نتایح جستجو

  1. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    زندگی ادامه داره حتی وقتی توی این جنگل شیر درنده واسه شکار خودش چیزی نداشته باشه قانون جنگل اینه بخور تا خورده نشی بکش تا کشته نشی خیلی جالبه احساس میکنم حق دارن بعضی ها به من بگن بزغاله اره من همون بزغاله ایی هستم که شعورم اجازه نداد در برابر شیر زورگو سکوت کنه شیر با یه مشت کفتار وکرکس هایی...
  2. baran-bahari

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    تقدیم به داداش جاویدم می خواهم یک صفحه سپید داشته باشم بالای ان بنویسم باران دیشب بارید باران دیشب از اسمان نبارید باران زیبا نبود از چشمان همسایه بارید از چشمان رفتگر بارید ازچشمان مادر بارید از... هوا سرد بود هواسرد است شمال کشور برف است جنوب غرب شرق.... نه خبر راست است شکی نیست اری...
  3. baran-bahari

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    میشه بگی چی شده مرسی
  4. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    دارم به سکوت اتاق گوش میدهم به قاب عکس خالی کنار ایینه به حجمی خالی کنارم به اخرین خاطرات کنار تو مینویسم از زندگی ،زندگی عجیب وغریب دوست دارم پرواز کنم اوج بگیرم برم بالا،بالاتر ...وقتی خسته میشم وانرژی واسه ادامه ندارم به این فکر میکنم زیستن تجربه ایی که خدا به هر انسانی نمیده پس حتما چیزی...
  5. baran-bahari

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    بله نمیدونم چرا
  6. baran-bahari

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام کسی میدونه چرا جوجو اخراج شده؟
  7. baran-bahari

    کوچه های تنهایی

    امشب در کوچه نور میرزد ماهیان حوض مادر روزه میگیرند اندکی تا سحر فاصله است فاصله با سجاده ای من پر می شود کوچه باغ زندگیم سبز میشود عطر گلدسته مسجد در میان باغ جاری میشود کوچه یک صدا هم اواز راستی میشود جویبار عشق از سر مغازه بابا علی جاری می شود نه نه گلاب چادر گل گلی خویش را به سر میکند بقچه...
  8. baran-bahari

    سلام جاوید جان مرسی ،شما خوبی؟ اسمم فرشته وگاه گداری هم شیطون البته اسم شیطون کوچلو رو بیشتر...

    سلام جاوید جان مرسی ،شما خوبی؟ اسمم فرشته وگاه گداری هم شیطون البته اسم شیطون کوچلو رو بیشتر شوهرم میگه این نوشته هم برای عشقی که به شوهرم داشتم نوشتم خوشحال میشم نظر بدید
  9. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    دستهای خالیم رابگیر مرا به کوچه های باران ببر، دلم را در گرو لبخندی به مسافرت زمان ببر، در انتهای یک کاج بلند اشیانه میکنم تا اندکی به خدا نزدیکتر باشم وتورا از خدای خویش بخواهم با گذر شهابی از اسمان سوی چشمانم می رود تا ارزوی براورده شود به ارامی نگاه می کنم وچشمانم را به انتهای کوچه خوشبختی...
  10. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    سرزمین جاوید زمان می گذرد سکوت جامه ایی همیشگی است ،بر تمام دیواره ای شهر رنگ مرگ زده اند، تبسم در زیر اسفال تهای شهر زیر پای عابرها له می شود ودرختان زیر هجومی از تبعیض ، استبداد خشک می شوند، خلیج همیشه پارس فارس میشود،دخترکان با پای برهنه در دریایی از نفت،تن خویش را درسرزمین اسلام به شرافت...
  11. baran-bahari

    سلام محسن جان خیلی خیلی ممنون از اینکه نظر دادید،منظورم از کوچیک می شوم برگشتن به دوران زیبایی...

    سلام محسن جان خیلی خیلی ممنون از اینکه نظر دادید،منظورم از کوچیک می شوم برگشتن به دوران زیبایی کودکیه وزنبور رو برای این استفاده کردم که زندگی رو شیرین مثل عسل دونستم بازم مررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررسی
  12. baran-bahari

    سلام دادشی شب بخیر می خواستم نظر شما رو درباره شعرم بدونم مرسی

    سلام دادشی شب بخیر می خواستم نظر شما رو درباره شعرم بدونم مرسی
  13. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری به خداوندی و فضلت که نظر بازنگیری درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی یا نگویم که تو خود واقف اسرار ضمیری
  14. baran-bahari

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    در هر ثانيه كه مي گذرد كوچك ميشوم وبا هر لبخند تو مثل كودكي شاد مي شوم باز نسيم با خود عطر تنت را اورده ومن باز در خيال خود تورا با بهترين رنگها وخط خطي هاي خويش ميكشم دوست دارم مانند زنبور ها به دنبال شيرين ترين لحظات زندگي توباشم
  15. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    با یک سلام ساده غزل فتح ِباب شد یک عمر عاقلی همه نقش ِ بر آب شد چیزی شبیه ِ حادثه در من حلول کرد وقتی دلم برای نگاهت خراب شد
  16. baran-bahari

    معرفي نامه دوستان ادبياتي ....

    نام کاربری: baran-bahari نام حقیقی: فرشته مدرک تحصیلی:............ علاقه منديها در زمينه ادبيات:شعر بخش مورد علاقه در تالار ادبيات: دست نوشته ها، مشاعره،.............. ادبيات در يك جمله:به نظر من ادبیات راهی برای بیان احساسات ادمی
  17. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست تا بنده‌ی تو شده‌ست تابنده شده‌ست زان روی که از شعاع نور رخ تو خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست
  18. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست دریاب که هفته دگر خاک شده‌ست می نوش و گلی بچین که تا درنگری گل خاک شده‌ست و سبزه خاشاک شده‌ست
  19. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    خدایا الان که این رو می نویسم دلم خیلی گرفته ،تا کی بی عدالتی اخه خداجون من که خودم نخواستم من رو از اون بالا فرستادی پایین خدایا من چیکار کنم از این دنیا خسته شدم دوست دارم برگردم همون فرشته کوچلو باشم ولی چی کار کنم که از مرگ می ترسم دلم گرفته موندم چرا خدا حتی به من اجازه نداد که چشم های ابیم...
  20. baran-bahari

    كوي دوست

    ممنون دادش افشین شعرهای زیبایی بودن
بالا