امروز اشتباهی سس ریختم تو ســوپ
مامانم گفت : خدایا چرا این بچه رو شفا نمیدی خوب شه؟ آخه چی از بزرگیت کم میشه؟!
.
خدایی همچین با سوز گفت خودمو رو ویلچر با دهن کج تجسم کردم ، اصن جیگرم آتیش گرفت
:|
چرا وقتی کنترل گم میشه همه فک میکنن زیر منه؟؟؟؟
هی میگن پاشوو....
نه اینجوری نه.... کامل پاشووو...
نیس دیگه آقاجون..
اگه باشه احساس میکنم دیگه !
والا به خدا هنووو عصبای تحتانیم رو از دس ندادم... :|
مراحل زندگیه من و ترس از اشخاص :
دو سالگی : عباس اقا قصاب :|
چهار سالگی : نمکی :|
شش سالگی: بچه دزد :|
...پانزده سالگی : تاریکی :|
هفده سالگی : جن :|
بیست و دو سالگی : تموم شدن حجم اینترنت :))