mona_serendipity
عضو جدید
هیچ کس اینجا نمیاد استقبال؟؟؟؟؟
دوست عزیزم به باشگاه خوش اومدی.
دوست عزیزم به باشگاه خوش اومدی.
*** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***
- شروع کننده موضوع Sharif_
- تاریخ شروع
E L E N A
عضو جدید
سلام،سلام 
با عرض ادب و احترام و ارادت و ارزوی سلامتی پیروزی ،بهروزی،و سایر موارد مشابه خدمت تمامی مهندسین محترم و عزیز...وای خسته شدم بیخیال...
من الهام
بیست و یک سال دارم
هنوز مهندس نشدم(میشم ایشالا...،شما دعا کنین کارشناسی قبول شم
)
سواد کامپیوتری در حد بیسواد
دیگه چی بگم؟؟؟؟
با عرض ادب و احترام و ارادت و ارزوی سلامتی پیروزی ،بهروزی،و سایر موارد مشابه خدمت تمامی مهندسین محترم و عزیز...وای خسته شدم بیخیال...
من الهام
بیست و یک سال دارم
هنوز مهندس نشدم(میشم ایشالا...،شما دعا کنین کارشناسی قبول شم
)سواد کامپیوتری در حد بیسواد
دیگه چی بگم؟؟؟؟
M@$Y
عضو جدید
ای کاش.....
ای کاش.....
ای کاش.....
ای کاش...
ای کاش، زندگی جز این بود.
ای کاش، فراموش میشدند بی مهری ها و نامردیهای روزگار، روزگاري که به هیچ کس دست مردی و رفاقت نداد و پشت پا زد به هر که خواهانش بود.
ای کاش، همه مثل گل آفتاب گردان پی عهد خود می ماندند و به هیچ کس جز آفتاب دل نمی سپردند،حتی به چشمک زیباترین ستاره آسمان.
ای کاش جغدها میمردند ، شاید شومیها میمرد.
ای کاش، کلاغ همیشه سیاه قصه ها به خانه اش می رسید.
ای کاش، هیچ شاپرکی طعمه قورباغه پیر برکه نمی شد.
ای کاش ،طاووس اول سرش را پایین می انداخت و پاهای نه چندان زیبایش را میدید و بعد با غرور تمام سرش را بالا میگرفت و پرهای به ظاهر زیبایش را به چشم انظار نمایان می ساخت.
ای کاش،
دو کاج هیچ وقت کنار هم نروییده بودند.
ای کاش،
زاغک قالب پنیر را نمی دید.
ای کاش،
حسنک به مدرسه نمیرفت.
ای کاش،
آن روز باران نمیبارید که آن مرد زیر باران خیس شود و کتاب کبری هم.
ای کاش، زندگی جز این بود.
ای کاش، فراموش میشدند بی مهری ها و نامردیهای روزگار، روزگاري که به هیچ کس دست مردی و رفاقت نداد و پشت پا زد به هر که خواهانش بود.
ای کاش، همه مثل گل آفتاب گردان پی عهد خود می ماندند و به هیچ کس جز آفتاب دل نمی سپردند،حتی به چشمک زیباترین ستاره آسمان.
ای کاش جغدها میمردند ، شاید شومیها میمرد.
ای کاش، کلاغ همیشه سیاه قصه ها به خانه اش می رسید.
ای کاش، هیچ شاپرکی طعمه قورباغه پیر برکه نمی شد.
ای کاش ،طاووس اول سرش را پایین می انداخت و پاهای نه چندان زیبایش را میدید و بعد با غرور تمام سرش را بالا میگرفت و پرهای به ظاهر زیبایش را به چشم انظار نمایان می ساخت.
ای کاش،
دو کاج هیچ وقت کنار هم نروییده بودند.
ای کاش،
زاغک قالب پنیر را نمی دید.
ای کاش،
حسنک به مدرسه نمیرفت.
ای کاش،
آن روز باران نمیبارید که آن مرد زیر باران خیس شود و کتاب کبری هم.
ای کاش…
حافظ بود ،سعدی، مولانا، سهراب، نیما همه بودند.
حافظ بود ،سعدی، مولانا، سهراب، نیما همه بودند.
ای کاش…
سپیده دم علی(ع) به محراب نرفته بود.
ای کاش،
علی(ع) بود و فاطمه کنار او.
سپیده دم علی(ع) به محراب نرفته بود.
ای کاش،
علی(ع) بود و فاطمه کنار او.
ای کاش…
سهراب را پدر نمی کشت و هابیل را قابیل.
ای کاش،
کلیم الله عصایش را به نیل نمی زد تا قوم یهود اینگونه ستم نمی کردند.
سهراب را پدر نمی کشت و هابیل را قابیل.
ای کاش،
کلیم الله عصایش را به نیل نمی زد تا قوم یهود اینگونه ستم نمی کردند.
ای کاش…
صدای سایش بالهای فرشتگان شنیدنی بود.
صدای سایش بالهای فرشتگان شنیدنی بود.
ای کاش…
دل شقایق خون نبود.
دل شقایق خون نبود.
ای کاش…
دل شیرین هم ذره ای به اندازه دل فرهاد برای او می تپید.
دل شیرین هم ذره ای به اندازه دل فرهاد برای او می تپید.
ای کاش…
او که باید صدایمان را می شنید.
او که باید صدایمان را می شنید.
ای کاش،
می دانستیم چقدر ما را دوست دارد.
می دانستیم چقدر ما را دوست دارد.
ای کاش،
می توانستیم برای هر دم و بازدم شکری به جای آوریم.
می توانستیم برای هر دم و بازدم شکری به جای آوریم.
ای کاش…
جای پای دوست از روی شنهای ساحل پاک نمی شد.
جای پای دوست از روی شنهای ساحل پاک نمی شد.
ای کاش…
ای کاش…
زمین و آسمان به هم می رسیدند تا برای درد و دل کردن باران را بهانه نمی کردند ، ای کاش باران
راز دار خوبی باشد.
زمین و آسمان به هم می رسیدند تا برای درد و دل کردن باران را بهانه نمی کردند ، ای کاش باران
راز دار خوبی باشد.
ای کاش…
دست نوازش نسیم بر روی گلهای یاس باغچه تازیانه ای بر تن عریانش نباشد.
دست نوازش نسیم بر روی گلهای یاس باغچه تازیانه ای بر تن عریانش نباشد.
ای کاش…
سیاهی نبود، که سپیدی اینگونه تقدس یابد.
سیاهی نبود، که سپیدی اینگونه تقدس یابد.
ای کاش…
اول همه قصه ها با یکی بود ، یکی نبود آغاز نمی شد، کاش همه بودند.
اول همه قصه ها با یکی بود ، یکی نبود آغاز نمی شد، کاش همه بودند.
ای کاش…
هیچ بودی ، نبود نمی شد.
هیچ بودی ، نبود نمی شد.
ای کاش…
زمان برای لحظه ای هم که شده از حرکت باز می ایستاد.
زمان برای لحظه ای هم که شده از حرکت باز می ایستاد.
ای کاش…
هیچ گاه روی قاب عکس روی دیوار قدیمی و ترک خورده اتاق گرد و غبار نمی نشست.
هیچ گاه روی قاب عکس روی دیوار قدیمی و ترک خورده اتاق گرد و غبار نمی نشست.
ای کاش…
تسبیح دانه درشت مادر بزرگ پاره نمی شد.
تسبیح دانه درشت مادر بزرگ پاره نمی شد.
ای کاش…
این جمعه آخرین جمعه انتظار باشد.
این جمعه آخرین جمعه انتظار باشد.
ای کاش…
آخر بی نهایت پیدا بود....
آخر بی نهایت پیدا بود....
ای کاش…
تا بی نهایت راهی نبود....
تا بی نهایت راهی نبود....
ای کاش…
masy
masy
سلام
سلام
سلام
امیدوارم همتون خوب باشید.می دونم فصل امتحاناست.خوب بخونید که کاربه التماس دعا از استاد نرسه!چه دورانی بود.یادش به خیر!چه تقلبایی می کردیم.من که نفهمیدم طراحی پیاده سازی رو چه جوری پاس کردم.تو امتحان یکی از پسرای زرنگ پیشم نشسته بود که برگمو ازم گرفت و نوشت.خدا خیرش بده.شما از این کارایبد بد نکنیدا!خوبیت نداره.خلاصه حسابی از این دوران استفاده کنید.
سلام
سلام
امیدوارم همتون خوب باشید.می دونم فصل امتحاناست.خوب بخونید که کاربه التماس دعا از استاد نرسه!چه دورانی بود.یادش به خیر!چه تقلبایی می کردیم.من که نفهمیدم طراحی پیاده سازی رو چه جوری پاس کردم.تو امتحان یکی از پسرای زرنگ پیشم نشسته بود که برگمو ازم گرفت و نوشت.خدا خیرش بده.شما از این کارایبد بد نکنیدا!خوبیت نداره.خلاصه حسابی از این دوران استفاده کنید.
baback
کاربر فعال
سلام و خسته نباشید با تاخیر به همه بروبچ کامپیوتر ( به خصوص بروبچ باصفای اینجا که خیلی وقت ندیدمشون ) . میدونم اکثر بچه ها درگیر امتحانا هستن واسه همین یه مطلب جالب میذارم اینجا که یکمی ذهنتون از 0 ، 1 خارج بشه و نفسی بکشه ( من مثلا فردا امتحان هوش مصنوعی دارم 
)
شرکت بريتيش تله کام يا همان BT ليستي از احمقانه ترين سوالاتي را که کاربران کامپيوتري يا اينترنتي اين شرکت ارتباطي از مشاوران آنها پرسيده‌اند منتشر کرد. به نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه مترو برخي از اين سوالات آنقدر خنده دار است که حتي خود سوال کنندگان پس از فهميدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده‌اند. ليست احمقانه ترين سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسيده شده به شرح زير است:
....................
مرکز : چه برنامه آنتي ويروسي استفاده مي کنيد؟
مشتري : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتي ويروس نيست.
مشتري : اوه، ببخشيد... Internet Explorer
....................
مشتري : من يک مشکل بزرگ دارم. يکي از دوستام يک Screensaver روي کامپيوترم گذاشته، ولي هربار که ماوس رو حرکت ميدم، غيب ميشه!
يک مشتري نمي‌تونه به اينترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنيد رمز درست رو به کار برديد؟
مشتري : بله مطمئنم. من ديدم همکارم اين کار رو کرد.
مرکز : ميشه به من بگيد رمز عبور چي بود؟
مشتري : پنج تا ستاره.
....................
مشتري : من توي پرينت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آيا شما پرينتر رنگي داريد؟
مشتري : نه.
....................
مرکز : روي آيکن My Computer در سمت چپ صفحه کليک کن.
مشتري : سمت چپ شما يا سمت چپ من؟
....................
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتري : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
....................
مرکز : چه کمکي از من برمياد؟
مشتري : من دارم اولين ايميلم رو مي‌نويسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلي وجود داره؟
مشتري : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوري دورش دايره بذارم؟
....................
مشتري : سلام، من «سلين» هستم. نمي تونم ديسکتم رو دربيارم
مرکز : سعي کردين دکمه رو فشار بدين؟
مشتري : آره ولي اون واقعاً گير کرده
مرکز : اين خوب نيست، من يک يادداشت آماده مي‌کنم...
مشتري : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درايو... هنوز روي ميزمه.. ببخشيد...
....................
کاربر: کامپيوتر مي گويد هر کليدي را (any keys) فشار دهيد اما من مي‌توانم دکمه any را روي کيبوردم پيدا کنم.
....................
کاربر: من نمي‌توانم کانال‌هاي تلويزيون را با مانيتورم عوض کنم.
....................
کاربر: من با يک نفر در اينترنت آشنا شدم مي‌توانيد شماره تلفن او را براي من پيدا کنيد.
....................
کاربر: اينترنت من کار نمي‌کند؟
مشاور: مودم را وصل کرده‌ايد، همه سيم‌هاي کامپيوتر را چک کرده‌ايد؟
کاربر: نه الان فقط مانيتور جلوي من است هنوز کامپيوتر و مودم را از جعبه در نياورده‌ام!
....................
کاربر: پسر 14 ساله من براي کامپيوتر رمز گذاشته و حالا من نمي توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمي‌گويد چون با من لَج کرده!
....................
مشاور: لطفا روي My Computer ،کليک کنيد.
کاربر: من فقط کامپيوتر خودم را دارم کامپيوتر شما پيش من نيست.
....................
مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپاي ويري است که روي دستگاه‌تان نصب شده(اسپاي در انگليسي به معني جاسوس است)
کاربر: اسپاي!؟ ببينم يعني او مي تواند از داخل مانيتور وقتي لباس عوض مي‌کنم من را ببيند؟
....................
کاربر: ماوس پد من سيم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نيست سيمي داشته باشد.
کاربر: پس چگونه مي تواند ماوس را پيدا کند؟ يعني وايرلس است؟
....................
مرکز مشاوره: چه نوع کامپيوتري داريد؟
مشتري: يک کامپيوتر سفيد...
....................
مرکز : روز خوش، چه کمکي از من برمياد؟
مشتري : سلام... من نمي تونم پرينت کنم.
مرکز : ميشه لطفاً روي Start کليک کنيد و...
مشتري : گوش کن رفيق؛ براي من اصطلاحات فني نيار! من بيل گيتس نيستم، لعنتي!
....................
مشتري : سلام، عصرتون بخير، من مارتا هستم، نمي تونم پرينت بگيرم. هر دفعه سعي مي کنم ميگه : «نمي تونم پرينتر رو پيدا کنم» من حتي پرينتر رو بلند کردم و جلوي مانيتور گذاشتم ، اماکامپيوتر هنوز ميگه نمي‌تونه پيداش کنه...
....................
مرکز : الآن روي مانيتورتون چيه خانوم؟
مشتري : يه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خريده!
....................
مرکز : الآن F8 رو بزنين.
مشتري : کار نمي کنه.
مرکز : دقيقاً چه کار کردين؟
مشتري : من کليد F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتيد، ولي هيچ اتفاقي نمي افته...
....................
مشتري : کيبورد من ديگه کار نمي‌کنه.
مرکز : مطمئنيد که به کامپيوترتون وصله؟
مشتري : نه، من نمي تونم پشت کامپيوتر برم.
مرکز : کيبوردتون رو برداريد و 10 قدم به عقب بريد.
مشتري : باشه.
مرکز : کيبورد با شما اومد؟
مشتري : بله
مرکز : اين يعني کيبورد وصل نيست. کيبورد ديگه‌اي اونجا نيست؟
مشتري : چرا، يکي ديگه اينجا هست. اوه... اون يکي کار مي کنه!
....................
مرکز : مرکز خدمات شرکت مايکروسافت، مي‌تونم کمکتون کنم؟
مشتري : عصرتون بخير! من بيش از 4 ساعت براي شما صبر کردم. ميشه لطفاً بگيد چقدر طول ميکشه قبل از اينکه بتونين کمکم کنيد؟
مرکز : آآه..؟ ببخشيد، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتري : من داشتم توي Word کار مي کردم و دکمه Help رو کليک کردم بيش از 4 ساعت قبل. ميشه بگيد کي بالاخره کمکم مي‌کنيد؟
)شرکت بريتيش تله کام يا همان BT ليستي از احمقانه ترين سوالاتي را که کاربران کامپيوتري يا اينترنتي اين شرکت ارتباطي از مشاوران آنها پرسيده‌اند منتشر کرد. به نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه مترو برخي از اين سوالات آنقدر خنده دار است که حتي خود سوال کنندگان پس از فهميدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده‌اند. ليست احمقانه ترين سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسيده شده به شرح زير است:
....................
مرکز : چه برنامه آنتي ويروسي استفاده مي کنيد؟
مشتري : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتي ويروس نيست.
مشتري : اوه، ببخشيد... Internet Explorer
....................
مشتري : من يک مشکل بزرگ دارم. يکي از دوستام يک Screensaver روي کامپيوترم گذاشته، ولي هربار که ماوس رو حرکت ميدم، غيب ميشه!
يک مشتري نمي‌تونه به اينترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنيد رمز درست رو به کار برديد؟
مشتري : بله مطمئنم. من ديدم همکارم اين کار رو کرد.
مرکز : ميشه به من بگيد رمز عبور چي بود؟
مشتري : پنج تا ستاره.
....................
مشتري : من توي پرينت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آيا شما پرينتر رنگي داريد؟
مشتري : نه.
....................
مرکز : روي آيکن My Computer در سمت چپ صفحه کليک کن.
مشتري : سمت چپ شما يا سمت چپ من؟
....................
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتري : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
....................
مرکز : چه کمکي از من برمياد؟
مشتري : من دارم اولين ايميلم رو مي‌نويسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلي وجود داره؟
مشتري : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوري دورش دايره بذارم؟
....................
مشتري : سلام، من «سلين» هستم. نمي تونم ديسکتم رو دربيارم
مرکز : سعي کردين دکمه رو فشار بدين؟
مشتري : آره ولي اون واقعاً گير کرده
مرکز : اين خوب نيست، من يک يادداشت آماده مي‌کنم...
مشتري : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درايو... هنوز روي ميزمه.. ببخشيد...
....................
کاربر: کامپيوتر مي گويد هر کليدي را (any keys) فشار دهيد اما من مي‌توانم دکمه any را روي کيبوردم پيدا کنم.
....................
کاربر: من نمي‌توانم کانال‌هاي تلويزيون را با مانيتورم عوض کنم.
....................
کاربر: من با يک نفر در اينترنت آشنا شدم مي‌توانيد شماره تلفن او را براي من پيدا کنيد.
....................
کاربر: اينترنت من کار نمي‌کند؟
مشاور: مودم را وصل کرده‌ايد، همه سيم‌هاي کامپيوتر را چک کرده‌ايد؟
کاربر: نه الان فقط مانيتور جلوي من است هنوز کامپيوتر و مودم را از جعبه در نياورده‌ام!
....................
کاربر: پسر 14 ساله من براي کامپيوتر رمز گذاشته و حالا من نمي توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمي‌گويد چون با من لَج کرده!
....................
مشاور: لطفا روي My Computer ،کليک کنيد.
کاربر: من فقط کامپيوتر خودم را دارم کامپيوتر شما پيش من نيست.
....................
مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپاي ويري است که روي دستگاه‌تان نصب شده(اسپاي در انگليسي به معني جاسوس است)
کاربر: اسپاي!؟ ببينم يعني او مي تواند از داخل مانيتور وقتي لباس عوض مي‌کنم من را ببيند؟
....................
کاربر: ماوس پد من سيم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نيست سيمي داشته باشد.
کاربر: پس چگونه مي تواند ماوس را پيدا کند؟ يعني وايرلس است؟
....................
مرکز مشاوره: چه نوع کامپيوتري داريد؟
مشتري: يک کامپيوتر سفيد...
....................
مرکز : روز خوش، چه کمکي از من برمياد؟
مشتري : سلام... من نمي تونم پرينت کنم.
مرکز : ميشه لطفاً روي Start کليک کنيد و...
مشتري : گوش کن رفيق؛ براي من اصطلاحات فني نيار! من بيل گيتس نيستم، لعنتي!
....................
مشتري : سلام، عصرتون بخير، من مارتا هستم، نمي تونم پرينت بگيرم. هر دفعه سعي مي کنم ميگه : «نمي تونم پرينتر رو پيدا کنم» من حتي پرينتر رو بلند کردم و جلوي مانيتور گذاشتم ، اماکامپيوتر هنوز ميگه نمي‌تونه پيداش کنه...
....................
مرکز : الآن روي مانيتورتون چيه خانوم؟
مشتري : يه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خريده!
....................
مرکز : الآن F8 رو بزنين.
مشتري : کار نمي کنه.
مرکز : دقيقاً چه کار کردين؟
مشتري : من کليد F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتيد، ولي هيچ اتفاقي نمي افته...
....................
مشتري : کيبورد من ديگه کار نمي‌کنه.
مرکز : مطمئنيد که به کامپيوترتون وصله؟
مشتري : نه، من نمي تونم پشت کامپيوتر برم.
مرکز : کيبوردتون رو برداريد و 10 قدم به عقب بريد.
مشتري : باشه.
مرکز : کيبورد با شما اومد؟
مشتري : بله
مرکز : اين يعني کيبورد وصل نيست. کيبورد ديگه‌اي اونجا نيست؟
مشتري : چرا، يکي ديگه اينجا هست. اوه... اون يکي کار مي کنه!
....................
مرکز : مرکز خدمات شرکت مايکروسافت، مي‌تونم کمکتون کنم؟
مشتري : عصرتون بخير! من بيش از 4 ساعت براي شما صبر کردم. ميشه لطفاً بگيد چقدر طول ميکشه قبل از اينکه بتونين کمکم کنيد؟
مرکز : آآه..؟ ببخشيد، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتري : من داشتم توي Word کار مي کردم و دکمه Help رو کليک کردم بيش از 4 ساعت قبل. ميشه بگيد کي بالاخره کمکم مي‌کنيد؟
خسته نباشید!
خسته نباشید!
منم براتون اینو گذاشتم تا کمی خستگی امتحان از تنتون بیرون بیاد.درسته دیگه امتحان ندارم اما خوب شب امتحان رو یادمه!
موفق باشید.
خسته نباشید!
شانس:
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
موضوع : من رسیدم
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!
منم براتون اینو گذاشتم تا کمی خستگی امتحان از تنتون بیرون بیاد.درسته دیگه امتحان ندارم اما خوب شب امتحان رو یادمه!
موفق باشید.
mohammadone
عضو جدید
سلام منم محمد رضا هستم خوشحالم در بین شما هستم
رشته نرم افزار
تمومیدیم
رشته نرم افزار
تمومیدیم
سلام
سلام
سلام دوست خوبم
من می پرسم بهت خبرشو می دم.هر چند من از چند نفر دکترا پرسیدم که نمی شناختند اما دوباره سعیمو می کنم.
سلام
سلام دوست خوبم
من می پرسم بهت خبرشو می دم.هر چند من از چند نفر دکترا پرسیدم که نمی شناختند اما دوباره سعیمو می کنم.
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
مجله تخصصی بچه های کامپیوتر | مهندسی کامپیوتر | 433 | |
|
رزومه بچه های باشگاه (لطفا همه شرکت کنید) | مهندسی کامپیوتر | 56 | |
|
درس طراحی کامپیوتر در وزارت علوم دقیقا چ نامی داره ؟ | مهندسی کامپیوتر | 8 | |
| N | استخدام مهندس کامپیوتر | مهندسی کامپیوتر | 0 | |
| A | کامپیوتر های کوانتوم | مهندسی کامپیوتر | 0 |