وقتی بچه بودم رفتم به اطلاعات مجتمع خریده الکی اسم خودمو گفتم پیج کنه بعد با صدای دلنشینش اسمم تو مجتع پخش شد از خوشحالی قند تو دلم آب شده بود انگار بهم تی تاب داده بودن
ببینم این تکه کلامت است... تا کم میاری میخوای بکشی
من از هیچ بنی بشری تا حالا کم نیاوردم......شما که دیگه جای خود دارید......در ضمن برید خدا رو شکر کنید که عذاب وجدان نگرفتم ...... وگرنه گردنتون رو باگیوتین میزدم.....
در ضمن شما توی دهه60 کم آوردید نه من....مدرکش موجود.....آخرین پست مال منه.....نه شما
من از هیچ بنی بشری تا حالا کم نیاوردم......شما که دیگه جای خود دارید......در ضمن برید خدا رو شکر کنید که عذاب وجدان نگرفتم ...... وگرنه گردنتون رو باگیوتین میزدم.....
در ضمن شما توی دهه60 کم آوردید نه من....مدرکش موجود.....آخرین پست مال منه.....نه شما
بزرگوار خیلی مخلصیممن نمیدونم چه اصراری داری اینقدر معروف بشیهر تاپیکی میرم صحبت از شما به زبان میاد... اخه چرا از خودت تعریف میکنی... یه اسپند دود کن تا این استعداد درونی کم نیاوردنت چش نخوره
بزرگوار خیلی مخلصیممن نمیدونم چه اصراری داری اینقدر معروف بشیهر تاپیکی میرم صحبت از شما به زبان میاد... اخه چرا از خودت تعریف میکنی... یه اسپند دود کن تا این استعداد درونی کم نیاوردنت چش نخوره
........ما بیشتر......من هیچ اسراری ولی شما خیلی اسرار داری ....... ببخشید منظورت کدوم تاپیکه.......من حقیقت رو میگم تعریف نمیکنم که.....چرا اینقدر حرس میخورید....کم آوردن که اشکالی نداره....
مامانم هر روز برام دود میکنه.....چون به اندازه کافی توی فضای حقیقی چشم میخورم.....
شمام یکم اسپند برای خودتون دود کنید که این استعداد نصفه نیمه تون از بین نره.....حیفه....!!ولی ادبیاتتون 20 بدون اغراق
اعتراف میکنم سال72 که حدودا 5سالم بود.یه روز که مامان و بابام سرکار بودن.رفتم کنار چراغ نفتی ببینم چطور این وسیله ما رو گرم میکنه.با استفاده از هوش و ذکاوت بالا فهمیدم که آتیش باعث گرم شدنش هس.من هم چون اتاقم بسیار سرد بود تصمیم گرفتم که با استفاده از نبوغ خودم اتاقمو گرم کنم.رفتم ۱کاغذ A4 برداشتم کردم تو چراغ نفتی تا روشن بشه و ببرم تو اتاقمو از گرماش استفاده کنم.کاغذ روشن شد.همین که شروع کردم به حرکت به طرف اتاقم کاغذ از دستم افتاد رو فرش و شروع کرد به سوختن.یادم میاد رفتم تو آشپرخونه و آب آوردم ریختم روش.گفتم الان که مامان بابا بیان کتک میخورم.یادم اومد مادربزرگم که ۱بار دستش سوخت ۱کرم مخصوص مالید به دستش.به هزار بدبختی اون کرم رو پیدا کردم و حسابی همه جا فرش که سوخته بود مالیدم تا زود خوب بشه ولی متاسفانه خوب نشد.کل فرش علاوه بر سوختگی به رنگ سفید دراومد.وقتی بابام اومد خونه به خاطر این کار فوق هوشمندانه بابام کلی بهم خندید و بدون هیچگونه خوردن کتک به آغوش خانواده بازگشتم.اون لحظه باور کنید انقد که من خوشحال بودم از کتک نخوردن، اسرا جنگ تحمیلی خوشحال نبودن از بازگشت به وطن
........ما بیشتر......من هیچ اسراری ولی شما خیلی اسرار داری ....... ببخشید منظورت کدوم تاپیکه.......من حقیقت رو میگم تعریف نمیکنم که.....چرا اینقدر حرس میخورید....کم آوردن که اشکالی نداره....
مامانم هر روز برام دود میکنه.....چون به اندازه کافی توی فضای حقیقی چشم میخورم.....
شمام یکم اسپند برای خودتون دود کنید که این استعداد نصفه نیمه تون از بین نره.....حیفه....!!ولی ادبیاتتون 20 بدون اغراق
بزرگوار جدی باشمن نمیدونم چرا دوست داری منو به رقابت دعوت کنیاخه اینم اخلاقه که داری... همش میخوای بری تو حاشیه
اینها اعترافند یا گندهایی که از بچگی تا حالا زدید.....بابا کتابشون کنید ...... خوب فروش میرنها.....بچه هم اینقدر شیطون
گوله نمکاعتراف می کنم چند وقت پیش کامبیز دیرباز رو تو ماشینش دیدم
اومدم بگم شما کامبیز دیربازی؟
گفتم شما کامباز دیربیزی !!!
خودش از خنده با کله رفت تو فرمون !!!
اعتراف می کنم چند وقت پیش کامبیز دیرباز رو تو ماشینش دیدم
اومدم بگم شما کامبیز دیربازی؟
گفتم شما کامباز دیربیزی !!!
خودش از خنده با کله رفت تو فرمون !!!
دوروغو
رفیق دیگه از شما توقع نداشتم... خودش داشت برام تعریف میکرد... و الی منو کامبیز که با هم این حرفا رو نداریم.
تو که نوشتی خودم...بعد خودش کیه اونوقت؟
سلوم
من یه اعترافی بکنم؟
من عادت ندارم آدما رو از رو ظاهر قضاوت کنم
اما چند بار از دسم در رفت بعد فهمیدم اشتباه کردم و اونا انسانهای خوبی هستند
واسه همین رفتم بهشون گفتم
سلام ببخشیدا من فکر کردم شما .............................................
البته اونام منو بخشیدن و دوستای خوبی شدیم
از کجاش شرو کنیم ؟خخخخ
از همونجا
یکی می گم که عمق فاجعه رو درک کنی ک خونواده از دستم چی می کشن
اولین بار ک اومدم ویندوز نصب کنم 6 سال پیش بود زدم درایو اشتباه فرمت کردم از قضا درایوی بود که همه اطلاعاتشونوو اون تو می ریختن
90 گیگ اطلاعات پرید
خونواده تا مدتها درگیر ریکاوری اطلاعات بودن
خخخخخخخخخخخخ وضعت خرابه
ازکوجا داداش؟از همونجا
تازه یه بارم کامپیوتر و پرینتر و تلفن خونه رو همزمان فرستادم هوا
همه سوختن
دیگه اتو و بقیه چیزا رو نمی گم ک میگن خراب کاره
ازکوجا داداش؟
خوبه مهندس راه اهنی خواهرتم مهندس ایمنی تیم خوبی هستید
ای شیطون من برم بهترهآقا من اشتباهی اومده بودماز آوا و جاست شادی
ای شیطون من برم بهترهآقا من اشتباهی اومده بودم
ای شیطون من برم بهترهآقا من اشتباهی اومده بودم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
بازیهایی که تا حالا با دخترا کردید اعتراف کنید | زنگ تفريح | 49 | ||
اعتراف میکنم!!! | زنگ تفريح | 0 | ||
اعتراف میکنم که ...... | زنگ تفريح | 741 | ||
اعتراف صمیمانه سوتی ها! | زنگ تفريح | 0 | ||
دانشجويان اعتراف كنيد!!! | زنگ تفريح | 1 |