دریای کاسپین
دریای کاسپین
نام ایرانی «کاسپی» نیز در دانش جغرافیای جهانی به عنوان نام اصلی دریای شمال ایران شناخته شدهاست.کاسپین خود از نام قوم آریایی کاسپی (یا کاسّی) گرفته شدهاست که ابتدا در کرانههای غربی تا جنوب غربی آن ساکن بودهاند و به تدریج تا کرانههای جنوبی آمدند. پژوهشهای جدیدی که دربارهٔ ژنتیک مردمان ساکن جنوب این دریا شده، گواهی بر این ادعاست که مازندرانیها و گیلانیها (که جوامع مردمشناسی در جهان ایشان را به نام کاسپین میشناسند) از نوادگان مردمی هستند که از غرب این دریا آمدهاند . کاسها که به نوعی مادر-قوم مردمان جنوبی و غربی این دریا محسوب میشوند، خود به دو دستهٔ کاسسیها و کاسپیها تقسیم میشدند. «سی» در زبان گیلکی به معنی صخره (مثال: در سیپورد و سیبون و...) و «پی» به معنی جلگهاست و به این صورت کاسهای ساکن جلگه کاسپیها نام گرفتهاند. وجود شهری به نام دروازهٔ کاسپین (یا دربند) در باب ورودی مملکت باستانی تبرستان (که هم اکنون در استان تهران قرار دارد) گواهی دیگر بر این ادعاست. نامهای کاشان و قزوین نیز مؤید این موضوع اند.در زبان گیلکی، واژههای پایانیافته با حرف /i/ با آوای /en/ جمع بسته میشوند و از این جهت، کاسهای ساکن در جلگه در زبان گیلکی به صورت کاسپیئن (käspien)تبدیل میشود.در واقع، واژهٔ کاسپین، برخلاف تصوراتی که آن را نامی انگلیسی یا صورت یونانی شدهٔ «کشوین» میدانند، نامی گیلکی میباشد.
برتولت - یکی از بزرگترین خاورشناسان جهان - در نوشتههایش، «کاسپ» را جمع «کاس» خوانده و نوشتهاست، اسم این قوم «کاس» بودهاست. در گیلان هنوز هم این نام مانند «کاس آقاً و»کاس خانوم«برای افراد سفیدرو وجود دارد. این اصطلاح هنوز در گیلکی وجود دارد. همچنین در متون جغرافیایی جهان در نوشتههای استرابو، هرودت و دیگران، نام هیرکانیها و کاسپی وجود دارد. در بررسیها و مطالعات انجامشده، به این نتیجه رسیدم که نام»هیرکانیهاً را مردمی که در شرق این دریا زندگی میکردند، بیشتر بهکار میبردند و مردمی که در غرب این دریا زندگی میکردند، نام «کاسپی» را بیشتر استفاده میکردند. به همین دلیل، در متون دوره اشکانی - از جمله نوشته استرابو - هر دو نام «هیرکانیهاً و»کاسپی" دیده میشود و در عین حال، نقشههای جغرافیایی این را نشان میدهند.
به اعتقاد عنایتالله رضا نام «کاسپی» یا دیگر نامهای قدیمی دریای شمال ایران به دریای خزر یا دریای مازندران توسط برخی مترجمان به اشتباه به فارسی ترجمه شدهاست. او میگوید: «در ترجمه فارسی تعدادی از کتابها و نوشتهها، در برخی کتابها وقتی به نام مازندران برخورد میکنیم، با مراجعه به منبع اصلی متوجه میشویم، مترجم نام مازندران یا خزر را بهجای نام کاسپی، طبرستان یا هیرکانی آوردهاست. درحالی که در هزاره دوم پیش از میلاد اصلاً خزرها وجود خارجی نداشتند. وقتی قومی وجود خارجی ندارد، به چه دلیلی کاسپی، خزر نوشته میشود؟ این کار سبب گمراهی خواننده میشود.» به اعتقاد او «کاسپین»، اصطلاحی است که فرانسویها و انگلیسیها برای دریای شمال ایران بهکار میبرند و ایرانیان نیز به غلط آن را «کاسپین» مینامند. «کاسپین» چون با پسوند توسط انگلیسیها و فرانسویها گفته میشود، «کاسپین» بیان میشود، درحالی که اگر بخواهیم با پسوند فارسی «کاس» را تلفظ کنیم، به دلیل گرفتن «یای نسبت» باید «کاسپی» بگوییم، همانگونه که بقیه کشورها این دریا را با پسوند خود بیان میکنند. به گفته او، نام دریای «کاسپی» در زبان یونانی Kaspia Thalassa، لاتینی Mare Caspitum و انگلیسی Caspian Sea است. او با بررسیهایی که انجام داده، به این نتیجه رسیدهاست که بهطور کلی دو نام «هیرکانیهاً و»کاسپی«را باید اساس بگیرد. رضا وسیع نبودن گستره اقوام شرقی ایران برای نگهداشتن نام»هیرکانیهاً و تبدیل این نام در عربی به «جرجانیه» را از دلایل متروک شدن نام «هیرکانی» در متون جغرافیایی غربی میداند و معتقد است به همین دلیل، نام «هیرکانی» جای خود را به نام اصلی دریای شمال ایران، یعنی «کاسپی» داد.