morteza_420
عضو جدید
ماگما
ريشه لغوي
Magma کلمهاي است يوناني به معني خير که براي مذابهاي طبيعي سيليکاته بکار گرفته ميشود.
اطلاعات اوليه
ماگما مايعي است سيليکاته با گرانروي زياد همراه با گاز و مواد فرار گدازه يا لاوا ماگمايي است که مواد فرار خود را از دست داده باشد. ماگماها ممکن است کاملا مايع و يا نيمه متبلور باشند. گدازهها معمولا نيمه متبلورند. زيرا محتوي بلور ، کانيهايي هستند که نقطه ذوب و يا انجماد بالاتر دارند. اين بلورها يا مستقيما از ماگما متبلور شدهاند و يا کانيهاي ديرگداز سنگ ما در ماگما هستند که از سنگ مادر جدا شده و به داخل ماگما افتادهاند.
انواع ماگما
"ياگار" ماگماها را از لحاظ محتوي گاز به سه دسته به قرار زير تقسيم ميکند:
• هيپوماگما:
ماگمايي است محتوي گاز فراوان و تحت فشار که به علت فشار زياد ليتوستاتيک گازها در ماگما بصورت محلول باقي ماندهاند.
•پيرو ماگما:
ماگمايي است پرگاز و کف مانند که گازهاي آن آزاد شده اما از ماگما خارج نشده است.
•اپي ماگما:
ماگمايي است فقير از گاز شبيه به گدازهها.
گرانروي ماگماها
گرانروي ماگما بسته به ترکيب شيميايي ، درجه حرارت و مقدار درصد گاز محلول تغيير ميکند. گرانروي ماگماهاي بازالتي حداقل 100 پواز و گرانروي ماگماهاي گرانيتي بين 3 10 تا 6 10 پواز ميباشد. گازهاي محلول در ماگما سبب پايين آمدن وزن مخصوص کلي ماگما و نيز تقليل گرانروي ميشوند. گرانروي يک ماگما با پيشرفت تبلور در آن ماگما نسبت مستقيم دارد. زيرا افزايش فازهاي جامد و بالا رفتن درصد سيليس در مايع باقي مانده موجب
افزايش گرانروي ميشود.
حرارت ماگماها
حرارت ماگماها بين 1500 تا 500 درجه سانتيگراد است. ماگماها وقتي ميتوانند به سطح زمين برسند که حرارتي بين 950 ( ريوليتها ) تا 1200 درجه سانتيگراد ( بازالتها ) داشته باشند زيرا در کمتر از اين حدود حرارتي ، ماگماها منجمد شده و در همان عمقي که هستند متوقف ميشوند.
ترکيب شيميايي ماگماها
مطالعات زيادي براي تشخيص ترکيب شيميايي ماگماها از لحاظ کاني شناسي ، درصد اکسيدها و مواد فرار صورت گرفته و نتيجه اين شده که ماگماها اصولا از اکسيدهاي مختلف تشکيل شدهاند اما بسته به نوع ماگما درصد هر اکسيد متفاوت است. اکسيدها عمده سازنده ماگماها عبارتند از:
Si O2 , Al2 O3 , Fe O , Fe2 O3 , Ca O , Mg O , Na2 O , K2 O , Ti O2 , Mn O , P2 O5 , H2 O , C O2
علاوه بر اکسيدها فوق ، ترکيبات زير نيز در ماگماها ديده شدهاند:
Fe Cl3 , Al cl3 , B O3 , H F , H CL , C O , S O2 , S H2 , H2 , N H3 , C H4 ,
آندزيت
آندزيتها عبارت از سنگهايي هستند که هم به صورت گدازههاي آتشفشاني و هم به صورت سنگهاي نفوذي کم عمق مثل دايک و سيل ديده ميشوند. بافت اين سنگها تمام بلورين تا نيمه بلورين با خميره آفانيتي است و از نظر ترکيب شبيه ديوريتها هستند.
کانيها موجود در آندزيتها
پلاژيوکلاز اين سنگها بين اگيلوکلاز و آندزين بازيک تغيير ميکند. وقتي که در سنگ بلورهاي درشت اوليه وجود داشته باشد پلاژيوکلاز خميره اسيديتر است و ترکيب متوسط تمام پلاژيوکلازها بايد سديکتر باشد که بتوان به آن آندزين گفت. پلاژيوکلازها اکثرا زونه هستند و حتي بلورهايي که قسمت مرکزي آنها داراي ترکيب آنورتيت باشند مشاهده شده است. در بعضي آنوزيتها ممکن است دو نوع پلاژيوکلازه باهم به صورت بلورهاي درشت اوليه وجود داشته باشد که اختلاف آنها در جزئيات مربوط به زونه بودن و ترکيب متوسط آنها است.
پلاژيوکلازهاي خميره معمولا زونه نيستند. سايندين معمولا در اين سنگها وجود ندارد. معمولا هيچ وقت فقط يک نوع از کانيهاي فرومنيزين به صورت بلور درشت اوليه در اين سنگها ظاهر نميشود و اکثرا بيوتيت و هورنبلند باهم ديده ميشوند. همچنين هورنبلند و ديوسپيد يا ديوسپيد و اوژيت ديوسپيديک باهم ظاهر ميشوند. معمولترين آندزيتها آنهايي هستند که هورنبلند مهمترين و فراوانترين بلور درشت اوليه تشکيل دهنده آن باشد. بيوتيت خيلي به ندرت در خميره اين سنگها بافت ميشود. و وقتي به صورت بلورهاي درشت با مقطع شش ظلعي ديده ميشود. حاشيه آنها به کانيهاي ديگري تبديل شده است.
کانيهاي فروميزين
هورنبلند سبز يا قهوهاي (هورنبلند بازالتي) و اکسي هوربنلند به صورت بلورهاي منشوري شکل در اين سنگها ديده ميشود. هورنبلند بيوتيت فقط استثنائا ممکن است در خميره آندزيتها ظاهر شود. پيروکسنهايي که معمولا در آندزيتها به صورت بلورهاي درشت اوليه ديده ميشود عبارتند از ديوسپيد ، اوژيت ديوسپيديک و هيپرستن. پيروکسنهاي سديمدار خيلي به ندرت در اين سنگها ظاهر ميشود و اوژيت نيز به ندرت به صورت بلورهاي درشت اوليه ديده ميشود، گرچه در خميره معمولا وجود دارد. اليوين در آندزيتهاي پيروکسندار گاهي ديده ميشود و به صورت اليوينهايي که در خميره است داراي منيزيم کمتري از اليوينهايي که تشکيل بلورهاي درشت اوليه را داده است ميباشد.
کانيهاي فرعي
کوارتز خيلي به ندرت در آندزيتها ديده ميشود، اگرچه در بعضي از آنها وجود دارد. بلورهاي شکلدار آپاتيت به صورت انکلوزيون در بلورهاي درشت کانيهاي فرومينزين و يا در خميره ديده ميشود. منيتيت ، اسفن ، زيرکن و ندرتا کوديريت به صورت کانيهاي فرعي آندزيتها ديده شده است. شيشههاي آندزيتي معمولا به رنگهاي بيرنگ ، خاکستري ، سبز روشن ، قهوهاي متمايل به زرد و قهوهاي ديده ميشود. کانيهايي که ممکن است در حفرههاي اين سنگها ديده شود. عبارتند کلسيت ، کلريت ، کرسيتوباليت ، کوارتز ، اپال ، هورنبلند و فلدسپاتهاي دريک.
دگرساني آندزيتها
کانيهاي که در اثر دگرساني قبلي بوجود ميآيد شبيه آنهايي است که درايوريتها ممکن است ديده شود. شيشهاي که در خميره اين سنگها ممکن است وجود داشته باشد بعدا ممکن است از حالت شيشهاي خارج شود. بر حسب آنکه چه نوع کاني فرد منيزيمي در آندزيتها تشکيل بلورهاي درشت اوليه را ميدهد به آنها ممکن است نامهاي اختصاصي داد و مثل هورنبلند آندزيت يا آندزيت معمولي هيپرستن آندزيت و اوژيت آندزيت و غيره .
ساخت و بافت
تقريبا تمام آندزيتها داراي بافت پورفيري هستند و خميره آنها نيز معمولا تمام بلورين است. البته خميرههاي شيشهاي يا نيمه متبلور نيز وجود دارد. بافت تراکيتي با ميکروليتهاي پلازيوکلاز معمولا در خميره زياد ديده ميشود. بافت حفرهاي و بادامکي هم معمولا در اين سنگها ديده ميشود که بعدا با موادي از جنس مواد خميره پر شده است. در بعضي از پورفيرهاي اين دسته اختلاف فاحشي بين اندازه بلورهاي درشت و ميکروليتها وجود ندارد، يعني بين اين دو ، بلورهايي باندازههاي مختلف ديده ميشود. سابقا پورفيريت سنگهاي آندزيتي گفته ميشود.
محل تشکيل
آندزيتها معمولا به صورت گدازه و همچنين مواد آذر آورهاي همراه بازالتها و ريويتها در قارهها ديده ميشود. همچنين به صورت تودهاي کوچکتر مثل داليک ، دودکشهاي آتشفشاني و تودههاي کوچکتر ديگر ظاهر ميشود.
بازالت
معمولا تغييرات زيادي در ترکيب پلاژيوکلازها ديده ميشود. بلورهاي درشت ممکن است آنورتيت ، بتيونيت و يا در اکثر حالات لابرادوريت باشد و اين پلاژيوکلازها خيلي وقت ها زونه هستند. بلورهاي درشت هر چه اندازه شان کوچکتر باشد اسيدي ترند و پلاژيوکلاز خميره از آنها هم اسيدي تر است. بلورهي درشت پلاژيوکلاز از نوعي است که در درجه حرارت زياد تشکيل شده است. انکلوزيونهاي شيشهاي و اليوين در آنها ديده ميشود. ماکلهاي آلبيت ، پريکلين و کارسباد بخوبي در خيلي از بلورها مشهود است.
کانيهاي فرومنيزين بازالتها
در بازالتهاي دانه درشت بلورهاي بزرگتر پيروکسن از نوع اوژيت و ديو سپيديک است، در صورتي که بلورهاي کوچک از نوع پيژونيت ميباشد. در بازالتهاي دانه ريز يک نوع پيروکسن نيمه پايدار باهم اوژيت ساب کلسيک ديده ميشود. هيپرستن نيز ممکن است در بازالتها ديده شود. ولي خيلي کمتر از اوژيت که اکثرا در بازلتها وجود دارد. اليوين در سنگها ديده ميشود و ممکن است ترکيب آن در يک سنگ تغيير کند بطوري که دانههاي ريزتر داراي آهن بيشتري باشد.
کانيهاي فرعي بازالتها
کوارتز بصورت کاني فرعي ممکن است ديده شود ولي مقدار آن در حدود 10 درصد باشد سنگ را به اسم کوارتز بازالت ميناميم. کريستوبالنيت نيز در خميره بعضي از بازالتها زياد ديده ميشود. اورتوز در صورتي که وجود داشته باشد. مقدارش ناچيز است ولي در برخي انواع بازالتها ممکن است کاني اصلي باشد.
کانيهاي فرعي ديگر عبارتند از آپاتيت ، منيتيت ، ايلمنيت و گاهي زيرکن. فلدسپاتوئيدها در انواع قليايي بازالتها به مقدار کم ممکن است وجود داشته باشد. شيشه ممکن است يکي از اجزاي اصلي يا فرعي بازالتها باشد بادامکهاي بازالتها از کانيهاي معمولي اين سنگها بااضافه زئوليتها ، کلسيت و کوارتز ممکن است پر شده باشد.
دگرساني بازالتها
پيروکسنها دگرسان شده به کلريت ، سرپانتين و کربنات تبديل ميشود، اليوينها به ايدينگزيت و سرپانتين يا ناترونيت تبديل ميشوند. فلدسپاتها معمولا دگرسان نشدهاند ولي ممکن است کائولينيزه يا کلريتيزه شده باشد.
انواع مختلف بازالتها
• کوارتز بازالت
• اليوين بازالت
• هيپرستن بازالت
• هورنبلند بازالت
• ملافير : نام منسوخي است که براي انواعي از بازالت که در دوران اول تشکيل شده اند نيز بکار ميرفته است.
• تولئيت : عبارت از بازالتي است که اگر ترکيب آن را به روش CIPW محاسبه کنيم داراي هيپرستن خواهد بود.
• پيکريت : نامي است که براي بازالتهايي که داراي مقدار زيادي اليوين است بکار رفته است. گرچه به نوعي از پريدوتيتها نيز پيکريت گفته ميشود.
• اسپيليتها : بازالتهاي هستند که لابرادوريت آنها آلبيتيزه شده و اوژيت آنها در نتيجه دگرساني به آکتينوت ، کلريت ، اپيدوت و اليوين سرپانتينيزه تبديل شده است.
ساخت و بافت بازالتها
بازالتها داراي ساخت و بافتهاي خيلي مختلفي هستند و از انواع تمام بلورين تا شيشهاي تغيير ميکنند. مهمترين انواع آنها بدين قرار است.
1. بافت شيشهاي : اکثرا شيشه قهوهاي روشن با کريستاليتها و ميکروليتهاي کم
2. بافت نيمه بلورين : خميره شيشهاي که قسمت عمده سنگ را تشکيل داده و داراي تعداد کمي بلورهاي درشت است اين بافت را بافت ويتروفير ميگوييم و سنگ مربوط بازالت و تيروفير نيز ناميده ميشود.
3. بافت واريوليتيک : گاهي مقادير مختلفي اسفروليت هاي گرد يا نامنظم پلاژيوکلاز که بطور شعاعي در يک خميره که ممکن است داراي مقادير مختلفي شيشه باشد قرار گرفته است اين نوع بافت را واريوليتيک و سنگ مربوط را واريوليت گويند.
4. بافت انترسرتال : خميره بيشتر داراي بلورهاي ميکروسکوپي ذرات شيشهاي است که در جهتهاي مختلف بين بلورهاي فلدسپاتها قرار گرفته است. اين بافت را گاهي بافت انترسرتال نيز مينامند.
5. بافت هيالوپليتيک : اگر خميره بيشتر از بلورهاي ميکروسکوپي فلدسپاتها (پلاژيوکلازها) تشکيل شده و اوژيت در ميان آنها ديده شود و مقدار شيشه ناچيز باشد. اين بافت را هيالوپيلتيک گويند.
6. بافت پيلوتاکسيتيک : خميره از ميکروليت هاي فلدسپاتها تشکيل ميشود.
7. بافت گرانوليتيک : خميره بيشتر از پيروکسنها و به مقدار کم از پلاژيوکلازهاي تشکيل شده است که بين ساير بلورها قرار گرفته است.
8. بافت افيتيک : خميره از ميکروليتهاي پلاژيوکلازها تشکيل که بوسيله بلورهاي بيشکل پيروکسن احاطه شده است.
محل تشکيل بازالتها
بازالتها فراوانترين سنگ آذرين خروجي است و اکثر بصورت جريانهاي گدازهاي و همچنين سنگهاي آذر آواري ديده ميشود. سه دسته مهم بازالت از نظر زمين شناسي وجود دارد.
1. بازالتهاي جلگهاي : که همراه با کوارتز ديابازها ظاهر ميشوند و با ضخامتهاي زياد وسعت خيلي زياد را ميپوشاند.
2. بازالتهاي اليويندار : در ناحيه اقيانوسها و معمولا همراه با مقدار کمي تراکيت و فنوليت ديده ميشود.
3. بازالتهايي که همراه با آندزيت : داسيت و ريوليت ديده ميشود و اکثرا در نواحي چين خورده ظاهر ميشو
ريشه لغوي
Magma کلمهاي است يوناني به معني خير که براي مذابهاي طبيعي سيليکاته بکار گرفته ميشود.
اطلاعات اوليه
ماگما مايعي است سيليکاته با گرانروي زياد همراه با گاز و مواد فرار گدازه يا لاوا ماگمايي است که مواد فرار خود را از دست داده باشد. ماگماها ممکن است کاملا مايع و يا نيمه متبلور باشند. گدازهها معمولا نيمه متبلورند. زيرا محتوي بلور ، کانيهايي هستند که نقطه ذوب و يا انجماد بالاتر دارند. اين بلورها يا مستقيما از ماگما متبلور شدهاند و يا کانيهاي ديرگداز سنگ ما در ماگما هستند که از سنگ مادر جدا شده و به داخل ماگما افتادهاند.
انواع ماگما
"ياگار" ماگماها را از لحاظ محتوي گاز به سه دسته به قرار زير تقسيم ميکند:
• هيپوماگما:
ماگمايي است محتوي گاز فراوان و تحت فشار که به علت فشار زياد ليتوستاتيک گازها در ماگما بصورت محلول باقي ماندهاند.
•پيرو ماگما:
ماگمايي است پرگاز و کف مانند که گازهاي آن آزاد شده اما از ماگما خارج نشده است.
•اپي ماگما:
ماگمايي است فقير از گاز شبيه به گدازهها.
گرانروي ماگماها
گرانروي ماگما بسته به ترکيب شيميايي ، درجه حرارت و مقدار درصد گاز محلول تغيير ميکند. گرانروي ماگماهاي بازالتي حداقل 100 پواز و گرانروي ماگماهاي گرانيتي بين 3 10 تا 6 10 پواز ميباشد. گازهاي محلول در ماگما سبب پايين آمدن وزن مخصوص کلي ماگما و نيز تقليل گرانروي ميشوند. گرانروي يک ماگما با پيشرفت تبلور در آن ماگما نسبت مستقيم دارد. زيرا افزايش فازهاي جامد و بالا رفتن درصد سيليس در مايع باقي مانده موجب
افزايش گرانروي ميشود.
حرارت ماگماها
حرارت ماگماها بين 1500 تا 500 درجه سانتيگراد است. ماگماها وقتي ميتوانند به سطح زمين برسند که حرارتي بين 950 ( ريوليتها ) تا 1200 درجه سانتيگراد ( بازالتها ) داشته باشند زيرا در کمتر از اين حدود حرارتي ، ماگماها منجمد شده و در همان عمقي که هستند متوقف ميشوند.
ترکيب شيميايي ماگماها
مطالعات زيادي براي تشخيص ترکيب شيميايي ماگماها از لحاظ کاني شناسي ، درصد اکسيدها و مواد فرار صورت گرفته و نتيجه اين شده که ماگماها اصولا از اکسيدهاي مختلف تشکيل شدهاند اما بسته به نوع ماگما درصد هر اکسيد متفاوت است. اکسيدها عمده سازنده ماگماها عبارتند از:
Si O2 , Al2 O3 , Fe O , Fe2 O3 , Ca O , Mg O , Na2 O , K2 O , Ti O2 , Mn O , P2 O5 , H2 O , C O2
علاوه بر اکسيدها فوق ، ترکيبات زير نيز در ماگماها ديده شدهاند:
Fe Cl3 , Al cl3 , B O3 , H F , H CL , C O , S O2 , S H2 , H2 , N H3 , C H4 ,
آندزيت
آندزيتها عبارت از سنگهايي هستند که هم به صورت گدازههاي آتشفشاني و هم به صورت سنگهاي نفوذي کم عمق مثل دايک و سيل ديده ميشوند. بافت اين سنگها تمام بلورين تا نيمه بلورين با خميره آفانيتي است و از نظر ترکيب شبيه ديوريتها هستند.
کانيها موجود در آندزيتها
پلاژيوکلاز اين سنگها بين اگيلوکلاز و آندزين بازيک تغيير ميکند. وقتي که در سنگ بلورهاي درشت اوليه وجود داشته باشد پلاژيوکلاز خميره اسيديتر است و ترکيب متوسط تمام پلاژيوکلازها بايد سديکتر باشد که بتوان به آن آندزين گفت. پلاژيوکلازها اکثرا زونه هستند و حتي بلورهايي که قسمت مرکزي آنها داراي ترکيب آنورتيت باشند مشاهده شده است. در بعضي آنوزيتها ممکن است دو نوع پلاژيوکلازه باهم به صورت بلورهاي درشت اوليه وجود داشته باشد که اختلاف آنها در جزئيات مربوط به زونه بودن و ترکيب متوسط آنها است.
پلاژيوکلازهاي خميره معمولا زونه نيستند. سايندين معمولا در اين سنگها وجود ندارد. معمولا هيچ وقت فقط يک نوع از کانيهاي فرومنيزين به صورت بلور درشت اوليه در اين سنگها ظاهر نميشود و اکثرا بيوتيت و هورنبلند باهم ديده ميشوند. همچنين هورنبلند و ديوسپيد يا ديوسپيد و اوژيت ديوسپيديک باهم ظاهر ميشوند. معمولترين آندزيتها آنهايي هستند که هورنبلند مهمترين و فراوانترين بلور درشت اوليه تشکيل دهنده آن باشد. بيوتيت خيلي به ندرت در خميره اين سنگها بافت ميشود. و وقتي به صورت بلورهاي درشت با مقطع شش ظلعي ديده ميشود. حاشيه آنها به کانيهاي ديگري تبديل شده است.
کانيهاي فروميزين
هورنبلند سبز يا قهوهاي (هورنبلند بازالتي) و اکسي هوربنلند به صورت بلورهاي منشوري شکل در اين سنگها ديده ميشود. هورنبلند بيوتيت فقط استثنائا ممکن است در خميره آندزيتها ظاهر شود. پيروکسنهايي که معمولا در آندزيتها به صورت بلورهاي درشت اوليه ديده ميشود عبارتند از ديوسپيد ، اوژيت ديوسپيديک و هيپرستن. پيروکسنهاي سديمدار خيلي به ندرت در اين سنگها ظاهر ميشود و اوژيت نيز به ندرت به صورت بلورهاي درشت اوليه ديده ميشود، گرچه در خميره معمولا وجود دارد. اليوين در آندزيتهاي پيروکسندار گاهي ديده ميشود و به صورت اليوينهايي که در خميره است داراي منيزيم کمتري از اليوينهايي که تشکيل بلورهاي درشت اوليه را داده است ميباشد.
کانيهاي فرعي
کوارتز خيلي به ندرت در آندزيتها ديده ميشود، اگرچه در بعضي از آنها وجود دارد. بلورهاي شکلدار آپاتيت به صورت انکلوزيون در بلورهاي درشت کانيهاي فرومينزين و يا در خميره ديده ميشود. منيتيت ، اسفن ، زيرکن و ندرتا کوديريت به صورت کانيهاي فرعي آندزيتها ديده شده است. شيشههاي آندزيتي معمولا به رنگهاي بيرنگ ، خاکستري ، سبز روشن ، قهوهاي متمايل به زرد و قهوهاي ديده ميشود. کانيهايي که ممکن است در حفرههاي اين سنگها ديده شود. عبارتند کلسيت ، کلريت ، کرسيتوباليت ، کوارتز ، اپال ، هورنبلند و فلدسپاتهاي دريک.
دگرساني آندزيتها
کانيهاي که در اثر دگرساني قبلي بوجود ميآيد شبيه آنهايي است که درايوريتها ممکن است ديده شود. شيشهاي که در خميره اين سنگها ممکن است وجود داشته باشد بعدا ممکن است از حالت شيشهاي خارج شود. بر حسب آنکه چه نوع کاني فرد منيزيمي در آندزيتها تشکيل بلورهاي درشت اوليه را ميدهد به آنها ممکن است نامهاي اختصاصي داد و مثل هورنبلند آندزيت يا آندزيت معمولي هيپرستن آندزيت و اوژيت آندزيت و غيره .
ساخت و بافت
تقريبا تمام آندزيتها داراي بافت پورفيري هستند و خميره آنها نيز معمولا تمام بلورين است. البته خميرههاي شيشهاي يا نيمه متبلور نيز وجود دارد. بافت تراکيتي با ميکروليتهاي پلازيوکلاز معمولا در خميره زياد ديده ميشود. بافت حفرهاي و بادامکي هم معمولا در اين سنگها ديده ميشود که بعدا با موادي از جنس مواد خميره پر شده است. در بعضي از پورفيرهاي اين دسته اختلاف فاحشي بين اندازه بلورهاي درشت و ميکروليتها وجود ندارد، يعني بين اين دو ، بلورهايي باندازههاي مختلف ديده ميشود. سابقا پورفيريت سنگهاي آندزيتي گفته ميشود.
محل تشکيل
آندزيتها معمولا به صورت گدازه و همچنين مواد آذر آورهاي همراه بازالتها و ريويتها در قارهها ديده ميشود. همچنين به صورت تودهاي کوچکتر مثل داليک ، دودکشهاي آتشفشاني و تودههاي کوچکتر ديگر ظاهر ميشود.
بازالت
معمولا تغييرات زيادي در ترکيب پلاژيوکلازها ديده ميشود. بلورهاي درشت ممکن است آنورتيت ، بتيونيت و يا در اکثر حالات لابرادوريت باشد و اين پلاژيوکلازها خيلي وقت ها زونه هستند. بلورهاي درشت هر چه اندازه شان کوچکتر باشد اسيدي ترند و پلاژيوکلاز خميره از آنها هم اسيدي تر است. بلورهي درشت پلاژيوکلاز از نوعي است که در درجه حرارت زياد تشکيل شده است. انکلوزيونهاي شيشهاي و اليوين در آنها ديده ميشود. ماکلهاي آلبيت ، پريکلين و کارسباد بخوبي در خيلي از بلورها مشهود است.
کانيهاي فرومنيزين بازالتها
در بازالتهاي دانه درشت بلورهاي بزرگتر پيروکسن از نوع اوژيت و ديو سپيديک است، در صورتي که بلورهاي کوچک از نوع پيژونيت ميباشد. در بازالتهاي دانه ريز يک نوع پيروکسن نيمه پايدار باهم اوژيت ساب کلسيک ديده ميشود. هيپرستن نيز ممکن است در بازالتها ديده شود. ولي خيلي کمتر از اوژيت که اکثرا در بازلتها وجود دارد. اليوين در سنگها ديده ميشود و ممکن است ترکيب آن در يک سنگ تغيير کند بطوري که دانههاي ريزتر داراي آهن بيشتري باشد.
کانيهاي فرعي بازالتها
کوارتز بصورت کاني فرعي ممکن است ديده شود ولي مقدار آن در حدود 10 درصد باشد سنگ را به اسم کوارتز بازالت ميناميم. کريستوبالنيت نيز در خميره بعضي از بازالتها زياد ديده ميشود. اورتوز در صورتي که وجود داشته باشد. مقدارش ناچيز است ولي در برخي انواع بازالتها ممکن است کاني اصلي باشد.
کانيهاي فرعي ديگر عبارتند از آپاتيت ، منيتيت ، ايلمنيت و گاهي زيرکن. فلدسپاتوئيدها در انواع قليايي بازالتها به مقدار کم ممکن است وجود داشته باشد. شيشه ممکن است يکي از اجزاي اصلي يا فرعي بازالتها باشد بادامکهاي بازالتها از کانيهاي معمولي اين سنگها بااضافه زئوليتها ، کلسيت و کوارتز ممکن است پر شده باشد.
دگرساني بازالتها
پيروکسنها دگرسان شده به کلريت ، سرپانتين و کربنات تبديل ميشود، اليوينها به ايدينگزيت و سرپانتين يا ناترونيت تبديل ميشوند. فلدسپاتها معمولا دگرسان نشدهاند ولي ممکن است کائولينيزه يا کلريتيزه شده باشد.
انواع مختلف بازالتها
• کوارتز بازالت
• اليوين بازالت
• هيپرستن بازالت
• هورنبلند بازالت
• ملافير : نام منسوخي است که براي انواعي از بازالت که در دوران اول تشکيل شده اند نيز بکار ميرفته است.
• تولئيت : عبارت از بازالتي است که اگر ترکيب آن را به روش CIPW محاسبه کنيم داراي هيپرستن خواهد بود.
• پيکريت : نامي است که براي بازالتهايي که داراي مقدار زيادي اليوين است بکار رفته است. گرچه به نوعي از پريدوتيتها نيز پيکريت گفته ميشود.
• اسپيليتها : بازالتهاي هستند که لابرادوريت آنها آلبيتيزه شده و اوژيت آنها در نتيجه دگرساني به آکتينوت ، کلريت ، اپيدوت و اليوين سرپانتينيزه تبديل شده است.
ساخت و بافت بازالتها
بازالتها داراي ساخت و بافتهاي خيلي مختلفي هستند و از انواع تمام بلورين تا شيشهاي تغيير ميکنند. مهمترين انواع آنها بدين قرار است.
1. بافت شيشهاي : اکثرا شيشه قهوهاي روشن با کريستاليتها و ميکروليتهاي کم
2. بافت نيمه بلورين : خميره شيشهاي که قسمت عمده سنگ را تشکيل داده و داراي تعداد کمي بلورهاي درشت است اين بافت را بافت ويتروفير ميگوييم و سنگ مربوط بازالت و تيروفير نيز ناميده ميشود.
3. بافت واريوليتيک : گاهي مقادير مختلفي اسفروليت هاي گرد يا نامنظم پلاژيوکلاز که بطور شعاعي در يک خميره که ممکن است داراي مقادير مختلفي شيشه باشد قرار گرفته است اين نوع بافت را واريوليتيک و سنگ مربوط را واريوليت گويند.
4. بافت انترسرتال : خميره بيشتر داراي بلورهاي ميکروسکوپي ذرات شيشهاي است که در جهتهاي مختلف بين بلورهاي فلدسپاتها قرار گرفته است. اين بافت را گاهي بافت انترسرتال نيز مينامند.
5. بافت هيالوپليتيک : اگر خميره بيشتر از بلورهاي ميکروسکوپي فلدسپاتها (پلاژيوکلازها) تشکيل شده و اوژيت در ميان آنها ديده شود و مقدار شيشه ناچيز باشد. اين بافت را هيالوپيلتيک گويند.
6. بافت پيلوتاکسيتيک : خميره از ميکروليت هاي فلدسپاتها تشکيل ميشود.
7. بافت گرانوليتيک : خميره بيشتر از پيروکسنها و به مقدار کم از پلاژيوکلازهاي تشکيل شده است که بين ساير بلورها قرار گرفته است.
8. بافت افيتيک : خميره از ميکروليتهاي پلاژيوکلازها تشکيل که بوسيله بلورهاي بيشکل پيروکسن احاطه شده است.
محل تشکيل بازالتها
بازالتها فراوانترين سنگ آذرين خروجي است و اکثر بصورت جريانهاي گدازهاي و همچنين سنگهاي آذر آواري ديده ميشود. سه دسته مهم بازالت از نظر زمين شناسي وجود دارد.
1. بازالتهاي جلگهاي : که همراه با کوارتز ديابازها ظاهر ميشوند و با ضخامتهاي زياد وسعت خيلي زياد را ميپوشاند.
2. بازالتهاي اليويندار : در ناحيه اقيانوسها و معمولا همراه با مقدار کمي تراکيت و فنوليت ديده ميشود.
3. بازالتهايي که همراه با آندزيت : داسيت و ريوليت ديده ميشود و اکثرا در نواحي چين خورده ظاهر ميشو