نتایح جستجو

فکر کنم بعضی ها معتقد باشن زنا چون وجود دارن گناه میکنن چون شاید یه مرد مریض وجود داشته باشه که حتی با فکر کردن به زنها تحریک بشه پس ما زنها دائما در حال معصیت هستیم.

تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد تا بود فلک شیوه ی او پرده دری بود

آّب در هاون کوبیدن

پرسشی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟! اینم ادامه ی شعر snazari

می روی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد.

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

وای خیلی باحال بود مرسی

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد هر سری از حلقه ای درذکر یارب یاربست

سلام بچه ها منم یه عالمه خاطرات قشنگ دارم از دوران ورود به دانشگاه که هم خوشحالم میکنه هم ناراحت من یه دفتر خاطرات دارم که از روز ثبت نام رو توش نوشتم تا روز زلزله!!! من کاردانیمو تو بم خوندم.الانم ترم آخر کارشناسی ام تو بابل. الان اصلا وقت ندارم ولی بعد امتحانا حتما مینویسم.اون خاطرات برا...

وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به

چه شعر قشنگی مرسی

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

متن هات قشنگه مرسی

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست؟

آه از دست صرافان گوهرناشناس هر زمان خرمهره را با در برابر میکنند

یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم ودر آن خلوت دل خواسته گشتیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت........

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی برسد وصال دولت بکند خدا خدایی