نتایح جستجو

  1. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    تا عشق تو سوخت همچو عودم يك عقده نماند از وجودم
  2. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ياران همنشين همه از هم جدا شدند ماييم و استانه ي دولت پناه تو
  3. physic

    مشاعرۀ سنّتی

  4. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    من هيچ ندانم كه مرا انكه سرشت از اهل بهشت كرد يا دوزخ زشت:gol:
  5. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    در خواب بودم مرا خردمندي گفت كز خواب كسي را گل شادي نشكفت
  6. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    انانكه محيط فضل و اداب شدند در جمع كمال شمع اصحاب شدند
  7. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    تا چند اسير رنگ و بو خواهي شد چند از پي هر زشت و نكو خواهي شد
  8. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت سحر است خيز اي مايه ي ناز نرمك نرمك باده خور و چنگ نواز
  9. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    من هيچ ندانم كه مرا انكه سرشت از اهل بهشت كرد يا دوزخ زشت
  10. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ميان مهربانان كي توان گفت كه يار ما چنين گفت و چنان كرد
  11. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    من كه از ياقوت و لعل اشك دارم گنجها كي نظر در فيض خورشيد بلند اختر كنم
  12. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    دل از من برد و روي از من نهان كرد خدا را با كه اين بازي توان كرد
  13. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ما ز ياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود انچه مي پنداشتيم
  14. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    سر ارادت ما و استان حضرت دوست كه هر چه بر سر ما ميرود ارادت اوست
  15. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ديريست كه دلدار پيامي نفرستاد ننوشت سلامي و كلامي نفرستاد
  16. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ما چو داديم دل و ديده به طوفان بلا گو بيا سيل غم و خانه ز بنياد ببر
  17. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نيكي به جاي ياران فزصت شمار يارا
  18. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    نثار روي تو هر برگ گل كه در چمنست فداي قد تو هر سروبن كه بر لب جوست
  19. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    يا بخت من طريق مروت فرو گذاشت يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد
  20. physic

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را كه درد عشق و بلاي خمار گشت يا وصل دوست يا مي صافي دوا كند
بالا