ghiamat
عضو جدید
صادق بودن یا ریاکار بودن ، جدی بودن یا بازیگر بودن، عزیز بودن یا نبودن، با محبّت بودن یا شقی بودن ، با وفا بودن یا خائن بودن ، مادی بود یا معنوی بودن ، پاک بودن یا هرزه بودن ، حلال بودن یا حرام بودن ، با وجدان بودن یا باشیطان بودن ، وجود داشتن یا نداشتن و ....
همه اینها در یک کلام بمعنای آدم بودن یا نبودن است .
چه کسی می تواند بخودی خود آدم باشد و بتواند آدم بودن را انتخاب کند .
آدم بودن چیزی جز خود بودن نیست . خود بودن فقط به یاری کسی ممکن است که خودش باشد . و آن کس هم عارفی است که در ذات خود آن خود ازلی – ابدی یعنی خداوند را یافته و در او فنا شده است .
هیچکس نمی تواند بدون یاری بلاوقفه و شبانه روزی یک چنین کسی آدم باشد . فقط در ارادت با یک آدم بعنوان خلیفه خدا می توان آدم بود . زیرا آدم کسی است که خدا را در خود یافته و بر جای او نشسته است . آدم کسی است که خودی جز خدا ندارد .
آدم بودن همانا مرید بودن است مرید یک آدم بودن .
همه اینها در یک کلام بمعنای آدم بودن یا نبودن است .
چه کسی می تواند بخودی خود آدم باشد و بتواند آدم بودن را انتخاب کند .
آدم بودن چیزی جز خود بودن نیست . خود بودن فقط به یاری کسی ممکن است که خودش باشد . و آن کس هم عارفی است که در ذات خود آن خود ازلی – ابدی یعنی خداوند را یافته و در او فنا شده است .
هیچکس نمی تواند بدون یاری بلاوقفه و شبانه روزی یک چنین کسی آدم باشد . فقط در ارادت با یک آدم بعنوان خلیفه خدا می توان آدم بود . زیرا آدم کسی است که خدا را در خود یافته و بر جای او نشسته است . آدم کسی است که خودی جز خدا ندارد .
آدم بودن همانا مرید بودن است مرید یک آدم بودن .