آرزوهای سال 1+89

آراز ائل سس

اخراجی موقت
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
چو ممن آینه ممن یقین شد
چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله
چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرض‌ها تیره دارد دوستی را
غرض‌ها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم
 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
غصه هم خواهد رفت
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ایی خواهد ماند
لحظه را دریابیم
باور روز برای گذر از شب کافیست
 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
سلامت را نمی خواهند
پاسخ گفت؟
باکی نیست!
سلامت را بکن بگذر
نگه بر پیش پا کن گوشه چشمی به بالا هم که شاید در میان ابر تاریک نفسهایت،
کسی دست محبت سوی تو دارد!
سلامت هم مثال صد سلام گرم دیگر در هوای سرد یخ بسته
سلامت گوش کس نشنیده شاید،
تو شنیدستی سلامم را؟
مسیحای جوانمردت که شاید مرد روز پیش،
خودت ترسای پیر پیرهن چرکین دیگر شو!
هوا سرد است؟
آری!
ناجوان مردانه؟
میدانم!
بیا گرما بده بر خیز آتش شو!
بیا سرخی آتش را نشان ده سرخی سرمای،
رسوا کن به امید سحر نتوان نشست امروز،
غوغا کن!
بیا من منتظر میمانم
ای مهمان حسابم ذره ای از تو،
که من را بر فروزد،
بس! چه خوش وامت ادا کردی بیا من چشم در راهم…
 

Schneider

مدیر بازنشسته
فقط آرزو میکنم از این سالی که گذشت بدتر نباشه...
که امریست محال!
 

Similar threads

بالا