمون فرق داره ولی ما فرض یگیریم که با اون روشی که شما توضیح دادی انجام بشه. ولی باز این روش خیلی منزجر کننده است. خداوند ستارالعیوبه ولی این حکم طوری اعمال میشه که ابروی شاخ زانی توی شهر از بین بره که بقیه اینکارو نکنند. من واقعا این موضوع رو درک نمیکنم. اگه خدا میخواد عیب رو بپشونه ما ادما چرا جار میزنیم؟؟؟
درباره زکات حرفتان منطقی است مثلا اگر ما فقه بویایی داشتیم میشد در زمان حال روی وسایل نقلیه زکات قرار داد . البته خودمانیم به همین سطح ابتدایی هم مردم بی توجه هستند:smile:
اما درباره بحث ستاریت دوستان ما باید صفات خداوند را با هم در نظر بگیریم شما باید توجه کنید که خداوندی که رحمت واسعه دارد و ستار است صفات دیگری هم دارد خداوند سریع الحساب است منتقم است شدید العقاب است...اما رحمت خداوند بر خشم او بیشی گرفته . انسانها باید خوف و رجا را باهم داشته باشند انسانی که از خدا نمیترسد دست به هر کاری میزند . اینکه فکر کنیم ما هر گناهی میتوانیم بکنیم و خدا هم رحیم است و میبخشد درست نیست در قران همانطور که از باداش و بهشت حرف به میان امده درباره عذاب و جهنم هم امده.
همه این قوانین درجهت مصلحت عمومی جامعه امده است من تا به حال به مکه نرفته ام اما حتما شما هم شنیده اید که در انجا هنگام نماز کسبه مغازه هایشان باز میگذارندومیروند این قدر امنیت است ظاهر حکم بریدن دست خشن است اما اثراتش خیلی خوبه . حالا مقایسه کنید با کشور خودمان
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
درباره زکات حرفتان منطقی است مثلا اگر ما فقه بویایی داشتیم میشد در زمان حال روی وسایل نقلیه زکات قرار داد . البته خودمانیم به همین سطح ابتدایی هم مردم بی توجه هستند:smile:
اما درباره بحث ستاریت دوستان ما باید صفات خداوند را با هم در نظر بگیریم شما باید توجه کنید که خداوندی که رحمت واسعه دارد و ستار است صفات دیگری هم دارد خداوند سریع الحساب است منتقم است شدید العقاب است...اما رحمت خداوند بر خشم او بیشی گرفته . انسانها باید خوف و رجا را باهم داشته باشند انسانی که از خدا نمیترسد دست به هر کاری میزند . اینکه فکر کنیم ما هر گناهی میتوانیم بکنیم و خدا هم رحیم است و میبخشد درست نیست در قران همانطور که از باداش و بهشت حرف به میان امده درباره عذاب و جهنم هم امده.
همه این قوانین درجهت مصلحت عمومی جامعه امده است من تا به حال به مکه نرفته ام اما حتما شما هم شنیده اید که در انجا هنگام نماز کسبه مغازه هایشان باز میگذارندومیروند این قدر امنیت است ظاهر حکم بریدن دست خشن است اما اثراتش خیلی خوبه . حالا مقایسه کنید با کشور خودما

بله اینکه ادم باید به جزای اعمالش برسه شکی نیست. ولی بگذارید یه جور دیگه ای به قضیه نگاه کنیم

انسانها همشون میتونند به کمال برسند. اینکه انسانی در جایی و در شرایطی گناهی مرتکب بشه معنیش این نیست که در بیست سال اینده از اون گناهش خوشش بیاد و حتما حتما دوباره انجام میده.
باید به انسانها فرصت داد. فرصت جبران .فرصت تولدی دوباره. چه بسا همین انسانی که گنااه کرده کلی استعداد داشته باشه و بتونه روزی در شرایط دیگه ای به درد جامعه بخوره. پس چرا یک انسان رو کشت یا حتی رجمش کرد و جایگاهش توی زندگی اجتماعی رو از بین برد؟؟؟/
من با جزا مخالف نیستم هر کسی خلافی بکنه باید جورشم بکشه اما به اندازه.
اگه دقت کنید توی کشورهایی که دموکراسی دارند رویکرد قضایی به این سمت داره پیش میره که فرد رو اصلاح کنند و ازش یک فرد مفید بسازند. مقاله ای میخوندم که خیلی جالب بود. در امریکا به قاضیها اجازه داده شده که به صورت ابتکاری جزا تعیین کنند. مثلا کار در شهرداری. نگهداری از کهنسالها.

من در کل معتقدم که این روش جزا و رجم کردن و بریدن دست و اعدام زندگی یک نفر دیگه رو همنابود میکنه و این نه تنها سعادتی برای جامعه نداره بلکه جامعه رو تیره تر و مابقی رو به شارع این احکام بد بینتر میکنه.
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله اینکه ادم باید به جزای اعمالش برسه شکی نیست. ولی بگذارید یه جور دیگه ای به قضیه نگاه کنیم

انسانها همشون میتونند به کمال برسند. اینکه انسانی در جایی و در شرایطی گناهی مرتکب بشه معنیش این نیست که در بیست سال اینده از اون گناهش خوشش بیاد و حتما حتما دوباره انجام میده.
باید به انسانها فرصت داد. فرصت جبران .فرصت تولدی دوباره. چه بسا همین انسانی که گنااه کرده کلی استعداد داشته باشه و بتونه روزی در شرایط دیگه ای به درد جامعه بخوره. پس چرا یک انسان رو کشت یا حتی رجمش کرد و جایگاهش توی زندگی اجتماعی رو از بین برد؟؟؟/
من با جزا مخالف نیستم هر کسی خلافی بکنه باید جورشم بکشه اما به اندازه.
اگه دقت کنید توی کشورهایی که دموکراسی دارند رویکرد قضایی به این سمت داره پیش میره که فرد رو اصلاح کنند و ازش یک فرد مفید بسازند. مقاله ای میخوندم که خیلی جالب بود. در امریکا به قاضیها اجازه داده شده که به صورت ابتکاری جزا تعیین کنند. مثلا کار در شهرداری. نگهداری از کهنسالها.

من در کل معتقدم که این روش جزا و رجم کردن و بریدن دست و اعدام زندگی یک نفر دیگه رو همنابود میکنه و این نه تنها سعادتی برای جامعه نداره بلکه جامعه رو تیره تر و مابقی رو به شارع این احکام بد بینتر میکنه.
ممنون دوست عزیز از نظرتون ، در مورد مجازات سنگسار اونطوری که من فهمیدم عمل زنا تا قبل از اسلام عمل قبیحی به حساب نمی آمده اما با آمدن اسلام که دین مساوات است از این عمل به بدی یاد شده و برای آن مجازات تعیین شده اما... اما تا اونجایی که من از احکام اون سر در آوردم این مجازات با کسانی که در خفا و توسط پسر و دختر باکره صورت گیرد کاری ندارد
توجه داشته باشید که احکام سنگسار به گونه ای است که اجرای آن غیر ممکن است
1- زنا توسط مرد زن دار یا زن شوهر دار
2- 4 نفر مرد عاقل و بالغ از نزدیک و به صورت مستقیم عمل فرو بردن را ببینند و هر 4 نفر شهادت دهند ( آن هم نه اینکه اینطرف و آنطرف بروند و جستجو کنند و بدون اجازه وارد خانه ای شوند تا چنین عملی را ببینند بلکه اگر به صورت عادی ببینند موظفند شهادت بدهند )

و آیا به نظر شما چنین اتفاقی ممکن است بیافتد تا سنگساری هم اعمال شود؟؟؟

و این مجازات تنها برای جلوگیری از وقوع زنا در ملا عام است و به نظر من چون قبل از اسلام این اتفاق میافتاده چنین مجازاتی ( آن هم نه اینکه تا حدی که کسی در اثر آن بمیرد ) تعیین شده...

در مورد قطع دست هم که نظر آیت الله صانعی بر این است که در زمان غیبت قطع دست حرام است
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون دوست عزیز از نظرتون ، در مورد مجازات سنگسار اونطوری که من فهمیدم عمل زنا تا قبل از اسلام عمل قبیحی به حساب نمی آمده اما با آمدن اسلام که دین مساوات است از این عمل به بدی یاد شده و برای آن مجازات تعیین شده اما... اما تا اونجایی که من از احکام اون سر در آوردم این مجازات با کسانی که در خفا و توسط پسر و دختر باکره صورت گیرد کاری ندارد
توجه داشته باشید که احکام سنگسار به گونه ای است که اجرای آن غیر ممکن است
1- زنا توسط مرد زن دار یا زن شوهر دار
2- 4 نفر مرد عاقل و بالغ از نزدیک و به صورت مستقیم عمل فرو بردن را ببینند و هر 4 نفر شهادت دهند ( آن هم نه اینکه اینطرف و آنطرف بروند و جستجو کنند و بدون اجازه وارد خانه ای شوند تا چنین عملی را ببینند بلکه اگر به صورت عادی ببینند موظفند شهادت بدهند )

و آیا به نظر شما چنین اتفاقی ممکن است بیافتد تا سنگساری هم اعمال شود؟؟؟

و این مجازات تنها برای جلوگیری از وقوع زنا در ملا عام است و به نظر من چون قبل از اسلام این اتفاق میافتاده چنین مجازاتی ( آن هم نه اینکه تا حدی که کسی در اثر آن بمیرد ) تعیین شده...

در مورد قطع دست هم که نظر آیت الله صانعی بر این است که در زمان غیبت قطع دست حرام است

در مورد قسمت اول باید بگم که خیر. در دین یهود و مسیحیت هم قبیح و زشت بوده. حتی سنگسار باید بگم از یهود به اسلام اومده. اگه منظورتون اعراب جاهالیت بوده اره حق با شماست اما ادیان قبل از اسلام با این امر مخالف بودند.

در مورد قسمت دوم هم بگم که حق با شماست این شرایط اونقدر سخت هست که احتمال وقوعش یک در صده. اما به نظر اینکه این شرایط احتمال وقوعش کمه معنیش این نیست که رجم و سنگسار قابل دفاع باشه.
من شدیدا با این مسئله مخالفم . بذارید خودمونی بگم. بابا جان اگه کسی گناهی کرد خب طوری ادبش کنید که اصلاح بشه. شما یک مرد زن دار یا یک زن شوهر دار رو سنگسار میکنید. ایا واقعا فقط به اون یک نفر جزا دادید؟ اگه اون شخص بچه ای داشته باشه زندگی این بچه خراب نمیشه.؟؟؟ اون مرد یا زن از سنگسار شدن همسرش چی عایدش میشه؟؟؟ جز اینکه یه کمی کینه اولیه اش بخوابه و بعد یک عمر دچار پشیمونی بشه؟؟ هر کی خیانت میکنه خب طلاقش بدید راحت. این عمل خیلی خیلی قبیحه ولی طلاق و. تنهایی به نظر من سخت ترین مجازات برای یک فرد خیانت کاره. اگه خانومی به شوهرش خیانت میکنه به خاطر *** بهتر یا هر چیز مزخرف دیگه خب لیاقتش همونه که تنهاش بذاریش تا بفهمه یه من ماست چند من کره داره..

دیگه صحبتی ندارم و این تاپیکو با تموم نکات جالبش ادامه نمیدم. چون معتقدم ادما وقتی به چیزای بد فکر میکنند موج بدی رو واسه خودشون و بقیه میفرستند و خیانت همسرم چیزیه که مرگو بهش ترجیح میدم...
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد قسمت اول باید بگم که خیر. در دین یهود و مسیحیت هم قبیح و زشت بوده. حتی سنگسار باید بگم از یهود به اسلام اومده. اگه منظورتون اعراب جاهالیت بوده اره حق با شماست اما ادیان قبل از اسلام با این امر مخالف بودند.

در مورد قسمت دوم هم بگم که حق با شماست این شرایط اونقدر سخت هست که احتمال وقوعش یک در صده. اما به نظر اینکه این شرایط احتمال وقوعش کمه معنیش این نیست که رجم و سنگسار قابل دفاع باشه.
من شدیدا با این مسئله مخالفم . بذارید خودمونی بگم. بابا جان اگه کسی گناهی کرد خب طوری ادبش کنید که اصلاح بشه. شما یک مرد زن دار یا یک زن شوهر دار رو سنگسار میکنید. ایا واقعا فقط به اون یک نفر جزا دادید؟ اگه اون شخص بچه ای داشته باشه زندگی این بچه خراب نمیشه.؟؟؟ اون مرد یا زن از سنگسار شدن همسرش چی عایدش میشه؟؟؟ جز اینکه یه کمی کینه اولیه اش بخوابه و بعد یک عمر دچار پشیمونی بشه؟؟ هر کی خیانت میکنه خب طلاقش بدید راحت. این عمل خیلی خیلی قبیحه ولی طلاق و. تنهایی به نظر من سخت ترین مجازات برای یک فرد خیانت کاره. اگه خانومی به شوهرش خیانت میکنه به خاطر *** بهتر یا هر چیز مزخرف دیگه خب لیاقتش همونه که تنهاش بذاریش تا بفهمه یه من ماست چند من کره داره..

دیگه صحبتی ندارم و این تاپیکو با تموم نکات جالبش ادامه نمیدم. چون معتقدم ادما وقتی به چیزای بد فکر میکنند موج بدی رو واسه خودشون و بقیه میفرستند و خیانت همسرم چیزیه که مرگو بهش ترجیح میدم...
یعنی اگر همسر خودتان اینکار را میکرد باز هم میگفتید مجازاتش طلاق و تنها یی :surprised:
من که فکر میکنم به کمتر از مرگ براش رضایت ندهید:warn:
خیلی از این جور ادمها از خداشون هم هست که تنها بشن این یک جایزه است نه مجازات.فکر کن .احتمالا طرف بره باز هم اینکار رو با nنفر دیگه مرتکب شه:mad:
ولکم فی القصاص حیات یا اولی الابصار...
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد قسمت اول باید بگم که خیر. در دین یهود و مسیحیت هم قبیح و زشت بوده. حتی سنگسار باید بگم از یهود به اسلام اومده. اگه منظورتون اعراب جاهالیت بوده اره حق با شماست اما ادیان قبل از اسلام با این امر مخالف بودند.

در مورد قسمت دوم هم بگم که حق با شماست این شرایط اونقدر سخت هست که احتمال وقوعش یک در صده. اما به نظر اینکه این شرایط احتمال وقوعش کمه معنیش این نیست که رجم و سنگسار قابل دفاع باشه.
من شدیدا با این مسئله مخالفم . بذارید خودمونی بگم. بابا جان اگه کسی گناهی کرد خب طوری ادبش کنید که اصلاح بشه. شما یک مرد زن دار یا یک زن شوهر دار رو سنگسار میکنید. ایا واقعا فقط به اون یک نفر جزا دادید؟ اگه اون شخص بچه ای داشته باشه زندگی این بچه خراب نمیشه.؟؟؟ اون مرد یا زن از سنگسار شدن همسرش چی عایدش میشه؟؟؟ جز اینکه یه کمی کینه اولیه اش بخوابه و بعد یک عمر دچار پشیمونی بشه؟؟ هر کی خیانت میکنه خب طلاقش بدید راحت. این عمل خیلی خیلی قبیحه ولی طلاق و. تنهایی به نظر من سخت ترین مجازات برای یک فرد خیانت کاره. اگه خانومی به شوهرش خیانت میکنه به خاطر *** بهتر یا هر چیز مزخرف دیگه خب لیاقتش همونه که تنهاش بذاریش تا بفهمه یه من ماست چند من کره داره..

دیگه صحبتی ندارم و این تاپیکو با تموم نکات جالبش ادامه نمیدم. چون معتقدم ادما وقتی به چیزای بد فکر میکنند موج بدی رو واسه خودشون و بقیه میفرستند و خیانت همسرم چیزیه که مرگو بهش ترجیح میدم...
دوست عزیز شما تو اولین پستی که نوشتید گفتید که همه ی مطالب رو کامل خوندید ، علاوه بر اون من یکبار هم برای شما توضیح دادم اما مثل اینکه اصل قضیه رو متوجه نشدید
دوست من ، مساله در اینجا خود زنا نیست ، چرا که این مجازات شامل کسانی که در خفا اینکار رو انجام دادن ( چه زن دار یا چه شوهر دار و چه مجرد ) نمی شود و حتی شامل حال آنهایی که کمتر از 4 نفر دیدن نمی شود
این مجازات برای جلوگیری انجام این عمل در جمع و اجتماع و جلوگیری از ترویج آن است و کاری هم ندارند که زن هست یا مرد هست پولدار هست یا فقیر هست بچه دارد یا ندارد و ... این مجازات برای جلوگیری از فساد اجتماعی است نه فساد فردی ( به قول عامیانه : به درک که اونها در خفا چه می کنند ، کسی به مجازات آنها فکر نمی کند )
پس میتونیم نتیجه بگیریم که مجازات یک فساد و گناه اجتماعی باید یک مجازات در اجتماع باشد تا از ترویج آن جلوگیری شود

یه چیز دیگه هم در مورد قسمت طلاق و ... : دوست عزیز کمی واقع بین باش و احساسات رو بزار کنار ، گذشته از اینکه جواب شما رو در بالا دادم اما در مورد اینکه فکر می کنید با طلاق ضربه ی بزرگی به کسی می زنید اشتباه نکنید ، کسی که در حالیکه شوهر و یا زن دارد و با اینحال مرتکب زنا می شود مطمئننا چیزی به اسم خانواده را درک نکرده که حالا بخواد از طلاق ترسی داشته باشه و مطمئننا شما با اینکار بزرگترین لطف را به او خواهید کرد چرا که از این به بعد با فراغ بال و با خیال راحت به این کار ادامه خواهد داد
 
بالا